یکی از نشانههای سلامت روان، رویکرد مثبت و سازنده به هستی است؛ چنین رویکردی زمینهای برای گرایش و برخورد مثبت با جهان محسوب میشود؛ بهعبارت دیگر، مثبت اندیشی، مقدمه مثبت گرایی است. به باور مزلو، کسانی که از سلامتی کامل روحی برخوردارند، از موضوعات و اشخاص دنیای پیرامونشان شناخت عینی دارند؛ در حالیکه شخصیتهای ناسالم، جهان را با قالب ذهنی خویش ادراک میکنند و میخواهند به زور آن را به شکل ترسها، نیازها و ارزشهای خود درآورند.
بر این اساس، انسانهای مثبت اندیش و مثبتگرا از مرز سلامت و تعادل روان فراتر رفته، به تعالی روان دست مییابند. و در برخورد با دیگران، تمایل دارند که به افکار، عملکردها و رفتارهای آنان از دریچه مثبت بنگرند.
در منابع اسلامی نیز، گمان نیک نیست به دیگران، بسیار ستایش شده بر فواید و محاسن آن تأکید گردیده است. در زیر برخی از فرمودههای امیرالمومنین(ع) را در این زمینه میآوریم:
«حسن الظن من افضلِ السجایا و اجزل العطایا؛ گمان نیکو به افراد، از بهترین خصایل و بزرگترین نعمتهای الاهی است».
«حسن الظن یخفف الهم و ینجی من تقلد الاثم؛ خوش گمانی، اندوه انسان را کاهش میدهد و او را از برگردن گرفتن گناه، نجات میدهد».
«من حسن ظنه بالناس حاز منهم المحبه؛ کسی که به مردم حسن ظن داشته باشد، مهر و محبت آنان را بهدست خواهد آورد».
تحقق این امر در روابط زوجین اهمیت بیشتری دارد؛ زیرا آنان مایلند که از نظر همسر نسبت به خود آگاه شوند؛ این نظر، مثبت سازنده و ارزشمند باشد؛ با اطمینان از رویکرد مثبت همسر، احساس امنیت کنند و شاهد استمرار چنین رویکردی باشند.
چنین تمایلاتی، زمانی ارضا میشود که هر یک از طرفین با در پیش گرفتن شیوهای مثبت و سازنده، با دیگری ارتباط برقرار کند. اصولاً یکی از مهمترین ویژگیهای خانواده سالم، تلقی مثبت و سازنده اعضا و یا به عبارتی «مثبت اندیشی» نسبت به یکدیگر است. افراد دارای این ویژگی، به همسر خود با دید مثبت مینگرند، جنبههای مثبت او را در نظر میگیرند و از جنبههای منفی او تا آنجا که ممکن است، چشم پوشی میکنند؛ در این حالت، فرد پیوسته در همسرش آنچه را که زیبا است مشاهده میکند و حتی برخی معایب او را حُسن میبیند.
اصولاً بنیان خانواده و زندگی مشترک بر محبت و مهربانی، خوش بینی، چشم پوشی از عیبها، بزرگ دیدن محاسن و بهطور کلی «خوب دیدن»، استوار است. زن و شوهر اگر به دنبال زندگی شیرین و لذت بخش باشند، باید طرف مقابل را در ذهن خود «خوب» تصور کنند و به خود بگویند: "اگر همسر من این عیبها را دارد، این محاسن بزرگ را هم دارد؛ من هم بدون عیب نیستم؛ با این حال، او به من علاقه دارد".
بدن شک، رفتاری که شما با همسرتان دارید، برخاسته از نگرش شما نسبت به او است؛ اگر شما به همسرتان به چشم انسانی ارزشمند و شایسته بنگرید، رفتارتان متین و توأم با احترام و تکریم خواهد بود، ولی اگر به او با دید یک انسان ارزشمند ننگرید، بیتردید او را نالایق و بیکفایت خواهید دانست و احیاناً رفتار توأم با تحقیر با او خواهید داشت؛ نتیجه این امر، سست شدن روابط شما، دلسردی نسبت به زندگی خانوادگی، بیعلاقگی به او و احساس نارضایتی از زندگی زناشویی خواهد بود.
از سوی دیگر، از اموری که با حسن ظن و مثبت اندیشی رابطه دارد، سوء تفاهم یا نبود تفاهم است. در سخن گفتن باید روشی را در پیش گرفت که از بروز سوء تفاهم جلوگیری شود؛ این نکته بسیار در خور توجه است. چه بسا اتفاق میافتد که گفتهها با شنیدهها همخوانی ندارد. آنچه میگوییم غیر از چیزی است که طرف مقابل از آن میفهمد؛ هم باید الفاظ را دقیق انتخاب کنیم تا مفهوم را به درستی انتقال دهند و هم از تعبیرهای دور و دراز و برداشتهای منفی بپرهیزیم.
برخی افراد به سبب داشتن روحیهای خاص، برای دچار شدن به سوء تفاهم به شدت آماده اند و ذهن آنها از هر سخنی، برداشتی نامطلوب دارد؛ این افراد از موهبت خوشبینی بیبهره اند و حفظ روابط با آنها گاه بسیار دشوار است.
برای زنی که درباره علاقه همسرش نسبت به خود بسیار حساس است زمانی بیشترین سوء تفاهم پیش میآید که در این زمینه، احساس امنیت خاطر نکند؛ در این صورت از کاه، کوهی میسازد و فشار روانی شدیدی را بر خود تحمیل میکند؛ مرد باید در کلام و رفتار خود مراقب این جنبه باشد تا زمینه را برای بروز سوء تفاهم فراهم نسازد.
خانمها نیز باید از گمانهای بیاساس، تعبیر و تفسیرهای منفی و وسواسهای فکری خودداری کنند تا روابط آنها با شوهرانشان بیش از حد شکننده و آسیبپذیر نشود.
برخی روانشناسان عامل اصلی اختلافهای زناشویی را «سوء تفاهم» میدانند و توصیههای فراوانی در این زمینه دارند؛ آنها معتقدند ریشه اصلی مشکلات زناشویی این است که دو طرف بهدرستی به مقاصد حقیقی یکدیگر پی نمیبرند و از ورای سوء تفاهمها با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند.