گلایه کردن کار سادهای است؛ اما تاثیری در بهبود شرایط ندارد و در عوض، یک جو منفی گسترده را بر محیط کار حکمفرما میکند.
پیتر برگمن، نویسنده و مدیر عامل Bregman Partners، یک شرکت مشاورهای مدیریت است. او در مورد علت و راهکارهای جایگزین برای شکایت کردن یا بهطور عامیانه غر زدن در کار به نکاتی اشاره میکند. در ادامه با او همراه میشویم.
فرانک، مدیر ارشد Jambo، یک شرکت در حوزهی فناوری به من تلفن کرده بود و حدود یک ساعت مشغول گلایه از مدیر خود، براندون بود. من اطلاعات زیادی در مورد شرکت Jambo دارم اما در حال حاضر با آنها کار نمیکنم. منظورم این است که خواستار شنیدن گلایه یا بازخورد از کار نبودم. فرانک با آزردگی میگفت: «براندون اصلا دقیق و متمرکز کار نمیکند؛ با آرامش خیال وارد جلسه میشود و ایدهی بسیار جدیدش را که کاملا از برنامهی فعلی شرکت دور است، با ما در میان میگذارد. دستور کار را بهکلی نادیده میگیرد. بعد تمام کارهای انجامشدهی ما را زیر ذرهبین بررسی میکند و مجددا سازماندهی میکند. البته در تمام این مدت ما باید باز هم در قبال مواردی که نادیده میگیرد، جوابگو باشیم. بدترین قسمت ماجرا اینجا است که او بهکلی از مسائل و اتفاقات بیاطلاع است. تصور میکند عملکردش عالی است. در جلسهی دیروز...».
این اولین مرتبه نیست که شاهد ابراز گلایهی کارمندان Jambo بودهام. اوایل هفته با چند کارمند دیگر و چند تن از اعضای هیئت مدیرهی این شرکت نیز همصحبت شدم. گلایهی آنها تنها از براندون نبود بلکه نسبت به همکاران دیگر خود نیز گلایه داشتند. من با خود براندون نیز صحبت کردم و او همانطور که فرانک میگفت، خود را یک مدیر مقتدر تصور میکرد. در این میان، براندون نیز گلایههای بسیاری در مورد فرانک و برخی دیگر از کارمندان و همچنین اعضای هیئت مدیره داشت. من مدت زمان گوش سپردن به گلایههای اعضای مختلف جامبو در طول هفته را جمع کردم؛ نتیجهی آن ۳ ساعت و ۴۵ دقیقه شد. این میزان تنها مربوط به زمان صحبت کردن آنها بود.
بیش از ۱۰ ساعت زمان کار در ماه، صرف گلایه کردن یا شنیدن گلایهی دیگران میشود
متاسفانه این اتفاق اصلا غیرمعمول نیست. دوست بسیار خوب من، مارشال گلداسمیت یک مربی اجرایی استثنائی است. او با بیش از ۲۰۰ مشتری خود مصاحبه کرد و نتایج او موید درستی یافتههای یک بررسی غیرقابل باور بود که بهتازگی مطالعه کرده بود. اکثر کارمندان ۱۰ ساعت یا بیشتر در طول هر ماه، زمان صرف گلایه کردن یا شنیدن گلایهی دیگران در مورد رئیس خود یا مدیران بالاتر میکنند. تقریبا یک سوم کارمندان نیز در حدود ۲۰ ساعت یا بیشتر برای انجام این کار در طول ماه، زمان صرف میکنند. این میزان در بر دارندهی زمان گلایه کردن کارمندان از همکاران و کارمندان دیگر نیز نمیشود.
تصور کنید چه میزان بهرهوری با اختصاص زمان به گلایههای بیهوده کاهش پیدا میکند.
ادامه مطلب ...
هر فردی که میبینید چیز خاصی برای ارائه به شما دارد–البته به شرط اینکه برای گرفتن دستتان باز باشد.
هر برخورد با نشان دادن چیزهایی درمورد خودتان که قبول میکنید و قبول نمیکنید، هدیه خودآگاهی عظیمتری را برایتان به همراه خواهد داشت. یک نگاه صادقانه به شما نشان میدهد که واکنشهای شما نسبت به دیگران، اطلاعات بیشتری درمورد خودتان به شما میدهد.
هیچوقت نمیتوانید با قطعیت بدانید که چه چیز به دیگران انگیزه میدهد. اما میتوانید چیزهایی در خودتان که میپذیرید یا قضاوتشان میکنید را دریابید.
بعنوان مثال، اگر کسی نظری درموردتان میدهد که درمورد چیزی است که خودتان هم در خودتان انتقاد میکنید، ممکن است آسیب ببینید. اما اگر خودتان درمورد آن اظهارنظر خودتان را نقد نکنید، ممکن است اصلاً ناراحتتان نکند.
واکنش ما به اظهارنظرهای دیگران همیشه به قضاوت شخصی ما از خودمان و احساس کمبود یا قدرت شخصیمان بستگی دارد، نه فرد مقابل.
اکثر قضاوتهای دیگران از یکی از سه علت زیر ریشه میگیرد:
۱. آن رفتار و خصوصیتتان برای خودتان هم قابل تحمل نیست.
بعنوان مثال، ممکن است خجالتی باشید و با فردی بسیار اجتماعی برخورد کنید. قضاوت شما چیزی شبیه به این خواهد بود: چقدر خودنما، خیلی پرسروصدا و آزاردهنده است. چون خودتان نمیتوانید آنطور رفتار کنید، به کسی که اینطور هست کینه میورزید.
این نوع قضاوت مشخص میکند که شما به طور کامل خودتان را بروز نمیدهید و درنتیجه از کسانیکه اینکار را میکنند نفرت دارید، حتی اگر اینکار غیرعمدی باشد.
آگاه شدن از واقعیت این واکنش و تلاش برای ابراز احساساتتان باعث میشود بسیار بهتر خود را بروز دهید.
۲. شما همان رفتار را نشان میدهید و از آن آگاهی ندارید، به همین علت وقتی آن را در کسی میبینید دوست ندارید.
همه ما با این وضعیت روبهرو شدهایم. یک نفر درمورد یکی از دوستان یا آشنایان شکایت میکند و شما با خودتان فکر میکنید، «خندهدار است، اون خودش همین رفتاری که فکر میکنه اشتباهه رو انجام میده!».
نگاهی صادقانه به خودتان بیندازید شاید خیلی از خصوصیاتی که در دیگران دوست ندارید، در خودتان باشد. اگر اینطور بود ممکن است باعث تعجبتان شود و به این ترتیب خود را بهتر پذیرفته و احساس درک و دلسوزی بیشتری نسبت به دیگران پیدا خواهید کرد.
۳. فردی حسود هستید و به همین دلیل به داشته های دیگران حسد می ورزید و آنها را قضاوت میکنید.
کسیکه در زمینهای به موفقیت رسیده باشد ممکن است شما را یاد عدم موفقیت خودتان در آن زمینه بیندازد. به موفقیت بالاتر او حسادت کرده و بعد سعی میکنید اشکالی در او پیدا کنید تا حس کمبود خودتان را جبران کنید.
ازآنجاکه الگوگیری انگیزه بسیار قویتری است تا رقابت، اگر سعی کنید به جای اینکه وقتتان را برای پیدا کردن عیب و ایراد در آن فرد تلف کنید، آن فرد را الگوی خود قرار دهید، موفقتر خواهید بود.
بیشتر قضاوتها و انتقاداتی که از دیگران میکنیم، استراتژیهای ذهن برای جلوگیری از بروز احساسات ناراحتکننده است. اما اگر ندانید این احساسات از کجا ناشی میشوند، ممکن است موجب ناراحتی بسیار بیشتر شود.
آگاه شدن از ذات این انتقادها به این معنی نیست که دیگر هیچ اولویتی ندارید، هنوز هم ممکن است متوجه برخی رفتارهای خاص که برایتان نامطلوب است، بشوید.
اما با درک درست و کمی تلاش، بصیرت و تمایز گذاشتن جای قضاوت و انتقاد را میگیرد و باعث میشود برای دیگران احساس دلسوزی و شفقت کنید، حتی اگر علاقه چندانی به آن رفتار نداشته باشید.
حداقل آن این است که بیتفاوت خواهید بود.
بصیرت، آگاهی و درک بدون واکنش احساسی است. قضاوتهایی که موجب واکنشهای احساسی میشوند کلید راهنما برای کمک به شما برای پیدا کردن بینش فردی است.
وقتی به جای قضاوت کردن دیگران، اعتقادات و تصورات آنها را کشف کنید، دری برای گستردن خودآگاهی و پذیرش خود باز خواهید کرد.
به جای اینکه اسیر دام نفس برای قضاوت دیگران شوید، اجازه بدهید واکنشها و قضاوتهایتان برای دست یافتن به خودآگاهی بیشتر کمکتان کند و بنابرآن به خوشبختی و موفقیت بیشتری دست خواهید یافت.
وقتی از قضاوت خود از دیگران بعنوان آینهای برای نشان دادن عملکرد ذهنتان استفاده کنید، انعکاس هر فرد میتواند هدیهای ارزشمند برایتان باشد و هر فردی که با او برخورد میکنید را به معلمی برایتان تبدیل خواهد کرد.
منبع : مردمان
برای رفع نگرانی و تحصیل آرامش، اسلام راهکارهایی را پیشنهاد کرده است که مهم ترین آن ها عبارتند از:
1 ـ تقویت ایمان :
بسیاری از نگرانی ها مانند ترس از گذشته، خوف از آینده، احساس پوچی و ترس از مرگ و غیره ریشه در ضعف ایمان دارد. خداوند راه رسیدن به امنیت و آسایش را ایمان به خدا معرفی کرده است: کسانی که به خدا ایمان آورده و ایمان خود را به ظلم نیالوده اند، دارای ایمنی و مصونیت اند و آن ها هدایت یافتگان واقعی هستند.
از طرفی قرآن مجید، زندگی توأم با اضطراب و رنج را نتیجه بی ایمانی و نداشتن پناهگاه معنوی می داند و می فرماید: هر کس از یاد خدا غفلت ورزد و اعراض کند، زندگی او تنگ و تاریک خواهد بود. ایمان به خدا به تمام پریشانی هایی که بر اثر دل باختگی در برابر تعلقات مادی پدید می آید، پایان می دهد.
2 ـ ثبات و آرامش خانواده :
یکی از راه های تأمین سلامت روانی و آرامش روحی فرزندان، ثبات و آرامش روحی فرزندان، ثبات و آرامش خانواده است.
3 ـ آمادگی روحی :
معمولاً حوادث ناگوار و غیره منتظره تأثیر زیادی در دوران آدمی می گذارد. در صورتی که اگر حادثه ای مترقب باشد، نگرانی کاهش می یابد. توجه به این اصل که ناکامی ها با زندگی انسان از آغاز عجین شده و دنیا پیوسته فراز و نشیب دارد، انسان را برای تحمل شداید، شجاع می کند و در برابر حوادث سخت، صبور و مقاوم می سازد و به او آرامش خاطر می بخشد. امام علی علیه السلام می فرماید: دنیا سرایی است که بلا و مصیبت آن را احاطه نموده و به مکر و فریب شناخته شده است. حالاتش ناپایدار است و کسانی که در این منزلگاه فرود می آیند، از آفاتش به سلامت نخواهند ماند.
4 ـ صبر :
یکی از عوامل آرام بخش، استفاده از نیروی بزرگ صبر در برابر مشکلات زندگی است .
امام علی علیه السلام می فرماید: ضربات خرد کننده نگرانی را با صبر و تحمل در هم شکن. خویشتن را به صبر عادت ده که خصلت نیکویی است و نگرانی و ترس و حوادث دنیا را به وسیلة آن بر خود هموار ساز .
5 ـ تغافل :
یکی از اصول اخلاقی که نقش بسزایی در آرامش روان و رفع اضطراب دارد، تغافل است. تغافل به معنای نادیده گرفتن بعضی از امور ناچیز و بی ارزش است که چه بسا اعتنای به آن ها منشأ مشکلات روحی می شود. روان شناسان به این اصل توجه کرده و از آن به عنوان واپس زدگی یاد نموده اند. دیل کارنگی می گوید: ما صاحب آن خُلق سلیم و روح ملکوتی نیستیم که بتوانیم دشمن خود را دوست بداریم، ولی برای خاطر سلامت و خوشی خود باید آن ها را ببخشیم و فراموششان کنیم. کنفوسیوس می گوید: اگر کسی بدی بکند یا مال شما را برباید، اهمیتی ندارد، بلکه فراموش نکردن و دائماً به خاطر آوردن آن است که شما را ناراحت می کند.
اسلام چهارده قرن پیش به این اصل مهم توجه داشته و بر آن تأکید ورزیده است. امامصادق علیه السلام می فرماید: صلاح زندگی و آمیزش با مردم محتوای پیمانه پُری است که دو سوّمش فهم و یک سوّمش تغافل است .
6 ـ نسبت سنجی :
از جمله اموری که در تسکین نگرانی مؤثر است، توجه به افراد زیر دست و مصیبت دیده می باشد. امام صادق علیه السلام می فرماید: همواره به فروتر از خود نظر کن تا قدر نعمتهای الهی را بدانی و شکر گزار او باشی و شایستة افزایش نعمت گردی و به عطایش قرار و آرام یابی.
7 ـ واقع بینی :
در یک بررسی از علل نگرانی ها گفته شده است: چهل درصد مصیبت هایی است که هرگز پیش نخواهد آمد؛ سی درصد مربوط به غم های گذشته و آینده است که غمگساری همة جهانیان تغییری در آن ها نخواهد داد؛ دوازده درصد هراس بی اساس برای از دست دادن سلامتی است؛ ده درصد موضوعهای جزئی و بیاهمیت است و هشت درصد ممکن است واقعاً مایة تشویش و اضطراب باشد. پس از آن چه ما معمولاً بیش از همه می ترسیم، در واقع به ندرت پیش خواهد آمد.
سعدیا،دی رفت و فردا هم چنان معلوم نیست در میان این و آن فرصت شمار امروز را برای غلبه بر نگرانی باید درهای دیروز و فردا را به روی خویش ببندیم و به وظیفة امروز بیندیشیم و تدبیر را جانشین بیم از آینده کنیم.
منبع : akairan
چرا همهی ما باوجود اینکه میدانیم باید برای دوران پیریمان پسانداز کنیم، به این کار دست نمیزنیم؟ علوم رفتاری به این سؤال پاسخ میدهد.
کلید پسانداز کردن برای آینده، این است که پروسهی سرمایهگذاری را به فردا بیندازید. البته اکثر مشاوران مالی به شما میگویند بهترین برنامه، این است که از همین امروز، همین لحظه، پسانداز را شروع کنید.
این کارشناسان مالی (همانطور که پدرمان به ما توصیه میکرد) توضیح میدهند که اگر از حالا پسانداز و سرمایهگذاری را شروع کنید، به لطف معجزهی «نرخ بهره»، ارزش سرمایهی شما در طول سالها بیشتر و بیشتر میشود.
درحالیکه این حرف مشاور مالی به لحاظ ریاضی درست است، اما این پیشنهاد اساساً غلط است. علوم رفتاری ثابت کردهاند که مردم «امروز»، پولشان را بهقصد سرمایهگذاری در «آینده»، پسانداز نمیکنند. اغلب مردم، هنگامیکه ۵۰ دلار پول نقد در دست دارند، میخواهند آن را در زمان حال خرج کنند. آنها نمیخواهند با پولشان سهام بخرند یا در یک صندوق سرمایهگذاری حساب باز کنند، تا ۳۰ سال دیگر ۵۵ دلار داشته باشند.
پس خودتان را ناراحت نکنید و پولتان را خرج کنید. ریچارد تالر، برندهی نوبل اقتصاد ۲۰۱۷، در کتاب خود «کجرفتاری» توضیح میدهد که چرا بهتر است «فردا بیشتر پسانداز کنید» یا «از فردا برای فردا پسانداز کنید».
ادامه مطلب ...
تفکر مثبت و رابطه آن با موفقیت !
افرادی که موفقیت بزرگی به دست آورده اند، کسانی هستند که توانایی این را دارند که همیشه ذهن خود را مثبت نگه دارند.زیرا تفکر مثبت یک واقعیت مهم است که به وسیله آن می توانیم رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کنیم.این افراد به دلیل داشتن این توانایی می توانند ذهن خود را کنترل کنند و همچنین توانایی کنترل شرایط سخت را نیز دارند.مردم مثبت همیشه عادت دارند که سازنده باشند، و تمرکز کامل روی قسمت پر لیوان را داشته باشند.
چنین افرادی که زندگی را یک تغییر می دانند، آمادگی رویارویی با تمام مشکلات را دارند و همچنین به قدرت تفکر بسیار اعتقاد دارند و تمایل دارند که برای بدست آوردن چنین مهارتی شخصا تمرین کنند.در دهه ۱۹۵۰، از پیشگامان برجسته فلسفه تفکر مثبت؛ دکتر نورمن وینسنت پیل و ناپلئون هیل از جمله کسانی بودند که در زمینه تفکر مثبت بسیار تلاش کردند و در این زمینه به مهارت هایی فوق العاده ای دست پیدا کردند.
به عنوان مثال دکتر پیل در مقدمه کتاب خود به نام “قدرت تفکر مثبت ” چنین می گوید :خودتان را در دستان ایمان رها کنید.برای اینکه این کار را به راحتی انجام دهید، بر این باور باشید که شما از این لحظه به بعد نیاز به شروع کسب قدرت های مورد نیاز خود دارید… معروف ترین جمله ناپلئون هیل این بود که “انسان می تواند هر چیزی را که فکر می کند، باور کند و درک کند و آن را انجام دهد.”
ورا پیففر در کتاب خود می نویسد”ما آنچه را که فکر می کنیم هستیم، زیرا که همه چیز از ذهن ما آغاز می شود، کیفیت تفکر ما تعیین کننده ی کیفیت زندگی است “.مهمترین کار ما این است که خودمان را خوشحال کنیم.اگر خود را موفق ببینید ،موفق خواهید شد.معجزه ها را باور نکنید، اما به آن ها اعتماد کنید.انتظار نداشته باشید که جهان خارج تغییر کند، زیرا تغییر نخواهد کرد! مهم نیست که باد از کدام سمت و چگونه بوزد، مهم این است که شما بادبان خود را چگونه باز کنید.
انسان هایی با تفکر مثبت می دانند که باید همیشه ذهن خود را کنترل کنند و در صورت عدم کنترل شکست خواهند خورد.الفبای تفکر مثبت مانند سنگ بنای یک ساختمان است.اگر فرد وارد مسیر تفکر مثبت شود و آن را بنا کند تا آخر عمر از آن بهره مند خواهد شد.با بررسی این مسیر به نوبه خود می توانیم سعی کنیم رویکردهایی را که می توان برای شکل گیری تفکر مثبت استفاده کرد را درک کنیم؛
رویکردهایی برای شکل گیری تفکر مثبت
۱-ایمان داشتن
فردی که به قدرت فکر اعتقاد ندارد، متوجه نشده است که تفکر یک انرژی است.به همین دلیل تفکر مثبت، مثبت است و تفکر منفی، منفی! بنابراین ایمان، همراه فلسفه تفکر مثبت است.ایمان برای یک تفکر، عقل، روح و همه چیز است یعنی بدون ایمان نمی توان به تفکر مثبت دست یافت.
۲-هدف و برنامه ها
قاعده اساسی در تفکر مثبت، برنامه مغز در جهت اهداف مطلوب است.به همین دلیل برای رسیدن به اهداف خود باید برنامه ریزی های دقیق و کاربردی انجام دهیم .
۳- شور و هیجان
این جمله را که “بدون شور و هیجان ،تا کنون هیچ چیز بزرگی ساخته نشده است “را فراموش نکنید.کلمات و حرکات مثبت شور وهیجان آور است.هر تفکری که با شور و هیجان بیان شود به دلیل بالا بودن فرکانس، احتمال تبدیل آن به واقعیت بسیار زیاد است.
۴-باور و اعتماد به خود
این جمله ناپلئون هیل که “انسان می تواند هر چیزی که می تواند فکر کند، باور کند و درک کند؛ برای برخی انسان ها مانند یک رویای ناممکن است.اگر انسان به خود باور و اعتقاد داشته باشد می تواند هزینه های زیادی را بپردازد و از شکست نا امید نشود.و معجزه ها را خلق کند.
۵-کنترل کردن احساسات
برای تفکر مثبت، ما باید همیشه بتوانیم احساسات خود را کنترل کنیم. و این یک شرط مهم و الفبای تفکر مثبت است.
۶-تفکر متعادل
عادت تفکر متعادل هسته مرکزی تفکر مثبت است.انرژی احساسی، روحی و معنوی به درک ما از تعادل عملکرد سالم بدن بستگی دارد.توانایی فرد برای تفکر مثبت با تفکر متعادل رابطه مستقیم دارد.
۷-صبور و پایبند بودن
شرط مهم برای دستیابی به فضایل تفکر مثبت و تعادل فلسفه، صبور بودن و ماندگاری است. فردی که می داند چگونه می تواند صبور و پایدار باشد، می تواند هدف خود را به دست آورده و شانس خود را حتی در شغل های به ظاهر نامطلوب ایجاد کند.
منبع: وارونه
پژوهشهای روانشناختی نشان میدهند که سرکوب افکار مزاحم کارآیی ندارد، بلکه موجب افزایش دفعههای تکرار آنها در ذهن میشود. روانشناسان روشهایی را برای برخورد با افکار مزاحم و تکراری توصیه میکنند.
روانپژوهان میگویند که تلاش برای سرکوبی افکار مزاحم باعث تسلط و ماندگاری بیشتر آن افکار در ذهن انسان میشود. مغز معمولاً تمایلی به فراموش کردن موضوعات ندارد، به همین دلیل هر چقدر بیشتر سعی در فراموشی موضوعی کند، بیشتر با فکر به آن موضوع درگیر میشود.
برای شناسایی افکار مزاحم و برخورد با آنها ابتدا باید منشاء این افکار و سپس واکنش فرد هنگام درگیری با آنها را بررسی کرد. همه گهگاه با هجوم افکار مزاحم روبهرو میشوند، اما آنچه باعث میشود کنترل ذهن دشوار شود اضطراب است، زیرا اضطراب واکنشهای ناخوشایند دیگری را سبب میشود. تلاش فرد مضطرب برای انحراف ذهن باعث میشود افکار با شدت بیشتری به ذهن او بازگردند. اضطراب همچنین به زایش افکار مزاحم دیگر کمک میکند. بنابراین بهترین راه در درجه اول کنترل اضطراب است.
دکتر دانیل وگنر (Daniel Wegner)، روانشناس آمریکایی، پژوهشهای گستردهای در باره افکار مزاحم انجام داده و به این نتیجه دست یافته است که گریز از افکار مزاحم به پایداری آن در ذهن دامن میزند. به عبارت دیگر هر چقدر تلاش بیشتری برای فراموشی یا سرکوب افکار ناخوشایند انجام گیرد، تردد آن افکار در ذهن بیشتر میشود.
برای مثال تلاش برای نگه داشتن یک راز باعث میشود بیشتر به آن فکر کنیم و همین تلاش ما را بیشتر به بازگو کردن آن وسوسه میکند. این همان سازوکاری (مکانیزمی) است که در برخی از افرادی که رژیم غذایی لاغری را شروع کردهاند عمل میکند و آنها را به فکر کردن مدام به خوراکیها و شکستن رژیم لاغری وامیدارد.
برخی نیز از ترس ابتلا به بیماری رنج میبرند یا به از دست دادن نزدیکان و حوادث طبیعی چون زلزله، سیل و توفان فکر میکنند که این امر از اهمیت دادن و تمرکز بیش از حد و بیتناسب به احتمال بروز واقعهای در آینده ناشی میشود.
دکتر وگنر میگوید که افکار مزاحم در حقیقت پیامد اختلالات و ناراحتیهایی است چون حس گناه، خستگی و اضطراب.
نیکلا سرازن Nicolas Sarrasin روانشناس فرانسوی در کتاب "چگونه از افکار مزاحم و وسواس گونه رهایی یابیم" مینویسد: «افکار مزاحم، ناخواسته و وسواسگونه منشاء پریشانی و آشفتگی هستند و میتوانند به سادگی با ایجاد پرسشهایی تکراری در ذهن زندگی را مختل کنند.»
او معتقد است افرادی که از اضطراب مزمن رنج میبرند خطرهای بسیاری را در اطراف خود حس میکنند که احتمال بروز آن گاه به صفر نزدیک است. آنها قادر نیستند توجهشان را به موضوعاتی غیر از آنچه آنها را دچار هراس میکند متمرکز کنند.
هنگام بروز افکار مزاحم توجه به چند نکته حائز اهمیت است: شناسایی افکاری که بیشتر به ذهنمان خطور میکنند، ارزیابی میزان اهمیت آنها، شناسایی و سنجش تطابق آنها با واقعیت.
ادامه مطلب ...