تفکر مثبت

ارائه ی آموزش های رایگان روزانه در حوزه تفکر مثبت نگر و پیشرفت شخصی

تفکر مثبت

ارائه ی آموزش های رایگان روزانه در حوزه تفکر مثبت نگر و پیشرفت شخصی

چه کنیم تا حسرت زندگی دیگران را نخوریم؟


همه ما در طول زندگی حسرت زندگی دیگران را خورده‌ایم. گاهی رفتن به یک مهمانی که قرار بوده موجب شادی و انبساط خاطر شود، باعث حسرت خوردن و ناامیدی از زندگی شخصی مان می‌شود. چگونه این احساس حسرت را کنترل کنیم؟ در ادامه با ما همراه باشید.

حسرت خوردن از کارهای نکرده در گذشته و پشیمانی از انجام برخی کارها احساساتی است که تقریبا در همه افراد یک بار رخ داده است. هر دوی این احساسات منفی و تخریب گر هستند و باید با تمرین و ممارست این حس را از خود دور کرد و یک زندگی بدون حسرت را برای خود ایجاد کرد.همه ما گاه و بی گاه حسرت زندگی دیگران را خورده ایم، فرقی ندارد چقدر خود را از این حس مبرا بدانیم. چرا گاهی از دیدن شادی و داشته های دیگران ناراحت می شویم؟ آیا کسانی که حسرت می خورند آدم های بدی هستند؟ یا دلیلی پشت این احساس وجود دارد؟

دلیل تمام ناامنی های درونی ما این است که واقعیت زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه می کنیم. مقایسه کردن خود با دیگران جز طبیعت ماست.توانایی مقایسه یک موقعیت نسبت به دیگری باعث می شود که بهتر تصمیم گیری کنیم و زندگی پربارتری داشته باشیم. عیب این توانایی آن است که اگر دائما زندگی خود را با دیگران مقایسه کنیم، بالاخره جایی کم می آوریم.مقایسه بیش از حد باعث حسادت می شود. گیر کردن در چرخه منفی حسرت زندگی دیگران را خوردن بهترین راه برای خراب کردن زندگیتان است. خوشبختانه می توانید با حس حسادت و حسرت مبارزه کنید و مسیر خود را به سوی خوشبختی و سلامت روان پیدا کنید.

چرا حسرت زندگی دیگران را میخوریم؟

حسرت خوردن (begrudge) و حسادت یک احساس طبیعی است و فقیر و ثروتمند هم نمی شناسد. برای همه ما پیش آمده است برای موضوعات مختلفی حسرت زندگی دیگران را بخوریم:

  •     موقعیت شغلی فلانی رو ببین! خوش به حالش کاش منم جای اون بودم!
  •     خوش به حالش چه خونه و ماشین شیکی داره!
  •     درآمد اون خیلی بیشتره خوش به حالش!
  •     چه همسر خوش اخلاق و خوشگلی داره!
  •     کاش منم مثل اون زندگی شادی داشتم!
  •     چقدر بچه هاش مؤدبن برعکس بچه های من! خوش به حالش!
  •     چه اندام و قیافه خوشگی داره! کاش منم اونطوری بودم!
  •     و …


بیشتر از موهای سر همه آدم ها، دلیل برای حسادت و حسرت خوردن داریم! دنیا همه چیز را به یک نفر نمی دهد، چیزهای زیادی وجود دارد که دلمان می خواهد داشته باشیم ولی نداریم؛ وقتی همان مورد را در زندگی دیگران مشاهده می کنیم حسرت می خوریم که ای کاش من هم مثل او، این ها را داشتم!
نکاتی برای مقابله با حسرت خوردن

درست است که گاهی نمی توانید از حسرت خوردن اجتناب کنید، اما خبر خوب این است که با اقداماتی می توانید این احساس را به حداقل برسانید و آن را به فرصتی برای رشد و تغییر تبدیل کنید.حسرت اغلب احساسی منفی تلقی می شود، اما گاهی می تواند مانند نیرویی مثبت در زندگی شما عمل کند. مثلا حسرت خوردن می تواند انگیزه دهنده باشد و شما را به غلبه بر اشتباهات گذشته یا اقدامی برای اصلاح آنها تشویق کند. تحقیقات نشان داده اند که هم حسرت تجربه شده و هم حسرت پیش بینی شده می توانند بر تصمیمات آینده شما اثر بگذارند.
1. خودپذیری را تمرین کنید

تصدیق و پذیرش احساسات تان قدمی لازم و ضروری برای مقابله با حسرت خوردن است. وقتی خودتان و احساسات تان را بپذیرید، می توانید تشخیص بدهید که ارزش شما با اشتباهات یا شکست هایتان تعیین نمی شود. پذیرفتن خود و احساسات تان به این معنا نیست که نمی خواهید چیزی را تغییر دهید یا بهتر انجام دهید و فقط به این معنی است که شما می توانید تشخیص بدهید همیشه در حال یادگیری، تغییر و رشد هستید. به خودتان یادآوری کنید که رویدادهای گذشته آینده شما را تعیین نمی کنند و شما می توانید در آینده انتخاب های بهتری داشته باشید.
2. خودتان را ببخشید

حسرت خوردن یکی از مؤلفه های احساس گناه و سرزنش خودتان است، پس یافتن راه هایی برای بخشیدن خودتان می تواند به تسکین برخی از احساسات منفی مرتبط با آن کمک کند. پذیرش اشتباهات خود بخشی از این فرایند است، اما بخشیدن خودتان هم به همان اندازه مهم است. به جای اینکه خود را به خاطر اشتباهات تان تنبیه کنید، مانند وقت هایی که دیگران را می بخشید، با خودتان هم با مهربانی رفتار کنید. برای انجام این کار می توانید:

  •     مسئولیت آنچه را اتفاق افتاده است بپذیرید؛
  •     بابت اشتباهات خود ابراز پشیمانی کنید؛
  •     برای جبران تلاش کنید.


شاید نتوانید گذشته را تغییر دهید، اما برداشتن گام هایی برای بهترشدن در آینده می تواند به شما کمک کند خودتان را ببخشید و به جای نگاه کردن به عقب، به جلو حرکت کنید.
3. بابت اشتباهات خود عذرخواهی کنید

علاوه بر بخشیدن خود، عذرخواهی از افرادی که رفتار شما بر آنها اثر گذاشته است نیز می تواند مفید باشد. اگر حسرت خوردن شما باعث ناراحتی و درد عاطفی در فردی دیگر شده است، از او عذرخواهی کنید. عذرخواهی صادقانه می تواند به طرف مقابل بفهماند از اتفاقی که افتاده است احساس پشیمانی و با او همدردی می کنید.
4. از فرصت ها استفاده کنید

یکی از راه های مقابله با احساس حسرت، استفاده از این تجربیات برای تقویت اقدامات آینده است. به جای نشخوار ذهنی درباره چیزهایی که تغییرکردنی نیستند، کار درستی را که باید انجام می دادید به چشم فرصتی برای یادگیری ببینید.احتمالا به این دلیل در گذشته قادر به انتخاب بهتری نبوده اید که دانش، تجربه یا آینده نگری لازم برای پیش بینی نتیجه را نداشته اید و بر اساس دانسته ها و ابزارتان در آن زمان تصمیم گرفته بودید.به خودتان یادآوری کنید که با تجربیات جدیدتان، اکنون دانش لازم را دارید تا دفعه بعد که با معضلی مشابه مواجه شدید، انتخاب بهتری کنید.
5. دوباره چارچوب بندی کنید

چارچوب بندی مجدد شناختی تکنیکی است که می تواند به شما کمک کند طرز فکرتان را درباره موقعیتی خاص تغییر بدهید. این رویکرد می تواند به شما کمک کند:

  •     دیدگاه خود را تغییر بدهید؛
  •     با خودتان مهربان تر باشید؛
  •     احساسات تان را تأیید کنید؛
  •     موقعیت ها را با دیدی مثبت تر ببینید؛
  •     بر برخی از تحریفات شناختی غلبه کنید که اغلب در تفکر منفی نقش دارند.

   


منبع: ساعد نیوز

موفقیت و افزایش امید به زندگی

برای افزایش امید به زندگی از چه روش هایی می توانیم کمک بگیریم هر فردی به امیدی زنده است و در صورت قطع امید از زندگی دچار مشکلات زیادی خواهد شد می خواهیم در این بخش شما را با روش های موثر برای بالابردن سطح امید در زندگی آشنا کنیم با ما در ادامه این بخش همراه باشید .

بعضی اوقات ممکن است فرد همه‌ی امیدش به زندگی را از دست بدهد. این اتفاق ممکن است به دلیل شکست‌های متوالی در زندگی باشد. در این مقاله با ۵ راه که می تواند امیدواری را در زندگی تقویت کند، آَشنا می شویم.

شکست به ما می‌آموزد که ما انسان‌های کاملی نیستیم. حتی اگر در اثر تصمیمات غلط یا اتفاقات بد احساس شکست کنیم، باز هم نباید همه‌ی امیدمان را از دست بدهیم. شکست‌ها ما را برای زندگی بهتر و درخشان‌تر آماده می‌کنند. شاید این موضوع در همان روزها احساس نشود، ولی گذر زمان برای ما اتفاقات خوبی رقم خواهد زد.
با تمام این اوصاف وقتی که احساس می‌کنیم کل دنیای ما ویران شده است، چه اتفاقی می‌افتد؟ چگونه امید را در دل‌مان زنده نگه داریم؟ چگونه در آینده در مقابل از دست دادن تمام امیدمان مقاومت کنیم؟ ۵ راه ساده و سرراست برای زنده نگه‌داشتن امید وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره می‌کنیم.


۱. ارزیابی مجدد شرایط
زندگی شبیه لنز دوربین است. هر چیزی که بر روی آن تمرکز کنیم، برای ما واضح‌تر و واقعی‌تر به نظر می‌آید. اگر بر روی نقاط منفی تمرکز کنیم، فقط نقاط منفی را می‌بینیم. ولی وقتی تمرکز خود را بر روی نقاط مثبت منعطف کنیم، چیزهای مثبت بهتر دیده می‌شوند. ما همان چیزی را درو می‌کنیم که کاشته‌ایم.
وقتی که در زندگی با شکست بزرگی مواجه می‌شوید، باید نسبت به شرایط موجود ارزیابی مجددی انجام بدهید. توجه کنید که بسیاری از افراد موفق هم بارها در زندگی طعم شکست را چشیده‌اند.
صحبت ما فقط در مورد موفقیت مالی نیست. اگر شما در پی شکست تسلیم نشوید، موفقیت در تمام زمینه‌ها برای شما امکان‌پذیر خواهد بود. به شکست به چشم مانعی نگاه کنید که با پریدن از روی‌ آن می‌توانید به سمت موفقیت حرکت کنید. اجازه ندهید موانع سد راه شما بشوند.
کل زندگی برای شما مثل یک سفر ماجراجویانه است. فقط مقصدتان نیست که اهمیت دارد. در اهداف خود بازنگری کنید تا ببینید دقیقا هدف‌تان چیست و چرا چنین هدفی دارید. اگر دلایل شما محکم و قانع کننده بود، نگذارید هیچ شکستی مانع راه شما بشود.


۲. قلب خود را سرشار از قدردانی و شکرگزاری کنید
شاید به نظر شما این حرف شعارگونه بیاید. اما بهتر است ما به جای حسرت چیزهایی که نداریم، قدردان داشته‌های خود باشیم. ذهن‌تان چیزی را درو می‌کند که خودتان در آن کاشته‌اید. شکرگزار باشید تا ببینید زندگی‌تان چگونه تغییر می‌کند و امیدتان دوباره زنده می‌شود.
افراد زیادی در دنیا فقر، جنگ، قحطی، ظلم حاکمان و انواع معلولیت‌ها را تحمل می‌کنند. وقتی که ما بر روی چیزهایی خوبی که در زندگی داریم تمرکز کنیم، می‌توانیم به جای ناامیدی، شکرگزار داشته‌های خود باشیم.
زمانی که احساس می‌کنید هیچ چیزی در زندگی ندارید که به خاطرش شکرگزار باشید، تلاش کنید تا فهرستی از داشته‌های خود تهیه کنید. همین که زنده‌اید، می‌توانید بخوانید، حرف بزنید، غذایی برای خوردن دارید و افرادی شما را دوست دارند، دلایل خوبی برای شکرگزاری هستند.
ما همیشه می‌توانیم دلیلی برای قدردانی داشته باشیم. قدردانی خصلتی است که با تمرین می‌توانیم کسب کنیم. وقتی که ما خوبی‌های دنیا را ببینیم، امید در زندگی در ما دوباره زنده می‌شود و منتظر اتفاقات خوب در زندگی خود خواهیم بود.


۳. بی‌طرفانه به شرایط موجود نگاه کنید
سخت‌ترین قسمت شکست و ناامیدی، ناتوانی ما در نگاه بی‌طرفانه به شرایط است. چه ما مسبب مصیبت یا اتفاقی باشیم چه نباشیم، نگاه بی‌طرفانه به وضعیت می‌تواند تفاوت زیادی ایجاد کند. خیلی سخت است که احساسات درونی و امیال خود را از شرایط موجود حذف کنیم.
اما وقتی که بی‌طرفانه و بدون تعصبات به شرایط نگاه کنیم، می‌توانیم علت و تأثیر شرایط را بر روی رفتارمان شناسایی کنیم. در این زمان باید اصلاحات لازم را بر روی خودمان انجام بدهیم تا بتوانیم به هدفی که داریم، نزدیک شویم. اگر ما بتوانیم خودمان را اصلاح کنیم و ناامید نشویم، در نهایت به رؤیاهای خود می‌رسیم و موفق می‌شویم.


۴. به حمایت دیگران تکیه کنید
از دست دادن همه‌ی امیدمان می‌تواند ما را ویران‌ کند. وقتی که ما قدم در مسیر آرزوهای خود می‌گذاریم، سختی‌های زیادی برای ما پیش خواهد آمد. ولی وقتی به افرادی تکیه کنیم که از ما حمایت می‌کنند، کمی از مشکلات ما کاسته می‌شود .دیگران می‌توانند چشم‌اندازی از شرایط را به ما نشان بدهند که خودمان از آن غافل بوده‌ایم. هنگامی که با شرایطی بسیار سخت مواجه می‌شویم، خانواده، دوستان، همکاران و سایر افراد می‌توانند از ما حمایت کنند.


۵. باور داشته باشید
گاهی اوقات باید ایمان داشته باشیم که اتفاقات خوبی در راهند. و به این درک برسیم که هر اتفاقی دلیل و حکمتی دارد و همه چیز تحت کنترل و قدرت ما نیست. اگرچه ممکن است ما همیشه حکمت یک اتفاق را درک نکنیم ولی قطعا دلیلی برای رخ دادنش وجود دارد.
هر دینی که داشته باشید، ایمان داشتن نشان دهنده‌ی اعتماد و اطمینان‌تان به رخ دادن اتفافات خوبی است که در راهند. تکیه بر ایمان‌تان به شما کمک می‌کند تا امیدتان افزایش یابد.
شاید گفتنش ساده‌ باشد، ولی می‌توانبم به مرور زمان امید را دل‌مان تقویت کنیم تا در مواجهه با بزرگترین مصیبت‌ها هم به طور کامل از بین نرود. چیزی که ما را نشکند، قوی‌ترمان می‌کند. ما باید به خلقت هوشمندانه‌ی جهان اعتماد داشته باشیم. انسان‌ها فقط برای زنده ماندن آفریده نشده‌اند، بلکه هدف خلقت آنها کمال است.



منبع: رژیم

فرق بین رک بودن و بی ادبی

کی از مهم ترین مهارت های ارتباط موثر با دیگران، صراحت در کلام یا به نوعی رک بودن است. در هر ارتباطی، رک گویی به شما کمک خواهد کرد تا بتوانید به طور مؤثرتری عمل کنید. در ادامه پیرامون رک گویی بحث می کنیم. با ما همراه باشید.

رک گویی در میان عموم به عنوان صفتی پسندیده شناخته می شود؛ به طور کلی بسیاری از افراد به داشتن چنین صفتی افتخار می کنند. اما گاهی به اشتباه افراد رفتارهای بی ادبانه خود را دال بر رک بودن می دانند. رک گویی با بی ادبی متفاوت است. نداشتن صراحت در کلام می تواند باعث سوء تفاهم ها و عدم شکل گیری روابط صمیمی شود. در هر نوع رابطه ای رک گویی به شما کمک خواهد کرد تا بتوانید به طور مؤثرتری عمل کنید. اما برای آن که از فوائد رک گویی بهره مند شوید باید تفاوت آن را با بی ادبی را بدانید. برای آن که رک گویی را جزء صفات خود قرار دهید، با ما در ادامه این مطلب همراه شوید.
رک بودن به چه معنا است؟

رُک بودن در لغت به معنای با صراحت صحبت کردن و داشتن جسارت در بیان حقیقت است و مفهوم آن به معنای با صراحت صحبت کردن در مورد مسائل خود فرد است. صراحت در گفتار از سوءتفاهم ها و بی احترامی ها جلوگیری می کند و به همین خاطر فرد می تواند با اعتماد به نفس و اطمینان خاطر بیشتری نظرات خود را بگوید. در واقع تنها با داشتن یک رفتار قاطعانه می توانیم مسائل تعیین کننده و مهم در ارتباطات اجتماعی را مطرح کنیم.
آیا رک گویی رابطه ها را تخریب می کند؟

رک گویی در بسیاری از مواقع باعث ناراحتی دیگران می شود. البته نباید این مورد باعث شود تا از بیان نظرات درست خودداری کنید. وقتی چیزی قرار است به شما آسیب بزند، باید از همان ابتدا از جلوگیری کنید. اگر صراحت نداشته باشید، همه چیز بر علیه شما می شود و بعد از مدتی نسبت به طرف مقابلتان بدبین می شوید. چرا که فکر می کنید او باعث این خسارت شده است.در واقع وقتی نظر درست خود را از همان ابتدا ابراز نکنید، بعدها وارد مرحله بحرانی تری می شوید. اما وقتی همان ابتدا «نه» بگویید، ناراحتی کمتری پیش می آید و بعد از مدتی کوتاهی هم فراموش می کند.

برای مثال دوست صمیمی تان از شما می خواهد که با وارد یک سرمایه گذاری شوید. اما با توجه به اطلاعاتی که پیش تر در مورد آن پروژه دارید، می دانید که محکوم به شکست است. خوب در اینجا باید دست رد به سینه دوست خود بزنید. رک و صریح کنار بکشید. درست است که دوست صمیمی تان ناراحت می شود. اما این ناراحتی کمتر از ناراحتی است که بعد از ورشکسته شدن ایجاد می شود.
تفاوت رک بودن با بی ادبی در چیست؟

بیشتر افراد رک بودن را یک صفت پسندیده می دانند و افرادی که چنین ویژگی رفتاری دارند به داشتن این نوع از رفتار افتخار می کنند، اما مسئله بسیار مهمی که وجود دارد و باید به آن توجه کرد این است که بسیاری از افراد مفهوم درست رک صحبت کردن را نمی دانند. این افراد به اشتباه و یا به بهانه داشتن این صفت رفتاری، هر چه به ذهنشان می رسد را بیان کرده و بی پرده به قضاوت دیگران می پردازند و در نتیجه باعث رنجیدگی اطرافیان می شوند. این رفتار در واقع بی ادبی به حساب آمده و لازم است که افراد بتوانند مرز بین رک بودن و بی ادبی را روشن و مشخص کنند.برای آن که بین رک بودن و بی ادبی تمایز قائل شویم و هرگونه سخن بی پرده را که باعث ناراحتی و رنجش در دیگری می شود را به پای رُک بودن نگذاریم، باید درک بهتری از مرز بین رک بودن و بی ادبی داشته باشیم:

  •     فرد رک گو تنها در مورد مسائل خود نظر می دهد و در مورد مسائل دیگران اظهار نظری نمی کند.
  •     فرد رک گو در صورتی درباره مسائل دیگران اظهارنظر می کند که نظر او را خواسته باشند و این اظهارنظر در کمال ادب و احترام است.
  •     بی پرده و با صراحت صحبت کردن در مورد مسائل دیگران و استفاده از لغات توهین آمیز و وقیحانه از نشانه های رُک بودن نیست.
  •     فرد رک گو قبل از هر صحبتی به پیامد های حرفش بر روی دیگران فکر می کند.

در چه جاهایی باید رک گو شویم؟

اختلافی که بین اغلب ما در استفاده از جملات صریح و رک وجود دارد، زمان و مکان استفاده از آنست. رودربایستی یا خجالت کشیدن درست نقطه مقابل رک بودن است. گاهی نیاز است تا ما با صراحت نظر خود را ابراز کنیم. اما خجالتی بودن مانع از این کار می شود.گویی چیزی از درون به ما می گوید الان جایش نیست. یا شاید درست نیست که این حرف را بزنید. اما آیا واقعا فکر شما درست می گوید؟هر وقت چیزی به ضرر شما باشد، نباید خجالت بکشید. اگر قرار باشد ضرر کنید و در مقابل بهای سنگینی را پرداخت کنید، چرا نباید صریح و رک باشید؟ رک بودن دقیقاً بخاطر اینست که سوءتفاهمات و مشکلات پیش رو را بردارید. حرفتان را همان اول بزنید و از اختلافات بعدی جلوگیری کنید. پس هیچ جا و مکانی نمی تواند مانعی برای رک گویی باشد. بلکه این نفع و ضرر شماست که تعیین می کند در کجا رک باشید و در کجا از رک گویی خودداری کنید.
رُک بودن بیش از حد چه نتیجه ای دارد؟

همان طور که زیاده روی در هر کاری باعث بروز مشکلاتی برای فرد می شود، زیادی رک بودن نیز باعث به وجود آمدن مشکلاتی در روابط شخص شده و اثرات مثبت آن را از بین می برد و کم کم رک بودن از حالت جسارت کردن در بیان حقیقت به توهین کردن تغییر ماهیت می دهد. باید توجه داشت که برای صریح سخن گفتن لازم است شرایط و موقعیت به خوبی سنجیده شود، چون اگر یک سخن صریح در شرایط مناسب مطرح نشود به جای تأثیر مثبت و گرفتن یک نتیجه مطلوب باعث به وجود آمدن ناراحتی، کدورت و سوتفاهم در اطرافیان خواهد شد.
اگر شخص رُک گو قصد رنجاندن دیگران را داشته باشد و از روی قصد با صراحت صحبت کرده و در این کار زیاده روی کند در حقیقت به مخاطب خود یک آسیب روانی وارد می کند. برخی افراد زمانی که به طرف مقابل حسادت کرده یا می خواهند از مخاطب خود انتقام بگیرند، احساسات درونی خود را در قالب بی پرده گویی و صراحت کلام افراطی به مخاطب نشان می دهند.
فواید رُک بودن چیست؟

از مهم ترین فواید رک گویی حفظ شدن حریم ها و مواضع فرد است. زیرا باعث می شود دیگران به نظر و حریم او احترام بگذارند.از دیگر فایده های رک بودن ، می توان به افزایش اعتمادی که در ارتباطات فرد رک و قاطع ایجاد می شود اشاره کرد. در واقع دیگران می دانند که شما صادق هستید و قرار است چگونه برخورد کنید. همین امر میزان پیش بینی نسبت به رفتار شما را افزایش می دهد و افراد بسیار راحت تر شما را امین قرار داده و اعتماد می کنند.

اگر به درستی رک گویی کنید و عقاید خود را محترمانه و بدون بی ادبی مطرح کنید، می توانید از بسیاری از سوء تفاهمات، دعواها و بدگویی ها جلوگیری کنید.از جمله دیگر خوبی های رک گویی ، پایدار نگه داشتن مسیر گفتگو و ارتباطات افراد است؛ زیرا که این پیام را به دیگران می دهد که من چه توقعاتی دارم و همان قدر که در بیان آن ها راحت هستم، شما هم می توانید در بیان خواسته هایتان راحت باشید و بدون نگرانی رو راست باشید.بالابردن مهارت ” نه ” گفتن یکی از مهم ترین نتایج مثبت رک گفتن است.چرا که از تحمیل شدن بسیاری از مسائل بر شما جلوگیری می شود. به عنوان مثال اگر دوست ندارید به جایی بروید و دوستی به شما پیشنهاد بیرون رفتن بدهد، شما با گفتن “نه” می توانید از این که بی میل بیرون بروید، جلوگیری کنید.
معایب رک گویی

رک بودن بسیار خوب است و برای فرد رک، همان طور که گفتیم فواید بسیاری دارد؛ اما نباید معایب آن را حتی اگر کم باشد، ندید گرفت. بد نیست از روی دیگر سکه نیز بی خبر نباشیم.باید توجه داشت که برای صریح و رک بودن لازم است شرایط و موقعیت به خوبی سنجیده شود، چون اگر یک سخن رک در شرایط مناسب مطرح نشود به جای تأثیر مثبت و گرفتن یک نتیجه مطلوب باعث به وجود آمدن کدورت و سوتفاهم خواهد شد. همان طور که انتقاد کردن نا مناسب این نتیجه را در پی خواهد داشت. رک گویی و انتقاد کردن تا حدودی به یکدیگر مرتبت است و می توان گفت اگر اصول و آداب انتقاد را به خوبی بلد باشیم، می توانیم رک گوی خوبی هم باشیم.
پیامد های عدم رُک گویی چیست؟

از مشکلاتی که وقتی نمی توانیم با صراحت صحبت کنیم با آن رو به رو می شویم، می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  •     رک نبودن از عدم اعتماد به نفس و ارزشمند ندانستن خود سرچشمه می گیرد. افرادی که رک گو نیستند در بیان نیاز ها و خواسته هایشان که از حقوق اولیه هر انسانی است دچار مشکل می شوند، به همین خاطر احساس ناکامی کرده و همین احساس برآورده نشدن نیاز باعث بروز افسردگی در فرد می شود.
  •     فردی که نتواند رک گو باشد قادر نخواهد بود نظر خود را با صراحت بیان کند در نتیجه مجبور است مطابق میل دیگران رفتار کرده و این امر باعث می شود از خودش رضایت نداشته باشد.
  •     وقتی فرد به طور دائم مطابق میل دیگران رفتار کند باعث می شود از دیگران هم همین انتظار را داشته باشد. این فرد انتظار دارد بدون آن که با صراحت خواسته های خود را بیان کند دیگران خواسته های او را متوجه شوند.


چگونه فردی رک گو باشیم؟

از جمله راهکار های مؤثر برای یادگیری مهارت های رک بودن می توان به موارد زیر اشاره داشت :

  •     رک گویی در افراد، با اعتماد به نفس آنان مرتبط می باشد. بنابراین با افزایش اعتماد به نفس می توان به این صفت دست یافت.
  •     برای رک بودن از تمرین های رفتاری کوچک مثل اظهار نظر در جمع های دوستانه و خانوادگی شروع کنید و به تدریج دامنه آن را گسترش دهید.
  •     آموزش مهارت جرات مندی و یادگیری رابطه بُرد-بُرد از راهکارهای عملی هستند که به فرد در دست یابی به این صفت کمک می کنند.


نتیجه گیری

به طور کلی رک بودن یعنی فرد بی تعارف و قاطعانه صحبت کند در صورتی که بی ادبی یا بی شعوری، توهین و اهانت به دیگران محسوب می شود. تاثیر رک گویی در روابط افزایش اعتماد است. به افراد صادق و صریح بیشتر می توان اعتماد کرد؛ چراکه می توان یک پیش بینی درست از رفتار فرد داشت و مطمئن بود کلامش صادقه و بدون تظاهر است.



منبع: ساعد نیوز

چگونه آرامش را به زندگی مشترک خود بازگردانیم؟

مهر و محبت بین زن و شوهر موجب آرامش خانواده و دلبستگی عاطفی بین زوجین می شود. محبت از گذشت، حق شناسی، همدلی زوجین نسبت به یکدیگر سرچشمه می گیرد واز هر گونه تحقیر و تهمت دور است.


ازدواج موجب ایجاد محبت ، تفاهم و آرامش میان زن و مرد می شود ن چنان که خداوند در یکی از سوره های خود فرموده است :برای شما همسرانی از جنس خودتان آفریدیم تا با آنها آرام شوید و بین شما رحمت و مودت قرار داده ایم.» ازدواج بسیاری از نیازهای روحی انسان را تأمین می کند و انسان در سایه تأمین این نیازها به آرامش روحی دست می یابد.


محبت و دوستی روش مخصوص به خود را دارد و موجب شادی و آرامش زن و شوهر می شود. اگر دوست دارید خانه ای پر از محبت داشته باشید، اما احساس ناتوانی می کنید زیرا فکر می کنید تمام راهها را رفته اید و کسی به این انگیزه ی شما توجه نمی کند، پیشنهاد می کنیم این بخش را از دست ندهید.

برای داشتن یک ازدواج موفق فقط عشق کافی نیست! شاید از دید جوانان عشق و علاقه و دوست داشتن بیش از حد دلیل بر یک زندگی موفق باشد اما کافی نخواهد بود. شاید عشق و علاقه چند ماه اول زندگی به کارتان بیاید ولی زمانی که زندگی در روال عادی خود قرار گرفت و همه چیز برای شما تکراری و یکنواخت شد آن وقت مشکلات جدید شروع خواهند شد. اما نگران نباشید چرا که شما با داشتن مهارت های کافی خواهید توانست بر مشکلات غلبه کنید و زندگی شاد و پر از آرامش را تجربه نمایید. در این مطلب مهارت های لازم برای داشتن یک زندگی سرشار از آرامش و شادی در اختیار شما عزیزان قرار گرفته است.
 نحوه برگرداندن آرامش به زندگی مشترک

اگر همسرتان دوران سختی را سپری می کند، باید راه های آرام کردن او را بدانید. مهمترین نکته برای ایجاد آرامش بدون هیچگونه تنش و درگیری، احترام گذاشتن به حد و حدودهای همسر و گوش دادن به حرف های او هنگام صحبت کردن است. اگر همسر شما هم دوران سختی را می گذراند، از ترفندها و نکات ارایه شده در این مطلب استفاده کنید و آرامش را به زندگی تان بازگردانید.
1- از همسرتان حمایت کنید

به همسرتان بگویید که در صورت نیاز، در کنارش خواهید ماند و از او حمایت می کنید. به سادگی به همسرتان بگویید که اگر نیاز به صحبت دارد، در کنار او هستید. به این ترتیب او متوجه می شود که بدون اینکه تحت فشار قرار بگیرد، می تواند به راحتی با شما صحبت کند. این کار موجب می شود که همسرتان به عنوان منبع آسایش روی شما حساب کند.
2- به همسرتان زمان و فضای آزادتری بدهید و در غار تنهایی اش سرک نکشید

بسیاری از مردان دوست دارند که احساسات خود را به تنهایی پردازش کنند. اگر همسرتان دوست دارد تنها باشد، آزرده خاطر نشوید و هنگامی که برای صحبت کردن آماده شد، در کنارش باشید. او ممکن است بخواهد از خانه بیرون برود، هوای تازه بخورد و تلویزیون تماشا کند یا یکی از سرگرمی های مورد علاقه اش را برای فرار از شرایط سخت انجام دهد.
3- به حرف های همسرتان با دقت گوش کنید

ممکن است همسرتان تصمیم بگیرد که همه چیز را با شما در میان بگذارد. در زمانی که همسرتان با شما صحبت می کند، با برقراری تماس چشمی، تکان دادن سر و پرسیدن سوالات بعدی، به او نشان دهید که در حال گوش کردن هستید و به این ترتیب مکالمه را ادامه دهید. سعی کنید از ارائه راه حل و مشاوره دادن خودداری کنید، مگر اینکه او از شما بخواهد.
4- به او بگویید که تجربه ی این احساسات، هیچ اشکالی ندارد

به همسرتان بگویید که احساساتش کاملا صحیح است و تجربه ی چنین احساساتی هیچ ایرادی ندارد. به او اطمینان دهید که مجاز است هرگونه احساسات حتی غم و غصه را تجربه کند. همسرتان را متقاعد کنید که هیچ احساس خوب یا بدی وجود ندارد، بنابراین نباید احساس شرم یا خجالت کند.
5- او را در آغوش بگیرید

محبت جسمی یک راه عالی برای آرامش دادن به همسر و نزدیکان است. اگر دوست همسر، عضوی از خانواده یا دوست صمیمی شما گریه می کند، او را محکم بغل کنید. اگر به فردی خیلی نزدیک نیستید (مانند یک همکار یا یک آشنا)، می توانید دست تان را دراز کنید و بازوی او را لمس کنید.
6- نقاط قوت همسرتان را به او یادآوری کنید

ارزش همسرتان را با یادآوری کردن مهارت ها و نقاط قوت او، یادآوری کنید. توجه مثبت بدون قید و شرط به او اطمینان می دهد که حتی اگر احساس خوبی نداشته باشد هم می تواند روی شما حساب کند. به او بگویید که او را تحسین می کنید و از همه خوبی هایش قدردانی می کنید.
7- برای همسرتان یک پیام دلگرم کننده بفرستید

اگر نمی توانید شخصاً در کنار همسرتان باشید، از طریق تلفن تماس بگیرید یا پیامک بفرستید. برای او متنی ارسال کنید و بگویید: “به تو فکر می کنم” یا “امیدوارم که موفق باشی”. حتی اگر همسرتان به پیام های شما پاسخی ندهد هم احتمالاً از اینکه با او تماس گرفتید و به یادش بودید، دلگرم خواهد شد.
8- در انجام کارها به او کمک کنید

با انجام برخی از کارهای همسرتان، به او نشان دهید که از او حمایت می کنید. اگر نوبت به انجام کاری رسیده که از وظایف همسرتان محسوب می شود، انجام آن کار را بر عهده بگیرید تا در شرایط سخت، باری را از روی دوش او برداشته باشید. برای مثال می توانید آشغال ها را دم در بگذارید یا ماشین را به کارواش ببرید. انجام این کارهای ساده به همسرتان نشان می دهد که می تواند به شما تکیه کند و مورد حمایت تان قرار بگیرد.
9- غذای مورد علاقه ی همسرتان را بپزید

با پختن غذاهای مورد علاقه همسرتان، او را از استرس دور کنید! مواد لازم برای شام یا دسر مورد علاقه اش را تهیه کنید و ذهن او را از استرس دور کنید. اگر علاقه زیادی به آشپزی ندارید یا در اینکار مهارت کافی ندارید، می توانید غذای مورد علاقه ی او را از رستوران سفارش دهید.
10- از او بخواهید که بهمراه شما فعالیت کند

بسیاری از مردها دوست دارند با تحرک و ورزش، خود را از استرس دور کنند. بدون چشم پوشی از مشکلات همسرتان، با او به پیاده روی، بازی یا هر فعالیت اجتماعی دیگری بپردازید. اینکار روش خوبی برای حواس پرتی و دور کردن او از شرایط سخت فعلی است.انجام فعالیت های هیجان انگیز و پر هیجان، برای مردهای منزوی و گوشه گیری که همه مشکلات را در خود می ریزند، اهمیت بیشتری دارد.
11- هر روز با همسرتان تماس بگیرید

بسیاری از مردان هنگام کنار آمدن با استرس، منزوی و گوشه گیر می شوند. اگر در کنار همسرتان نیستید، سعی کنید حداقل روزی یک بار با او تماس بگیرید یا پیام دهید. با انجام اینکار می توانید بفهمید که همسرتان چه احساسی دارد، آیا دوست دارد با کسی ملاقات کند یا اینکه دوست دارد از طریق تلفن با شما در تماس باشد؟
12- در صورت نیاز از یک مشاور یا متخصص کمک بخواهید

اگر احساس می کنید که افسردگی همسرتان در حال تشدید است یا کاری از دست شما ساخته نیست، از یک مشاور کمک بگیرید. به همسرتان کمک کنید تا با یک پزشک یا یک متخصص روان صحبت کند و از این طریق احساسات خود به روشی سالم و بدون قضاوت حل کند.
سخن پایانی

تسلط شما بر مهارت‌های زندگی مشترک است که می تواند ازدواج شما را تبدیل به یک زندگی شاد و موفق کند. یکی از مهم‌ترین مهارت‌های کلامی و رفتاری که تاثیر مستقیمی بر موفقیت ازدواج شما می‌گذارد، ایجاد آرامش در زندگی زناشویی است.
همه در زندگی مشترک نیاز به آرامش دارند. کشمکش و تعارض می تواند باعث از بین رفتن احساس دلخوشی و دلبستگی به زندگی مشترک شود. برای این که بتوانید آرامش را در زندگی زناشویی تجربه کنید باید بتوانید مهارت‌های ارتباطی خودتان را بهبود داده و به نیاز‌های همسرتان توجه نمایید.



منبع: ساعد نیوز

انضباط شخصی چیست و چگونه آن را تقویت کنیم؟

نظم و انضباط شخصی کمک می کند تا بتوانید بر جنبه های مختلف کار و زندگی کنترل کاملی داشته باشید.


فرقی نمی‌کند در چه سطحی از حرفه‌ی خود قرار دارید یا در چه صنعتی فعال هستید، انضباط شخصی یا نظم شخصی خصیصه‌ای است که باید با گذر زمان توسعه پیدا کند. با رشد و توسعه‌ی انضباط فردی، چه در فرایند جست‌و‌جوی شغل و چه در نقش فعلی‌، می‌توانید با موفقیت هدف گذاری کنید و به اهداف شغلی و شخصی خود برسید.

انضباط شخصی چیست؟

به فرایند کنترل احساسات و عواطف درونی برای غلبه بر ضعف ها و ترس ها، انضباط شخصی می گویند.اینکه با احساسات منفی مقابله کنیم و خودمان را مجبور به انجام کاری کنیم که از شروعش ترس داریم، نشان دهنده انضباط شخصی است. انضباط شخصی اعتماد به نفس می آفریند و اعتماد به نفس کلید موفقیت در هر کاری است. همین که باور داشته باشیم قادر به انجام کاری هستیم، به احتمال بسیار قوی در آن کار موفق خواهیم بود.

انضباط شخصی به ما می آموزد که در چه زمانی کدام کار را انجام دهیم تا به هدفمان برسیم. مجموعه رفتارهایی که هر فرد برای رسیدن به موفقیت می بایست از آنها پیروی کند، مربوط به مبحث امروز ما می شوند.با رسیدن به انضباط شخصی می توانید، بدون زحمت فراوان و آزمودن راه های مختلف به موفقیت برسید.
مزایای انضباط فردی

  •     کاهش اضطراب
  •     افرایش توانایی در رسیدن به اهداف بلند مدت
  •     احساس رضایت بیشتر.
  •     انعطاف پذیرتری بیشتر
  •     خودداری از اقدام عجولانه و غیرضروری
  •     عملی کردن وعده ها و تصمیماتی که برای خود و دیگران گرفته اید.
  •     ترک عادات بد
  •     انتخاب های عاقلانه و سالم تری خواهید داشت.
  •     غلبه بر تنبلی و اهمال کاری
  •     بهبود توانایی تمرکز
  •     ادامه دادن کار بر روی یک پروژه، حتی پس از آنکه اشتیاق اولیه از بین رفته باشد.
  •     کار بر روی رژیم غذایی خود و مقاومت در برابر وسوسه خوردن غذاهای چاق کننده
  •     غلبه بر عادت تماشای بیش از حد تلویزیون
  •     حفظ تمرکز هنگام کار یا مطالعه.


با چه راهکارهایی می توان انضباط فردی را تقویت کرد؟

انجام حرکات آگاهانه جهت دستیابی به نتیجه مطلوب، انضباط شخصی را تقویت می کند. برای رسیدن به هدف باید انگیزه ها در نظر گرفته شده و تمام احساسات مثبت و خوبی که از حصول نتیجه به دست می آید، نوشته شوند. باید راه های موفقیت را مشخص و مکرر پیگیری نمود تا به هدف دست یافت.

به بیان دیگر کارهایی که انجام می دهید با انضباط شخصی و تداوم به مقصد می رسند. دنبال کردن هدف در آغاز کار دشواری به نظر می سد ولی بعد از مدتی و شکل گیری عادات بر اساس آن، ترک هدف دشوار می شود. یکی از روش های ایجاد انگیزه خواندن کتاب های افراد موفق و پیگیری سخنرانی های آن ها می باشد. در ادامه به چند راهکار جهت تقویت انضباط شخصی اشاره می شود.
1. بیان اهداف روی کاغذ

برای تقویت انضباط شخصی در مسیر رسیدن به آن نباید به اهدافی بسنده کرده که ماه ها قبل برای خود تعیین کرده بودید. اهداف خود را مجددا ارزیابی و در صورت نیاز آن ها را تغییر بدهید و در نهایت روی کاغذ بیاورید. برای خود یادآوری نمایید که چرا رسیدن به این هدف این اندازه اهمیت دارد؟

چرا باید تمام زمان و انرژی خود را صرف این هدف نمایید؟ و سوالاتی از این قبیل. این کار انگیزه و روحیه ایجاد کرده تا به راحتی تسلیم وسوسه های منصرف کننده نشوید. حتی می توانید هدف خود را به ریز اهداف تقسیم تا در بازه زمانی کوتاهی به آن برسید.
2. ایجاد ارتباط بین عوامل مختلف

برای تقویت انضباط شخصی بایستی بین تمام آیتم های رسیدن به هدف ارتباط ایجاد شود. به طور مثال برای رسیدن به وزن ایده آل باید ورزش منظم و رژیم غذایی در کنار هم صورت گیرد. هنگامی بین عوامل اتصال ایجاد شد می توان فهمید که چه فاکتوری از نتیجه مطلوب جلوگیری می کند.

تمایل به لذت لحظه ای، بی حوصلگی، عدم تمایل و رغبت، لذت نبردن از رسیدن به نتیجه موانع رسیدن به هدف می باشند. به این ترتیب لازم است لیستی از بایدها و نبایدها تهیه و بین فاکتورهای مثبت و منفی تعادل برقرار گردد. بعضی روزها تلاش فرد کاسته شده و لیست برنامه ها را از یاد می برد.در صورت قطع این اتصال بایستی فرد به خودش کمی فرصت بدهد و بعد با عبرت از شکست ها با توان بیشتری به راهش ادامه دهد.
3. برنامه ریزی

برنامه ریزی دقیق در تقویت انضباط و نظم فردی اهمیت زیادی دارد. برای رسیدن به اهداف بلند مدت لازم است برخی کارها به صورت روزانه پیگیری شوند. برای فردی که تا حالا فعالیت ورزشی نداشته و قصد کاهش وزن دارد. باید برنامه متفاوتی از دیگر افراد تعیین شود و توان بدنی وی هم در نظر گرفته شود.

در صورت انجام ورزش های سنگین این فرد در بین راه ناامید و بی انگیزه می شود زیرا بدنش توان انجام بسیاری کارها را ندارد. به این ترتیب برنامه ریزی باید طوری باشد که از فعالیت های کم شروه و به تدریج افزایش یابد. تعهد به اجرای برنامه ریزی یکی از فاکتورهای مهم در رسیدن به انضباط فردی محسوب می شود.

این برنامه ریزی بایستی خیلی منطقی و اصولی صورت گیرد و از روحیات فرد و ارتباط بین کارهای روزانه اطلاعات کافی وجود داشته باشد. این برنامه باید حتما نوشته شده و انگیزه برای انجام آن هم باشد. مثلا اگر در راستای کاهش وزن حرکات ورزشی امروز انجام دادم، یک شکلات تلخ خوشمزه جایزه می گیرم.

می توان از یک مشاور برای برنامه ریزی جهت انضباط شخصی کمک گرفت. نوشتن برنامه باید تمام موارد را در برگیرد. از جمله زمان بیدار شدن، تمرکز بر تنفس، سپری کردن وقت با نزدیکان، تایم آزاد برای مطالعه و گزارش رویدادها، همگی این موارد باید بر اساس اولویت بندی اجرا و در زمان آن تاخیری صورت نگیرد.
4. رژیم غذایی سالم

استفاده از یک رژیم غذایی سالم سبب بهبود تمرکز و کیفیت کارها می شود. بایستی به اندازه کافی کربوهیدرات و پروتئین دریافت کنید تا انرژی برای انجام کارها داشته باشید. همچنین مصرف ویتامین سبب افزایش تمرکز و قدرت تفکر شما می شود. به میزان کافی آب نوشیده تا دمای بدن تنظیم شود.

یک عادت غذایی سالم و برنامه ریزی شده مانع از کاهش قند خون می شود. گرسنگی حس پرخاشگری را بیشتر نموده و تمرکز را کاهش می دهد. همچنین ترک عادات بد مثل سیگار کشیدن و جایگزینی آن با رفتار مناسب نظیر ورزش کردن به تقویت روح و جسم کمک خواهد کرد.

در جهت تقویت انضباط شخصی به نوع تغذیه خود اهمیت داده و هیچ گاه وعده غیر مغذی نداشته باشید. اهمیت دادن به بدن و یاری رساندن به آن برای شکلی گیری زندگی منضبط اهمیت زیادی دارد. در صورت برقراری نظم در زندگی؛ رسیدن به اهداف نیز سهل تر می شود.
5. استفاده درست از تکنولوژی

این که تایم زیادی را در فضای مجازی سپری کنید می تواند به انضباط شخصی لطمه بزند. از طرفی برخی برنامه ها هستند که به نظم و انضباط شخصی کمک می کنند. از جمله اپلیکیشن هایی که دسترسی به رسانه های اجتماعی و سایت ها را بری زمان مشخصی محدود تا بازدهی و بهره وری شما در حین کار ارتقا یابد. همچنین در برخی اپلیکیشن ها می توانید برنامه و کارهای روزانه خود را ثبت و میزان پیشرفت خود را در یک بازه زمانی مشخص ارزیابی نمایید.
6. انجام کارهای سخت در کنار کارهای لذت بخش

انجام برخی امور ساده و لذت بخش می باشد اما برای رسیدن به نظم و انضباط شخصی بایستی کارهایی را انجام دهید که غالبا چالش برانگیز یا ناخوشایند است. فرضا برای یادگیری نرم افزای جدید مالی باید یک ساعت بیشتر در محل کار باشید. برای این که از انجام این برنمه جدید حس رضایتمندی بیشتری حاصل شود می توانید در کنار آن یک کار مورد علاقه خود را انجام دهید.مثلا نوشیدن یک فنجان قهوه محبوب یا شنیدن یک موسیقی آرامش بخش.
سخن پایانی

انضباط شخصی نیازمند کمال گرایی نیست. این‌که به برخی از اهدافتان نرسید یا نتوانید تمرینات را به‌درستی انجام دهید، هیچ اشکالی ندارد. شکست بخشی طبیعی از موفقیت است. نکته‌ی مهم ادامه‌ی مسیر رو به جلو و نزدیک شدن به اهدافتان است. شکست‌ها را به رسمیت بشناسید، به پیروزی‌هایتان پاداش دهید و هرگز تسلیم نشوید.



منبع: ساعد نیوز

آشنایی با انعطاف پذیری روانشناختی

در واقع انعطاف پذیری روانشناختی نیز مانند بسیاری از خصوصیات و توانایی دیگر دارای اهداف و عوامل تعیین کننده ای است
وقتی با کلمه انعطاف پذیری مواجه میشویم، موم نرمی به نظرمان می آید که میتوانیم آنرا به شکل دلخواهمان درآوریم، بدون مقاومت، بدون سختی و بدون رنج و عذاب. در واقع وقتی انسانی بتواند انعطاف پذیری را در خود رشد دهد، روان او به شکل همان موم نرم و قابل تغییر شکل در شرایط دشوار، سخت و یا در شرایطی که با تغییر، بهبود دو چندانی را تجربه میکند، مواجه میشود.
آشنایی با انعطاف پذیری روانشناختی

بهتر است بدانید در واقع انعطاف پذیری روانشناختی عبارت است از توامندی بیشتر برای ارتباط با لحظه ی اکنون وهمچنین تغییر در رفتار یا پافشاری بر آن وقتی در جهت ارزش های زندگی خود حرکت می کنید. همچنین شامل قدرت متمایز سازی خود ار افکار و تجارت درون روانی است و به توانایی افراد برای تمرکز بر موقعیت های کنونی و استفاده از فرصت های آن موقعیت برای گام برداشتن در راستای اهداف و ارزش های درونی با وجود رویداد های روانشناختی جالش برانگیز یا ناخواسته اشاره خواهد داشت.
ویژگی های انعطاف پذیری روانشناختی

به طور کلی هدف از انعطاف پذیری روانشناختی در اغلب موارد این است که به فرد این فرصت را می دهد تا با شرایط و موقعیت های جاری مواجه شده و آن را ارزیابی نماید. سپس از طریق چنین فعالیت هایی فرد مطمئن خواهد شد که به صورت اثربخش در آن شایط و موقعیت عمل خواهد کرد.

در واقع انعطاف پذیری را می توان یک فرآیند توانایی یا پیامد سازگاری موفقیت آمیز با شرایط تهدید کننده دانست که بنابراین به معنای در معرض خطر قرار گرفتن و پیامد هیای بهتر از حد مورد انتظار نشان دادن، حفظ سازگاری مثبت با وجود تجارت استرس آور و بهبودی خوب پس از آسیب خواهد بود.
خصوصیات بارز افراد انعطاف پذیر

همانطور که می دانید داشتن روحیه انعطاف پذیر عمدتا به تصمیم گیری های صحیح منجر می شود و همچنین نشان دهنده ی آرامش روانی و ذهنی فرد است. برخی از ویژگی های افراد انعطاف پذیر شامل موارد فوق خواهد بود:

  •     سازگاری بیشتر در شرایط متفاوت
  •     درس گرفتن از تجربه های گذشته
  •     تصمیم گیری مناسب تر در هنگام بروز بحران ها و مشکلات
  •     تمایل به داشتن تجربه های مختلف
  •     پرهیز از تفکرات خشک و غیر منطقی
  •     مشارکت در بحث های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی
  •     امیدوار بودن
  •     صبور بودن
  •     کنترل رفتار از طریق واکنش مناسب نسبت به احساسات و هیجانات
  •     داشتن تفکر باز نسبت به عقاید، باور ها و سنت های متفاوت
  •     تغییر پذیر بودن و یا آمادگی تغییر را داشتن
  •     خوش بین بودن

نکته ای که باید در نظر داشته باشید این است که میزان انعطاف پذیری افراد انعطاف پذیر با توجه به تیپ شخصیتی و عقلانی شان در موضعات مختلف کاملا متفاوت حواهد بود.
مزایای انعطاف پذیری روانشناختی

انعطاف پذیری به دلایل مختلفی در زندگی روزمره شما مهم است. منعطف بودن میتواند به شما کمک کند تا تحت تاثیر تغییرات قرار نگیرید. شما همچنین توانایی بیشتری برای هدایت توسعه و زندگی شخصی خود خواهید داشت تا اینکه یک کارمند منفعل باشید. برخی از این مزایا عبارتند از:

  •     سازگاری با تغییر
  •     مدیریت اتفاقات غیرمنتظره
  •     داشتن شغلی ثابت
  •     رضایت از زندگی

نقش انعطاف پذیری بر پیامد های روانشناختی

در واقع انعطاف پذیری رواشناختی را می توان قسمتی از ادراک رفتار در آسیب شناسی روانی دانست که تاکید بر الگو های هیجان و نظم جویی رفتاری دارد. انعطاف پذیری ارتباط چشمگیری با دامنه ی وسیعی از پیامد های روانشناختی ناخوشایند شامل شدت علائم افسردگی، شدت حساسیت اضطراب، اختلالات ناهنجاری جنسی و پریشانی هیجانی در بافت میان فردی پر استرس و بیماری های روانشناختی عمومی خواهد داشت.

بهتر است بدانید میزا پایین آن نیز هسته اصلی رنج و آسیب های روانی انسان محسوب می شود. انعطاف پذیری پایین از اجتناب تجربی، آشفتگی شناختی شامل تجربیات، قوانین انعطاف ناپذیر، استدلال ها و عقاید محدوب ه خود و فقدان عمل متعهد به ارزش تشکیل شده خواهد بود.
روش هایی برای ایجاد انعطاف روانشناختی

همانگونه که در مواجه با پرخاشگری و کنترل خشم خود می توانیم روش هایی را به وجود آوریم، آن ها را امتحان کنیم. در اکثر موارد با استفاده کاربردی از این روش ها جواب مثبتی در کنترل خشم خود داشته باشیم، میتوانیم برای ایجاد انعطاف ذهنی در خود نیز روش هایی را ابداع کنیم و به کار گیریم.

دانستن این نکته که همه چیز گذرا است می تواند اتفاق مهمی در ایجاد انعطاف پذیری باشد. اگر هر فردی این نکته را به خود یادآوری کند که هر آنچه رخ داده، شنیده و یا دیده است، قطعا مانند هر زمان دیگری میگذرد و نسبت به اتفاقاتی که دلخواه او نیست، سخت گیرانه و با وسواس برخورد نکند، قطعا یکی از مهم ترین روش های انعطاف پذیری را در ذهن خود ایجاد کرده است.

همانطور که کنترل خشم و پرخاشگر نبودن، در ابتدای تمرین خود سخت و دشوار است. این مسئله که بتوانیم در شرایط سخت به این باور برسیم که همه چیز گذرا است و قطعاً، بودن در این لحظه و این اتفاق، دلیل خاص خود را دارد، می توانیم به مرور به ذهنی منعطف و سازگار با محیط دست پیدا کنیم.
سخن پایانی

انعطاف پذیری مرحله ای مهم از رشد انسانی است که در آن افراد با شناخت و بررسی شرایط و در نظر گرفتن میزان حسن و ایراد آنچه که باید بپذیرند، میتوانند منعطف تر رفتار کنند و آنچه را که نیازمند تغییر است بپذیرند



منبع: ساعد نیوز

شانس چیست و چگونه آدم خوش شانسی باشیم؟

راز خوش شانس شدن چیست؟ چگونه می توانیم یک فرد خوش شانس باشیم؟ خوش شانسی را می توانیم به دست بیاوریم یا نه؟ برای دانستن رازهای اصلی خوش شانس بودن با ما همراه شوید.
شانس چیست؟

شانس Chance)) واژه‌ای فرانسوی به معنای بخت و اقبال یا فرصت است. چه بد باشد چه خوب. آنچه بعنوان به این عنوان رخ می‌دهد خارج از کنترل فرد است و بدون توجه به اراده، قصد، یا نتیجه مورد نظر است. دیدگاه فرهنگ‌ها نسبت به اقبال از احتمال و تصادف تا ایمان و خرافه متفاوت است.

انسان ذاتا دوست دارد حس کند که بر زندگی خود کنترل دارد و به همین علت است که بسیاری از افراد هرگز نمی‌توانند وجود چیزهایی که خارج از کنترل آنهاست را باور کنند. انسان‌ها هرکاری می‌کنند که حس امنیت و داشتن کنترل روی زندگی خود را بدست آورند. اما باید قبول کرد که بسیاری از عوامل وجود دارند که فراتر از اراده انسان می‌باشند. در واقع در حالی که خیلی از افراد وجود شانس را تنها بهانه‌ای می‌دانند که دیگران برای فرار از مسئولیت می‌آورند یا آن را انکار می‌کنند چون خارج از کنترل آنهاست. اما حقیقت این است که بخت و اقبال وجود دارد و یکی از عوامل موفقیت شماست.
شانس چگونه عمل می‌کند؟

ما توسط رخدادهای مختلف محاصره شده‌ایم و بنابراین قطعا رخدادهایی وجود دارند که ما بر آنها کنترل نداشته و آنها بر زندگی ما تاثیر می‌گذارند. برای مثال استیو جابز فردی خلاق، با اراده ، قاطع، صریح، با اعتماد به نفس، با بصیرت، باهوش و دارای مطالعات و مهارت زیادی بود اما:

  •     جابز به طور اتفاقی با وز (woz) ملاقات کرد؛ وز کامپیوتری را اختراع کرد و جابز به بازاریابی آن پرداخت.
  •     پدر جابز سرهم کردن وسایل مختلف و ساخت چیزهای جدید را به او یاد داد.
  •     جابز به شدت به الکترونیک علاقه داشت؛ این اشتیاق او او را به سمت افراد و موقعیت‌های خاص می‌کشاند.
  •     پدر واقعی جابز او را ترک کرد؛ نیاز به پیشرفت و ایجاد تغییرات بزرگ در دنیا از نیاز ناخودآگاه او برای اثبات ارزشمند بودن خود ناشی می‌شد.
  •     او خوشنویسی را یاد گرفت و این باعث شد او در طراحی و گرافیک پیشرفت کند.


با مطالعه داستان زندگی افراد موفق می‌توان مثال‌های زیادی را یافت که نشان می‌دهد آنان علاوه بر اینکه دارای توانایی‌ها و ویژگی‌های منحصر به فردی بوده‌اند اما عوامل بسیاری که خارج از کنترل آنها بوده است نیز در موفقیت آنان نقش داشته است.

زمان نیز یک عامل مهم در تئوری شانس است. انجام یک کار درست در زمان نامناسب به شکست منجر خواهد شد. و انجام کار صحیح در زمان مناسب به موفقیت منجر خواهد شد. برای مثال مایکروسافت سعی کرد از آیپاد کپی بردارد اما شکست خورد،‌ گوگل سعی کرد وبسایتی مشابه فیس بوک راه اندازی کند اما شکست خورد، فیسبوک خواست از اسنپ چت کپی بردارد اما شکست خورد و… بنابراین چه آن را لطف خدا بدانید، چه زمانبدی اتفاقی، چه بخت و اقبال، به هرحال باور کنید خیلی چیزها در کنترل شما نیست!
درک نادرست از مفهوم شانس

ما اغلب ابزارهای بخت آزمایی نظیر سکه را دارای توانایی‌های شناختی بشر گونه فرض می‌کنیم. برای مثال افراد گمان می‌کنند که هنگام پرتاب سکه برای شیر یا خط احتمال توالی ش- خ- ش- خ- ش- خ بیشتر از توالی ش- ش- ش- خ- خ- خ است. در واقع احتمال رویداد هر دو این توالی‌ها به یک نسبت است. ما از این رو مرتکب چنین اشتباهی می‌شویم که توالی اول به نظرمان تصادفی‌تر می‌آید. به عبارت دیگر، توالی اول در نظر ما نمایاننده بهتری از فرایند قرعه است.

ناتوانی ما درفهم قانون قرعه ممکن است سبب شود که ما افرادی را که در دوره‌ای کوتاه خوش شانس بوده‌اند را افرادی ماهر بینگاریم. یا کسانی را که چندین بار متوالی دچار حوادث شده‌اند به نحوی مسئول شکست‌های خود قلمداد کنیم. به همین ترتیب ممکن است ساختمانی را که چندین کارمند شاغل در آن به سرطان گرفتار شده‌اند نامن و آسیب‌زا تلقی کنیم. آنچه ما از درک آن عاجزیم این است که در جهانی غیرقطعی، توالی‌های اتفاقی از موفقیت‌ها، حوادث و بیماری‌ها ناشی از تصادف است. مثال آشکار این درک نادرست را می‌توان به خوبی در باور هواداران ورزش به وجود “دست طلایی” یا “Hot Hand” در تیم محبوب‌شان مشاهده کرد.
ویژگی‌های افراد خوش‌شانس چیست؟

استفان مارک، عضو انجمن علمی بریتانیا، معتقد است کسانی که خود را خوش‌شانس می‌دانند رفتار بسیار متفاوتی دارند. طبق مشاهدات مارک، همه افراد خوش‌شانس این ویژگی‌ها را دارند:

  •     منظم روتین و محیط خود را تغییر می‌دهند؛
  •     با گروه وسیعی از مردم ارتباط برقرار می‌کنند.


به عقیده او، این مثبت‌اندیشی منجر به ایجاد تجربیات جدید و اشتیاق برای استفاده از فرصت‌ها می‌شود. او متوجه شد که هرچه روتین فرد متنوع‌تر باشد، شانس بیشتری برای قرارگرفتن در معرض فرصت‌ها و تجربیات جدید خواهد داشت. هرچه هم فرد در معرض فرصت‌های بیشتری باشد، پتانسیل بیشتری برای کسب نتایج خوب خواهد داشت و این همان چیزی است که بقیه آن را شانس می‌دانند.

استیو جابز، بنیان‌گذار شرکت اپل، در یکی از سخنرانی‌هایش گفته است:هرچه سخت‌تر کار کنم، خوش‌شانس‌تر می‌شوم.

بر اساس این حرف، او عامل خوش‌شانسی‌اش را اتکا به خودش می‌داند. جابز در زندگی‌اش دست به ریسک‌های شخصی بزرگی زد و این‌طوری نظریه مارک را هم تأیید کرد که افراد خوش‌شانس ریسک می‌کنند.

ریچارد وایزمن نویسنده‌ای است که اتفاقا کارش را به‌عنوان شعبده‌باز حرفه‌ای آغاز کرد. او معتقد است در درجه اول عادت‌های فرد خوش‌شانسی یا بدشانسی او را تعیین می‌کنند. او این فرضیه را مطرح کرد که افراد خوش‌شانس تمایل دارند برون‌گرا‌ باشند و خود را وقف کارشان می‌کنند و همین باعث می‌شود پتانسیل بیشتری برای کسب نتایج مثبت داشته باشند
10 راز خوش شانس شدن

افراد چیزهای زیادی را افزایش‌دهنده شانس می‌دانند؛ یکی به معجزه عددی خاص باور دارد و می‌گوید فلان عدد عدد شانس من است، در حالی که دیگری یکی از روزهای هفته را به‌عنوان روز شانسش انتخاب کرده است. خیلی از ما شانسمان را به چیزها و اتفاقات گوناگون ربط می‌دهیم و آنها را نماد شانس می‌دانیم. در این مقاله، می‌خواهیم درباره روش‌های افزایش شانس صحبت کنیم. با ما همراه باشید.
نترسید

اگر واقعا می خواهید در زندگی تان خوش شانس باشید، بهتر است به سمت شجاعت و جرأت بیشتر قدم بردارید و فقط بر روی انجام دادن کارها تمرکز کنید. وقتی به جای اینکه به بیرون برویم و ریسک کنیم درخانه می نشینیم و جستجو می کنیم، هیچ شانسی سراغ ما نخواهد آمد. به قول معروف، شانس همیشه آدم شجاع را دوست دارد. پس زمان آن رسیده تا عزم خود را جزم کنید و ماجراجورتر شوید.
پس اندازکنید

می توانید بر اساس این اصل به دنبال شانس بروید که باران را با سیل و بدبختی را با بدبختی های بزرگتر پیش بینی کنید و آینده نگر باشید.به استثنای آسیب های جسمی و روحی، یکی از بدترین چیزهایی که می تواند برای مان پیش بیاید مشکلات مالی است. شانس بد سه برابر وارد می شود و وقتی دچار مشکلات مالی شوید به نظر می رسد که مشکلات مالی خیلی زیادی دارید. قبض ها باید پرداخت شده، وام ها باید دوباره تسویه شوند و این مشکلات طوری به نظر می آیند که شما از پیدا کردن هر پولی نا امید می شوید.اما اگر قدری پس انداز کنید، وقتی وسط مواقع بحرانی به عقب برگردید و پشت سر خود پول ببینید احساس خوش شانس بودن زیادی خواهید کرد.
تمیز باشید

هیچ چیز مانند یک خانه ی مرتب و منظم نمی تواند باعث شود تا حس بهتری داشته باشیم. وقتی خانه ی ما منظم است، می توانیم همه چیز را راحت تر پیدا کنیم. دی وی دی های گم شده پیدا خواهند شد، رسیدهایی که لازم داشتید تا پیدایشان کنید، ناگهان ظاهر خواهند شد.تمیزکردن و مرتب کردن خانه، به منزله ی منظم کردن همه ی زندگی شما است. یک میز کار به هم ریخته منجر به یک ذهن به هم ریخته نیز می شود. این یعنی استرس داشتن و کمبود کارایی. خانه ی خود را مرتب کنید تا به همراه آن شادی زیادی هم برای شما به وجود بیاید.
مثبت باشید

مثبت اندیشی و خوش بینی می تواند زندگی شما را عوض کند. درموردش فکر کنید و ببینید منفی هستید یا مثبت؛ اگر منفی هستید، تمایل کمتری خواهید داشت تا کاری را انجام دهید. مثلاً فرض کنید که هواشناسی می گوید فردا طوفان و رعد و برق خواهد شد و فردا همان روزی است که برنامه ریزی کرده بودید تا به یک ویلای اجاره ای درخارج از شهر بروید؛ تصمیم با شماست. به خاطر چیزی که سازمان هواشناسی گفته است، تصمیم بگیرید که درخانه بمانید یا مثبت بیاندیشید و ریسک کنید، به ویلای اجاره ای رفته و با خودتان بگوئید که حتی اگر باران هم ببارد، روز خوبی خواهد بود. چون گاهی ممکن است به جای باران پیش بینی شده تابش و درخشش آفتاب را پیش رو داشته باشید.
خود را مانند یک برنده درنظر بگیرید

اگر هر روز به خودتان بگویید که یک برنده هستید، برنده خواهید شد. شاید احمقانه به نظر برسد، اما هر روز گفتن اینکه: من یک برنده ام، من از پس این کار برمی آیم، من باهوشم و من خوشحالم، می تواند تاثیر بسیار بزرگی بر روی زندگی شما و شانس شما بگذارد.
آزاده تر باشید

دراکثر اوقات، با این هدف به جایی می رویم تا چیز به خصوصی را به دست آوریم. به مهمانی می رویم به امید اینکه شاید یک فرد جدید را برای دوستی پیدا کنیم. حتی به شبکه های اجتماعی می رویم به امید پیدا کردن یک شغل جدید و یا به امید پیدا کردن چیزهای جدید و ارزان به خرید می رویم.اینکه همین حالا تنها برای جنب و جوش به بیرون بروید، دیدگاهی است بسیار مصممانه. به جای اینکه پذیرای استعدادهای نهفته ای باشیم که می توانند زندگی ما را به سمت و سویی جدید و جالب ببرند، با ذهنیت کم ارزش کردن و نادیده گرفتن این استعدادها حرکت می کنیم؛ زیرا تنها یک هدف در ذهنمان داریم.زمان آن رسیده که که آزاده تر باشیم و شگفتی ها را بپذیریم، خودجوش تر باشیم و آزادانه تر حرکت کنیم. شاید واقعا خوش شانس باشیم.
جادوی زندگی را باور کنید

درست است، شاید چیزی به اسم نیروی ماورائی وجود نداشته باشد، اما شما با رؤیا پردازی می توانید به شانس خود نزدیکتر شوید. پس رؤیاهای خود را فراموش نکنید.اگر شانس را باور ندارید شانس هم به زندگی شما نخواهد آمد

توجه به این نکته ضروری است که باور کنید هر لحظه ممکن است چیزهای شگفت انگیز و جادویی برایتان اتفاق بیفتند. اما باید تمرکز خود را برچیزهایی را که احساس می کنید برای موفقیت و خوش شانس شدن تضمین شده ترهستند محدود کنید. چرا که با بیش ازحد محدود کردن خود، در واقع روند دعوت بدشانسی را به زندگی خود راحت تر خواهید کرد. اگر وقت خود را صرف تمرکز برچیزهایی کنید که باعث ناراحتی می شوند، به شما استرس داده و باعث تحلیل رفتن شما می شوند.
فرصت های خود را بیشتر کنید

شاید به خاطر شغلی که برایش درخواست داده بودید و آن را نگرفتید احساس بدشانسی کنید. یا فردی که فکر می کردید می توانست شریک زندگی شما باشد، شما را خرد کرده و به همین دلیل احساس می کنید نفرین شده اید. وقت آن است که با درخواست دادن برای شغل های بیشتر، داشتن قرارملاقات های عاشقانه با افراد دیگر و کارهای دیگر، فرصت های خود را بیشتر کنید.

بعضی از ما چون به خودمان فرصت های بهتری می دهیم خوش شانسیم. اگر برای تنها یک شغل درخواست دهید، شاید آن را نگیرید. اما اگر برای 5 یا 10 تا شغل درخواست دهید شانس بیشتری خواهید داشت.
درجا نزنید

اگر تمام وقت خود را صرف ناراحتی برای فرصت های از دست داده یا نگرانی درمورد آینده ی خود کنید، فرصت های زمان حال و همچنین خوش شانسی را از دست خواهید داد. پس باید از فکر کردن درمورد گذشته دست بکشید و تمرکز خود را بر روی زمان حال بگذارید. به این فکر کنید که چگونه می توانید زندگی خود را عوض کنید، همین امروز تصمیم بگیرید و فرصت هایی را که می توانند زندگی شما را برای همیشه تغییر دهند به چنگ آورید.



منبع: ساعد نیوز