بسیاری از مردم با نه گفتن مشکل دارند. بخشی از آن برمیگردد به فرهنگ جامعهای که در آن بزرگ شدیم و بخش دیگر به تمایل ذاتی انسان برای راضی نگهداشتن اطرافیانش. طوریکه گاهی فکر میکنیم موظف هستیم «بله» بگوییم. فکر نکنید چون کاری از دستتان برمیآید، حتما باید آن را انجام بدهید!
بهتر است با مطالعه و تمرین بهترین روش نه گفتن به دیگران را پیدا کنید و اینکار را به شیوهای مؤدبانه انجام دهید تا دقیقا مرزهایتان را روشن کند.
به جای نه گفتن، بگو «بعدا»
اگر تازهکار هستید و قبلا جواب منفی را تمرین نکردهاید، لازم نیست مستقیم بپرید روی جواب «نه». نه گفتن سخت است، اما کلمه «بعدا» گزینه راحتتری است که خیلی جاها به داد شما میرسد.
یک پاسخ پیشفرض انتخاب کنید مثل «بگذارید با شما تماس بگیرم» و هر زمان خواستید نه بگویید، از آن استفاده کنید. عبارتهایی مثل:
در نهایت وقتی برای گرفتن جواب قطعی پیام میدهند یا تماس میگیرند، خیلی راحت با یک نه مودبانه اعلام کنید که نمیتوانید با درخواست آنها موافقت کنید.
البته پاسخ قطعی را همیشه به بعدا موکول نکنید و هرگز دروغ نگویید. چون در دراز مدت زمینه بیاعتمادی اطرافیان به شما را فراهم میکند و اصطلاحا «حنایتان دیگر رنگی نخواهد داشت».
نه گفتن را تمرین کن
متأسفانه همیشه امکانش نیست جواب منفی خود را با پیام متنی یا ایمیل اعلام کنیم. گاهی اوقات دعوتها و درخواستها کاملا خودجوش و در لحظه اتفاق میافتد و باید بتواند فورا پاسخ بدهید.
به همین خاطر بهتر است از قبل نه گفتن را تمرین کرده باشید و بدانید چطور این درخواستها را رد کنید:
اگر هم نگران این هستید که موقع بیان کلمات شبیه ربات به نظر برسید، میتوانید روزها این جملات را جلوی آیینه تمرین کنید و سعی کنید موقع ادای کلمات، احساس خود را هم منتقل کنید.
مجبور به توضیح دادن نیستی
شاید بهانه آوردن روشی مودبانه برای رد درخواست به نظر برسد، اما خودتان را در موقعیت ناخوشایندی قرار میدهد. مثلا:
هر بهانهای هم بیاورید، کسی که مصمم باشد بله را از شما بگیرد، هر طوری شده میگیرد! پس یک روش دیگر را امتحان کنید:
البته صریح بودن یا نه گفتن ابدا به معنای بیادبی نیست. حتی اگر تمایلی به توضیح بیشتر نداشته باشید، باز هم میتوانید با رعایت ادب و قدردانی از صراحت کلام خود کم کنید و احساس بهتری به طرف مقابل بدهید.
مثلا به جای آنکه رک و مستقیم بگویید «نه، نمیتوانم این کار را انجام بدهم» میتوانید بگویید «واقعا متاسفم، فعلا برنامهای برای این کار ندارم؛ اما از اینکه به فکر من بودی ممنونم و برایت آرزوی موفقیت دارم!»
یک پیشنهاد جایگزین ارائه کن
اگر طرف مقابل شخصی است که ارتباط با او برایتان مهم است، میتوانید با ارائه یک جایگزین تاثیر کلام خود را کمتر کنید.
هدف این است که با ارائه یک جایگزین قابل قبول هم طرف مقابل ناراحت نشود و هم خود شما احساس عذاب وجدان نکنید.
برای نه گفتن از زبان بدن منفی استفاده کن
حدود ۶۵ تا ۹۰ درصد از ارتباطات انسان غیرکلامی است و بدن ما میتواند قبل از آنکه لب به سخن باز کنیم، اشتیاق یا عدم اشتیاق ما به یک مسئله را منتقل کند. از این دانش استفاده کنید و قبل از نه گفتن با زبان بدن خود جواب منفی را اعلام کنید.
وقتی با زبان بدن خود جواب منفی را اعلام میکنید، فرد مقال به احتمال خیلی زیاد پیام غیرکلامی شما را دریافت میکند. اینطوری نه گفتن کلامی هم برایتان راحتتر میشود.
با میل به اهمالکاری مقابله کن
سختی نه گفتن تا حد زیادی برمیگردد به میل درونی ما انسانها به اهمالکاری! اینکه از درون تمایل داریم کارهای خودمان را به تعویق بیندازیم و حواسمان پرت مسائلی میشود که با اهداف ما همسو نیستند. اگر دست رد به سینه دیگران برای شما سخت است، احتمالا دلیلش این است که به خودتان هم نمیتوانید نه بگویید.
میل به اهمالکاری یک هیولای بزرگ و ترسناک است که هرچه بیشتر وقت تلف میکنیم، بزرگ و بزرگتر میشود و تنها راه مقابله این است که به آن «نه» بگوییم.
هر شب قبل از خواب روبروی آیینه بایست و سه مورد از وقتکشیهای روزت را نام ببر. بعد از اینکه آنها را بلند به زبان آوردی، به خودت در آیینه بگو نه.
وقتی به خودمان نه میگوییم، این جواب را به عنوان بخش مهمی از واقعیت وجودی خود میپذیریم و اینطوری گفتن نه به دیگران خیلی راحتتر میشود. این یکی از مهمترین دلایلی است که باید بیشتر به آموزش نه گفتن پرداخته شود.
کلام آخر
هر روز فقط ۲۴ ساعت دارد. این یعنی هر مسئولیتی که میپذیریم، امکان انجام کارهای دیگر را محدود میکند و برنامه روتین روزانه را به هم می زند. پس اگر تعهد جدیدی که وارد برنامه یک روز میکنیم، به قیمت نرسیدن به فعالیتهای مهمتر آن روز باشد، باید از آن صرف نظر کنیم و به آن نه بگوییم.
در واقع مهمترین فایده آموزش نه گفتن این است که بتوانیم برای خودمان وقت بگذاریم و فضایی ایجاد کنیم که کنترل زندگیمان در اختیار ما باشد.
با استفاده از این راهبردهای ساده اما مؤثر، نه گفتن اصلا سخت نیست. همین امروز آنها را امتحان کنید و نتایج را با ما در میان بگذارید.
پرسشهای متداول:
چطور نه بگوییم که به کسی برنخورد؟
تا حد امکان بهانهتراشی نکنید و رک و مستقیم شرمندگی خود از رد درخواست آنها را اعلام کنید. اگر با طرف مقابل رودربایسی دارید، میتوانید بگویید باید برنامههایتان را چک کنید و بعدا خبر میدهید.
چرا نه گفتن به دیگران اینقدر سخت است؟
مهمترین دلیل سختی نه گفتن به دیگران این است که ما نمیتوانیم به خودمان نه بگوییم و قلبا تمایل داریم وقت خود را صرف اهمالکاری و به تعویق انداختن فعالیتهای اصلی کنیم.
موقع نه گفتن، چطور توضیح بدهیم که نمیتوانیم؟
نیازی به توضیح نیست؛ بهترین راه رد درخواست دیگران این است که بهجای بهانهتراشی و دلیل آوردن، مودبانه جواب منفی خود را اعلام کنید و هیچ توضیح اضافهای ندهید.
منبع: ایده آل مگ
ما در حال حاضر، زمانه سختی را پشت سر میگذاریم. رسانهها (اخبار، شبکههای اجتماعی و غیره) مملو از داستانهای منفی و افکار افسرده کننده هستند.بنابراین گاهی خوش بینی به یک ضرورت و نیاز بزرگ تبدیل میشود.
در نتیجه مهم است که مجذوب این مطالب نشده و بتوانیم راهی برای داشتن زندگی عادی و سالم در نظر بگیریم. میدانیم که زندگی تماما عذاب و تاریکی نیست و همیشه نکات مثبت بیشتر از مسائل منفی را میتوان پیدا کرد.
تعریف خوش بینی
در زبان انگلیسی، خوش بین بودن را با کلمه «Optimistc» معنی میکنند. این کلمه نوعی نگرش در زندگی را برای ما مشخص میکند که در اصطلاح فارسی به آن «توجه به نیمه پر لیوان» میگوییم.
این نگرش منعکس کننده گرایش مثبت، امید یا اعتقاد به این است که نتیجه نهایی یک رویداد یا موقعیت خاص ممکن است مطلوب و طبق خواسته ما باشد.
این نوع طرز فکر است که باعث میشود باور کنید چیزهای خوب در آینده اتفاق میافتند و موقعیتهای منفی یا بد نادر هستند، میتواند مثبت اندیشی در زندگی را بیشتر کند.
افراد خوش بین اغلب تمایل دارند که خوبیها را در هر چیزی ببینند و از هر موقعیتی انتظار بهترین ها را داشته باشند. خوش بینی یک نوع بینش جذاب است که شما را از افسردگی و اضطراب دور میکند تا بتوانید انتخاب های درستی در زندگی داشته باشید.
جالب است بدانید که این نوع نگرش، میتواند تغییراتی را نیز در مغز انسان به همراه داشته باشد. در واقع تغییرات هورمونی (کم و زیاد شدن تولید دوپامین) از جمله موارد مهمی است که زمان ابتدای افراد به افسردگی و اضطراب مورد بررسی قرار میگیرد.
تحقیقات نشان میدهد که خلق و خوی مثبت با فعالیت بیشتر سمت چپ مرتبط است، در حالی که احساسات منفی، مانند عصبانیت یا افسردگی، با فعالیت بیشتر سمت راست مرتبط است.
یکی دیگر از مطالعات انجام شده در مورد اینکه چگونه خوش بین باشیم، تأیید میکند که این فعالیتهای الگوی مغز، پیش بینی کنندههای قوی برای واکنش ما به موقعیتهای خاص هستند.
داوطلبانی که در این مطالعه شرکت کردند و فعالیتهای سمت چپ بیشتری داشتند، فیلمهای سرگرمکننده تماشا میکردند و پاسخ مناسبتری به برخی مسائل نشان میدادند.
در طرف مقابل، آنهایی که فعالیت مغزی بیشتری در سمت راست داشتند و فیلمهای ناراحتکننده را تماشا میکردند و احساسات منفی بسیار قویتری داشتند.
راه حلی برای تغییر وجود دارد؟
با توجه به اینکه خلق و خوی مثبت با فعالیت بیشتر چپ مغز مرتبط است و احساسات منفی سمت راست مغز را تحریک میکند. خبر خوب اینکه با تغییر آگاهانه فرایندهای فکری خود، میتوانید به معنای واقعی کلمه مغز خود را به سمت تفکر مثبت سوق دهید.
محققان آزمایشهای زیادی را انجام دادهاند تا بدانند آیا میتوان فعالیت افرادی را که تمایل به احساسات منفی سمت راست مغز داشتند، تغییر داد. جالب است بدانید که پاسخ مثبت بوده است.
این کار با ذهن آگاهی (Mindfulness) به کسانی که در مشاغل پراسترس فعالیت داشتند آموزش داده شد. یافتهها امیدوارکننده نشان میدهند که پس از دو ماه تمرین (به مدت سه ساعت در هفته)، نسبت احساسات آنها به سمت چپ تغییر کرد و آنها گزارش کردند که کمتر مضطرب بوده و حالا پرانرژیتر و شادتر هستند.
مزایای خوش بین بودن و نگاه روشن داشتن
برای درک این مهم که چگونه خوش بین باشیم، بهتر است مزایای مختلف آن را نیز بشناسید تا انجام فعالیتهای مختلف و شناخت راهکاریهای مناسب برای شاد بودن، نتیجه بهتری برای شما داشته باشد:
مزیتهای دیدگاه مثبت داشتن را میتوان در این ۱۰ مورد خلاصه کرد:
افراد خوش بین احساس سلامتی بیشتری میکنند
در این زمینه مطالعهای انجام شد که در آن ۱۵۰.۰۰۰ نفر (از ۱۴۲ کشور مختلف) حضور داشتند. نتیجه این بود که افراد با طرز فکر مثبت (اگر فکر کنیم دنیا ذاتا خوب است و زندگی به نفع ما پیش خواهد رفت)، سلامتی و احساس رفاه خود را بهتر ارزیابی میکردند.
افراد خوش بین به لحاظ فیزیکی سالمتر هستند
یک مطالعه دانشکده بهداشت عمومی هاروارد نشان داد افرادی که تمایل دارند به نیمه پر لیوان نگاه کنند، مشکلات سلامتی کمتری مانند بیماری قلبی عروقی و یا میزان کلسترول بهتری دارند.
در یک نظرسنجی جداگانه از نزدیک به ۱۰۰۰ مرد و زن میانسال، آنهایی که سطوح بالاتر خوش بینی را گزارش کردند، سطوح پایینتری از تری گلیسیرید یا چربی کمتری در خون داشتند.
افراد خوش بین بیشتر عمر میکنند
اگر انتظار داشته باشیم که تا دوران پیری زندگی کنیم، با اندیشه مثبت شانس خود را برای انجام این کار افزایش میدهیم. تجزیه و تحلیل سلامت و امید نزدیک به ۱۰۰.۰۰۰ زن توسط محققان دانشگاه پیتسبورگ نشان داد که در طی یک دوره هشت ساله، احتمال مرگ افراد خوش بین به هر دلیلی کمتر از افراد بدبین بود.
در نتیجه مهم است که بدانیم چگونه خوش بین باشیم و از چه راهکارهایی برای رسیدن به این نگرش استفاده کنیم.
افراد خوش بین در مبارزه با بیماری بهتر عمل میکنند
محققان رابطه بین خوش بینی و پاسخ ایمنی را در دانشجویان سال اول حقوق در طول سال تحصیلی مورد مطالعه قرار دادند. زمانی که دانشجویی خوش بینتر بود، بدن او بیشتر با عفونتها مبارزه میکرد تا زمانی که امیدواری کمتری داشت.
افراد خوش بین استرس کمتری را تجربه میکنند
به طور معمول، افراد خوش بین نگران چیزهای کوچک نیستند. این یافته در یک مطالعه در دانشگاه کنکوردیا به دست آمده است. افراد خوشبین نه تنها کورتیزول (هورمون استرس) کمتری در بدنشان تولید میشود، بلکه در زمانهای استرسزا نیز استرس درک شده زیادی را تجربه نمیکنند.
افراد خوش بین روابط بهتری را شکل میدهند
این یک اصطلاح انگلیسی است که «روابط عاشقانه از خلق و خوی آفتابی سود میبرد». به این معنا که خوش بینها و شرکای عاطفی آنها، بیشتر از زوجهای بدبین خوشحال هستند.
این نظریه در دانشگاه اورگان مورد آزمایش قرار گرفت. جایی که محققان دریافتند افزایش شادی میتواند موجب تداوم ارتباط میان افراد شود.
افراد خوش بین از کار کردن بیشتر لذت میبرند
افرادی که نیمه پر لیوان را میبینند، نسبت به کسانی که این نوع نگاه را ندارند، شغل خود را رضایت بخشتر ارزیابی میکنند. مطالعهای در دانشگاه کویت نشان داد افرادی که خوش بین بودند، در شغل خود نیز شادتر بوده و کمترین شکایات کاری را داشتند.
در نتیجه توجه به این مهم که چگونه خوش بین باشیم برای آن دست از همکارانشان که نگرش منفی داشتند، تشریح شده بود.
افراد خوش بین پیشنهادهای شغلی و ترفیع بیشتری دریافت میکنند
دانشگاه دوک زمان بررسی مثبت اندیشی در زندگی، گروهی از فارغ التحصیلان رشته MBA را زمان ورود به بازار کار دنبال کرد. کسانی که معتقد بودند اتفاقات خوبی برایشان خواهد افتاد، نسبت به کسانی که چشمانداز کمتر امیدوارانهتری داشتند، فعالیت شغلی راحتتری داشتند.
همان مطالعه دانشگاه نشان داد که افراد خوش بین در بازار کار اغلب دلیلی برای خوشحالی در موقعیت شغلی خود پیدا میکنند. آنها تمایل دارند حقوق اولیه بالاتری نسبت به بدبینها دریافت کنند و همچنین مرتبا ترفیع رتبه می گیرند.
خوش بینها سازگاری بهتری با مسائل زندگی دارند
خوش بینها بر این باورند که آنچه در زندگی برای ما اتفاق میافتد، مهم نیست؛ بلکه نحوه واکنش ما به این مسائل مهم است.
مطالعهای در استرالیا نشان داد که دانشجویانی که نسبت به انتقال خود به زندگی دانشگاهی خوش بینتر بودند استرس، اضطراب و عدم اطمینان کمتری را تجربه کردند و در مجموع سال اول تحصیل، موفقیت بیشتری داشتند.
خوش بینها ورزشکاران بهتری هستند
افراد خوش بین لزوما توده عضلانی یا توانایی ورزشی بیشتری نسبت به بدبینها ندارند. اما آنچه آنها دارند «امید» است.
در مطالعهای که در مرکز روانشناسی مثبت پن در دانشگاه پنسیلوانیا در مورد اینکه چگونه خوش بین باشیم انجام شد، به گروهی از شناگران دستور داده شد تا سختترین نوع شنا را انجام دهند.
سپس زمان نادرستی به آنها اعلام شد (زمانی که چند ثانیه اضافه داشت). خوشبینها از این بازخورد منفی استفاده کردند تا زمان بیشتری را در شنای بعدی خود افزایش دهند. بدبینها ضعیفتر از قبل عمل کردند.
راههایی که میتوانید با آن خوش بینی را تمرین کنید
همانطور که در بالا اشاره کردیم، خوش بین بودن را میتوان تمرین کرد. در ادامه متن قصد داریم با ارائه چندین راهکار مختلف، تمرینهای مشخصی را به شما پیشنهاد کنیم تا بتوانید در کنار توجه به مزایای مثبت اندیشی، راهکارهای این مهم را نیز به دست آورید.
یک لنز مثبت را امتحان کنید
منظور ما از عنوان ذکر شده است که میتوانید با تغییر نگرش خود، زندگیتان را تغییر دهید. بله، تغییر دیدگاهتان به آسانی فکر کردن آگاهانه به افکار شاد و خوشبین است.
تمام کسانی که تمایل به بدبین بودن دارند، معمولا اکثر مسائل زندگی را منفی میبینند. اما بد نیست که خودتان را به چالش بکشید و به این مسئله فکر کنید که «ممکن است نگاه دیگری به مسائل وجود داشته باشد.» کارشناسان از این تاکتیک به عنوان «لنز مثبت» یاد میکنند.
به عنوان مثال، اگر کسی مدتی را با حال بدی سپری کند، بیشتر وقت خود را در داخل خانه برای استراحت، خواندن یا حتی خوابیدن صرف میکند.
متخصصان از این افراد میخواهند که با حضور تدریجی در اجتماع و استفاده از تکنیکهای ذهن آگاهی برای درک اینکه چگونه خوش بین باشیم، به مرور حال خود را تغییر دهند.
انجام این تلاشهای آگاهانه نه تنها دیدگاه شما را در کوتاه مدت تغییر میدهد؛ بلکه ممکن است در واقع مغز شما را برای تفکر مثبتتر آموزش دهد.
همانطور که تحقیقات نشان دادهاند، هر چه بیشتر و آگاهانهتر این سناریوها را چارچوب بندی کنیم، مغزمان را بیشتر آموزش میدهیم تا مدارهایی را در مناطق مختلف راه اندازی کند و در نهایت واکنش ما به تجربیات منفی تغییر پیدا میکند.
آنچه را که میتوانید – و نمیتوانید – کنترل کنید، تصدیق کنید
تجربیات گذشته میتوانند به طبیعت بدبین شما کمک کنند. برخی از تجربیات گذشته؛ مانند روابط شکسته و مشکلات خانوادگی ممکن است شما را درگیر دور باطل نگرش منفی کنند.
از تمامی این تجربیات درس گرفته و با خودتان روراست باشید. لحظهای که تصمیم میگیرید روی آینده خود تمرکز کنید و گذشته خود را رها کنید، اعتماد به نفس و امیدواری بیشتری پیدا میکنید.
بهتر است این باور را در خود تقویت کنید که رخ دادن برخی اتفاقات در حیطه کنترل شما نیست. همیشه به یاد داشته باشید که زمانی برای فکر کردن به کارهایی که در گذشته میتوانستید متفاوت انجام دهید وجود ندارد. روی زمان حال خود تمرکز کنید، خوش بین باشید تا شاد بمانید.
ذهن آگاهی را تمرین کنید
حالا دیگر میدانید که زمان مواجه با سوال چگونه فردی خوشبین باشیم باید ذهن آگاهی را تمرین کنید. راه حل ما برای پاسخ به اینکه چگونه خوش بین باشیم، شرکت در کلاسهایی مانند یوگا، گوش دادن به موسیقیهای بی کلام، نوشتن خاطرات روزانه و خواندن مجلات است.
با استفاده از این روشها میتوانید ذهن آگاهی را تمرین کنید. تمرین ذهن آگاهی شامل آگاهی از محیط یا موقعیتهای خود در هر زمان حال است.
در اینجا چند مرحله آسان دیگر نیز برای تمرین ذهن آگاهی وجود دارد:
به دنبال نکات مثبت زندگی خود باشید
به یاد داشته باشید که این خود رویدادها نیستند که ما را ناراضی میکنند. این تفسیر و واکنش ما نسبت به آنهاست که موجب ناراحتی میشود. در حالی که همیشه نمیتوانید رویدادها را تغییر دهید، میتوانید واکنش خود را نسبت به این موارد تغییر دهید.
وقتی موقعیتهای منفی رخ میدهند، سعی کنید با تمرکز بر نکات مثبت یا چیزهایی که میتوانید از آن موقعیت بیاموزید، نگرش خود را اصلاح کنید. تمام تلاش خود را بکنید تا به جای چیزهایی که از دست دادهاید، روی چیزهایی که آموختهاید، تمرکز کنید.
میتوانید با تمرکز بر موفقیت بیشتر و شاد ماندن، خوش بینی را تمرین کنید. خوش بینی با سطحی از اراده همراه است. برای تمرکز بر موفقیت خود، میتوانید حواس پرتی خود را کنار بگذارید و سخت کار کنید.
به عنوان مثال، بیشتر مشاوران در پاسخ به این سوال که چگونه خوش بین باشیم، توصیه میکنند که برای کسب مهارتهای بیشتر در کسبوکار خود و کسب درآمد مناسب، کلاسهای اضافی را انتخاب کنید.
این کار میتواند شما را موفقتر و خوشحالتر کند. تمرین خود مراقبتی نیز میتواند به شاد ماندن شما کمک کند. همچنین میتوانید برای شاد ماندن در فعالیتهایی که از آن لذت میبرید، شرکت کنید.
بین خوش بینی واقع گرایانه با خوش خیالی تفاوت قائل شوید
با تهیه لیست کارهای شادی آور متوجه میشوید که بین نگرش مثبت و خوشحالی تفاوت واضحی وجود دارد. شما میتوانید با انجام کارهایی که خوشحالتان میکند برای لحظاتی شاد باشید اما دوباره به نگرش منفی برسید. اما با داشتن نگرش مثبت، تقریبا از انجام تمام کارهای لذت بخش مورد نظر خود، خوشحال خواهید بود.
در نتیجه با تفکیک او دو مورد میتوانید صادقانه رفتار کرده و زمان برنامه ریزی برای آینده بهتر عمل کنید. هیچ ایرادی ندارد اگر در مورد آینده خود خیال پردازی کرده و کمی فانتزی فکر کنید. اما فقط کمی. نباید در این خیالات غرق شده و واقعیت اطراف خود را از دست بدهید.
تصور کردن آیندهتان میتواند باعث شود که برای رسیدن به آن تلاش کنید. اهداف تعیین شده شما زمانی که آنها را تصور میکنید برای شما واقعی به نظر میرسند.
میتوانید به طراحی یک تصویر کامل از آیندهای که در نظر دارید ادامه دهید. همچنین، آنها را یادداشت کنید؛ زیرا به شما کمک میکند تا سریعتر به اهداف خود برسید. در نتیجه پاسخگویی به این مهم که چگونه خوش بین باشیم آسان خواهد شد.
از مقایسه خود با دیگران بپرهیزید
همیشه زمان بررسی سوال چگونه فردی خوشبین باشیم با این توصیه روبرو میشوید که خودتان را با دیگر افراد مقایسه نکنید. حتما این ضرب المثل را شنیدهاید که هر کس با کفشهای خودش راه میرود. پس مهم نیست که دیگران چه مسیر متفاوتی را طی میکنند. شما باید مسیر خاص خود را طرح ریزی و ادامه دهید.
برای رسیدن به این سطح از آگاهی میتوانید خود را در فضاهای قرار دهید. گذراندن وقت با افراد منفیگرا که به طور مداوم در هر موقعیتی بدیها را میبینند، راهی برای درجا زدن و گیر افتادن در افکار منفی است.
برای اینکه بتوانید احساس خوش بینی داشته باشید، باید اطراف خود را با افراد مثبتی پر کنید. این دوستان جدید به شما کمک میکنند تا از خوبیها در موقعیتها و به طور کلی در زندگی قدردانی کنید.
این کار همچنین در مورد سایر تأثیرات زندگی شما مانند گوش دادن به موسیقی، ادبیات و فیلم نیز صدق میکند. خود را با تأثیرات مثبت احاطه کنید و تأثیر آن را بر وضعیت ذهنی خود مشاهده کنید.
روی بهبود دیدگاه خود کار کنید
یکی دیگر از توصیههای مهم زمان بررسی سوال چگونه خوش بین باشیم، بهبود تدریجی دیدگاه است. برای دستیابی به این هدف میتوانید از بازیابی شناختی (Cognitive restructuring) استفاده کنید.
بازسازی شناختی به شما کمک میکند تا افکار منفی و محدود کننده را به چالش بکشید. با دنبال کردن مراحل زیر میتوانید یک الگوی فکری خوش بینانه داشته باشید:
تا جایی که میتوانید لبخند بزنید
شاید این سوال هم در ذهن شما باشد که چگونه خنده رو باشیم. باید بدانید که این مهم نیز راه حلهایی دارد. برای نمونه میتوانید به خودتان بازخورد مثبت بدهید. همانطور که تمام این نکات را برای خوشبین شدن تمرین میکنید، با صمیمیت به خود بازخورد مثبت بدهید.
یک دوست نیز میتواند به ارزیابی عملکرد شما کمک کند. اگر عملکرد شما رضایت بخش است، موفقیت به دست آمده را جشن بگیرید و این ویژگی جدید خود را نیز به دیگران نشان دهید.
همچنین برای شاد بودن و درک بهتر اینکه چگونه خوش بین باشیم، میتوانید از ورزش کردنهای مداوم، انجام کارهای هنری و حتی یک پیاده روی ساده هم استفاده کنید.
این فعالیتها ترشح بیشتر هورمون دوپامین (هورمون شادی) را به همراه دارند که سطح استرسهای شما را کاهش داده و شادی زندگی را افزایش میدهند.
کلام آخر:
استرس کمتر، بهره وری بیشتر، برنامه ریزی برای دریافت درآمد بالاتر به همراه کاهش خطر اضطراب و افسردگی تنها چند مورد از مزایای خوش بینی در ما هستند.
همانطور که در متن هم به آن اشاره کردیم، رسیدن به چنین دیدگاه و نگرشی مستلزم تمنای تغییر در خود فرد و البته تلاشهای مداوم است.
توجه داشته باشید که تمرین این موارد با یک یا دو روز ثمر بخش نیست و حداقل باید به میزان ۳ ماه تمرینهای ذکر شده را پیگیری کنید. اگر در رسیدن به چنین سطح نگرشی تجربه متفاوتی داشتهاید در قسمت کامنتها برای ما درج کنید.
سوالات متداول:
تغییرات هورمونی در شاد بودن ما چه تاثیری دارند؟
کم یا زیاد شدن میزان تولید هورمون دوپامین در مغز میتواند در افزایش استرس تاثیر گذر باشد. با انجام ورزشهای روزانه و پیگیری فعالیتهای مورد علاقه خود میتوان این هورمون را در حالت تعادل نگه داشت.
آیا نوشتن خاطرات میتواند نگرش مثبتی به ما بدهد؟
یک راه هوشمندانه برای سهولت در پاسخگویی به سوال چگونه خوش بین باشیم، توجه به یادداشت روزانه است. تکنیکی محبوب برای پرورش قدردانی از نعمتها که هر روز فقط چند دقیقه طول میکشد.
خوش بینی نوعی احساس است یا نگرش؟
با توجه به تحقیقات انجام شده، خوش بینی نوعی نگرش است که نیاز به پرورش دارد. ما با اتخاذ دیدگاه مثبت به زندگی میتوانیم احساس خوشحالی داشته باشیم.
منبع: ایده آل مگ
یکی از بزرگترین توصیههایی که در زندگی خواهید شنید این است که «خودت را با دیگران مقایسه نکن». اما همه ما میدانیم که این جمله در عمل، از سختترین تمرینهای ممکن است!
ما با نگاه کردن به اطراف، با فکر کردن به حسرتهایمان، درب مقایسه با دیگران را باز نگه میداریم. اینکه چرا وضعیت ما اینگونه است و یا فلان جایگاه را نداریم، با حس افسردگی و اضطرابهای درونی تنها چند مورد از اثرات این نوع نگاه هستند.
چرا خود را با دیگران مقایسه میکنیم؟
تاثیر مقایسه خود با دیگران در زندگی میتواند ما را به منفیگرایی، افسردگی، انزوا و مسائلی از این دست بکشاند. به همین خاطر مهم است که بدانیم چرا چنین حسی را تجربه میکنیم.
در ابتدای امر باید بگوییم که مقایسه موقعیتها در رفتار طبیعی انسان نهفته است و به طور کلی مقایسه کردن واقعا عمل بدی نیست.
مقایسه حداقل در حال حاضر تنها راهی است که برای سنجش پیشرفت خود داریم. شخصیت جدیدی که دارید میتواند در مقابل شخصیت قدیمی شما، قرار بگیرد و تجربیات خود را بسنجد.
همچنین افراد دیگری که تقریبا همسن شما هستند را نگاه کنید و بدانید آنها کجای زندگی هستند و چطور به این جایگاه رسیدهاند.
این موارد در مقادیر کوچک و تنها برای اینکه بتوانید آینده خود بسازید، مفید هستند؛ اما زیاده روی در این امر ما را از پا درمیآورد. زمان بررسی دلیل چنین مسئلهای، اندیشمندان بر این باورند که مقایسه کردن در زیست شناسی ما نهفته است.
اینطور بگوییم که انسانها به معنای واقعی کلمه، موجودات اجتماعی هستند. روابط پیچیده و ارتباطات اجتماعی کلید بقا و شکوفایی ما به عنوان یک گونه جانوری بوده و هست.
ما سریعترین یا قویترین یا حتی لزوما باهوشترین موجودات نبودیم، اما به طرز شگفتآوری در همکاری گروهی بهتر عمل کردهایم.
این ظرفیت وابسته به مقایسه خود با دیگران بوده تا هماهنگی لازم در جامعه به وجود آید. در واقع برای اجداد ما، بقای آنها به باقی ماندن بخشی از گروه بستگی داشته است.
به این معنا که آگاهی کامل از چیزهایی مانند سلسله مراتب و موقعیت اجتماعی میتوانست آنها را در جامعه موفق کند. پس مقایسه شدن با بهترینها مهم بوده است.
زنگ خطر مقایسه خود با دیگران
زمانی این مسئله میتواند برای ما به مثابه یک زنگ خطر باشد که به آن اعتیاد پیدا کنیم. در واقع مقایسه کردن خودمان با دیگران نوعی عادت شود و ممکن است نتوانیم این عادت منفی را کنار بگذاریم.
در نتیجه زندگی ما از روال عادی خود خارج میشود. با مقایسه ریزترین جزئیات، وضعیت خودمان را اسفناک در نظر گرفته و دیگران را خوشبخت میپنداریم. چنین موقعیتی حتما زندگی فردی و خانوادگیمان را مختل خواهد کرد.
سطح بالای اضطراب و افسردگی، هزینه بیش از حد در تلاش برای همگام شدن با دیگران و نشخوار فکری تنها چند مورد از تاثیرات این طرز تفکر تخریب کننده هستند. اجازه دهید این موضوع را مفصلتر بررسی کنیم.
تاثیر مقایسه خود با دیگران در زندگی:
اینکه چرا خود را با دیگران مقایسه میکنیم حتما به شرایط جسمی و موقعیت اجتماعی ما بستگی دارد. اینکه تا چه میزان توانستهایم اهداف خود را محقق کرده و یا موقعیتهای مناسب اجتماعی را به دست آوریم در این مسئله دخیل هستند.
بخش زیادی از این مسئله به حسرتها و ناتوانیهای ما مربوط میشود. اما دلیل مقایسه خود با دیگران هر چه هست، باید بدانید، تاثیرات مخرب زیر را به همراه خواهد داشت.
خیال پردازی بیش از حد
رویاپردازی برای هر کسی متفاوت است. نحوه بروز آن و دلیل اینکه چرا رویاپردازی میکنیم به وضعیت روحی و ذهنی ما بستگی دارد.
برای مثال، فردی که مبتلا به اختلال کمتوجهی بیش فعالی (ADHD) شده، ممکن است برای تمرکز روی کارهای روزمره مشکل داشته باشد.
این فرد اغلب با رویاپردازی سعی میکند خود را در وضعیت بهتر تصور کند تا زندگی عادی و روزمره را پشت سر بگذارد.
همین امر برای کسانی که به مقایسه کردن خود با دیگران عادت کردهاند هم صدق میکند. آنها برای فرار ذهنی از آنهمه فشار، دنیای دیگری را در ذهن میسازند تا با پناه گرفتن در آن منطقه امن، سختیهای زندگی واقعی را فراموش کنند.
توجه داشته باشید که غرق شدن در این دنیای خیالی میتواند تفکیک از جامعه (dissociation) را به همراه داشته باشد و این خود مشکل دیگری است که باید با تراپی برطرف کرد.
تفکیک با واکنش جنگ یا گریز از واقعیت مرتبط است و معمولا زمانی رخ میدهد که فرد احساس غرق شدن در رویاها و یا تهدید بیرونی دارد.
افسردگی
امکان ندارد که زندگی خودمان را روی یک کفه ترازو بگذاریم، زندگی دیگران را در طرف دیگر و احساس شادی کنیم. عادت به مقایسه خود با دیگران، حتما افسردگی را در درجات مختلف به همراه دارد. فرد افسرده برای پیشرفت زندگی خود هیچ تلاشی نمیکند؛ چون مدام در این فکر است که نتیجهای دریافت نخواهد کرد.
او با مقایسه رویه و ظاهر زندگی دیگران با وضعیت نا به سامان خودش، به این باور میرسد که هیچ تلاشی فایده ندارد؛ پس اکثر کارهای شروع شده را نیمه رها میکند.
این میان اگر موردی هم به پایان برسد برای او یک اجبار بوده. برای نمونه افراد افسرده سر کار میروند، پروژههای درخواست شده را بعضا سر موقع تحویل میدهند؛ اما در نهایت هیچ رضایت درونی را حس نمیکنند.
میدانیم که این مسئله تنها دلیل به وجود آمدن افسردگی نیست ولی میتواند یکی از گزینههایی باشد که زمان درگیر شدن با آن، به حس منفی افسرده بودن ختم شود. در نتیجه مهم است که برای کنار گذاشتن این عادت مخرب تلاش کنیم.
انزوای اجتماعی
تنهایی و انزوا سویههای دیگری از عادت مقایسه کردن خود با دیگران است. ما از پشت پنجره یک اتاق با دربهای بسته به زندگی دیگران نگاه میکنیم و باور داریم که آنها در نهایت خوشبختی به سر میبرند.
زمانی که این باور به حد افراطی خود برسد، ما از نزدیک شدن به آدمهای دوری میکنیم و نمیخواهیم با کسی مراوده داشته باشیم.
اگرچه اندازه گیری دقیق انزوای اجتماعی و تنهایی دشوار است، اما شواهد قوی وجود دارد که نشان میدهد بسیاری از افراد در جوامع مدرن با رفتارهای مخربی مانند مقایسه خود با دیگران، دچار چنین وضعیتی شده و از آن رنج میبرند.
برای اینکه بتوانید از این ورطه رها شوید باید بدانید که:
پرخاشگری
یکی از گزینههایی که مقایسه کردن خود با دیگران را خطرناک میکند پرخاشگری و عصبانیتهای لحظهای است. این نوع نگاه باعث میشود تا ما از زندگی خود ناراضی باشیم و این عدم رضایت از چشم پدر و مادر، خواهر و برادر و حتی همسرمان ببینیم. در نتیجه هم صحبتی با آنها خوشحال کننده نیست و با کوچکترین محرکی موجب عصبانیت ما میشود.
پرخاشگری سویه قوت یافته عصبانیتهای درونی است که به صورت بیرونی نمود پیدا کرده. اگرچه میتوان فرض کرد که مقایسه خود با دیگران به طور غیر مستقیم بر این امر تاثیر میگذارد؛ اما نباید فراموش کرد که این تاثیر در هر صورت منفی است.
روابط ضعیف با همسالان، دوستان و آشنایان میتواند ما را از نظر روانی یا جسمی منزوی کند و به نوبه خود منجر به مشکلات افسردگی یا اضطراب دائمی شود.
به یاد داشته باشید که سه نوع پرخاشگری شامل موارد زیر میشود و باید برای رفع آنها اقدام جدی انجام شود:
چگونه خود را با دیگران مقایسه نکنیم؟
با توجه به موارد گفته شده در مورد تاثیر مقایسه خود با دیگران در زندگی لازم است که برای کنار گذاشتن این نوع عادات منفی تلاش کنیم.
حتما این نوع تلاش و خواهش سختی زیادی دارد؛ اما با استفاده از تکنیکها و روشهای نام برده شده در لیست زیر، میتوان گام به گام جلوتر رفت.
درک کنید که چرا مقایسه خودتان میتواند منفی باشد
اولین قدم برای جلوگیری از مقایسه خودتان با دیگران این است که به تاثیرات گفته شده فکر کنید. میتوانید در ابتدای کار این چند سوال اصلی را صادقانه جواب دهید.
با درک این موارد، میتوانید پیش بروید و از هدر دادن وقت خود با مقایسههای منفی جلوگیری کنید. نتیجه امر این خواهد بود که از محرکهای خود آگاه شده و از آنها دوری میکنید.
برای بهبود سلامت روانی و رفاه عاطفی خود، موقعیتها و شرایطی را که شما را غمگین یا بدبین میکنند، فهرست کنید.
برای مثال رسانههای اجتماعی تنها چیزی نیست که به عزت نفس ما آسیب میرساند شما باید به دنبال موارد دیگر مانند دوستان منفینگر هم باشید.
آیا کسی در زندگی شما وجود دارد که احساسات شما را سرکوب میکند؟ یا شاید وقتی همکارتان لاف میزند احساس بیکفایتی میکنید.
شاید مکان خاصی وجود داشته باشد که احساس بدی در شما ایجاد کند، مانند سرگردانی در یک فروشگاه گران قیمت در مرکز خرید شهری که در آن اقامت دارید.
هنگامی که از موقعیتهای منفی آگاه شدید، کنار گذاشتن آنها را شروع کنید. به خاطر بسپارید که کنار گذاشتن افراد منفی باید به صورت محترمانه باشد تا بار روانی را به زندگی شما اضافه نکند. برای نمونه میتوانید کمتر جواب تلفن آنها را بدهید.
به یاد داشته باشید، هر کسی نقطه شروع خودش را دارد
اگر متوجه شدید که درگیر مقایسه خود با دیگران شدهاید، به یاد داشته باشید که هر یک از ما در مراحل مختلفی از زندگی خود هستیم. لحظهای توقف کنید و تمام چیزهایی را که به دست آوردهاید، فهرست کنید.
اینها میتوانند اهداف بزرگ زندگی مانند شغل، رابطه، دوستیهای پایدار، فارغ التحصیلی از دانشگاه، رسیدن به یک هدف مالی و موارد دیگر باشند.
شاید شما دستاوردهای کوچکی دارید که باید در نظر بگیرید. آنها میتوانند مواردی مانند سحرخیزی برای ورزش، ایجاد بودجه هفتگی، اتمام یک کتاب خوب، تهیه یک وعده غذایی سالم و غیره باشند. تک تک چیزهایی که به دست آوردهاید، شروعی داشتهاند.
اگر بتوانید به آن نقطه شروع برگردید، احتمالا متوجه میشوید آغاز کردن و ادامه دادن برخی از آنها آسان بوده است؛ اما برخی دیگر باعث ترس یا عدم اطمینان شما شدهاند.
همه ما هنگام شروع یک هدف جدید شرایط متفاوتی داریم. برخی از ما تجربه بیشتری در یک زمینه، زمان بیشتر، کمک دوستان یا خانواده یا حتی شانس بیشتری داریم.
شروع هر کس متفاوت است، اما همه ما وجه مشترکی هم داریم. وقتی روی دستیابی به اهداف خود تمرکز میکنیم، فرصتهای موفقیت ما بی پایان خواهند بود.
نه اینکه فورا با موفقیت دیگران مطابقت داشته باشد؛ اما میتوانیم مسیر خود را به آرامی پیش رفته و در نهایت آن را به نقطه دلخواه برسانیم.
موفقیتهای دیگران را تبریک بگویید
به جای اینکه احساس حسادت کنید یا اینکه طوری رفتار کنید انگار رقابتی در میان است و درگیر مقایسه خود با دیگران شوید، موفقیت اطرافیان را چه به صورت ذهنی و چه به صورت عملی، جشن گرفته و تبریک بگویید.
این روش میتواند دشوار باشد؛ اما خوشحال بودن برای موفقیتهای دیگران فوق العاده راضی کننده است. اتفاقات خوب ممکن است برای دیگران بیفتد، این بدان معنا نیست که زندگی شما از اهمیت کمتری برخوردار است. به علاوه، با شاد بودن برای دیگران، یاد میگیرید خودتان را بپذیرید و اجازه دهید مثبت اندیشی بیشتری وارد زندگیتان شود.
به بیان دیگر، مقایسه مداوم خود با دیگران باعث میشود افرادی را که سخت تلاش میکنند تا به جایی برسند تشویق نکنیم. جشن گرفتن با کسانی که کاری را درست انجام دادهاند، حتما برای ما که درگیر انفعال شدهایم، سخت خواهد بود.
بنابراین، چالش ما برای شما این است که وقتی دوستی در مورد شغل جدیدش به شما میگوید، برای او خوشحال باشید. اگر کسی خانه جدیدی خرید، در اشتیاق او شرکت کنید.
اگر کسی خبرهای خوبی را با شما به اشتراک میگذارد، به جای اینکه آن را به خودتان برگردانید، روی خوشحالی او تمرکز کنید. راههای کوچک و بزرگ برای جشن گرفتن دستاوردهای دیگران پیدا کنید.
یک برنامه ریزی برای تشکر کردن داشته باشید
برای کاهش مقایسه خود با دیگران، یک دفترچه قدردانی تنظیم کنید تا راهی برای پیشگیری از انرژیهای منفی باشد. میتوانید یک دفترچه یادداشت فیزیکی داشته باشید یا آن را در تلفن خود بسازید.
به هر طریق این کار میتواند شامل تشکرهایی در مورد حضور افراد مثبت در زندگی شما، کارهای کوچکی که دیگران برای شما انجام دادهاند و موارد دیگر باشد. حتی میتوانید چیزهای سادهای اضافه کنید، مانند یک ویدیوی زیبا با انرژی مثبت که روز شما را ساخته است.
همچنین میتوانید فهرستی از دستاوردهای خود (به عنوان یادآوری اهدافی که به پایان رسیدهاند) تهیه کنید. این کار شما را تشویق میکند به جای مقایسه خود با کارهایی که دیگران انجام میدهند، زیبایی و امکان تحقق را در فعالیتهای خودتان ببینید.
هر زمان که احساس ناراحتی میکنید یا خود را با شخص دیگری مقایسه میکنید، میتوانید دفتر خاطرات را باز کرده و همه چیزهایی را که برای آن شکرگزار هستید به خودتان یادآوری کنید.
در نتیجه به راحتی قدردان آنچه دارید، خواهید بود. زندگی یک نفر ممکن است بهتر به نظر برسد، اما ممکن است شخص دیگری وجود داشته باشد که آرزو کند آن چیزی که شما دارید را داشته باشد.
به تدریج متوجه میشوید که آنچه به عنوان یک آزمایش ساده قدردانی شروع شده بود، رشد کرده و هر نوع شادی در زندگی شما را در برمیگیرد (اعم از شادیهای بزرگ و کوچک).
حتما به این نتیجه هم خواهید رسید که مقایسه خود با دیگران را کنار گذاشتهاید و برای به دست آوردن حال خوب، بیشتر تلاش میکنید.
رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کنید
همه ما میدانیم که حرف زدن آسانتر از عمل کردن است. در دنیای امروز، با رسانههای اجتماعی و اینکه همه چیز برای دنیا به طور کامل نمایش داده میشود، مقایسه کردن خود با دیگران آسانتر از همیشه است.
اما میتوانیم به جای این کار، برای تحقق رویاهای خودمان اقدام کنیم. با تغییر وضعیت، میتوانید به زندگی خود ادامه دهید، به اهداف خود برسید، برای دیگران خوشحال باشید و موارد دیگر.
با توجه به نکاتی که قبلا توضیح دادهایم، میتوانید برای تمرکز روی تحقق رویای خود دست به کار شوید. اشاره کردیم که باید متوجه شوید چرا در بازی مقایسه گیر کردهاید.
به این فکر کنید که چرا احساس نیاز به مقایسه خودتان با دیگران دارید و متوجه شوید چه عواملی این مورد را تشدید میکنند. با درک این موارد، میتوانید جلو بروید و از هدر دادن وقت خود با مقایسه منفی، جلوگیری کنید.
همچنین مهم است که دستاوردهای دیگران را نادیده نگیرید. برای اینکه احساس بهتری داشته باشید، ممکن است موفقیت شخص دیگری را با این فکر توجیه کنید: «آنها ارث کلانی داشتهاند».
شما نمیدانید که شخص دیگری چه مسیری را برای رسیدن به جایی که هستند، طی کرده است. مهم نیست چقدر از زندگی او اطلاعات دارید. به جای اینکه به این افراد حسادت کنید، برای آنها آرزوی موفقیت داشته باشید.
پس از کنار زدن مقایسه خود با دیگران اجازه نمیدهید دستاوردهای آنها باعث شود احساس کنید، نمیتوانید به هدف خودتان برسید. با این نوع دیدگاه حتما انگیزه بیشتری خواهید داشت.
دفعه بعد که متوجه حس مقایسه منفی شدید، به این فکر کنید که چگونه میتوانید کاری مشابه فعالیت آنها انجام دهید (البته فقط در صورتی که واقعا میخواهید این کار را انجام دهید). شما میتوانید از دستاوردهای آنها به عنوان گزینههای الهام بخش زندگی و اهداف خود استفاده کنید.
زمانی که در شبکههای اجتماعی میگذرانید را کاهش دهید
اگر هنگام حضور در شبکههای اجتماعی احساس حسادت یا منفیبافی میکنید، نشانه خوبی است که باید برای مدتی استراحت کنید. استراحت کردن در این وضعیت مساوی با مراقبت از سلامت روان شماست.
رسانههای اجتماعی فضای بسیار آسانی برای مقایسه خودمان با دیگران هستند و بسیاری از ما چندین برنامه در تلفنهای خود داریم که این حس را القا میکنند. به راحتی میتوانید ساعتها در فید خود پیمایش کنید و با نگاه به زندگی بعضا ساختگی افراد، خودتان را فراموش کنید.
به یاد داشته باشید، شما فقط نقاط برجسته زندگی و فعالیت دیگران را به صورت آنلاین میبینید. مردم عمدتا نکات مثبت را به اشتراک میگذارند و تلاش، کار، درد و زمان لازم برای رسیدن به اهدافشان را نشان نمیدهند. درک این مورد حذف عادت منفی مقایسه خود با دیگران را آسان میکند.
زیرا به این نتیجه میرسید که شما هرگز نمیدانید در پشت صحنه چه میگذرد یا آن شخص با چه چیزی سروکار دارد. اگر متوجه شدید که رسانههای اجتماعی شما را با احساسات منفی درگیر میکنند، برای مدتی آنها را کنار بگذارید.
رسانههای اجتماعی ما را در جریان فعالیتهای اعضای خانواده، دوستان و رویدادهای جاری جامعه قرار میدهند و آگاهی ما را افزایش خواهند داد.
اما مانند بسیاری از چیزها، بهتر است در حد اعتدال استفاده شوند. پیمایش بیش از حد در رسانههای اجتماعی، بهویژه هنگام مصرف محتوای سبک زندگی و زیبایی، میتواند تأثیرات منفی بر ارزش ما بگذارد.
پیشنهاد خوب این است: اکانتهایی را که باعث میشوند خود را با دیگران مقایسه کنید لغو فالو کنید. تلفن خود را بعد از ساعت خاصی از روز خاموش کنید و به هر پیام یا نظری که دریافت میکنید، پاسخ ندهید.
همچنین از خود بپرسید که آیا میتوانید به جای آن وقت خود را به طور سازندهتری صرف کنید. کتاب بخوانید، ورزش کنید و یا با دوستان مثبت اندیش آشنا شوید.
از کسانی که به شما الهام میدهند پیروی کنید
رسانههای اجتماعی میتوانند به ما انرژی منفی بدهند؛ اما همچنین میتوانند منبع بزرگی از الهام و انگیزه باشند. به جای دنبال کردن کسانی که باعث میشوند به خودتان شک کنید، فید خود را با تصاویر و افراد مثبت پر کنید. این روش هم یکی از گزینههای کاربردی در کنار گذاشتن عادت مخرب مقایسه خود با دیگران است.
موظف نیستید هر دوست یا فردی را که شما را به صورت آنلاین دنبال میکند، دنبال کنید. مسدود کردن و لغو فالو کردن افراد هیچ اشکالی ندارد. همچنین لازم نیست از تأثیرگذارانی پیروی کنید که به نظر میرسد زندگی کاملی دارند.
یکی از بهترین چیزها در مورد رسانههای اجتماعی این است که میتوانید فید را مطابق با نیازهای خودتان تنظیم کنید. افرادی هستند که آشکارا در مورد مبارزه با ناباروری، مقابله با اضطراب و افسردگی، مسائل مربوط زندگی سالم و موارد دیگر صحبت میکنند.
دیدن این مبارزات آشکارا ممکن است به شما یادآوری کند که تنها نیستید. پس فید جستجو را با افراد الهام بخش پر کنید که به شما کمک میکنند شخصیت خودتان را در جایی که هستید، بپذیرید.
شخصیت خودتان را به رسمیت بشناسید
اگر بخواهید خودتان را با دیگران مقایسه نکنید، این نوع پذیرش بسیار مهم است. پذیرفتن خویشتن به این معنا نیست که باید از خودتان به طور کامل راضی باشید، بلکه به این معناست که درک کنید کجای زندگی ایستادهاید. چه میکنید و چه برنامهای برای آینده دارید.
برای پذیرش خودتان، باید صادق باشید. نقاط قوت، ضعف، ترس و غیره را درک کنید. میدانیم که این مواجه کمی ترسناک به نظر میرسد، اما اگر واقعیت خود را نپذیرید، تواناییهای خودتان را محدود میکنید. هنگامی که با خود صادق باشید، میتوانید برنامه ریزیهای کاربردی را شروع کنید و واقعیت زندگی را جدی بگیرید.
برای دوری از مقایسه خود با دیگران، صداقت با خویشتن حرف اول را میزند؛ زیرا به شما اجازه میدهد خودتان را بپذیرید، برنامهای ایجاد کنید که نقاط قوت شما را در بر بگیرد و بر نقاط ضعف خود، غلبه کنید.
این یک راه بسیار قدرتمند برای نزدیک شدن به زندگی شخصی خودتان است و باعث میشود احساس حقارت، گیر افتادن و مواردی از این دست را نداشته باشید.
پذیرش خویشتن میتواند به شما کمک کند تا بفهمید که قادر به انجام چه کارهایی هستید، کنترل زندگی خود را در دست بگیرید و از نداشتن برخی مهارتها و موقعیتها معذب نشوید. مثبت اندیشی همچنین به شما کمک میکند که راه خود را ادامه داده و بهتر با موقعیتهای استرسزا مقابله کنید.
بایدهای خیالی را رها کنید
مردم اغلب خود را با دیگران مقایسه میکنند؛ زیرا فکر میکنند زندگی آنها باید بهترین باشد. همان خانه، همان تعطیلات ساحلی، چندین دست لباس نو، همین تعداد بچه و غیره.
همه ما در طول زندگی خود مسیرهای مختلفی را شروع کرده و در پیش میگیریم و منطقی است که در شرایط مختلف قرار بگیریم. به علاوه، چقدر خسته کننده بود اگر همه ما مثل هم بودیم؟
میدانیم که آسان است به زندگی دیگران نگاه کنید و فکر کنید زندگی شما هم باید اینگونه باشد. اما پیشنهاد میکنیم راه سختتر را انتخاب کنید.
به جای مقایسه خود با دیگران، به این فکر کنید که چه چیزی از زندگی خودتان میخواهید. آیا یک خانواده بزرگ میخواهید؟ آیا سفر مجردی چیزی است که از آن لذت میبرید؟ به جای خرید یک ماشین کاملا جدید، ترجیح میدهید یک تعطیلات خوب داشته باشید؟
رها کردن آنچه فکر میکنید باید باشید به شما کمک میکند از مقایسه خودتان با دیگران دست بردارید و زندگی را که واقعا میخواهید، بسازید.
از مقایسه به عنوان گزینه انگیزشی استفاده کنید
گفتیم که همه مقایسهها منجر به افکار منفی نمیشود. به جای اینکه به مردم نگاه کنید تا خودتان را با آنچه که دارند (یا به نظر میرسد که دارند) مقایسه کنید، به آنچه در مورد آنها تحسین میشوند، فکر کنید.
شما میتوانید مهربانی، سخاوت، مهارتهای نرم، فروتنی و غیره را در آنها تحسین کنید. اینها ویژگیهایی هستند که واقعا مشخص میکنند یک فرد چه کسی است، نه اینکه چقدر پول دارد یا چه نوع ماشینی سوار میشود.
برای مثال، مهربانی هیچ هزینهای ندارد. شما میتوانید آن را با هر کسی به اشتراک بگذارید و متوجه شوید که چقدر زندگی متفاوتی دارید.
پس زمانی میتوانید انگیزه پیدا کنید که آنچه واقعا در مورد مردم تحسین میکنید را بیابید. این انگیزه به شما کمک میکند تا مثبتتر شوید، بتوانید خودتان را دوست داشته باشید و روی آنچه واقعا از زندگی میخواهید، تمرکز کنید.
چند نقل قول برای توقف مقایسه خود با دیگران:
بررسی سوال چرا خود را با دیگران مقایسه میکنیم مختص همه انسانهاست. به این معنا که مقایسه خود با دیگران ذهن نویسنده، روانشناس، جامعه شناس و حتی مردم عادی را به خود درگیر کرده.
برای نمونه به موارد زیر توجه داشته باشید. همگی این افراد حس مقایسه منفی را درک کردهاند و با بیان آن سعی در ایجاد انگیزه برای افراد مبتلا به احساسات منفی مشابه دارند.
کلام آخر:
وقتی شروع به پذیرش آنچه هستید میکنید و برای برداشتن گامهایی رو به جلو برنامه دارید، حتما مقایسههای منفی را کنار خواهید گذاشت.
در این وضعیت میتوانید زمان ارزشمند خود را صرف پیشرفتهای واقعی در زندگی کنید و از آنچه که در اختیار دارید، لذت ببرید. همچنین توجه به تاثیرات این نوع مقایسهها میتواند به تصمیم شما برای کنار گذاشتن احساسات منفی، جامه عمل بپوشاند.
سوالات متداول:
مقایسه مثبت به چه معناست؟
وقتی از گذشته خود به عنوان معیار مقایسه استفاده کنید، نوع مثبت این مسئله را در نظر دارید. تنها رقابت واقعی شما این است که دیروز چه کسی بودید و قرار است فردا چه کسی باشید.
مقایسه کردن با دیگران حس فردی است؟
مقایسه خود با دیگران متعلق به شما نیست و اکثر افراد در جامعه با آن درگیر هستند. طبیعی است که خودتان را با دیگران مقایسه کنید؛ اما عادت کردن به این مسئله و غرق شدن در تردیدها و ترسها، غیر طبیعی است.
پولدار شدن شبیه به دیگران تضمین کننده شادی انسان است؟
بین سلامت روان و پول رابطه مستقیمی وجود دارد؛ اما پول ضامن خوشبختی هیچ کس نیست. با وجود بمباران شدن با تبلیغاتی که خلاف آن را میگویند، پول تضمین کننده شادی دائمی نخواهد بود.
منبع: ایده آل مگ
یکی از مهمترین آداب، قواعد آداب معاشرت است که فرد را از هنجارها و رفتارهایی که جامعه قابل قبول میداند آگاه میسازد. در واقع به مجموعه رفتارها و آداب رسمی که در جامعه پسندیده و مورد قبول است، آداب معاشرت گفته میشود.
آداب معاشرت به طور صریح به شما میگوید که چه چیزی منطقی است. این آداب است که افراد را هم از جدا کرده و تفاوت برایشان به وجود میآورد. اینها به صورت قراردادی برای مدت بسیار طولانی ایجاد شدهاند و در هر دو محیط حرفهای و اجتماعی با جدیت دنبال میشوند.
آداب معاشرت به شما میآموزد که چگونه با اطمینان در انواع موقعیتهای اجتماعی برخورد کنید.
قواعد آداب معاشرت
برخی از قوانین اساسی آداب معاشرت که برای مدت بسیار طولانی بین افراد جامعه مرسوم بوده و رعایت میشوند به شرح زیر است:
تشکر کردن
یک تشکر ساده میتواند به نشان دادن قدردانی شما از یک کار باشد. تشکر از افرادی که به شما کمک کردهاند، حتی اگر کار کوچکی باشد، یکی از آداب معاشرت در جامعه است.
تعریف و تحسین کردن
سخاوتمندانه قدردانی خود را به افراد نشان داده و در صورت لزوم از آنها تعریف و تمجید کنید. این کار میتواند به صمیمیت شما با دیگران کمک کند و همچنین حال درونی افراد را هم بهتر کند.
خودکنترلی
خودکنترلی یکی از اساسیترین آداب در جامعه است، مخصوصا اگر میان جمعیت زیادی باشید. اگر میخواهید از قوانین آداب و معاشرت استفاده کنید، به رفتار، صدا و آداب خود توجه کرده و آنها را بررسی کنید.
عدم تکبر
تکبر یک صفت نامطلوب در جامعه محسوب میشود. پس حواستان باشد که به چیزهایی که دارید و یا به آنها رسیدهاید، در میان جمع تکبر نورزید، چرا که اعمال شما به تنهایی گویا هستند و احتیاجی به دمیدن در شیپور شما نیست.
گوش دادن فعال
اگر به دنبال رعایت آداب معاشرت هستید، به جای اینکه بیشتر صحبت کنید، فعالانه گوش فرا دهید. وقتی در حال گوش دادن هستید، با چیزهای زیادی که میتوانند بسیار به شما کمک کند، آشنا میشوید.
قطع نکردن صحبت دیگران
یکی از زشتترین اعمال در آداب معاشرت، قطع کردن حرف افراد است. هنگامی که در میان جمع، فردی مشغول به صحبت کردن است، صبور باشید و هنگامی که حرفش را تمام کرد، صحبت کنید. قطع کردن صحبت دیگران نشانه بیاحترامی به دیگران است.
با احتیاط صحبت کردن
سخنان شما، ابزاری قوی در ایجاد و قطع روابط در میان افراد است. اگر شما به دنبال رعایت آداب معاشرت در جامعه هستید، با لطافت و همچنین با احتیاط صحبت کنید.
وقت شناس بودن
یکی از مهمترین آداب معاشرت، وقت شناس بودن است. اگر به دنبال رعایت قوانین آداب و معاشرت هستید، وقت شناس باشید. دیر رسیدن نشان دهنده عدم احترام و درک است که بسیار بی ادبانه به نظر میرسد
برقرار کردن تماس چشمی
اگر به دنبال رعایت قوانین برای آداب معاشرت هستید، در طول مکالمات خود، ارتباط چشمیتان را با مخاطبین حفظ کنید. چرا که این کار سطحی از اعتماد و درک را میان شما ایجاد میکند.
همچنین تماس چشمی برقرار کردن، نشانهای از اعتماد به نفس بوده و شما را در موقعیت خوب و مثبتی نشان میدهد. افرادی که در طول یک مکالمه به چیزهای متعدد دیگری نگاه میکنند، در جلب اعتماد شخصی که با او صحبت میکنند، با شکست مواجه میشوند.
ایستادن در هنگام معرفی
اگر میخواهید، آداب معاشرت در جامعه را رعایت کنید، در هنگام معرفی، بایستید و یک دست دادن یا احوالپرسی ارائه دهید. حتی اگر در وسط کاری هستید (مثلا شام می خورید) ایستادن به نوعی قدردانی در هنگام معرفی، محسوب میشود.
نگه داشتن دربها
اگر به دنبال رعایت آداب معاشرت و نشان دادن احترام به افراد هستید، وقتی با دیگران وارد محیطی در بسته میشوید، هنگام ورود درب را برای آنها نگه دارید.
هدیه گرفتن
اگر به یک مهمانی دعوت شده و یا به ملاقات فردی میروید، گرفتن یک هدیه هرچند کوچک یکی از قوانین آداب معاشرت است.
پرداختن سهم خود
اگر به صورت گروهی بیرون رفتهاید، سهم خود را جداگانه بپردازید. امروزه تقسیم صورتحساب امری رایج بوده و همچنین این کار یکی از قوانین آداب معاشرت به حساب میآید.
شروع به خوردن غذا
اگر پشت میزی با هشت مهمان یا کمتر مینشینید، صبر کنید تا از همه پذیرایی شود و میزبان شروع به غذا خوردن کند.
نحوه صحبت با بلندگو
از بلندگو استفاده نکنید مگر اینکه در دفتر خود باشید و جلسه ای را برگزار کنید که شخصی از راه دور در آن شرکت می کند. به شخصی که با او صحبت می کنید، هشدار دهید که دیگران در آنجا حضور دارند و در را ببندید.
اصول آداب معاشرت در خانواده
از قواعد آداب معاشرت در خانواده میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
قواعد آداب معاشرت در فضای کسب و کار:
زندگی حرفهای مجموعهای از قوانین و مقررات خاص خود را دارد که به عنوان آداب معاشرت کسب و کار پنهان شدهاند. برخی از آنها بسیار رایج هستند که در زندگی روزمره با آنها مواجه میشویم، در حالی که یادآوری برخی از آنها کمی دشوار است.
یک فرد باید بداند که چگونه در محل کار رفتار کند. تفاوت زیادی بین زندگی دانشگاهی و حرفهای وجود دارد. فرد باید در محل کار نظم و انضباط داشته باشد. آداب معاشرت شرکتی به مجموعه قوانینی اطلاق می شود که یک فرد باید در حین کار از آن پیروی کند.
شخص باید به سازمان خود احترام بگذارد و آراستگی محل را حفظ کند. آداب معاشرت شرکتی به رفتار معقول و مناسب در محل کار برای ایجاد تاثیری ابدی اشاره دارد. اگر در محل کار خوب رفتار نکنید، هیچکس شما را جدی نمیگیرد.
به یاد داشته باشید که ما نمیتوانیم در محل کار همان طور که در خانهمان رفتار میکنیم، رفتار کنیم. فرد باید حرفه ای و منظم باشد. مهم است که در محل کار خوب رفتار کنید تا احترام و قدردانی به دست آورید.
در ادامه به برخی از قواعد آداب معاشرت در فضای کسب و کار اشاره میکنیم:
سلام مهم است
احوالپرسی، یک ادب اولیه و بخشی جداییناپذیر از آداب اجتماعی و تجاری است. مودب و مهربان باشید زیرا باعث ایجاد رابطه بهتر و مسالمت آمیزتر میشود.
جملات سادهای مانند “حالت چطور است” و حتی یک تکان سر یا لبخند گرم برای نشان دادن اهمیت شما به دیگران کافی است.
اسامی مهم هستند
آداب اولیه معاشرت ایجاب میکند که خود را به دیگران معرفی کنیم. در هنگام معرفی، نام خانوادگیتان را با نام کوچک خود بگویید. برخی افراد عادت دارند نام یا نام خانوادگی خود را به تنهایی بیان کنند، اما بهتر است برای رعایت قوانین آداب معاشرت، این کار را نکنید.
همچنین به اسم طرف مقابل هم توجه کنید. نام او را به خاطر سپرده و آن را به درستی تلفظ کنید چرا که هیچ کس دوست ندارد اسمش را اشتباه صدا کنند. اگر ابهامی برایتان در رابطه با اسم کسی به وجود آمد، از او در مورد شکل صحیح تلفظ بپرسید.
لباسها دارای اهمیت هستند
یکی از مهم ترین آداب معاشرت در کسب و کار، پیروی از پوشیدن لباس مناسب در هر سمت و موقعیت است. شما نمیتوانید با پوشیدن لباسهای غیر رسمی به یک جلسه بروید، زیرا این کار از آداب معاشرت کسب و کار به دور است.
به این توجه داشته باشید که اولین چیزی که یک شخص به آن توجه میکند لباس شماست و یک لباس غیر رسمی در یک محیط رسمی شما را متمایز کرده و بی احترامی به جمع و موقعیت محسوب میشود.
به زبان بدن خود توجه کنید
آداب معاشرت کسب و کار ایجاب میکند که به زبان بدن خود توجه کنید. برای مثال صاف ایستادن در حضور همکاران، همسالان و مافوق خود، به ویژه در هنگام جلسات و رویدادها، الزامی است.
مشارکت خود را نشان دهید
اگر به دنبال رعایت آداب معاشرت در جامعه هستید، مهم است که در طول مکالمه با افراد، نشان دهید که به آنها توجه میکنید. سر تکان دهید و لبخند بزنید و همچنین نشان دهید که فعالانه به آنها گوش میدهید و به گفتگو علاقهمند هستید.
مودب باشید
اگر به دنبال قوانین برای آداب معاشرت در کسب و کار خود هستید، مودب بودن با افراد در ابتدای لیست این قوانین قرار میگیرد. ارتباط ابزار مهمی در زندگی حرفهای شما به حساب میآید.
شما باید در تمام انواع ارتباطات چه رو در رو، چه در اسکایپ، تلفن و غیره مودب باشید چرا که لحن صدا، عبارات، کلمات شما برای نشان دادن آنچه که احساس میکنید، دارای اهمیت زیادی است.
وقت شناس باشید
اگر به دنبال نکات مهم در رعایت آداب معاشرت هستید، هر زمان که در یک پروژه یا مشتری برای یک جلسه یا شرکت در یک رویداد مهلت مقرر دارید، وقت شناس باشید.
به خاطر داشته باشید که وقتی دیر میکنید، به افراد بیاحترامی میکنید و همین در ادامه میتواند به اعتبار حرفهای شما آسیب برساند. در صورت تاخیر، لازم است با دیگران تماس بگیرید و از قبل تاخیر خود را به آنها اطلاع دهید.
فضای کار خود را مرتب کنید
یکی از مهمترین قوانین برای رعایت آداب معاشرت در محیط کار، منظم و تمیز نگه داشتن فضای کاریتان است.
وسایل بیهوده را دور بیندازید تا فضای کاری شما نامرتب به نظر نرسد. آداب کسب و کار ایجاب میکند که سیستم مناسبی را در جای خود نگه داشته و زبالهها را در فواصل زمانی معین در سطل زباله بریزید.
مراقب دیگران باشید
اگر به دنبال رعایت قوانین برای آداب معاشرت تجارت هستید، پس مراقب دیگران باشید. چرا که چندین نفر با عادات مختلف در اطراف شما کار می کنند. با درک کردن آنها و احترام به تفاوتهایشان از آنها مراقبت کنید. به خاطر داشته باشید که همه چیز فقط مربوط به شما نیست و افراد اطراف شما نیز اهمیت دارند.
بهداشت شخصی خود را رعایت کنید
یکی از مهمترین قوانین آداب معاشرت در محل کار رعایت بهداشت شخصی شخصی خود است.
آداب و نحوه غذا خوردن در میان همکاران
این نوع آداب، افراد را از قوانین و مقررات مربوط به عادات غذایی خود آگاه می کند. وقتی دهان پر است صحبت نکنید، از کسی که غذایتان را سرو میکند تشکر کنید، تا زمانی که همه غذا را تمام نکردند میز را ترک نکنید و غیره از آداب معاشرت مهم غذا خوردن هستند.
آداب و نحوه نشستن صحیح در جمع
در مکالمه، کسی که دچار رکود میشود، احتمالا به شخص دیگری بیعلاقه برخورد میکند. بنابراین، مهم است که در مکالمات خود صاف بنشینید و بایستید. صاف نشستن نشان میدهد که هوشیار و درگیر صحبت طرف مقابل خود هستید.
نبایدها در محل کار:
اجازه دهید برخی از نبایدها در محل کار را باهم مرور کنیم:
فواید استفاده صحیح از قواعد آداب معاشرت:
آداب معاشرت شما را به فردی با فرهنگ تبدیل میکند که هر جا می رود اثری از خود برجای میگذارد. آداب معاشرت به شما نحوه صحبت کردن، راه رفتن و از همه مهمتر، رفتار در جامعه را میآموزد.
آداب معاشرت برای اولین تاثیر ابدی ضروری است. نحوه تعامل شما با مافوق، والدین، همکاران، دوستان، در مورد شخصیت و تربیت شما بسیار صحبت میکند.
آداب معاشرت افراد را قادر میسازد تا در جامعه مورد احترام و قدردانی قرار گیرند. هیچ کس حوصله صحبت با فردی را ندارد که نمیداند در جامعه چگونه صحبت یا رفتار کند.
آداب معاشرت باعث ایجاد احساس اعتماد و وفاداری در افراد میشود. آدم مسئولیت پذیرتر و بالغ تر میشود. آداب معاشرت به افراد کمک میکند تا برای روابط ارزش قائل شوند.
جمع بندی:
اصطلاح آداب معاشرت واژهای بسیار کوچک است اما نقشها و مسئولیتهای زیادی را در بر میگیرد که به یک نیروی راهنما در جامعه تبدیل شدهاند.
بدون شک این واژه به معنای پیروی از اصول اخلاقی، احترام به دیگران، ایجاد فضای شخصی، آسودگی خاطر با حضور خود، مهربانی، مودب بودن و رعایت اخلاق و شرافت در هر موقعیتی است.
قواعد آداب معاشرت را طوری تمرین کنید که ریشهدار شود و بتوانید به طور خودکار تمام رفتارهای خوبی را که جامعه از ساکنانش میخواهد، نشان دهید.
منبع: ایده آل مگ
چگونه زندگی خودجوش داشته باشیم؟
خودجوش بودن یکی از موضوعاتیه که شاید بعضی اوقات خود من هم درگیر این خودجوش یودنه باشم اینه که یه وقتهایی در زندگی دنبال یک محرک هستم و میخوام یک نفر باشه که جوششی رو در درون من ایجاد کنه،
و با اون جوشش بتونم به سمت خواسته هام و اهدافم حرکت کنم و ریشه این موضوع بر میگرده به این مورد که من در درونم به صورت خودجوش حرکت نمیکنم و از درونم کمک نمیگیرم، که در این قسمت آموزشی این مباحث رو به صورت گسترده باز میکنیم و تا انتهای این آموزش با شما همراه خواهیم شد تا به فردی خودجوش تبدیل شوید و به دانسته های این آموزش ها عمل کنید.
برای اینکه زندگیم رو پیش ببرم و خودجوش باشم بایستی ما یاد بگیریم در زندگی خودجوش باشیم و طوری زندگی کنیم که در درونمون اون موارد رو داریم و همین خودجوش بودن باعث میشه که در زندگی همیشه حرکت هارو انجام بدم و ثبات شخصی پایداری داشته باشم.
منظور ما از خودجوش بودن چیست؟
در این آموزش میخوام این موضوع رو بگم که بایستی در درونمون شروع کنیم به قدرتمند کردن خودمون و انگیزههای درونی داشته باشیم و درونمون رو رشد بدیم، تا به واسطه همین رشد دادن بتونم دنیایی اطراف و زندگیمون رو رشد بدیم،
خیلی وقتها در زندگیمون ما در ظاهر در حال زندگی کردن هستیم، که همین در ظاهر بودن باعث میشه که این خلأ هارو داشته باشیم، و فردی که دارای اعتماد به نفس بالایی است میاد ضعفهارو پیدا میکنه و اونارو شروع کنه به برطرف کردن تا بتونه برای خودش یک درون قدرتمند بسازه،
ویژگی شگفت انگیز فرد افراد خودجوش
افرادی که در زندگیشون همواره به دنبال خودجوشی هستن همیشه دارن به سمتی خودشون رو میبرن که در درون این موارد رو پیدا کنن، و پذیرش اینکه ما در خیلی جاه ضعف داریم و بایستی اونارو بهبود بدیم، واقعاً نیاز به یک درون قدرتمند داره منظور ما در این آموزش داشتم یک درون خودجوشِ نه یک ظاهر خودجوش که در ادامه در مورد این موضوع صحبت میکنیم.
تله تظاهر کردن به کسی که نیستین
بله درست شنیدید تله تظاهر کردن وقتی ما در زندگی با ظاهر یک قضیه زندگی کنیم و هر چقدر این سبک زندگی رو ادامه بدیم با این طرز فکر که داریم کار درستی رو انجام میدیم بیشتر در درون خالی خواهیم شد،
چون ما در ظاهر خودمون رو اون چیزی نشون میدیم که در درون نیستیم و همین مورد باعث میشه که دچار یک خلأ درونی بشیم، که در دراز مدت باعث میشه خسته بشیم و نتونیم خودجوش زندگیمون رو پیش ببریم.
هر چی که هست با تموم ضعفها و قدرت هاتون اونارو قبول کنید وقتی پذیرش رو داشته باشید باور کنید خیلی راحتتر میتونید یک مورد رو حل کنید بذارید، یه موضوعی رو بگم یکی از دوستان بنده در مرکز بهداشت مشغول کاره و چند وقت پیش که در حال صحبت بودیم گفت جالبی زندگی انسانها میدونی چیه؟
اینکه پذیرش ندارن بارها شده که یک فرد همسرش میاد و میگه شوهر من اختلال داره و درگیر مسئله ذهنی و وقتی شوهر همون فرد به مرکز ما میاد، و ما تست روانشناسی رو ازش میگیریم در طبیعیترین حالت ممکن سؤالات رو جواب داره و اصلاً قبول نمیکنه که شاید در یک مورد ضعف داره و ظاهر سازی میکنه،
و همین ظاهر سازی باعث میشه که هر بار زندگی اون افراد بد و بد و بدتر بشه اگر فردی بیاد این ضعف رو قبول کنه و واقعیتهای درونیش رو بگه باور کنید به صورت خودجوش میشه. خیلی از جنبههای زندگی رو بهبود بده،
پس در زندگیمون نبایستی درگیر ظاهر سازی بشیم به قول معروف با خودمون صادق باشیم،
استفاده بهینه از نیروی شگفت انگیز درونی
اگه ما اونقدری که میایم وقت میزاریم تا در ظاهر زندگی کنیم وقت بذاریم در درونمون زندگی کنیم خیلی زندگیمون بهتر و عالیتر میشه، یکی از مواردی که خیلی دارم بهش فکر میکنم اینه که انسانها حاضرن برای ظواهر زندگیشون هزینه کنن،
و وقت بذارین اما تا اسم رسیدن به درون و روان میرسه یه حالت جبهه گیری میکنن و اصلاً حاضر نیستن این کارو بکنن، و این دقیقاً در حالیه که فرمانروایی زندگی هر انسانی درون و ذهن اون انسانه و تنها دلیل داشتن این رفتار اینه که ما بیشتر یاد گرفتیم ظواهر زندگی رو ببینیم،
به قول معروف چشممون به دهن مردم باشه و یاد نگرفتیم مهمترین قسمت زندگی ما درون ما انسانهاست، و وقتی رو این مورد تمرکز میزاریم، و شروع میکنیم به رشد دادن از نیرویهای که در درون هر کسی قرار داره میتونیم استفاده کنیم و اونوقته که زندگیمون رو به صورت خودجوش پیش میبریم.
چگونه خودجوش بودن رو در درونمون فعال کنیم؟
یه بار برای همیشه تصمیم بگیریم که روی درونمون وقت بذاریم مهمترین اولویت زندگیمون بشه چون تموم احساس خوب و حال خوب و انگیزه و خودجوش بودن ما در زندگی از درونمون شروع میشه،
تمرین: از خودتون بپرسید که دارید با ظواهر زندگیتون زندگی میکنید یا با درونتون؟اولویت شما در زندگیتون چیه؟ در برنامه روزانه چقدر برای درونتون وقت میذارید؟
نکته اساسی در نقاب زدن روی خودتون
اگه دارم در مورد ظواهر زندگی صحبت میکنم منظور ظواهر رفتاری یا اینکه با داشتن یک ظاهر بخوایم یک ضعف رو پنهون کنیم، وگرنه افرادی که در درون قدرتمند باشن در زندگی بیرونی بهترینها و با ارزشترینها رو برای خودشون اما اینکه بخوایم از ظواهر زندگی استفاده کنیم، تا ضعفهای درونی رو پوشش بدیم این درست نیست و به هیچ کسی در زندگیش کمک نخواهد کرد.
چگونه به صورت خودجوش از مسیر لذت ببریم؟
خیلی وقتها ما این جمله رو شنیدیم که بایستی کاری رو انجام بدیم که ازش لذت ببریم و تقریباً این جمله تبدیل به یک اصل کاملاً قابل قبول در زندگی ما شده است، اما میخوایم یکی از تأثیرات این لذت بردن رو براتون باز کنیم وقتی ما از مسیر و از کارمون لذت ببریم اونوقت به واسطه اون لذتی که از مسیرمون میبریم ما خود جوش میشیم،
در واقع دوست داریم فعالیت کنیم، دوست داریم تلاش کنیم، دوست داریم ایده بدیم و قدمها رو برداریم و اینا باعث میشه خوشحال باشیم بدون اینکه حس نیازی داشته باشیم شروع به حرکت میکنیممصداق این حرف رو میشه در افرادی دید که موفق شدن وقتی به گذشته این افراد نگاه میکنیم،
میبینیم این موضوع کاملاً در گذشته این فرد صدق میکنه، پس ما بایستی برای بهره بردن همیشه و درست از هر چیزی در زندگیمون بهتره که اون رو درونی کنیم پس حتماً و حتماً کاری رو که دوست دارید پیدا کنید و از مسیری که دارید لذت ببرید،
سعی کنید همیشه خودتون رو تبدیل به یک منبع و سرچشمه کنید تا جریان داشته باشید چون اگر منبع نباشید و از بقیه تغذیه کنی احتمال اینه خشک بشید هست، و برای این کار بایستی یاد بگیرید، اجرا کنید تا درک کنید،
اما این نکته به منزله این نیست که همه چیز رو از خودتون قطع کنید، میشه از عوامل دیگه هم کمک گرفت اما در کنار کمک گرفتن بایستی برای رشد درونی هم وقت گذاشت پس خودجوش بودن رو درونی کنید.
منبع: آکادمی مجازی باور مثبت
چرا این روزها همه جا و در هر کتابی صحبت افزایش عزت نفس است؟ لطفا برای افزایش عزت نفس خودتان با سایت راز موفقیت همراه باشید.
در این مقاله شما با جدیدترین روش های افزایش عزت نفس آشنا خواهید شد. هدف این مقاله آشتی شما با خود و باور “من خوب صمیمی و دوست داشتنی هستم” می باشد.
محمود جولایی جمله ی بسیار معروفی در مورد تقویت حرمت نفس دارد که میگوید: (برای افزایش حرمت نفس لازم نیست مغزتان را جراحی کنید اما برای بسیاری از انسان ها انجام جراحی مغز، بسیار ساده تر از افزایش عزت نفسشان است.) قبلا در مقاله ای تعرف جامعه ای برای عزت نفس عنوان کردیم. همچنین راه های را برای تقویت آن به شما آموختیم. اکنون در این مقاله اختصاصا میخواهیم به آموزش راههای تقویت حرمت نفس در شما عزیزان بپردازیم.
عزت نفس چیست و راه های افزایش عزت نفس کدامند ؟
در مورد مفهوم عزت نفس می توانید مقالات عزت نفس را مطالعه کنید. اینجا هدفمان ارائه راهکارهایی برای «افزایش عزت نفس» است تا بتوانید کمرویی خود را کنار بگذارید. روانشناسان روز به روز بیشتر به این باور می رسند که اگر انسان را به کوچکترین عنصر ساختار روانی خرد کنیم، به عزت نفس می رسیم. همه افکار و احساسات و عملکرد انسان در کنترل جناب عزت نفس قرار دارد. شما کاری خارج از محدوده اجازه داده شده توسط عزت نفستان، نمی توانید انجام دهید. در این مقاله می خواهیم بدانیم بهترین و موثرترین روشهای افزایش عزت نفس کدام است؟ با این توضیحات به اهمیت اقدامات موثر برای افزایش عزت نفس پی میبریم.
لطفا به این نکته مهم دقت کنید: بر اساس تحقیقاتی که اخیرا انجام شده است، هرگاه تفاوت و فاصله «خودِ ادراک شده» و «خودِ ایدهآل» زیاد باشد، عزت نفس فرد پایین میآید و از طرف دیگر تفاوت و فاصله کم بین این دو عموما به تقویت عزت نفس و رسیدن به عزت نفس سالم می انجامد.
از دیدگاه روانشناسی نوین در ارزیابی عزت نفس و کلا یکی از مهمترین ویژگیهای شخصیت سالم، مهارت شناخت ارزش خویش و خودآگاهی است. در آموزههای دینی نیز بسیار بر اهمیت شناخت ارزش خویش تاکید شده است. بطوریکه حضرت علی (ع) میفرمایند: هلک امرء لم یعرف قدره. (کسی که ارزش خویش را نشناخت نابود شد).
ریشه تمام معضلات و اضطرابها و افسردگیها و گرایشهای بشر امروز عدم شناخت صحیح خویش است. “روانشناس آلمانی – خانم هورنای”
پس برای داشتن عزت نفس و یا بهتر بگوییم برای “افزایش عزت نفس” مجبوریم ابتدا شناخت صحیح و واقع بینانهای از خود داشته باشیم.
یعنی در سفر تغییر باید ابتدا بدانیم کجاییم و بعد موضوع مهم آن است که قصد سفر به کجا را داریم. بحث خودشناسی را در مقاله ای جداگانه بطور مفصل خواهیم آورد، اما برای رسیدن به سرزمینی رویایی که در آنجا به واسطه عزت نفس سالم :
باید کاری بکنی که در گذشته نکرده ای یا حداقل اهمیت زیادی برایش قائل نبوده ای.
همین حالا که در این سایت و در حال خواندن این مقاله هستید؛ قدم اول را در جهت بهبود عزت نفس خود برداشته اید. به شما پیشنهاد میکنیم عزت نفس خود را بسازید و به گونه ای زندگی کنید که همیشه آرزویش را داشتید. از آنجا که نبود عزت نفس ریشه مشکلاتی همچون نداشتن رابطه، تحصیلات و شغل موفق و ایده آل ما است، پس به جای هزینه کردن در حل هرکدام از این مشکلات که نقش شاخه را بازی میکنند؛ تنها یک بار برای خشکاندن ریشه این مشکلات هزینه کنید و طعم زندگی رویایی تان را بچشید.
تیم راز موفقیت با برگزاری ۱۱ دوره موفق کارگاه پرواز، دو بال موفقیت، یعنی اعتماد به نفس و عزت نفس را به شما عزیزان ارائه میدهد تا سال ۹۹ را با لذت پرواز در پهنه آسمان زندگی ایده آل تان شروع کنید. شاید برایتان سوال باشد که چگونه در مدت ۲ ماه چنین چیزی ممکن است!!!.
داشتن عزت نفس یا افزایش عزت نفس
در ادامه موارد بسیار موثر برای داشتن و بعد افزایش عزت نفس را با هم مرور میکنیم. این موارد همه کاربردی، بنیادی و بصورت تجربی بوده و بعد از آگاهی بخشی در ذهن شما تاثیرات مثبت خود را خواهد گذاشت. نکته مهم اینجا هدف این نیست که اهمیت عزت نفس را بیشتر از داشتن اعتماد به نفس عالی جلوه دهید. افزایش اعتماد به نفس در سایه افزایش عزت نفس ممکن می شود و از آن جهت هست که تاکید ما در سایت راز موفقیت تلاش مضاعف برای افزایش عزت نفس است.
تنها کاری که باید انجام دهید آن است که چند بار مطلب را خوانده و مفاهیم را درک کنید. بعد وضعیت و شرایط خود را مقایسه کنید. طبیعی است که راه حلهای عملی برایتان اشکار خواهد شد. کافی است بر یافتههای تحلیلی خود که در واقع بصورت واقعیت منطقی در ذهن شما نشسته اقدام و عمل کنید. این روش خاص بوده و من محمود جولایی بر همین اساس به بسیاری از دوستان کمک رساندهام.
می دانم که تو هم می توانی. فقط یادت باشد اگر ایده، راه حل و روش درمان به ذهنت نرسید، چاره آن است مجددا متن را با دقت بیشتری بخوانی و خود و گذشته خود را قیاس کنی. در نهایت هم، اگر پرسشی در ذهنت باقی ماند، در قسمت کامنتها پاسخ خواهیم داد.
چگونه عزت نفس یا حرمت نفس داشته باشیم؟
بررسی چگونگی و میزان عزت نفس یا حرمت نفس در هر فرد با ارزیابی شرایط و موارد متعددی مشخص میشود که در ادامه مهمترین مواردی را که داشتن یا نداشتن حرمت نفس به آنها بستگی دارد را بررسی میکنیم. ناگفته پیداست که برای افزایش عزت نفس یا حرمت نفس (که می دانیم افزایش عزت نفس موجب تقویت اعتماد به نفس نیز می شود) کافیست عواملی که ذکر میشود را در خودتان ارزیابی و بازیابی کنید:
عامل اول در شکل گیری و افزایش عزت نفس، که مهمترین و اساسی ترین آن بشمار میرود، داشتن پوست روانی شخصی است:
داشتن پوست روانی شخصی یعنی پذیرش و باور کلی این موضوع که من منم و تو تویی. من و تو کاملا جدا، متفاوت و هر کدام منحصربفرد هستیم. پوست روانی من یعنی، پذیرش مالکیت هر آنچه که “من” را تشکیل داده و به طبع پذیرش تمام مسئولیتهای مربوط به آن. این به این معنا هست که تا زمانی که من و شما نپذیریم که تو ، یک وجود دیگر و متفاوت و جدا و بیرون از من هستی که حس و احساس، باور و اعتقاد، تخیل و دانش، جهان بینی، گذشته و ویژگیهای متفاوت با من داری در همینجا گرفتاری روانی ما شروع میشود و عزت نفس پایینی خواهیم داشت. این موضوع همان مشکل بزرگ تربیت روانی در کشورهایی مثل کشور و فرهنگ ما بشمار میرود چون من و شما باور نداریم من منم و تو تویی. متاسفانه در فرهنگ ما، من کسی هستم در ارتباط با تو و بخودم اجازه میدهم براحتی وارد حریم تو بشوم و تو هم براحتی وارد حریم من میشوی. همه در هم و همه در من و همه در تو هستیم و منو تو در همه هستیم. بدتر از آن اینکه من منکر وجود “تو” بعنوان “تویی” مستقل و منحصر به فرد می شوم و تو منکر بودن “من” بعنوان “من” میشوی. چراکه او تو را جزیی از خود و حتی مال خود میداند و تو او را به همین شکل. پس وقتی ما افرادی باشیم که کلا عزت نفس نداریم یا ضعف داریم، آدمهایی خواهیم بود که چون پوست روانی نداریم یا پوست بسیار نازکی داریم، از نظر ارتباط روانی در هم میلولیم و مخلوط و قاطی زندگی میکنیم. زیاد با همیم. از همه چیز هم باید خبر دار باشیم. در همه کار هم نظر داریم. همه موضوعات عمومی میشود. در همه مراسم خانواده و جمع دوستان من هم باید باشم. در صدر مجلس باید بنشینم، در کنارش باید باشم، در واقع چون در کنارم باید باشد. ظاهرا خیلی خوبیم، چون خیلی با همیم. این تصور ایجاد میشود که ما ایرانیها چون خیلی با همیم پس خیلی با هم خوبیم و این خیلی فرهنگ و خصلت خوبی است. اما خارجیها خیلی بد هستند، چون زیاد با هم نیستند، یا در واقع در هم نیستند…… و این همان مشکل عمومی مردم ماست که همه از هم (زن ، مرد، فرزند، والدین، همسایه، معلم و …) انتظار داریم و حتما میخواهیم. چراکه در همیم! خوب معلوم است وقتی یکی در درونت باشد و تو در درون او، درد او درد من است، درد من هم درد او میشود؛ من ناراحتم چون او ناراحت است و خوشحالم تنها چون او خوشحال است.
همه با همیم، هیچ کس تنها نیست. اما نه بخاطر با هم بودن، بلکه چون هیچ کس “خود” نیست و “خود تنها” موجود نیست و هرچه هست آمیزهای از یکسری من و توی نیازمند است و درهم و درون هم… امیدوارم اشتباه برداشت نشود! فردا نگویید، یکی بنام جولایی این طرف مملکت حرفهای عجیبی میزند؟ (نکته مهم)
دقت کنید، زمانی که ما از درد کسی آگاه شدیم، اگر کاری از دستمان بر بیاد، باید حتما کمک کنیم ولی وقتی متوجه میشویم کسی دردی دارد، دردمندتر از او نمیشویم. نمی رویم سرمان را به دیوار بکوبیم تا با او هم درد بشویم. خبر میگیریم و اگر توانستیم کمک میکنیم و اگر نمیتوانیم برمیگردیم به زندگی خودمان و راهمان را ادامه میدهیم.
من در دوره های مختلفی در داخل و خارج از ایران آموزشهای پیشرفته بقاء و نجات شرکت کردهام. در همه این آموزشها مدرس سعی میکرد به افراد تفهیم کند، در هر شرایط بحرانی باید ارزیابی کنید که آیا کمک به دیگران برای شما خطر مرگ به دنبال دارد یا نه؟ اگر خطری بود به هیچ وجه نباید اقدام کنید! این به این معنی نیست که آتش نشانان نباید کمک رسانی کنند. نه. این عزیزان در عملیات نجات گاه در جریان اقداماتی که در ارزیابی اولیه خطر جانی ۱۰۰ درصد نبوده دچار صدمه و حتی شهادت میشوند. این بزرگواران در دورههای آموزش در واقع یاد میگیرند چگونه خطر و ریسک را اول برای خود کم کنند. هیچ سربازی برای مردن به جنگ نمیرود، بلکه برای دفاع، اول از خود بعد از هم رزمان و در نهایت میهن و مردم و آرمانهایش میجنگد. ببینید در خیابان یک حادثه رخ داده، صدها نفر از اول تا آخر ماجرا میمانند، دخالت در کار مامورین میکنند، نظرهای کارشناسانه هم میدهند، انتقاد از عملکردهای مسئولین هم میکنند و حتی اختلال در کار کمک رسانی هم ایجاد میکنند. شما چند بار بعلت تصادف در ترافیک سنگین جاده گیر افتادهای و بعد متوجه شدی صحنه تصادف بسیار دلخراش است و اما علت ترافیک و کاهش سرعت، توقف بسیاری از رانندگان در عبور از محل وقوع حادثه بوده تا آقایان و خانمها بتوانند همه چیز را ببینند و بپرسند و اخیرا هم که با موبایل خود عکس و فیلم تهیه کنند. عزیزان در اروپا همین اتفاق میافتد و من شاهد بودم که مردم وقتی حضور مامورین را متوجه میشوند، حتی نگاه به صحنه نمیکنند و سریعتر از محل دور میشوند تا مشکلی برای کمک رسانی و وظایف مامورین ایجاد نکنند!!! در این موارد حتی ایستادن غیر ضروری هیچ کمکی نمیکند و در بعضی شرایط کار را پیچیدهتر هم میکند.
میدانم تحلیل منطقی این نگرش کمی برایتان سخت است. بارها دیدم بیشتر افراد در پذیرش این بحث مقاومت نشان میدهند و خیلیها هرگز نمیپذیرند یا از مثالهایم ایراد میگیرند. دلیلش هم این است که ما یک عمر اینطور زندگی کرده ایم و ابراز هم دردی با دیگران فرهنگ شایسته و مقبول جامعه ما بوده و متاسفانه حالا حالاها هم خواهد بود ولی تصور میکنم این از ایرادات رایج فرهنگی ماست که در دراز مدت و با کمک مروجین فرهنگی «روان آشنا» کم کم باید تغییر کند. با خبر دهی و خبر گیریهای ۲۴ ساعته از یکدیگر که در ایران باب است و بدتر از آن غمخوار و هم درد دیگران بودن نه تنها کمکی به هم نمیکنیم بلکه خودمان را هم به دردسر میاندازیم. باور کنید با این روش همه صدمه میبینیم. همانطور که صدها سال است نتایج آماری این را ثابت میکنند. دوستان متوجه شده اید افراد جامعه ما بیشتر ایام غمگین و دردمند هستند؛ چراکه بلاخره یک نفر از اطرافیان هست که غم و دردی دارد و چون پوست روانی نداریم همه همیشه دردمند و غمگین او هستیم و این قصه تلخ غمناک قرنهاست که ادامه دارد. دردمند و غمگین کسی بودن یعنی من هم بایستی همان زهر و سم غم تو رو عینا حس و لمس کنم. ما در ایران هم درد و غمخوار هم میشویم ولی در فرهنگهای غنیتر به مردم میآموزند که دوا و دکتر یکدیگر باشند و نه غمخوار هم. غمخوار یعنی من هم میخواهم کمی از غم تو را نوش جان کنم، چون منم هزاران غم دارم و تو هم باید از غمهای من بخوری. پس بخور تا بخوریم اما دوا و دکتر غم دیگران بودن یعنی درک میکنم، می فهمم خیلی سخت است، من نمیتوانم جای تو باشم، متاسف هم هستم که تخصصی در این رابطه ندارم ولی میدانم و اطمینان دارم که بهترین کار در این موارد این هست که باید پیش مشاور و روانشناس کاردان رفت و برای کاهش و رفع مشکل کمک تخصصی گرفت. اگر خواستی بگو من برایت پرس و جو میکنم. ببخشید حالا باید بروم چون با همسر و فرزندم باید جایی برویم. خدا نگه دارت باشد. اینقدر هم خودت را اذیت نکن برای هر کسی ممکن است پیش بیاید. بدرود. کار داشتی خبرم کن. در فرهنگ قدیم پدر سالاری ما، این موضوع و تیپ شخصیتی ستایش میشد که من به عنوان «پدر»، با پسرم و یا دخترم حس و احساس یکسانی داشتم و من جای او انتخاب میکردم و اگر غیر از این بود این فرزند با حرمت نفس بالا، ناخلف تصور میشد و نفرین پدر و مادر نثارش میشد.
پدر و مادر و گاه پدر بزرگ و مادر بزرگ بجای فرزندانشان عروس یا داماد انتخاب میکردند. ما به فرزندمان موقع خرید لباس اجازه اظهار نظر نمیدادیم چون من، من نیستم و او، او نیست. بیایید استقلال و جدایی “من” و “تو” و “او” را بپذیریم و تمرین کنیم تا به عادت فرهنگی بدل شود. (بخاطر اهمیت موضوع در مجالی دیگر این بحث را بیشتر باز خواهم کرد.)
عامل دوم در شکل گیری و افزایش عزت نفس، پذیرش این موضوع مهم است که “انسان قداست و کرامت” دارد
خوب فکر کنید مگر میشود انسانی که خداوند بعد از آفرینش تمام فرشتهها خلق کرد، او را اشرف مخلوقات نامید و به آفریده خود نگریست و فتبارک الله گفت، بعد در گوشش نجوا کرد: من از رگ گردن به تو نزدیکترم، در نهایت هم حق آفرینش را تمام کرد و از روح مقدس خود در اون دمید و با مهربانی گفت هر کاری کردی و هر چقدر گناهکار بودی کافی است مرا بخوانی، درهای بخشش درگاه الهی همیشه به روی تو باز خواهد بود. مگر میشود مخلوقی که خدا او را اینچنین عاشقانه آفرید و با ارزشترین نعمت عالم یعنی خرد و اختیار را تنها به او داد و از تمام فرشته ها خواست در مقابل این همه عظمت و کرامت تعظیم کنند، به یکباره “مقدس” نباشد. باید پذیرفت که انسان صرفا و تنها بخاطر انسان بودنش حرمت دارد و همچنان همان مخلوق مقدس خداست که در آفرینش محور خلقت نامیده شده است.
فردی که خود را “بد و گناهکار و شیطانی” می داند، چطور میتواند عزت، کرامت و حرمت برای خود قایل باشد.
ما در عین پذیرش قداست آدمی، واقعبینانه میپذیریم که انسان ممکن الخطاست. یعنی ممکن است بدی و دزدی و قتل و خطا هم بکند که در کمال احترام به مقام والای انسانی او را از خطا باز میداریم و طبق قوانین برخورد میکنیم تا نظم و امنیت و آرامش جامعه خدشه دار نشود. امروزه ثابت شده یکی از عوامل تفاوت میزان عزت نفس در جوامع مختلف، تفاوت در نگاه به مسئله حرمت انسانی است. نگرش و باور شما به موضوع کرامت و قداست انسان چگونه است؟
سومین عامل در شکل گیری و افزایش عزت نفس، پذیرش برابری من و توست
برابری و حتی در مواردی برابر و یکسان دانستن افراد جامعه باعث افزایش عزت نفس عمومی میشود. من با تو برابرم. نه کمترم و نه بیشتر برابرم. اگر خود را از دیگران کمتر میدانید و از کم رویی رنج میبرید مقالات مرتبط به کم رویی را بخوانید . من همانقدر انسانم که تو انسانی. پذیرش برابری عدالت و انصاف را در پی دارد. من همانی را برای تو میخواهم که برای خودم میخواهم. حرمت و عزت انسان زمانی از بین میرود که من خودم را از تو کمتر و پایینتر بدانم. حالا در نظر بگیرید که در جامعه ای که همه میخواهند خودشان را کمتر و پایینتر جلوه بدهند چطور میتوان عزت نفس عمومی جامعه را بالا برد. شاید باورتان نشود ولی در هیچ جای دنیا اینقدر واژه های کاهنده عزت نفس وجود ندارد. من خاک پاتم، من عبد و عبید و نوکر و چاکر و مخلص تو هستم. من غلام و … من هرگز نتوانستم مترادف این کلمات را در فرهنگهای دیگر پیدا کنم. ما حتی پا را فراتر میگذاریم و وجود خودمان را منکر میشویم. چون میخواهیم از طرف مقابل مقبولیت و تایید خوب بودنمان را بگیریم. من تقریبا در مسافرتهای خود همه گیتی را سفر کردم، با اکثر ملل دنیا زندگی کردم ولی در هیچ فرهنگی این همه تعارفات واژههای فحش و ناسزا و فرهنگ لغات خودکوچک و حقیر کنی ندیدم. این نقص فرهنگی هیچ ربطی به دین و مذهب هم ندارد، چون ملل مختلف مسلمان را نیز دیدم که در مقابل آنها نیز مشهود بود که عزت نفس عمومی ما پایینتر است. عامل را در شجره و عقبه نظام تربیتی قدیمی های خود باید جستجو کرد.
شما چقدر باور دارید که با دیگران همیشه و در همه جا برابر هستید، نه کمترید و نه بیشتر؟؟ لطفا نظرات خودتان را با ما درمیان بگذارید.
عامل چهارم در حفظ و افزایش عزت نفس، پذیرش این موضوع است که من همانقدر مهم هستم که تو هستی:
من با ارزشم، تو هم همینطور! اگر وقت تو مهم است پس وقت من هم مهم است! اگر من احترام میگذارم حتما تو هم باید احترام بگذاری! کار تو مهمتر از کار من نیست! ارزش شغلی تو بالاتر از ارزش شغلی من نیست! ((هر پست و هر شغلی))
نتیجه گیری از مطالب بالا در یک جمله کوتاه خلاصه میشود که در ذهن و ضمیر خود باور محکمی داشته باشیم که من با تو برابر و شاید یکسانم و نه کمترم و نه بیشترم اما “تفاوتها” را هم میفهمم و هم قبول دارم. پس افراد متولد ماه های مختلف، فقط تفاوت سنی دارند و بس. تواناییها و استعدادهای متفاوت، تربیت، فرهنگ، نژاد، محل تولد، خانواده و جامعه متفاوت تنها عملکردهای متفاوت را به دنبال دارد. و به حرمت، عزت و کرامت والای انسانی هیچ ارتباطی نداشته و تنها “عملکردهای متفاوتی” را به دنبال میآورد.
عامل پنجم در افزایش عزت نفس جامعه، تفهیم همگانی این باور است: من شایسته و خوبم همانطور که تو شایسته و خوبی
عامل نهایی برای افزایش عزت نفس یک جامعه آن است در نظام باورهای جامعه فرهنگ «برابری و هم ارزشی» را به مهمترین عقیده و باور تبدیل کنیم. من با تو و تو با دیگران برابری. بودن من و تو موضوع اصلی ماست و اینکه تو خود را نه خوب بدانی و نه بد، نه بالاتر و نه پایینتر از من و یا دیگران . پس در ارتباط با دیگران، من که برابر با دیگران هستم حتما مورد علاقه دیگران هم خواهم بود چون نه برترم و نه بهتر و نه بدتر. در واقع به نظر من، پایه و اساس عزت نفس بر خوب بودن من و تو و ارتباط بین من و تو استوار است. من ممکن است کار بد هم بکنم، ولی خیلی کم و بیشتر اشتباه میکنم ولی حتی در زمان اشتباه کردن هم همچنان خوبم. چهارچوب عزت نفس هم در پذیرش این موضوع شکل و قوام میگیرد که در ارتباطات انسانها من و تو هر دو خوب و دوست داشتنی هستیم. پس در شرایط تعریف شده ما تمایل به ارتباط با دیگران داریم و از آن لذت میبریم، نه صدمه میزنیم و نه صدمه میبینیم.
امید است که توجه به موارد پنجگانه بالا در شما نیز باور من خوب و صمیمی و دوست داشتنی هستم را ایجاد کند، دست در دست هم برای پایه ریزی و افزایش عزت نفس فرزندان ایران اسلامی عزیزمان گامهای مستحکمتری برداریم.
منبع: راز موفقیت
احساس بی انگیزگی در زندگی مشکلی است که هر کس ممکن است در برهه ای از زندگی خود دچار آن شود. بشر به هدف و تلاش زنده است و احساس نداشتن انگیزه می تواند او را به ورطه نابودی بکشد. از این رو مقابله با این احساس برای سلامت روان و جسم اهمیت دارد.
چرا دچار بی انگیزگی می شویم؟
مهم ترین چیز برای انجام شدن یک کار پی بردن به لزوم انجام آن است. برای مثال، درس خواندن ایده خوبی است، اما چرا باید انجام شود؟ تا زمانی که به این نتیجه نرسید که برای رسیدن به هدفتان واقعا به آن نیاز دارید، این کار انجام نخواهد شد.
بنابراین، هدف و چرایی انجام یک کار باید مشخص شود.
این افراد بی هدف و بی برنامه هستند که دچار بی انگیزگی می شوند.
سالمندان را در نظر بگیرید.
برخی از آنها احساس می کنند برای انجام هر کاری بیش از حد پیر هستند. این بی هدف بودن و بی انگیزگی آنها را هر روز منزوی تر و ناراحت تر می کند.
علل زیر نیز در بی انگیزگی دخیل هستند:
آیا یافتن دلیل و لزوم انجام کار برای انگیزه پیدا کردن کافی است؟
خیر!
یافتن دلیل نیاز به انجام یک کار تنها مانند استارت روشن شدن موتور است. حالا موتور روشن شده است، اما اگر حرکت نکنید، به زودی دوباره از کار می افتد.این اقدام کردن است که انگیزه به سرانجام رساندن کار را با خود در پی دارد.
راهکارهای مقابله با بی انگیزگی
هدف گذاری کنید:
اهدافتان را روی یک برگه بنویسید. برای آن برنامه ریزی کنید و اقدام کنید. از منطقه امن خود خارج شوید. ریسک کنید و به دنبال فرصت های نو باشید. اجازه ندهید چیزهایی مانند سن، افکار اطرافیان و کلیشه های اجتماعی شما را در خانه زندانی کنند.
از گذشته درس بگیرید:
اشتباهات گذشته یکی از عوامل بی انگیزگی هستند. فکر کردن به گذشته برای شما سودی ندارد. شما فقط باید از آن درس بگیرید و به آینده چشم بدوزید.
مهم نیست چه خطایی انجام داده اید. خودتان را ببخشید و سعی در جبران آن داشته باشید. به دنبال راه هایی برای فراموش کردن گذشته باشید. برای این کار می توانید از یک مشاور کمک بگیرید.
موفقیت های گذشته را به یاد بیاورید:
ذهن انسان به طور کلی منفی گراست. بدین معنی که بیشتر خاطرات منفی در آن ثبت می شود و موفقیت ها و خاطرات خوب کمرنگ تر می شوند.
با به یاد آوردن دستاوردها و موفقیت هایتان (هر چند کوچک) می توانید دوباره به استعدادها و توانایی هایتان ایمان بیاورید.
مقایسه ناسالم نکنید:
مقایسه درون زندگی خود با ظاهر زندگی دیگران باعث بی انگیزگی شما می شود. متاسفانه مقایسه در فرهنگ ما رواج زیادی دارد و از همان کودکی والدین بچه را با بقیه بچه ها مقایسه می کنند. فراموش نکنید که شرایط زندگی هر کس متفاوت است. شاید اگر او در شرایط زندگی شما بود، موقعیت بدتری داشت.
به جای مقایسه کردن، روی هدفتان متمرکز شوید و تلاش کنید به آن برسید.
از وقت به صورت بهینه استفاده کنید:
تلف کردن وقت و به تاخیر انداختن کارها باعث می شود که کارهای عقب مانده زیادی برایتان باقی بماند. این باعث می شود که دیگر انگیزه و توان تکمیل اهدافتان را نداشته باشید.
برنامه ریزی دقیقی داشته باشید و کارهای عقب مانده را به تدریج انجام دهید.شبکه های اجتماعی و تلفن همراه یا هر عامل حواس پرتی دیگری را از دسترس خارج کنید و روی کارتان تمرکز کنید.
هدفتان را به وظایفت کوچک تر تقسیم کنید و آنها را زمان بندی کنید. با دستیابی به هر مرحله، عزم حرکت به مرحله بعد بیشتر و بهتر می شود.
هر هفته پیشرفت خود را ثبت کنید:
مسیر موفقیتتان را ثبت کنید و میزان پیشرفتتان را روی این مسیر مشخص کنید. با مشاهده پیشرفت، انگیزه شما برای ادامه راه بیشتر می شود.
از سوی دیگر، خطاهایی که شما را از مسیر مورد نظر دور می کنند نیز خود را نشان می دهند و می توانید در زمان مناسب دوباره به مسیر اصلی باز گردید.
استراحت کنید و به خودتان پاداش دهید:
همه ما در میانه راه خسته می شویم. اگر از خودتان زیاد کار بکشید، به زودی بی انگیزگی با شدت بیشتری به سراغتان می آید. تفریح و استراحت را فراموش نکنید.
پاداش دادن به خودتان را فراموش نکنید. به خودتان بگویید وقتی X را انجام دادم، می توانم Y را داشته باشم انجام دهم.
سخنرانی و کتاب های الهام بخش بشنوید و بخوانید و با آدم های قوی و مثبت حرف بزنید:
برای حل مشکل بی انگیزگی به منابعی نیاز دارید که موتور حرکت شما را فعال نگه دارند. شنیدن تجربیات دیگران و تشویق ها و انگیزه دهی آنان به شما حس خوبی از امید و نشاط برای کار می دهد.
عوامل بی انگیزگی را حذف کنید:
دلیل خمودگی شما چیست؟ آیا از کسی حرف های ناامیدکننده می شنوید؟ دور و اطرافتان پر از آدم های منفی نگر است؟ آدم بدبینی هستید؟ اعتیاد به مواد مخدر دارید؟ با یافتن دلیل احساس ناامیدی می توانید با آن مقابله کنید.
این عامل را در زندگی خود حذف کنید و زندگیتان را به روند عادی برگردانید.
دوستانی را برای خود برگزینید که به دنبال هدفی در زندگی هستند. وقتی با کسانی ارتباط داشته باشید که نسبت به زندگی و هدف های خود مشتاق هستند، این اشتیاق و علاقه به شما نیز منتقل خواهد شد.
بدنتان را ورزیده نگه دارید:
منظورمان عضله سازی نیست. بلکه نرمش های سبک و فعالیت روتینی مانند پیاده روی نیز باعث می شود افسردگی و خمودگی از شما دور شود و حس شادابی در شما بیدار شود.
اگر دچار بی انگیزگی شدید هستید، نمی توانید فکرتان را متمرکز کنید، هیچ هدفی نمی تواند شما را فعال کند و بیدار شدن و خروج از خانه و ارتباط با دیگران برایتان سخت شده است، با مشاور یا روانشناس صحبت کنید. این حالت ها می تواند نشانه ای از افسردگی باشد.
منبع: دلگرم