تفکر مثبت

ارائه ی آموزش های رایگان روزانه در حوزه تفکر مثبت نگر و پیشرفت شخصی

تفکر مثبت

ارائه ی آموزش های رایگان روزانه در حوزه تفکر مثبت نگر و پیشرفت شخصی

راهنمای جامع و قدم به قدم قوانین موفقیت

همه ی ما در خلوت خود به آینده و سرنوشت فکر میکنیم . شاید تصویری را که دوست داریم به واقعیت بپیوندد موفقیت است.
موفقیت همانند یک فیلم سینمایی ست که وقتی بقیه آن را می بینند بی عیب و نقص است ، اما پشت صحنه ی موفقیت نیز همانند فیلم سینمایی شکست های زیادی دارد.
خطر : در صورتی که نوشته ی زیر را بخوانید و تا آخر آن را ادامه دهید ممکن است ذهن شما شبیه به یک انسان موفق فکر کند . (خطر خوبی است لطفا آن را بپذیرید(

اگر انگیزه ندارید ، ما به شما کمک می کنیم !

دلیل کارهایی که می کنیم چیست؟ چرا برخی از آدم ها موفق تر از دیگران هستند؟ یک دلیل مهم «انگیزه» است.

انگیزه است که انسان ها را در همان سال های آغازین زندگی وا می دارد چیزهای نو را فرا بگیرند و رفتارهای گوناگونی بروز بدهند. انگیزه، نیرو محرکه ی ما برای تلاش و کسب موفقیت است.

با گذر زمان و در طول سال های رشد سعی میکنیم بفهمیم چه چیزهایی به ما انگیزه می دهند.

برای موفقیت نیاز به انگیزه داریم ، پس شناختن انواع انگیزه و شناسایی آنچه دلیل انگیزش ماست، اهمیت دارد. برای آشنایی با انواع انگیزه این مطلب را از دست ندهید.

انگیزه چیست؟

در تعریفی کلی انگیزه نیرویی است که ما را به عمل کردن وا می دارد. انگیزه باعث میشود تلاش کنیم و به سوی موفقیت پیش برویم. انگیزه بر رفتار و توانایی هایمان در جهت رسیدن به هدف تأثیرگذار است .

انگیزه انواع گوناگونی دارد. هریک از انواع انگیزه به شکلی منحصربه فرد بر رفتار انسان تأثیر می گذارد. انسان از انواع گوناگون انگیزه تأثیر می پذیرد و نمی توان نوع خاصی از آن را برای همه تجویز کرد.

به دلیل تفاوت های شخصیتی افراد، بهترین و الهام بخش ترین نوع انگیزه در افراد مختلف متفاوت است.

انواع انگیزه

1 . تشویق

نوعی از انگیزه که با شکل های مختلف پاداش مالی و غیرمالی همراه است انگیزه تشویقی نامیده میشود. پاداش ناشی از انجام کار با دستیابی به هدف، افراد بسیاری را تحریک می کند.

مزایای شغلی و ترفیع کاری نمونهی خوبی از عوامل تشویقی هستند که برای انگیزش افراد به کار گرفته میشوند.

2 . ترس

در انگیزش با ترس ، معمولا بر پیامدها تأکید میشود. این نوع انگیزه وقتی به کار گرفته میشود که با انگیزش تشویقی نتیجه دلخواه حاصل نشود.

عبارت « هویج و چماق» که در دنیای کسب وکار رایج است در واقع اشاره به تشویق (هویج) و ترس (چماق) دارد.

تنبیه با پیامدهای منفی یکی از شکل های انگیزش با ترس است.

این نوع انگیزه معمولا در نظام های آموزشی و در مورد دانشجویان و دانش آموزان، همچنین در موقعیت های حرفه ای برای انگیزش کارکنان به کار گرفته میشود.

به عبارتی اگر قوانین را زیر پا بگذاریم با اهداف تعیین شده را تأمین نکنیم، به روشهای مختلف جریمه می شویم.

3 . موفقیت

انگیزش ناشی از موفقیت و دستاوردهای گوناگون به عنوان محرکی برای افزایش شایستگی استفاده می شود.

ما مشتاقیم چالش های جدید را پشت سر بگذاریم و به اهدافمان برسیم، دوست داریم مهارت هایمان را تقویت کنیم تا اعتبار و شایستگی مان را هم در برابر دیگران و هم در چشم خودمان افزایش بدهیم.

معمولا چنین نیازی برای موفقیت و کامیابی در طبیعت انسان ها وجود دارد. اما در برخی شرایط بهره گیری از این نوع انگیزه نیازمند یک محرک بیرونی است. بیشتر ما از دریافت بازخورد مثبت همکاران و رئیس هایمان الفت میبریم.

این بازخورد ممکن است یک «آفرین» ساده باشد ولی برای ما ارزشمند است.

4 . شکوفایی

نیاز به خودشکوفایی یک عامل انگیزش درونی است. اشتیاق فراوان برای افزایش دانش مان دربارهی خود و دنیای بیرون یکی از قدرتمندترین انواع انگیزه است.

ما تشنهی یادگیری و رشد فردی هستیم. انگیزه ی رشد و شکوفایی ممکن است در میل ما به تغییر نمود پیدا کند.

بسیاری از ما به دلیل ویژگی های شخصیتی و نوع تربیتی مان پیوسته به دنبال ایجاد تغییر در دنیای درونی و بیرونی و همچنین دامنه ی دانش مان هستیم. رکود و ایستایی برای ما ناخوشایند است.

5 . قدرت

انگیزه ی قدرت ممکن است به شکل میل به انحصار یا میل به کنترل کردن دیگران خود را نشان بدهد. ما به دنبال اختیار و انتخاب در زندگیمان هستیم.

ما می خواهیم روش زندگی اکنون و مسیر زندگی آینده مان را خودمان تعیین کنیم ، همچنین میل به کنترل دیگران هم در بسیاری از ما وجود دارد.

میل به کنترل در برخی افراد قوی تر است به اندازه ای که گاهی ممکن است به رفتارهای آسیب زا، غیراخلاقی با خلاف قانون منجر شود.

اما در موقعیت دیگر اشتیاق به قدرت تنها در حد میل به تأثیرگذاری بر رفتار دیگران است. ما می خواهیم دیگران مطابق خواست، زمانبندی و روش موردپسند ما رفتار کنند.

۶. اجتماع

عوامل اجتماعی مایه ی انگیزش افراد بسیاری هستند. این امر ممکن است در میل به تعلق به گروه و پذیرفته شدن توسط دسته ای از افراد با میل به ارتباط با اطرافیان یا افرادی در دنیایی بزرگتر نمود پیدا کند.

حس نیاز به ارتباط به دیگران در طبیعت ما انسان هاست، همچنین نیاز به پذیرفته شدن و همبستگی.

میل و اشتیاق برای کمک به دیگران و تغییر دادن زندگی آنها یکی دیگر از ابعاد انگیزه ی اجتماعی است.

وقتی برای کمک به اطرافیانمان تلاش میکنیم یعنی انگیزه های اجتماعی ما را تحریک می کنند. شناخت انواع انگیزه به ما کمک میکند نوعی از انگیزه را که برایمان مناسب تر است شناسایی کنیم ، نوعی که در تحریک و بروز رفتار دلخواه در خودمان و دیگران مؤثرتر است.

هیچ یک از این سبکهای انگیزش به خودی خود خوب یا بد نیستند و نتایج حاصل از آنها بستگی به چگونگی به کار گرفتن آنها دارد.




منبع: باحال مگ

تعهد و اراده آهنین در موفقیت

تعهد و اراده آهنین در موفقیت : موفقیت مفهومی هست که به اراده و تعهد برمی گردد.

اگر کتاب ثروتمندترین مرد بابل (نویسنده: ساموئل کلاسون) را بخوانید، شخصیت اصلی کتاب موضوعی را درباره تعهد و اراده مطرح می کند، که اگر با خود عهدی کند که هر زمان از روی پل رد می شود دانه شنی در رودخانه بیندازد.

این کار را نباید ترک کند و حتی اگر از پل رد شد و بعدا یادش افتاد باید بازگردد و آن دانه سنگ ریزه یا شن را به رود بیندازد.

مهم نیست این مسئله چقدر کوچک و بی ارزش به نظر بیاید، مهم قدرت اراده و تعهد به کار است که اگر وجود داشته باشد شما را در هر چیزی موفق می کند حتی اگر موفقیت از دید دیگران غیر قابل دستیابی باشد.

وقتی داستان زندگی زاناردی را خواندم متوجه وجود این اراده آهنین شدم، بد نیست که برای دریافت انگیزه و الهام ما هم این داستان را بخوانیم.

اکثر ما زمان گذاشته ایم و اهدافی را نوشته ایم، گاها برنامه ریزی جز به جز هم کرده ایم.

اما اغلب به بهانه های مختلف با انجام نمی دهیم یا ناقص انجام می دهیم.

کمتر کسی عادت های اساسی موفقیت را در خودش پرورش می دهد، یکی از مهمترین عادت های موفقیت، تعهد یا اراده هست که وقتی به انجام کاریتعهد کردید، آنرا در هر شرایطی انجام دهید.

حتی اگر آن کار در لحظات سخت که فشار روی ذهن و جسم زیاد هست هدفتان را رها نکنید.
شاید آن کار به مسخره بودن پرتاب سنگ ریزه ای، هر روز صبح به داخل رودی باشد، با این حال زمانی که تعهد می کنید، باید پایش بایستید.

بخش زیادی از کتاب های موفقیت به همین نکته و عادت مهم اشاره می کنند.

مثال این اراده آهنین و خستگی ناپذیر را می توان الکساندرو زاناردی دانست. الکس زاناردی متولد ۱۹۶۶ در بلونیای ایتالیا هست، زاناردی از ۱۹۹۱ راننده حرفه ای مسابقات فرمول یک شد و با تیم هایی چون جوردن ، میناردی ، لوتوس و ویلیامز همکاری کرد.

در سال ۱۹۹۵ از مسابقات فرمول یک خارج شد و در آمریکا وارد مسابقات کارتینگ شد که در فصل تازه کار موفق به کسب سه مسابقه برنده شد و پنج مقام کسب کرد.

او به سرعت تبدیل به یکی از محبوبترین راننده های مسابقه شد. تا سال ۱۹۹۸ او دوازده برد داشت.

در ۱۵ سپتامبر سال ۲۰۰۱ الکساندرو زاناردی در مسابقات کارتینگ در دور پایانی کنترل ماشینش را از دست داد و تصادف وحشتناکی کرد بطوریکه قسمت جلوی ماشین وی کاملا جدا شد و دو پای او از ماشین بیرون زده بود که باعث قطع هر دو پای وی شد.

زاناردی در این تصادف حدود سه چهارم خون خود را از دست داد اما مداخله سریع پزشکی و ایجاد کمای مصنوعی باعث نجات جان او شد.

پاهای وی نیز پس از عمل جراحی قطع شدند و او برای همیشه معلول شد.

اما این پایان یک قهرمان نبود!

زاناردی به جای ناامیدی و یأس، راه مبارزه و پیشرفت را انتخاب کرد.

او پس از نگراش زندگینامه خود پس از دو سال از آن حادثه به پیست مسابقه برگشت و با خودروی BMW که برای معلولیت او تغییراتی داده شده بود دور نهایی پسیت مسابقه را که نتوانسته بود طی کند را ، راند و به پایان رساند.

زاناردی در مسابقات FIA World Touring Car Championship قهرمانی اتومبیل BMW در سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹ برای تیم ایتالیا و اسپانیا مسابقه داد.

حتى بدون وجود دو پا، او همچنان قهرمان باقی ماند.

زاناردی توانست تبدیل به قهرمان مسابقات پارالمپیک شود.

زاناردی با دوچرخه (سه چرخه یا ویلچر مسابقات معلولان که با دست، رکاب زده می شود) در مسابقات المپیک ۲۰۱۲ لندن، به مدال طلا دست یافت.

الکساندرو زاناردی می گوید:

“اگر آن تصادف رخ نمی داد، من کجا بودم؟ چه کسی میداند؟ منظورم این است که من می توانستم یک مردی باشم که شاید دارای پا بود اما به اندازه من شاد نبود.“




منبع: باحال مگ


شکست چیست ؟

شکست چیست ؟ اگر به دنبال یک تعریف مشخص برای شکست هستید شاید نتوانید به جواب دقیقی برسید چراکه هرشکستی میتواند یک مسیر با مقدمه ای برای موفقیت باشد و به تنهایی معنی خاصی نداشته باشد.

همه ما در موقعیت های مختلفی در زندگی مواجه شده ایم که باعث شده شکست ها را بیش از حد بزرگ کرده و آن ها را تهدیدی در زندگی به حساب بیاوریم. به خاطر داشته باشید که موفقیت ها پایان ناپذیرند و هیچ شکستی هم به منزله پایان کار نیست.

در ناامیدی بسی امید است به هر موقعیت تاریکی که در زندگی داشته اید فکر کنید می بینید که یک اتفاق در پشت آن موقعیت وجود داشته است.

به عنوان مثال دوست داشتید در دانشگاهی که رویایش را داشتید قبول شوید اما متاسفانه موفق نشده و رتبه لازم را برای ورود به آن دانشگاه نداشتید.

کسانی که به آن دانشگاه راه یافتند این اتفاق را در زندگی شما یک شکست می دانند.

شاید هم اطرافیان و آشنایان کمی از ایمانشان را نسبت به شما از دست بدهند.

اما آیا این اتفاق واقعا یک شکست است یا جاده ای است که شما را به مسیر جدیدی هدایت کرده که هم اکنون در آن بسیار خوشحال بوده و لذت می برید؟

صادقانه بگویم شکست سکوی پرتابی است به سوی مسیر رویاهایمان.

همیشه در ذهن داشته باشید از این اتفاقاتی که در ظاهر شکست نامیده می شوند باید درس گرفت و آن ها را برای آینده به خاطر سپرد.

تنها چیزی که کوچکترین اهمیتی ندارد فکر دیگران نسبت به شماست.

من شکست نخورده ام… فقط ۱۰ هزار روش پیدا کرده ام که درست عمل نمی کند. ” توماس ادیسون”

این جمله معروف ادیسون زمانی است که لامپ را بعد از ۱۰ هزار شکست اختراع کرد. پس نتیجه می گیریم به تنها چیزی که نیاز داریم این است که حتی زمانی که با شکست مواجه شدیم مثبت نگاه کنیم.

شکست به این معنی نیست که نمی توانیم به موفقیت برسیم بلکه به این معنی است بیشتر باید تلاش کنیم.

نویسندگان معروف معمولا توسط ناشران معروف رد می شدند اما آنقدر نوشتند و نوشتند تا این که بالاخره یکی از نسخه های کتاب شان را به انتشار رسانده و به موفقیت رسیدند. پس موفقیت ها همان شکست هایی هستند که هرگز ما را نا امید نکرده اند.

نا امیدی تنها راه شکست است معمولا از انسان های موفق شنیده اید که می گویند تلاش کردن و شکست خوردن بهتر از تلاش نکردن است.


همه آن ها از عمق وجودشان این حرف ها را می زنند. بدون شکست هیچ موفقیتی به دست نخواهد آمد. وقتی برای اولین برای کاری تلاش می کنید در آن موفق نخواهید شد.

به عنوان مثال زمانی که برای اولین اسکیت بازی کردید یا تصمیم گرفتید گیتار یاد بگیرید را به خاطر بیاورید.

اگر در این کارها مداومت داشته باشید به موفقیت می رسید. درست مثل کودکی که می خواهد دوچرخه سواری یاد بگیرد.

آیا با اولین زمین خوردن نا امید می شود؟ گاهی زمین می خورد، گاهی اطرافیانش او رامسخره می کنند، گاهی گریه می کند و گاهی هم با خود می گوید که هرگز دوباره سوار آن دوچرخه نمی شود.


اما با شروع روز جدید او را می بینید که سوار دوچرخه اش شده و آنقدر پدال می زند تا سرانجام یاد بگیرد.

زندگی هم همینطور است. تنها زمانی شکست می خورید که نا امید شوید. تلاش کنید، و باز هم تلاش کنید. اگر باز هم به هدف نرسیدید بیشتر تلاش کنید. چیزی به اسم شکست وجود ندارد.

وقتی به چیزی که می خواهید نمی رسید یعنی چیزهایی را یاد می گیرید و دوباره تلاش می کنید تا سرانجام به آن چه که می خواهید می رسید.




منبع: باحال مگ


تحقیر های دردناک ! خطری در کمین زوج ها

بی اعتبار سازی الگویی است که در آن یک همسر به طور مستقیم یا غیر مستقیم، افکار، احساسات یا شخصیت طرف مقابل را تحقیر می کند .

اجازه دهید به این الگو که می تواند اشکال مختلفی به خود بگیرد از نزدیک تر نگاه کنیم. در اینجا، دو بحث بین محمد و شراره و رویا و بهروز صورت گرفته است.

با مجله ی تفریحی سرگرمی باحال مگ همراه باشید .
مورد 1 نمونه

شراره: (بسیار عصبانی) دوباره وقت ملاقاتت رو با دکتر از دست دادی، تو بسیار بی مسؤولیت هستی، می ببینم که داری می میری و من رو ترک می کنی، درست شبیه پدرت؟

محمد: (آزرده خاطر) متشکرم، میدونی که من مثل پدرم نیستم.

شراره: او آدم سطحی ای بود و تو هم همین طور!

محمد: (با تمسخر) متأسفم! شانسم رو از ازدواج با این نمونه عالی مسؤولیت، فراموش کرده بودم. تو حتی نمی تونی کیف دستی ات رو مرتب نگه داری.

شراره: حداقل در مورد چیزهای کوچک احمقانه، این قدر وسواسی نیستم.

محمد: خیلی مغرور و متکبریا
مورد بعدی

رویا: (با اشک) تو میدونی، من واقعا از ارزیابی ای که علی پور سر کار در مورد من انجام داد، ناراحتم .

بهروز: من فکر نمی کنم او آن قدرها هم انتقادگر باشه. من خوشحالم، ارزیابی ای که از او دریافت کردم مثبت بود.

رویا: (با حسرت به موضوع بر می گردد) نمی دونی، منو بسیار ناراحت کرد.

بهروز: بله، می فهمم، اما هنوز فکر می کنم که تو خیلی حساسی و زیاد واکنش نشون میدی؟

این مثال ها کاملا متفاوتند. اما هر دو بی اعتبار سازی را نشان میدهند. مورد اول بسیار گزنده تر و تلخ تر از دومی است و از این رو نسبت به دومی آسیب بیشتری به رابطه وارد می آورد.

در مثال محمد و شراره شما می توانید تحقیر و توهین را کاملا احساس کنید. بحث در حمله به شخصیت دیگری جای می گیرد، که از همه آسیب رساننده تر است.

اگرچه رویا و بهروز مانند محمد و شراره تحقیر و توهین نشان ندادند، با این همه، بهروز به طور ظریفی رویا را به دلیل احساسش تحقیر می کند.

او حتی ممکن است فکر کند عملش سازنده است یا سعی دارد با گفتن “تا این اندازه هم مهم نیست” او را دلداری بدهد.

با وجود این، این نوع گفتگو نیز نوعی بی اعتبار سازی است.

رویا ممکن است احساس آزردگی بیشتری بکند، زیرا شوهرش گفته که احساسات غمگینی و ناکامی او نامناسب هستند.

بی اعتبار سازی تحقیر کننده مورد استفاده به وسیله شراره و محمد در اولین مثال، آشکارا نسبت به اشکال ظریف تر بی اعتبار سازی مخرب تر است.

اما هر گونه بی اعتبار سازی بدهایی را در ارتباطات ایجاد می کند. بی اعتبارسازی آسیب می زند و طبیعتا منجر به کتمان آن چه هستید و آن چه فکر می کنید، خواهد شد.
پیشگیری از بی اعتبار سازی

در هر دوی این گفتگوها، اگر هر یکی از همسران به دیدگاه دیگری احترام گذاشته و آن را تأیید کرده بود، وضعیت می توانست بهتر از این باشد.

ببینید که هر یک از این دو مکالمه چه طور می توانست به شیوه ای متفاوت پیش برود.
مورد 1 مثال تحقیر بین زوج ها

شراره: (بسیار عصبی) من بسیار عصبانی ام، تو مجددأ وقت ملاقاتت رو با پزشک فراموش کردی، من برای آینده و این که در کنارم بمونی، نگرانم.

محمد: (آزرده) واقعأ ناراحتت کردم، این طور نیست؟

شراره: میخوام بدونم که به خاطر من این کار رو می کنی، به خاطر من! هنگامی که قرارهای ملاقاتت رو فراموش می کنی، من نگران و مضطرب میشم.

محمد: می فهمم چرا هنگامی که از خودم مراقبت نمی کنم، نگران میشی! .
مورد ۲ مثال تحقیر

رویا : (با اشک) میدونی، من واقعا از ارزیابی علی پور در مورد خودم ناراحت شدم.

بهروز : اون واقعا تو رو ناراحت کرده؟

رویا : بله، همین طوره و من در مورد این که آیا میتونم به این شغل ادامه بدم، نگرانم.

بهروز : نمی دونستم در مورد از دست دادن شغلت این قدر ناراحت و نگرانی در مورد احساساتت بیشتر با من صحبت کن .

در این گفتگوها، نوار از نو برگردانده شد، منتهی با پیامدهای بسیار متفاوت برای هر دو زوج.

در صورت لزوم، شما و همسرتان می توانید تقاضای برگشت کنید. هنگامی که چنین درخواستی کردید، می توانید بگویید: “اجازه بده از نو گفتگو کنیم، ما می تونیم بهتر گفتگو کنیم”. یا به سادگی “نظرت در مورد به عقب برگشتن چیه؟” در این مثال های مثبت، یک نوع مالکیت احساسات، احترام برای شخصیت یکدیگر و تأکید بر معتبر بازی وجود دارد.

منظور از معتبرسازی این است که نگرانی فرد دیگر شنیده شده و به آن احترام گذاشته شود.

برای معتبرسازی لازم نیست با همسرتان و احساساتش موافق باشید.

پژوهش ها نشان میدهند که بی اعتبار سازی یکی از مهم ترین پیش بینی کننده های مشکلات آتی و طلاق است ولی مقدار تأیید، به آن اندازه پیش بینی کننده سلامت رابطه نیست .

آیا این یافته به این معناست که تأیید زیاد مهم نیست؟

البته که نه! اما به این معنی است که توقف بی اعتبار سازی حیاتی تر است.

تأیید احترام آمیز، بی اعتبار سازی را بازداری می کند اما تأیید، قوانینی را می طلبد، به ویژه هنگامی که شما واقعا ناکام شده یا خشمگین هستید .
توصیه ها

ا- به احساسات، گفته ها و شخصیت همسرتان احترام بگذارید و به آنها اعتبار ببخشید.

۲- برای اعتبار بخشی لازم نیست که با همسرتان و احساساتش موافق باشید، بلکه به این معناست که نگرانی همسرتان را بشنوید و به آن احترام بگذارید.




منبع: باحال مگ


عزت نفس چیست ؟ – عوامل تاثیرگذار بر عزت نفس

تعریف عزت نفس

در پاسخ به سوال عزت نفس چیست می توان گفت در روانشناسی ، واژه عزت نفس برای توصیف احساس کلی فرد از بها دادن به خود یا ارزش شخصی مورد استفاده قرار می گیرد. به عبارت دیگر، چقدر قدردان خود هستید و خودتان را دوست دارید.

نکات مهم در مورد عزت نفس

  •     عزت نفس غالبا به عنوان یک خصلت شخصیتی دیده می شود، به این معنی که ثابت و پایدار است.
  •     عزت نفس می تواند شامل باورهای زیادی درباره خودتان باشد، مانند ارزیابی ظاهر خود، باورها، احساسات و رفتارها.
  •     عزت نفس به احساس کلی فرد از ارزش او اشاره دارد و می تواند از یک نوع سنجش از میزان ارزش های یک فرد، تاییدها، قدردانی، پاداش ها، یا دوست داشتن خودش درنظر گرفته شود.
  •     عزت نفس خیلی کم، می تواند به افراد حس افسردگی یا شکست دهد.

                     همچنین می تواند منجر به اتخاذ انتخاب های بد و سقوط در روابط مخرب شود، یا این که فرد نتواند به طور کامل به توانایی های خود عمل کند.

  •     عزت نفس بیش از حد، همان طور که دراختلال شخصیت خودشیفته نشان داده می شود، قطعا می تواند برای دیگران ناراحت کننده باشد و حتی می تواند به          روابط شخصی آسیب برساند.

 
عوامل تاثیر گذار بر عزت نفس

عوامل مختلفی که بر عزت نفس تاثیر می گذارند، عبارتند از:

  •     ژنتیک
  •     شخصیت
  •     تجارب زندگی
  •     سن
  •     سلامتی
  •     تفکرات
  •     شرایط اجتماعی
  •     واکنش های دیگران
  •     مقایسه خود با دیگران


عوامل ژنتیکی که به شکل گیری کلی شخصیت کمک می کنند می توانند در این زمینه موثر باشند. اما غالبا این تجربیات هستند که اساس عزت نفس کلی را شکل می دهند.

کسانی که به طور مداوم ارزیابی های بسیار انتقادی یا منفی از اعضای خانواده و دوستان یا اطرافیان خود دریافت می کنند، به احتمال زیاد مشکلاتی را با عزت‌نفس پایین خود تجربه خواهند کرد.

علاوه بر این، تفکر درونی، سن، هرگونه بیماری بالقوه، معلولیت ها ، یا محدودیت های فیزیکی ، و شغل شما هم می توانند بر عزت‌نفس تان تاثیر بگذارند.

 
چرا عزت نفس اهمیت دارد؟

  •     عزت نفس می تواند نقش مهمی در انگیزه وموفقیت شما در زندگی داشته باشد.
  •     عزت‌ نفس پایین می تواند شما را از موفقیت در مدرسه یا کار باز دارد، چون باور ندارید که قادر به کسب موفقیت هستید.


در مقابل:

  •     داشتن یک عزت نفس سالم می تواند به شما کمک کند، چرا که با یک نگرش مثبت و قاطعانه حرکت می کنید و اعتقاد دارید که می توانید به اهداف خود دست پیدا کنید.



عزت نفس، خویشتن پنداری نیست، اگرچه ممکن است بخشی از آن باشد.

مفهوم خویشتن پنداری درکی است که از خودمان داریم و پاسخ ما به این سوال از خودمان که “من چه کسی هستم؟“.

خویشتن پنداری از تمایلات، افکار، ترجیحات و عادت ها، سرگرمی ها، مهارت ها، و حوزه های ضعف آگاهی دارد.



منبع: باحال مگ


تأثیر سکوت بر سلامت روان

در دنیایی که به نظر می‌رسد هرگز از حرف‌زدن دست نمی‌کشد! سکوت گوهری کمیاب و ارزشمند است. سکوت نوعی خودمراقبتی است که اثرش بر سلامت روان ما قوی و اساسی است. در میانهٔ شلوغی‌ها و سروصداهای زندگی، پیداکردن لحظاتی از سکوت، فرصتی است برای استراحت، شارژشدن و مواجهه قوی با چالش‌های زندگی.

 اگر شما هم مثل بیشتر افراد، زندگی شلوغی دارید و اغلب درگیر سروصداها هستید و مشتاقانه دوست دارید بیشتر به خودتان بپردازید و از هیاهو فاصله بگیرید، پس ارزشش را دارد که به دنبال سکوت باشید و سلامت روانتان را دریابید.
سکوت می‌تواند استرس‌ را کم کند

مغز شما همیشه در حال فعالیت، پردازش اطلاعات، تصمیم‌گیری، فکرکردن درباره گذشته و آینده، برنامه‌ریزی، نگرانی و تصور چیزهایی است که وجود ندارند. در دنیای پُر از مشغله امروز به‌راحتی در تلهٔ انجام هم‌زمان چند کار می‌افتیم و این عادتی است که باعث استرس بیشتر و کارآمدی کمتر ما می‌شود.

علوم اعصاب نشان می‌دهد مغز انسان آن‌قدر شلوغ است که بیشتر افراد از بیشتر فعالیت‌های ذهنی خود آگاه نیستند و به همین دلیل بیشتر مستعد حواس‌پرتی و بی‌تمرکزی هستند. تمام این سروصداها باعث می‌شوند به‌سختی بتوانیم در زندگی روزمره در لحظه حضور داشته باشیم. سکوت کمک می‌کند دقیقاً همان کاری را بکنیم که می‌خواهیم و تمام افکار مزاحم و حواس‌پرت کُن‌ را کنار بزنیم. سکوت فرصتی برای تمرکز روی آنچه در حال حاضر رخ می‌دهد می‌باشد، به‌جای اینکه غرق در اتفاقات دیروز یا اتفاق‌های احتمالی فردا باشیم. در سکوت وقت گذراندن کمک می‌کند ذهن‌آگاه شویم و در وضعیت آگاهانه و هشیارانه‌ای قرار بگیریم.

تمرینات تنفسی راه دیگری برای تسکین استرس و اضطراب هستند و می‌توانید سکوت را با تنفس کنترل شده تلفیق کنید. این کار باعث می‌شود ضربان قلب‌ و فشارخونتان پایین بیاید و این سودی برای سلامت جسم و روانتان است.

بیرون قدم‌زدن و فقط صدای طبیعت را شنیدن راهی برای پاک‌سازی ذهن بعد از یک روز طولانی و شلوغ در محل کار یا مدرسه و... است. مهم این است که در جایی ساکت قدم بزنید. اگر در یک خیابان شلوغ قدم بزنید که پُر از افراد و ترافیک است، از سکوت بهره‌ای نخواهید برد.
سکوت می‌تواند تنش عضلات را کم کند

سکوت می‌تواند تنش و گرفتگی عضلات را کم کند. سروصدای مداوم و آلودگی صوتی باعث می‌شود ناخودآگاه بدنتان را منقبض کنید و دچار تنش عضلانی شوید. سکوت و ذهن‌آگاهی کمک می‌کنند تنش جمع شده‌ای که باعث احساس درد و گرفتگی عضلات می‌شوند رها شود. خیلی از افراد با عضلات گرفته و پُرتنش راه می‌روند و فعالیت می‌کنند بدون اینکه بدانند، چون اطراف آنها پُر از محرک‌های مداوم و شلوغی و استرس است.

هر روز چند دقیقه برای تمرکز روی زمان حال و در لحظه ماندن وقت بگذارید. به احساس‌هایی که در بدنتان دارید دقت کنید. در طبیعت قدم بزنید یا در سکوت با موسیقی ملایم در پس‌زمینه مدیتیشن کنید. دنیای طبیعت اثری آرامش‌بخش دارد که کمکتان می‌کند آرام شوید.

سکوت می‌تواند عملکرد ادراکی را تقویت کند

سکوت ابزاری برای تمرکز، شفافیت ذهنی و تصمیم‌گیری است. اگر مدام در هیاهو و غرق در صداهایی از تلویزیون و موبایل و حرف‌زدن دیگران باشید، به‌سختی می‌توانید تمرکز کنید و تمام این سروصداها مزاحم ذهن شما هستند.

مطالعه‌ای روی موش‌ها دریافت روزی دو ساعت در سکوت گذراندن، رشد سلول‌های جدید در هیپوکامپ مغز را افزایش می‌دهد. هیپوکامپ بخشی از مغز است که در حافظه، یادگیری و هیجانات نقش دارد. سکوت می‌تواند به شما کمک کند شفاف‌تر فکر کنید و وقتی هیچ حواس‌پرت‌کنی وجود ندارد همان چیزی که مهم است وارد ذهنتان خواهد شد. این توانایی خصوصاً اگر مشکل تمرکز روی مسائل بزرگ‌تر دارید بسیار کاربردی است، مثلاً وقتی که می‌خواهید فکر کنید چه مسیر شغلی برای شما بهترین است.
سکوت می‌تواند به آرامش بدنتان کمک کند

وقتی کلمهٔ «آرامش» به گوشتان می‌خورد چه چیزی به ذهنتان می‌رسد؟ شاید درازکشیدن در یک وان آب گرم یا در یک ساحل آفتابی و زیبا. شاید هم وقت‌گذاشتن برای خودتان با یک کتاب خوب و یک فنجان چای برای شما معنی آرامش داشته باشد. هر برداشت و تصویری که از آرامش داشته باشید به‌هرحال این کار برایتان مفید است.

آرامش به‌راحتی به دست نمی‌آید و نیاز به تمرین دارد. ولی به‌محض اینکه تمرین تکنیک‌های آرامش‌بخش روزانه را شروع کنید (مثل تنفس عمیق یا مدیتیشن در سکوت)، به‌مرورزمان ریلکس کردن برایتان راحت‌تر شده و در نهایت کمکتان می‌کند سلامت روانتان را بهبود ببخشید.
سکوت تمرکزتان را بیشتر می‌کند

وقتی سعی دارید روی کاری تمرکز کنید، سکوت می‌تواند بهترین دوست شما باشد. مشکل اینجاست که با سروصداهای زیاد پیرامون، به‌سختی می‌توانیم ذهنمان را متمرکز نگه داریم و فقط به چیزی فکر کنیم که نیازمند دقت و توجه ماست.

برای غلبه بر چنین مشکلی، استراحت‌های چنددقیقه‌ای داشته باشید و با گوش‌دادن به بدنتان از صداهای محیط فاصله بگیرید. مشغول هر کاری که هستید، چند دقیقه‌ای دست از کار بکشید و از پنجره به بیرون نگاه کنید یا کارهای فیزیکی مانند پیاده‌روی یا حرکات کششی انجام دهید و دوباره به زندگی پرمشغله برگردید.
سکوت ذهنتان را شفاف می‌کند

سکوت می‌تواند کمکتان کند تصمیم‌های مهم زندگی را بهتر بگیرید. خیلی از افراد وقتی دوروبرشان شلوغ است و سروصدا می‌شنوند نمی‌توانند تصمیم بگیرند یا انتخاب کنند. اگر وقتی را در سکوت باشید می‌توانید با افکارتان خلوت کنید و در مورد مسئله‌ یا انتخابی که پیش رو دارید بهتر فکر کنید و تصمیم بگیرید. این بار اگر در موقعیتی قرار گرفتید که دیدید نمی‌توانید راه‌حلی برای مسئله‌تان پیدا کنید، به‌جای خلوت و ساکتی بروید و عملکرد ذهنتان را در این شرایط تجربه کنید.

سکوت کمک می‌کند بهتر گوش دهید

به گزارش وب گاه تبیان، گوش‌دادن بخش مهمی از مهارت‌های ارتباطی است و گاهی آن‌قدر مشغول حرف‌زدن می‌شویم که فراموش می‌کنیم ساکت باشیم و فقط گوش بدهیم. هر چه بیشتر به چیزهایی که دیگران می‌گویند گوش دهید، احتمال اینکه متوجه چیزی جدید یا جالب در کارهای روزمره شوید بیشتر است. ضمناً در تعاملات دوطرفه، سکوت‌کردن و به حرف‌های طرف مقابل گوش‌دادن ایجاد حس همدلی می‌کند و اجازه می‌دهد چیزها را از زاویه دید یک فرد دیگر هم ببینید و احساس او را درک کنید.



منبع: ایرنا