بسیاری از مردم موفقیت را نتیجه شانس، شرایط یا خوششانسی میدانند. این در حالی است که موفقترین افراد جهان یک عادت مشترک دارند؛ کتابخوانی.
گروه ایرنا زندگی - قبل از عصر تکنولوژی، خواندن روزمره آیینی بود که تقریباً همهکسانی که میخواستند به علم و آگاهی خود اضافه کنند، از آن استفاده میکردند. گابریل گارسیا مارکز، نویسنده پرآوازه کلمبیایی در سخنرانی برای نیروهای مسلح کلمبیا گفته بود: «اگر هریک از شما کتابی در کولهپشتی خود داشته باشید، زندگی همه ما بهتر خواهد شد.» اما متأسفانه امروزه ما انقدر درگیر رسانههای اجتماعی و اینترنت شدهایم که کمتر به مطالعه فکر میکنیم.
توی کیفها و کولهپشتیهایمان تبلت و گوشی و شارژر جای کتاب را گرفته است. معلوماتمان را به فضای مجازی گرهزدهایم و با گشتوگذار در شبکههای مجازی و ارتباط با افراد مختلف خود را بینیاز از کسب علم و دانش میدانیم. بهجای خرید یک جلد کتاب، ترجیح میدهیم پولمان را برای خرید بسته اینترنتی کنار بگذاریم. اینها دلایل دمدستی هستند. مشکل اصلی حتی گرانی کتاب نیست؛ واقعیت اصلی این است که شوقی برای دانستن وجود ندارد.
این در حالی است که کتاب خواندن میتواند زندگی ما را تغییر دهد و باعث رشد و پیشرفت ما شود. به همین جهت است که رهبران و افراد موفق جهان رمز موفق خود را خواندن کتاب عنوان میکنند و باوجود مشغلههای کاری هرگز دست از مطالعه برنمیدارند. این افراد زمان را بسیار ارزشمند میدانند و از هر فرصتی برای یادگیری استفاده میکنند.
شیوه کتابخوانی افراد موفق جهان از زبان خودشان
بسیاری از مردم موفقیت را نتیجه شانس، شرایط یا خوششانسی میدانند. این در حالی است که موفقترین افراد جهان عادت مشترکی همچون کتابخوانی دارند. برای بسیاری از افراد موفق، خواندن فقط یک سرگرمی نیست بلکه این یک روش زندگی است. از رهبران و شخصیتهای سیاسی گرفته تا افراد مشهور و ثروتمند، افراد موفقی هستند که کتابهای زیادی را مطالعه کردهاند.
«وارن بافت» سرمایهگذار، اقتصاددان، فعال حقوق بشر و خیّر آمریکایی، با داشتن ثروتی بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار پنجمین فرد ثروتمند جهان است.
یکبار شخصی از وارن بافت در مورد راز موفقیتش پرسید. بافت بهسادگی به دستهای از کتابها اشاره کرد و گفت: «هرروز ۵۰۰ صفحه از این قبیل کتابها را بخوانید. دانش اینگونه عمل میکند. همه شما میتوانید این کار را انجام دهید، اما من تضمین میکنم که بسیاری از شما این کار را نخواهید کرد.» بافت در اوایل زندگی حرفهای خود درواقع ۸۰۰ صفحه در روز میخواند، نه ۵۰۰ صفحه. حتی در حال حاضر، او هنوز حدود ۸ ساعت در روز مطالعه میکند.
«بیل گیتس» ابر نابغه دنیای تکنولوژی و بنیانگذار شرکت مایکروسافت، چهارمین فرد ثروتمند جهان شناخته میشود. او در مصاحبهای با نیویورکتایمز عنوان کرد که حدود ۵۰ کتاب در سال میخواند. او هر شب حداقل یک ساعت را به مطالعه اختصاص میدهد و میگوید: «من به خودم اجازه نمیدهم کتابی را شروع کنم که قرار است تمام نکنم. وقتی شما مطالعه میکنید باید با تمرکز این کار را انجام دهید. من کتاب را فقط مطالعه نمیکنم بلکه درباره محتوای کتاب بهشدت فکر میکنم و گاهی در حاشیه کتاب یادداشتبرداری میکنم. من حتی در مسافرت کتابهایم را همراه خودم میبرم چون مطالعه برایم بسیار مهم است.»
«ایلان ماسک» کارآفرین و تاجر آمریکایی بهعنوان دومین فرد ثروتمند جهان گفته است که فیزیک و علم موشک را بهسادگی با خواندن کتابهای زیاد آموخته است.
این افراد تنها نمونههایی از افراد موفق و ثروتمندی هستند که بامطالعه به موفقیت و پیشرفت دستیافتهاند.
در دنیا شخصی مثل آیتالله خامنهای در مطالعه نداریم
در میان تمام افراد موفق و ثروتمند و تمام سران دنیا شخصی مثل آیتالله خامنهای در مطالعه و کتابخوانی نداریم. حجتالاسلام علی شیرازی، نماینده ولیفقیه در نیروی قدس سپاه که بهواسطه مسئولیتش سالهاست در جریان فعالیتهای کاری و شخصی رهبر انقلاب قرار دارد، درباره ایشان میگوید: « مقام معظم رهبری در روز ۱۶ ساعت کار میکنند و بااینحال کتاب هم میخوانند. در یک برههای هر کتابی که درزمینهٔ دفاع مقدس چاپ میشد ایشان مطالعه میکردند. در شعر، داستان و رمان هم ماجرا به همین ترتیب است.»
در نگاه مقام معظم رهبری کتاب و کتابخوانی از اهمیت فراوانی برخوردار است. به همین جهت ایشان همواره توصیه میکنند تا مردم از فرصتهای اندک برای مطالعه استفاده کنند و دراینباره میفرمایند: «افرادی که کار روزانه دارند؛ اداری، کاسب، روستایی، کشاورز و امثال اینها اگر مثال شب یا بین روز به خانه میآیند، بخشی از زمان را ولو نیم ساعت برای کتاب خواندن بگذارند. چقدر کتابها را در همین نیم ساعتها میشود خواند. بنده خودم دورههای بیستوچند جلدی کتابها را در همین فاصلههای ده دقیقه، بیست دقیقه، یک ربع ساعت، خواندهام! … شاید من از صدها جلد کتاب همینطور در این فاصلههای کوتاه استفاده کرده باشم. بسیاری را هم میشناسم که اینطور هستند… بنده خودم چند جلد قطور از یک عنوان کتاب را در اتوبوس خواندم. این بایستی یک سیره و سنت رایجی بین مردم ما بشود که کتاب را بخوانند و به بچههایشان یاد بدهند. خانمها در خانهها کتاب بخوانند و معلومات را فرابگیرند.»
چرا حتماً باید کتاب بخوانیم؟
درحالیکه اغلب ما به دنبال راحتی حمل کتابهای صوتی و الکترونیکی هستیم اما ما نمیتوانیم خودمان را از لذت یک کتاب واقعی جدا کنیم. بهعبارتیدیگر، خواندن یک کتاب واقعی برای ما فوایدی دارد که خواندن کتاب الکترونیکی و صوتی نمیتواند آن فواید را برای ما داشته باشد.
خواندن کتاب باعث تحریک ذهنی مغز میشود
وقتی هرروز مطالعه میکنید، فعالیت ذهنی خود را تحریک میکنید. مطالعات متعددی برای درک فواید خواندن انجامشده است. طبق یک مطالعه، یکی از مزایای اصلی خواندن کتاب، کند کردن اختلالات روانی مانند آلزایمر و زوال عقل است زیرا مطالعه مغز را تحریک میکند و آن را فعال نگه میدارد.
هر قسمت از بدن ما برای سالم ماندن به ورزش نیاز دارد و همین امر در مورد مغز ما نیز صدق میکند. خواندن به مغز ورزش منظم میدهد و آن را سالم نگه میدارد.
خواندن برای افزایش دانش مهم است
اهمیت مطالعه کتاب اکنون بیش از هر زمان دیگری است زیرا همهچیز بهصورت دیجیتالی در دسترس نیست. راههای زیادی برای یادگیری بیشتر در مورد زندگی وجود دارد، از کتابهای خودیاری گرفته تا خواندن داستان. یکی از مزایای بزرگ خواندن کتاب این است که دانشی که از آنها به دست میآورید هرگز از شما سلب نمیشود. برخلاف مال دنیا، دانش شما تا آخرالزمان با شما خواهد ماند.
کتابخوانی، دایره لغات را گسترش میدهد
وقتی عادت به خواندن را در خود ایجاد کنید، دایره لغات خود را تقویت میکنید. خواندن هر نوع کتابی میتواند دایره لغات را تا حد قابلتوجهی بهبود بخشد.
تسلط بر زبان به بسیاری از افراد در زندگی شخصی و تحصیلی کمک میکند. علاوه بر این، با دانش واژگان بهتر، هنگام نشست و برخواست با مخاطبان آگاه، میتوانید اعتمادبهنفس خود را بالا ببرید.
کتاب، تمرکز را بهبود میبخشد
یکی از بدترین کارهایی که تکنولوژی انجام داده این است که ما را تنبل کرده است. تقریباً همهچیز بهراحتی در دسترس است و ما بهسختی تلاش میکنیم تا روی حل مسائل تمرکز کنیم. بهراحتی از طریق برنامههای مختلف غذا و لباس سفارش میدهیم. برای رفتن بهجایی سریع ماشین میگیریم و جلوی درب خانه سوار میشویم و به مقصد میرویم. ما حتی برای به خاطر سپردن چیزها تلاش نمیکنیم، بهسادگی یک یادآوری در تلفن میگذاریم و تمام! درحالیکه خواندن میتواند قدرت ازدسترفته تمرکز ما را بازگرداند.
مشغول نگهداشتن خود بامطالعه برای حدود ۲۰ تا ۳۰ دقیقه میتواند به بهبود مغز و تمرکز کمک کند.
کتاب منبعی رایگان برای سرگرمی است
ما برای خریدن اشتراک فیلم هزینه میکنیم چون باعث سرگرمی ما میشود اما چرا با همین هدف کتاب نمیخوانیم؟ جای تأمل است که بسیاری از فیلم و سریالهای تلویزیونی با الهام از برخی بهترین رمانها ساختهشدهاند. جالبتر این است که خواندن کتاب هزینه بسیار کمتری دارد و ما را برای مدت طولانیتری سرگرم میکند. علاوه بر این، ما با خواندن کتاب در موضوعات مختلف میتوانیم دانش خود را در مورد بسیاری از چیزها افزایش دهیم و دنیای اطرافمان را بیشتر درک کنیم.
منبع: ایرنا
این اصطلاحی است که اغلب برای توصیف اعمال خشونت آمیز شدید علیه زنان استفاده می شود.
زن ستیزی چیست؟
تعریف
[ زن ستیزی شامل مجازات زنان به دلیل به چالش کشیدن سلطه مرد است. ممکن است ریشه در نفرت از زنان داشته باشد، اما همان تبعیض جنسیتی نیست .]
زن ستیزی اغلب با تبعیض جنسی یا تنفر از زنان درآمیخته می شود. این اصطلاحی است که اغلب برای توصیف اعمال خشونت آمیز شدید علیه زنان استفاده می شود.
کلمات اغلب با تغییر فرهنگ تکامل می یابند. این مورد در سال 2012 با سخنرانی جولیا گیلارد در پارلمان در حالی که به عنوان نخست وزیر استرالیا خدمت می کرد، زمانی که او رفتار رهبر اپوزیسیون را زن ستیزانه خواند.
فرهنگ لغت مک کواری استرالیا حتی تعریف خود از زن ستیزی را گسترش داد تا به تعصب ریشهدار علیه زنان پس از این رویداد اشاره کند.
مطالعهای در سال 2015، 216 مقاله را که در هفته پس از سخنرانی گیلارد در رسانههای چاپی استرالیا منتشر شد، تجزیه و تحلیل کرد تا چگونگی رد، به حداقل رساندن و تضعیف این اتهام زنستیزی را بررسی کند و دریافت که «این ساختارهای غالب نه تنها در خدمت حفظ و توجیه جنسیت هستند. نابرابریها، بلکه برای بازتولید و تداوم آنها نیز کارکرد دارند.”
همانطور که این حادثه و تحقیقات بعدی نشان می دهد، زن ستیزی زنان را به طرز ویرانگری در یک دوراهی ایدئولوژیک قرار می دهد: زنان در هنگام تلاش برای مقابله با زن ستیزی با چالش هایی روبرو می شوند، اما با نادیده گرفتن زن ستیزی با موانعی نیز روبرو می شوند، زیرا انجام این کار می تواند باعث تداوم دیدگاه ها و رفتارهای زن ستیزانه شود.
چگونه زن ستیزی را بشناسیم
گاهی اوقات زن ستیزی آشکار و علنی است، اما می تواند پنهان و موذیانه نیز باشد. برخی از نشانه های رفتار و نگرش زن ستیزانه عبارتند از:
ابراز تنفر از زنان
تماس گرفتن یا آزار و اذیت زنان
حمایت از مردان به قیمت زنان
اعتقاد قوی به نقش های جنسیتی سفت و سخت
هیچ احترامی برای وقت و تلاش زنان وجود ندارد
نادیده گرفتن یا صحبت کردن در مورد زنان
رد عقاید زنان
دزدیدن ایده های زنان اما امتناع از اعتبار دادن به آنها
قطع مکرر صحبت زنان هنگام صحبت کردن 4
سرزنش زنان به خاطر درگیری و انتظار از زنان برای حفظ هماهنگی اجتماعی
تنبیه زنان به دلیل فریاد تبعیض و تبعیض جنسی
موارد فوق نمونه هایی از زن ستیزی هستند، اما باید به خاطر داشت که این تنها نمونه کوچکی از نحوه بیان این نگرش ها است. در حالی که چنین رفتارهایی اغلب توسط مردان نشان داده می شود، زن ستیزی درونی اغلب زنان دیگر را نیز به مشارکت در این رفتارها سوق می دهد.
منطق زن ستیزی
کیت مان در کتاب خود، (دختر پایین: منطق زن ستیزی) ، چگونگی عملکرد زن ستیزی برای تقویت سلطه مردان را از طریق ارجاع به خشونت الیوت راجر در کالیفرنیا در می 2014 و محکومیت 20 سال برای پوروی پاتل در سال 2015 برای جنین کشی در ایندیانا، توضیح می دهد.
چنین نمونههایی نشان میدهند که چرا جریان هایی که با سلسلهمراتبهای جنسیتی اجتماعی مطابقت ندارند، با توجه به اینکه چگونه وجود آنها نظامهای مردسالار را مختل میکند، در معرض خطر ویژهای از زنستیزی قرار دارند.
تبعیض جنسی در برابر زن ستیزی
مان بین جنسیت گرایی و زن ستیزی تفاوت قائل می شود و توضیح می دهد که “جنس گرایی شاخه ای از ایدئولوژی مردسالارانه تلقی می شود که نظم اجتماعی مردسالارانه را توجیه و منطقی می کند، در حالی که زن ستیزی نظامی است که هنجارها و انتظارات حاکم بر خود را کنترل و اجرا می کند.”
به عبارت دیگر، جنسیت گرایی نظم مردسالارانه را توجیه می کند، در حالی که زن ستیزی شامل هنجارها و انتظاراتی است که به اجرای آن کمک می کند.
زنان با آسیب های زن ستیزی که توسط مردان انجام می شود مقابله می کنند. پس از رویارویی با این نگرش ها و اعمال ظالمانه، زنان ممکن است به نوبه خود این باورها را درونی کنند.
این بدان معناست که مردان تنها کسانی نیستند که باورهای زن ستیزانه را تداوم می بخشند. زنانی که به تقویت وضعیت موجود کمک می کنند، پاداش می گیرند، در حالی که زنانی که آن را به چالش می کشند یا تهدید می کنند، مجازات می شوند.
سپس این درونیسازی میتواند به نظارت پلیس بر خود و سایر جنسیتهای به حاشیه رانده شده کمک کند تا قربانی خشونت زنستیزانه مردان نشوند.
علل زن ستیزی
زن ستیزی نگرشی است که به دلیل تجربیات، تربیت، تأثیرات اجتماعی و هنجارهای فرهنگی ایجاد می شود. برخی از عواملی که در ایجاد زن ستیزی نقش دارند عبارتند از:
تجارب: مشاهده رفتارهای زنستیزانه در دوران کودکی، بهرهمندی از چنین باورهایی، داشتن الگوهای زنستیزانه، و داشتن سایر باورهای همسو با زنستیز، همگی میتوانند نقش داشته باشند.
تربیت: بزرگ شدن در خانواده و قرار گرفتن در معرض انواع زن ستیزی اغلب عاملی حیاتی در ایجاد چنین نگرش هایی است. محققان همچنین نشان دادهاند که قرار گرفتن در معرض خشونت خانگی و آزار عاطفی در دوران کودکی با تبعیض جنسی، زنستیزی و خشونت علیه زنان مرتبط است.
عوامل فرهنگی: نگرش های فرهنگی در مورد زنان نیز می تواند نقش داشته باشد. نگرشهای مذهبی، که ممکن است نشان دهد زنان پستتر، مطیع یا گناهکار هستند، میتواند به تحقیر و بدرفتاری کمک کند.
تاثیر زن ستیزی
شواهد نشان می دهد که زن ستیزی می تواند تأثیر جدی بر سلامت روان و رفاه داشته باشد. یک مطالعه نشان داد که زنانی که تبعیض جنسی را تجربه کردهاند:
افزایش خطر ابتلا به افسردگی بالینی
ناراحتی روانی بیشتر
عملکرد ذهنی بدتر
سلامتی ضعیف تر
رضایت کمتر از زندگی
زنان همچنین بیشتر احتمال دارد تعدادی از شرایط مختلف سلامت روانی را تجربه کنند، از جمله اضطراب، افسردگی، PTSD و اختلالات خوردن. برخی از این تفاوت ها ممکن است به تفاوت های بیولوژیکی مرتبط باشد. با این حال، نابرابری احتمالاً تحت تأثیر عواملی مانند قرار گرفتن در معرض استرس مزمن و آسیب های ناشی از جنسیت، تبعیض، زن ستیزی و نابرابری جنسیتی است.
ریز پرخاشگری های جنسی با اضطراب، افسردگی، خشم و اعتماد به نفس پایین مرتبط است و قرار گرفتن در معرض طولانی مدت با علائم تروما مرتبط است.
زن ستیزی آنلاین
وقتی زن ستیزی از طریق رسانه های اجتماعی و دیگر پلتفرم های آنلاین تداوم یابد، می تواند نتایج خطرناکی به همراه داشته باشد.
#GamerGate
طبق یک مقاله ژورنالی در سال 2015، #GamerGate به تعدادی از حوادثی اشاره می کند که به دنبال پست وبلاگی توسط Eron Gjoni در 8 آگوست 2014، که در آن او به اشتباه زوئی کوئین سابق خود را متهم کرد که با یک منتقد بازی همخوابه شده است تا نظر مثبتی از او داشته باشد.
اتهامات وی منجر به آزار و اذیت آنلاین و آفلاین این زن شد، زیرا آدرس منزل و شماره تلفن وی منتشر شد و وی مورد تجاوز و تهدید به مرگ قرار گرفت. کمپین آزار و اذیت #GamerGate به سرعت به سایر زنان برجسته در صنعت بازی های ویدیویی از جمله برایانا وو و آنیتا سرکیسیان گسترش یافت.
پیامدهای خشونت آمیز آزار و اذیت آنلاین بسیار فراتر از فضاهای دیجیتالی است که ممکن است در آن آغاز شود. تعدادی از منتقدان #GamerGate “swatted” شدند، به این معنی که غریبهها تماسهای جعلی با پلیس برقرار کردند و تیمهای SWAT را به خانه منتقدان فرستادند.
یک مقاله ژورنالی در سال 2018 بررسی کرد که چگونه زن ستیزی به طور خاص در فضای آنلاین رایج است و با سایر اعمال ظالمانه از جمله برتری سفیدپوستان، تضاد عجیب و غریب، تواناییگرایی و غیره همسو میشود.
بر اساس دادههای سال 2017، مرکز تحقیقاتی پیو دریافت که نگرش نسبت به آزار و اذیت آنلاین بر اساس جنسیت متفاوت است، زیرا 70 درصد از زنان احساس میکنند که این یک «مشکل بزرگ» است، در حالی که تنها 54 درصد از مردان و 63 درصد از زنان چنین احساس میکنند. احساس می کردند که احساس امنیت آنلاین مهمتر از این است که بتوانند آزادانه نظرات خود را به اشتراک بگذارند، در حالی که تنها 43 درصد از مردان چنین احساسی داشتند.
تجربیات و نگرش ها زن ستیزی را تقویت می کند
هنگامی که جنسیت های به حاشیه رانده شده که از آسیب های زن ستیزی رنج می برند در مقابل مردانی قرار می گیرند که موضوع آزار و اذیت آنلاین را به نفع آزادی بیان به حداقل می رسانند، احتمالاً چنین تخلفاتی ادامه خواهد یافت.
انواع زن ستیزی
چند نوع مختلف زن ستیزی نیز شناسایی شده است.
Misogynoir
Misogynoir یک زیرگروه خاص از زن ستیزی است که شامل تحقیر و تعصبی است که به طور خاص علیه زنان سیاه پوست انجام می شود.
در سال 2018، مویا بیلی و ترودی، زنان سیاه پوستی که نقش مهمی در تعریف زنستیز و حمایت از این اصطلاح داشتند، آن را به عنوان «زنستیزی نژادپرستانه ضد سیاهپوستانی که زنان سیاهپوست تجربه میکنند» توصیف کردند و درباره اینکه چگونه زنستیز برای پاک کردن خود کارشان عمل کرد، بحث کردند.
با این کار، علیرغم موفقیت آنها در روشن کردن پدیده زن ستیزی، به فعالیت خود برای آسیب رساندن به این زنان سیاه پوست ادامه می دهد. متأسفانه، جنسیتهای به حاشیه رانده شده که به روشهای دیگری مانند سیاهپوست و دگرباش بودن نیز تحت ستم قرار میگیرند، با توجه به اینکه چگونه سلسلهمراتب جنسیتی را به چالش میکشند، همچنان در معرض خطر بیشتری از زنستیزی قرار دارند.
برای نشان دادن زنستیزی در محل کار، مان به پرونده دانیل هولتزکلاو «افسر پلیس متجاوز زنجیرهای در اوکلاهاما سیتی، که زنان سیاهپوست دارای سوابق کیفری را شکار میکرد، با این اعتقاد که این زنان هیچ راهحل قانونی نخواهند داشت» را بررسی کرد.
به این ترتیب، مدتها پس از اعمال خشونت جنسی او نسبت به این زنان سیاهپوست، از طریق توصیفات او در مقالات و مستندهایی که او را ناتوان از چنین تخلفاتی از سوی طرفداران معرفی می کرد، شک و تردید از او به عنوان شاهدان معتبر، علیه این زنان سیاهپوست اعمال شد. ، و غیره.
متأسفانه، زنان سیاهپوست همچنان با خطرات بیشتر آسیبدیدگی توسط زنستیزی به دلیل همسویی آن با ضد سیاهپوستی مواجه هستند و هنگام تلاش برای به دست آوردن عدالت، با موانع بیشتری مواجه میشوند.
ترنسجنسی
ترنسجنسی به تعصب، نفرت و ظلم و ستم نسبت به زنان تراجنسیتی و افراد ترنسزن اشاره دارد.15 این تلاقی زنستیزی و ترنسهراسی را توصیف میکند.
مطالعهای در سال 2018 که توسط یک مددکار اجتماعی ژاپنی-آمریکایی دگرباش بر روی بزرگسالان ترنس زنانه در شهر نیویورک انجام شد، نشان داد که «شرکتکنندگان تجارب قربانیشدن خود را بهعنوان متضمن نگرشها و رفتارهای زنستیزانه همراه با نمایشگاههای ترنسهراسی از بیارزشسازی، بتشدن و عینیتسازی برجسته کردند.»
همانطور که این تحقیق کیفی نشان می دهد، زنان ترنس رنگین پوست در معرض خطر بیشتری برای آسیب دیدن از ترنس هراسی، زن ستیزی و برتری طلبی سفیدپوستان هستند. همه این تهدیدات متقاطع به موارد زیر کمک می کنند:
کم کاری
فقر
دغدغه های مسکن
چالش های سلامت
مسائل حقوقی
قربانی شدن
نکاتی برای مقابله با زن ستیزی
مقابله با زن ستیزی آسان نیست، اما برخی از استراتژی ها ممکن است به شما کمک کند. اقداماتی که می توانید برای مراقبت از خود و دیگرانی که با رفتارهای زن ستیزانه روبرو هستند بردارید عبارتند از:
آن را نادیده نگیرید: وقتی رفتار زن ستیزانه را از کسی می بینید، آن را صدا بزنید و به وضوح نشان دهید که قابل قبول نیست.
گزارش آن: در محل های کاری، با مدیر یا بخش منابع انسانی خود صحبت کنید.
شرایط را رها کنید: تعیین حد و مرز می تواند مفید باشد، اما اغلب بهتر است در صورت امکان شرایط را ترک کنید.
فضاهای امن ایجاد کنید: همه زنان را حمایت و ارتقا دهید. تلاش کنید تا از اثرات مخرب زن ستیزی درونی شده آگاه شوید و چگونه می تواند منجر به مجازات زنانی شود که وضعیت موجود مردسالارانه را به چالش می کشند.
مراقب خود باشید: راهکارهای مراقبت از خود و آرامش را برای مقابله با استرس تمرین کنید.
اگر زن ستیزی باعث ناراحتی یا اختلال در زندگی شما می شود، ممکن است صحبت با یک متخصص سلامت روان نیز مفید باشد. آنها می توانند به شما کمک کنند تا تجربیات خود را پردازش کنید، استراتژی های مقابله ای جدید ایجاد کنید، و ایده هایی را برای نحوه برخورد با رفتار زن ستیزانه کشف کنید.
سخن نهایی از سایکو درمان
علیرغم آسیب های فراگیر زن ستیزی، همانطور که در اینجا مرور می شود، ممکن است متوجه شوید که فولکس در پرداختن مستقیم به آن مردد است، حتی زمانی که در موقعیت های امتیازی نسبی قرار دارد، مانند یک زن سفیدپوست ثروتمند، که بخشی از چگونگی ادامه این سیستم ظالمانه است. ماندگار شد.
در نهایت، ممکن است لازم باشد در هنگام مواجهه با آن، نیازهای منحصر به فرد خود و چالشهای مربوط به آن را تأمل کنید، زیرا کسانی که با زنستیزی مخالفت کردهاند، اغلب در نتیجه با واکنشهای شدید مواجه میشوند.
متأسفانه، در حالی که قابل درک است که چرا فولکس ممکن است از مخالفت مستقیم با زن ستیزی هراس داشته باشد. به ویژه با توجه به اینکه چگونه می تواند بر سلامت روان تأثیر منفی بگذار. چنین اجتنابی تنها به آسیب های بیشتر به آسیب پذیرترین هویت های به حاشیه رانده شده، مانند زنان ترنس سیاه پوست، که در معرض خطر بالایی هستند، کمک می کند. به قتل رسیدن به دلیل واقعیت خشن خشونت جنسی است که هنوز به طور نامتناسبی به آنها آسیب می رساند.
منبع: پایکو دراما
کوتاهمدتگرایی یکی از آفتهایی است که مانع از پیشرفت ما در زندگی میشود.
به گزارش بهداشت نیوز اگر شما هم یکی از این افراد هستید یا کسانی را در اطرافتان میشناسید که اینگونه هستند، به عادتهایشان دقت کنید. خوشبختانه وقتی بتوانید عادتها را شناسایی کنید، میتوانید تغییراتی ایجاد کنید که کمکتان میکند در اهداف کوتاهمدت و بلندتمدت موفقتر عمل کنید. با ما همراه باشید تا این ۶عادت را مرور کنیم.
۱.فقط روی اکنون و حال متمرکز هستند
وقتی جوان هستید، زیستن در لحظه اکنون و تمرکز بر زمان حال ساده است. با اینکه این یک توانایی عالی محسوب میشود اما ممکن است یک توانایی دیگر را به خاطرش از دست بدهید.
اگر میخواهید در زندگی رو به جلو حرکت کنید، باید آینده را به اندازه زمان حال، یا حتی قدری بیشتر از آن، دریابید.
دنیا پر از آدمهای گنجشکروزی است که فقط به فکر آن هستند که امروزشان سپری شود. اگر میخواهید در آینده ثبات و امنیت بیشتری را تجربه کنید، نمیتوانید فقط به لحظه حال فکر کنید.
بله، خیلی از آدمها به شما خواهند گفت که اگر میخواهی خوشحال باشی در زمان حال زندگی کن. اما فکرش را هم نکنید که منظور از زیستن در زمان حال فراموش کردن آینده و برنامهریزی نکردن برای آن است.
۲.حاضر نیستند برای آینده قربانی بدهند
آدمهای کوتاهمدتگرا علاوهبر آنکه برنامهای برای آینده ندارند، اغلب قربانیهای ضروری برای برخورداری از آینده بهتر هم نمیدهند. اغلب آدمها درک میکنند که اگر در زمان اکنون واقعا کار و صرفهجویانه زندگی کنی، میتوانی آینده موفقتر و باثباتتری داشته باشی.
فقط بحث پول نیست. درست مثل مثال رقصنده بالا، میتوانید روی مهارتهایتان سرمایهگذاری کنید و آموزش بینید. اما میتوانم مثالی پولی بزنم که بهتر متوجه شوید.
سام عاشق قهوه است اما تصمیم میگیرد به جای دو لیوان قهوه در روز یک لیوان قهوه بخورد. او میتواند هر روز ۳دلار بیشتر پسانداز کند و در طی سال او ۱۰۹۵دلار پسازانداز کرده است. او دوست دارد یک تلویزیون باحال بخرد اما تلویزیون قدیمیاش خوب کار میکند، بنابراین تصمیم میگیرد پول را صرف محصولی کند که میتواند تا ۵درصد بازگشت سرمایه برایش داشته باشد. سرمایهگذاری از قانون مرکب پیروی میکند. پس بعد از ۵سال، او تقریبا ۱۴۰۰دلار دارد که میتواند هر زمانی که نیاز داشت برای هر چیزی که نیاز داشت خرج کند. اما در طی این مدت او همچنان به حذف یک فنجان قهوه در روز ادامه داده و پول آن را نیز پسازانداز کرده است، پس هر سال او ۱۴۰۰دلار دیگر نیز دارد.
همه اینها فقط با قربانی کردن یک فنجان قهوه در روز رخ داده است! این فقط مثال است.
شما نیاز دارید چیزهایی را در لحظه اکنون قربانی کنید، درغیراینصورت نمیتوانید آینده جالبی داشته باشید.
۳.اهداف شفاف نمیچینند
کوتاهمدتگرایان اهداف شفافی برای آینده ندارند که بر اساس آنها حرکت کنند. بدون این اهداف آنها نمیدانند که دلیلشان برای فعالیتهای هر روزه چیست و نهایتا دست به کارهایی میزنند که هیچ نتیجهای ندارد و فقط انرژی آنها را صرف کرده و بدتر از آن ممکن است به مسیر اشتباهی نیز رفته باشند.
اما بدون هدفی دستیافتنی، زمانبندیشده و قابل اندازهگیری، نمیتوانند فعالیتهای متمرکز انجام دهند و فرصتها را از دست میدهند.
۴. چندین کار را همزمان انجام میدهند
اگر آدمها اهداف واضح و روشنی برای آینده نداشته باشند، اغلب چندین مسئولیت و وظیفه را به صورت همزمان انجام میدهند. این کار باعث میشود که سرشان بیخودی شلوغ شود، استرس بگیرند و چرخشان پنچر شود.
مشکل اینجاست که آنها چندین فعالیت متفاوت را در چندین مسیر متفاوت انجام میدهند. در سنین پایینتر که آدمها انرژی بیشتری دارند دوست دارند همه چیز را امتحان کنند. باشگاه میروند، کلاس زبان میروند، کلاس آشپزی میروند، تصمیم میگیرند خیریه تأسیس کنند، تصمیم میگیرند خواننده شوند، یکباره دوست دارند شانسشان را در تئاتر امتحان کنند...خلاصه همه کار دوست دارند بکنند اما چون تمرکزشان روی فعالیتهای مختلف پخش شده است، نمیتوانند از آن بهره ببرند.
تازه دلشان میخواهد از زندگی عاشقانه و اجتماعی پرباری برخوردار باشند که خودش قدری از تمرکز آنها را نیاز دارد. انجام همه این کارها با هم میتواند لذتبخش باشد اما کمکم انرژی شما تخلیه میشود. درضمن در هیچکدام آنقدرها پیشرفت نمیکنید. زبانتان ناقص میماند، خیریهتان رشد نمیکند. برنامههایتان با هم تداخل پیدا میکند و ....یکجایی میرسد که رییستان میگوید به اندازه کافی دل به کار نمیدهی و اخراجی!
بنابراین وقتی چندین کار را همزمان انجام میدهید، درواقع هر کاری را بسیار ضعیف و اندک و در مسیرهای متعدد انجام میدهید و پیشرفتی حاصل نمیشود.
۵.به دنبال دستاوردها و موفقیتهای کوتاهمدت هستند
یادتان است تب رمزارزها در اوایل سال ۲۰۲۱ میلادی خیلیها را در سراسر دنیا گرفته بود. از این تبها زیاد آدمها را میگیرد. یکباره همه وارد آن میشوند، مدتی در آن زمان صرف میکنند و بعد حوصلهشان سر میرود و خارج میشوند. اما برخی با ممارست و صرف وقت در همین تجربههای تبآلود به نتایج بزرگی دست پیدا میکنند.
ممکن است برخی تجربهها در آغاز کار دستاورهای اندکی داشته باشند. مثلا بازار رمزارزها بالا و پایین میشود و ممکن است برخی با سقوط بازار دچار هراس شوند و پولشان را بیرون بکشند، اما همیشه در این نوع موقعیتها آدمهایی هستند که خونسرد عمل میکنند آنها کاری به پولی که سرمایهگذاری کردهاند ندارند. میگذارند که بازار بالا و پایین شود و تا زمانیکه واقعا به آن پول نیاز ندارند آن را خارج نمیکنند. یا زمانی خارج میشوند که حس کنند پول بیشتری در مقایسه با سرمایهگذاری اولیه کسب کردهاند.
تفاوت این دو دیدگاه در بلندمدتگرایی و کوتاهمدتگرایی است. وقتی روی نتایج کوتاهمدت تمرکز کنید حتما دچار استرس میشوید.
۶.به بعد موکول میکنند
کاری که امروز وقت داری انجام دهی را هرگز به فردا موکول نکن. این یکی از قدیمیترین توصیههای تاریخ بشر است. کارهای انجان نشده امروز باقی مانده است. میتوانید همت کنید و امروز انجامشان دهید و کار فردا را سبک کنید. یا روی کاناپه دراز بکشید و یک قسمت دیگر از سریال مورد علاقهتان را تماشا کنید.
اهمالکاری آفت کوتاهمدتگرایی است. آنها کارها را به تعویق میاندازند چون میخواهند از زمان حال لذت ببرند اما نمیدانند که دارند به آیندهشان صدمه میزنند. البته برخی از اهمالکاریها ناشی از افسردگی است که موضوع بحث ما نیست.
برای حل آن چه کنیم؟ از خودتان سوال بپرسید: هدیه دوست داری؟ پاسخ: معلومه کی بدش مییاد؟
پس چرا با انجام کارهای باقیمانده امروز، فردا را به خودت هدیه نمیدهی؟
این روزها در فضای مجازی تبلیغات گسترده برای افزایش جذابیت افراد و رسیدگی به ظاهر و تغییرات روی صورت و اندام منتشر میشود اما راهکارهای ساده و بدون هزینه برای جذاب بودن هم وجود دارد.
به گزارش بهداشت نیوز فضای مجازی و دنیای تبلیغات، این روزها سخت در تلاش هستند تا جذابیت یک فرد را جور دیگری تعریف کنند! رسیدگی به ظاهر و تغییرات روی صورت، اندام برای اینکه هیچ نقصی نداشته باشید خواب و خوراک را از خیلی افراد گرفته است.
اسیر تبلیغات شدن کار خودش را کرده است! ناخواسته تمام افراد تحت تاثیر مانور زیباسازی و بی نقص سازی این روزهای دنیای مجازی قرار گرفتهاند. این مساله که همه ما خیلی طبیعی است که در ظاهر عیب و ایرادی داشته باشیم دارد رنگ میبازد! و آن کسی که سعی میکند نقصهایش را برطرف کند جذابتر عنوان میشود! اما واقعیت این نیست. در حقیقت اگر شما بر مدار این نگرش حرکت کنید هیچ وقت توقف ندارد و هر روز یک تغییر جدید از شما میطلبد و به این شیوه هیچگاه روزی نمیرسد که بدون عیب باشید! این راز ماندگاری خیلی از اصناف است!
اما به راستی جذابیت در چیست؟ آیا میتوانید بدون کمک گرفتن از دیگران و هزینههای گزاف همه چیز تمام باشید؟! خب نه! همه چیز تمام بودن که ممکن نیست، ولی اینکه شما بتوانید خودتان را به درجهای برسانید که بدون استفاده از دیگران و به طور مصنوعی جذاب باشید کار سختی نیست. الان به شما یاد میدهیم که در عرض ۳۰ روز جذابتر بشوید! باورتان نمیشود؟ بخوانید تا توی ذهنتان شکل بگیرد. مطمئن باشید کار شماست!
روزی ۳ لیتر آب
۷۵% از بدن ما را آب تشکیل داده است. شاید بخندید که آب چه ربطی به جذابیت دارد اما اگر رعایت کنید بعدها لبخند شادی خواهید زد! وقتی شما همین یک مورد را مدنظر قرار بدهید پوست شما هیچ وقت دچار کم آبی نمیشود و شفاف و براق خواهد درخشید. یکی از رموز جذابیت ظاهری چیست؟! درست است پوستی شفاف و سالم. پس با همین یک مورد به آن برسید!
سالمخواری
اگر ورزش هم بکنید ولی رژیم غذایی سالم نداشته باشید به هیچ جایی نخواهید رسید! تناسب اندام ارتباط تنگاتنگی با نحوه تغذیه شما دارد. دور فست فود و غذاهای ناسالم را خط بکشید. کم کم متوجه انرژی بیشتر، حال خوشتر و اندام مناسبتر خواهید شد!
ورزش
اصلا شوخی ندارد! هر کسی بخواهد جذاب باشد و مهمتر از آن جذاب بماند باید ورزش کند! بهترین عملهای زیبایی هم قابل برگشت هستند پس راز اینکه جذابیتی ماندگار داشته باشید در ورزش کردن و استمرار در آن است. از ۳ روز در هفته شروع کنید. حتی اگر بیشتر از این زمان هم ندارید همیشه آن ۳ روز را برای خودتان وقت بگذارید. در حقیقت هفتهای ۳ ساعت! زمان زیادی است؟! به فکر خودتان باشید!
۱۰ صفحه کتاب
کتاب خواندن دید شما را به دنیا عوض میکند. هم خودتان تغییر خواهید کرد و هم جهان پیرامونتان جور دیگری به نظرتان خواهد رسید! روزی ۱۰ صفحه کتاب خواندن وقت زیادی از شما نمیگیرد اما بار علمی و فرهنگی زیادی به شما اضافه خواهد کرد که از جذابیتهای ظاهری خیلی خیلی ارزشمندتر است. این مورد را پشت گوش نیندازید و در ارتقای شخصی خودتان کوتاهی نکنید.
۵ دقیقه مدیتیشن
لازم نیست کار خاصی بکنید. روزی ۵ دقیقه! فقط ۵ دقیقه از ۲۴ ساعت شبانه روز! در حقیقت آنقدر کم است که اصلا به چشم نمیآید ولی تاثیر آن بر زندگی شما به قدری زیاد است که شاید باورتان نشود! با این کار سلامت ذهن و روانتان تضمین خواهد شد! تمرکز بیشتری خواهید داشت. در برخورد با مشکلات آرامتر خواهید بود. این فردی که برشمردیم جذاب نیست؟!
در دنیای رنگ و لعاب امروز که جذابیت را فقط در روکشی که بر آدمها میکشند تبلیغ میکند شما جذابترین باشید! همه چیز به خودتان بستگی دارد. سطح فکر، سلامت روان و تحرک و فعالیت از شما انسان فوقالعادهای میسازد. شک نکنید.
منبع: بهداشت نیوز
وقتی دوست ندارید در مورد مسئله ای با شما صحبت و از طرفی نمیخواهید رفتارتان باعث بیاحترامی به حاضرین شود باید روش درست عوض کردن موضوع بحث را بلد باشید.
آیا تا به حال برایتان پیش آمده که در یک مجلس باشید و دلتان بخواهد که سریعاً موضوع را عوض کنید، زیرا در مورد چیزی که صحبت میشود، احساس خوبی ندارید. راههای زیادی وجود دارد که شما بتوانید بحث را عوض کنید؛ بدون اینکه احساس خجالت داشته باشید.
اول تایید کنید و بعد جهت را عوض کنید
اگر شخصی شروع به صحبت در مورد چیزهایی کرد که مد نظر شما نبود، اول میتوانید قبل از اینکه موضوع را عوض کنید، یک تایید ساده داشته باشید و سپس جهت صحبت را عوض کنید اما چگونه؟ فرض کنید که یک نفر بحثی را به میان کشیده که ممکن است باعث جر و بحث شود و شما میخواهید بحث را عوض کنید. میتوانید اینگونه شروع کنید: عقاید متفاوتی در مورد این مسئله وجود دارد. به نظر شما بهتر نیست در مورد چیز دیگری صحبت کنیم که همه در مورد اتفاق نظر داریم؟
یا فرض کنید که نفر دوم از شما در مورد نامزدتان که از او جدا شدهاید و شکست سختی خوردهاید، از شما سوال میکند. میتوانید اینگونه پاسخ دهید: جدایی خیلی سخت بود اما فرصت پیدا کردم تا با افراد جدیدتر آشنا شوم تا بتوانم در کنار آنها با علایقم مثل ورزش بیشتر آشنا شوم. نظرت راجع به ورزش تکواندو چیه؟
یا زمانی که شخصی از شما در مورد شغلی که آن را میخواستید اما به آن نرسیدید سوال میپرسد، میتوانید بگویید: آره ناامید شده بودم اما این که در مصاحبه آن شرکت کردم، باعث شد تجربه پیدا کنم و برای شغلی دیگر اقدام کنم.
همه مثالهایی که در بالا گفتیم، نشان میدهد که شما میتوانید از طریق یک راه ساده و جملهبندی مناسب، بحث را عوض کنید.
صحبت کردن در مورد دیدگاهها
یکی از بهترین راهها برای عوض کردن موضوع گفت و گو، این است که شما به طرف مقابل بگویید که ایدهتان با او متفاوت است. به عنوان مثال اگر در مورد یک مسئله سیاسی اظهار نظر میکند که شما با آن موافق نیستید، میتوانید بگوید که این دیدگاه تو است و من نظر دیگری دارم که بهتر است در موردش صحبت نکنیم.
جهت دادن بحث به موضوعی دیگر
گاهی اوقات اشخاص در مورد چیزهایی صحبت میکنند که خوشایند شما نیست و شما در آنها سررشتهای ندارید. در نتیجه میتوانید از بحثی که اتفاق افتاده، یک کلمه را پیدا کنید و سپس یاد چیز دیگری بیفتید و بدون اینکه طرف مقابل متوجه شود، روی یک جنبه دیگر از موضوع تمرکز کنید.
به عنوان مثال اگر شخصی در مورد آخرین مدل لباس در فلان کشور صحبت میکند، شما میتوانید موضوع را به راههای تناسب اندام برسانید.
طوری بحث را عوض کنید که انگار متوجه نبودید
فرض کنید که طرف مقابل به سمت شما میآید و در مورد چیزی صحبت میکند که به آن علاقه ندارید. میتوانید به گونهای که انگار صحبت او را نشنیدهاید بحث را به جهت دیگری سوق دهید.
به عنوان مثال اگر پشت سر دیگران غیبت میکنند، شما جوری نشان دهید که این صحبتها را نشنیدهاید و در مورد برنامهریزیهایتان صحبت کنید یا اگر در مورد شکستی که در محل کارش خورده است، صحبت میکند و شما را کلافه کرده؛ میتوانید از او بپرسید چند فرزند دارد که انگار اصلا حواستان به بحثهای قبلی نبوده است.
مستقیم بگویید
گاهی اوقات شرایط سخت میشود و شما نمیتوانید به شکل نامحسوس موضوع را تغییر دهید. در چنین حالتی باید مستقیماً به او بگویید که علاقهای به این مسئله ندارید و اگر میتواند موضوع را عوض کند.
البته به شرطی که مودبانه این موضوع را بیان کنید. به عنوان مثال میتوانید بگویید که در مورد چیزی که میگویی سررشته ندارم و احساس میکنم که صحبت کردن با من فایده ندارد. پس بهتر است که راجع به چیز دیگری صحبت کنیم.
آماده باشید
اگر احساس میکنید شخصی که به سمت شما میآید، قرار است مثل همیشه موضوعاتی را مطرح کند که به آن علاقهای ندارید، میتوانید از قبل بحثهایی را آماده کنید و در مورد آنها صحبت کنید.
منبع: ایرنا
تا حالا فکر کردید که چرا دوستیهایتان مدام به هم میخورد یا چرا همکارانتان ظاهرا تمایلی به تعامل با شما ندارند؟
همه ما مراحلی در زندگی داریم که بهترین نسخه از خودمان نیستیم و بدون اینکه متوجه باشیم، تبدیل به آدمهایی میشویم که در کنارشان بودن برای دیگران کار دشواری است.
این از آن قرصهایی است که بعلیدناش سخت است اما نخستین گام برای تبدیل شدن به آدمی بهتر آن است که خودآگاه شویم.
نگران نباشید این مقاله قرار نیست که شما را قضاوت کند. این مقاله نوعی دعوت است. دعوت از شما که به رفتارتان توجه کنید و ببینید که آیا ویژگیهایی را دارید که باعث دور شدن آدمها میشود یا خیر. با راهنماتو همراه باشید تا این ویژگیهای آدم-پران را با هم مرور کنیم:
۱.یکدندگی
اینکه روی مواضعی که برایتان مهم است بمانید فرق میکند با اینکه یکدندگی در همه تصمیمها و بحثهایتان مشاهده شود. انعطافناپذیری به دیگران این سیگنال را ارسال میکند که فقط عقاید خودتان برایتان محترم شمرده میشود و این کار باعث میشود که تعامل با شما بیشتر از آنکه شبیه به گفتوگو باشد، شبیه به نبرد به نظر برسد.
درنتیجه، افراد ترجیح میدهند از باز کردن باب گفتوگو با شما بپرهیزند زیرا میتوانند کاملا پیشبینی کنند که این گفتوگو تنشآلود و استرسزا خواهد بود و شما نگرش منعطفی نخواهید داشت.
توصیه: نخست بدانید که یکدندگی همیشه به معنای غلط بودن موضعتان نیست، اما معنایش این است که شما یک مسئله را از زوایای مختلف نگاه نمیکنید.
خودتان را درگیر هر نبردی نکنید؛ هر موضوعی ارزش دفاع جانانه را ندارد. هر وقت که احساس کردید دارید با حرارت از موضوعی دفاع میکنید، مکث کنید از خودتان بپرسید چرا؟ آیا واقعا این موضوعی اساسی است؟ یا اینکه فقط با تغییر دیدگاهتان مخالف هستید؟
۲.بدبینی
همه ما روزهای بد داریم اما اگر پیشفرض ذهنیتان این است که همیشه منتظر بدترینها هستید، این پیشفرض میتواند روی دیگران اثر منفی بگذارد. بودن در کنار فرد همیشهبدبین انرژی عاطفی و احساسی ما را تخلیه میکند.
احساس شور و هیجان و امیدواری نسبت به چیزها یا حتی لذت از زندگی درحالیکه یک نفر مدام فقط به نقصها و خرابکاریها اشاره میکند، کار سختی است.
مردم در طول زمان از شما فاصله میگیرند تا از وزن سنگین بار احساسی منفیگراییتان در امان بمانند.
از خودتان بپرسید: «این فکر به من یا دیگران کمکی میکند؟» اغلب اوقات پاسخ منفی است.
سعی کنید چشماندازتان را با پیدا کردن کوچکترین نقاط مثبت در هر رویدادی متعادل کنید. لذت بردن از یک فنجان قهوه یا تأیید کاری که خوب انجام شده است، میتواند در طی زمان نگاه شما را به سمت مثبتاندیشی و ادراک دیگران از شما را تغییر دهد.
۳.کنترل طبیعت
آیا تا کنون رئیسی داشتهاید که ریزترین وظایفتان را با نگاهی جزئینگر مدیریت کند یا والدی داشتهاید که بر همه تصمیمهایی که میگیرید نظارت داشته باشد؟
اگر پاسختان مثبت است پس اثر منفی کنترلگری را میشناسید. کنترلگری باعث میشود احساس محدودیت و حتی خفگی کنید و باعث میشود دلتان نخواهد با کسی که این احساس را در شما ایجاد میکند مراوده داشته باشید.
پس وقتش رسیده که به خودتان بنگرید و ببینید آیا گاهی این رفتار را در قبال دیگران نداشتهاید؟ قابل درک است که بخواهید روی زندگی خودتان کنترل داشته باشید، اما این میل هرگز با کنترل کردن دیگران ارضا نمیشود.
توصیه: میل به کنترل دیگران را با میل و اشتیاق برای حمایت از آنها جایگزین کنید. به جای اینکه به دیگران دیکته کنید که چه کنند، به آنها توصیه و راهنمایی بدهید، آن هم وقتی از شما توصیه و راهنمایی خواستند.
یادتان باشد رها کردن کنترلگری به معنای بیاهمیتی نیست، بلکه معنایش آن است که به دیگران و تصمیمهایی که میگیرند اعتماد دارید.
4.تدافعی عمل کردن
وقتی کسی به شما میگوید که میتوانستی کاری را بهتر انجام بدهی یا به شما انتقاد سازندهای میکنند چگونه واکنش نشان میدهید؟
هیچکس دوست ندارد چنین چیزهایی بشنود اما اگر میخواهیم در جامعه و در حلقه دوستانمان بهتر عمل کنیم، باید بلوغ کافی برای مواجه شدن با بازخوردها را داشته باشیم.
اگر همیشه تدافعی عمل میکنید و تلاش میکنید تا بازخوردهای کوبنده بدهید، ناخواسته دیگران را به نقش «مهاجم» سوق میدهید، حتی اگر آنها نیت خوبی داشته باشند.
شما خودتان را به مثابه فردی بازنمایی میکنید که هیچ خطا و اشتباهی نمیکند و همه تقصیرها و خطاها گردن دیگران است. دیگران هم باید مراقب باشند که واژگان درستی در قبال شما استفاده کنند و ماشه واکنشهای تدافعی شما را کمتر بچکانند. این باعث میشود که دیگران تا حد ممکن به حریم خصوصی شما وارد نشوند و فاصله امن را با شما حفظ کنند.
توصیه: تدافعی بودن را با کنجکاوی تعویض کنید. وقتی احساس کردید میخواهید از خودتان دفاع کنید، پرسشهای کنجکاوانه مطرح کنید.
مثلا «میشود کمکم کنی بفهمم که منظورت چیست؟»
یادتان باشد هیچ ایرادی در خطا کردن یا تصحیح اشتباه وجود ندارد. این اتفاقی است که حتی برای بهترین آدمهای روی کره زمین رخ میدهد. هویت ما را واکنشهایمان به آن لحظات تعریف میکنند.
۵.تکبر
همه ما با آن آدمی که فکر میکند باهوشترین فرد اتاق است و از اینکه این را به همه اعلام کند ابایی ندارد، ملاقات کردهایم. مطمئنا اعتمادبهنفس مهم است اما خط ظریفی بین خود-اطمینانی و تکبر وجود دارد.
وقتی طوری رفتار میکنید که انگار همه پاسخها را میدانید و عقاید یا احساسات دیگران برایتان اهمیتی ندارد، این پیام را ارسال میکنید که باور دارید از هر کس دیگری بهتر میفهمید و میدانید.
این کار نه تنها دیگران را معذب میکند بلکه باعث میشود که اشتیاق کمی برای برقراری روابط معنادار با شما داشته باشند. ممکن است فکر کنید که با تخصص و موفقیتهایتان در حال اثرگذاری روی دیگران هستید، اما در واقعیت، شما دارید محیطی را ایجاد میکنید که مردم در آن احساس میکنند نمیتوانند در کنار شما خودشان باشند.
توصیه: نکتهاش آن است که تکبر را به فروتنی تبدیل کنید. تأیید کنید که هر کسی ایدههای ارزشمندی دارد. شما تنها فردی نیستید که ایدههای ارزشمند و خوب و کارشناسیشده و تجربه دارد.
و دوم، تمرین کنید که شنونده فعال باشید. معنایش این نیست که منتظر بمانید و مدام سرتان را به نشانه تأیید حرف دیگری تکان دهید، بلکه معنایش این است که بشنوید دیگران چه میگویند و نقطهنظرات آنها را به حساب بیاورید.
۶.خودمحوری
گاهی ما چنان در دنیای خودمان غرق میشویم که فراموش میکنیم دیگرانی هم هستند. هیچ ایرادی ندارد که برای خودتان وقت بگذارید. درحقیقت، خودمراقبتی برای سلامت روانی بسیار حیاتی است.
اما وقتی که خودمراقبتی تبدیل به خودمحوری و خودخواهی میشود، داستان فرق میکند.
خودمحوری یعنی مدام نیازها، خواستهها و احساسات خودتان را ورای نیازها و خواستهها و احساسات دیگران میبینید.
چه تسلط بر گفتوگو یا برنامهریزیای باشد که به نفع شماست، این رفتارها باعث میشوند دیگران با شما احساس غریبگی کنند. این باعث میشود دیگران نتوانند در سطوح عمیقتر با شما ارتباط برقرار کنند که منجر به روابط سطحی و از دست دادن فرصتهای ارتباط واقعی میشود.
توصیه: اول از همه نیازها و احساسات دیگران را تأیید کنید. معنایش این نیست که باید نیازهای خودتان را قربانی کنید اما تلاش کنید تعادلی کشف کنید که نظرات همه محترم دانسته شود.
همدلی را تمرین کنید. خودتان را جای دیگران بگذارید و تلاش کنید که بفهمید هر کسی چه پیشینهای دارد. این کار نه تنها روابط شما را غنی میکند بلکه چشماندازتان را نیز توسعه میبخشد. و آخر، تلاش کنید که نورافکنی را که رویتان تابیده شده با دیگران هم قسمت کنید. چه در حال گفتوگو هستید و چه در یک فعالیت مشارکت دارید، سعی کنید یادتان بماند آدمهای دیگری نیز هستند.
به دیگران هم فرصت صحبت و انجام کارها را بدهید. این رفتا ساده باعث میشود دیگران هم به شما احترام بگذارند و برایتان ارزش قائل شوند.
۷.معتمد نبودن
این احساس را میشناسید ـ منتظر کسی باشید که همیشه دیر میکند، روی کمکی حساب کنید که هرگز نمیرسد یا شنیدن قولهایی که به ندرت محکم میمانند.
خودتان تا چد حدی در زندگی معتمد بودهاید؟
وقتی افراد نتوانند رویتان حساب کنند، رابطه بهم میخورد. این الگو باعث میشود که دیگران در طی زمان در مورد برقراری رابطه با شما تعلل کنند یا دیگر رابطه معناداری با شما نداشته باشند.
بدترین قسمتش این است که حتی اگر نیتهایتان خوب باشد، رفتار شما ـ یا فقدان رفتار شما ـ است که دیگران به یاد میآورند. غیرقابل اعتماد بودن شهرت شما را تار میکند و باعث میشود دیگران نتوانند روی شما به لحاظ حرفهای و احساسی سرمایهگذاری کنند.
توصیه: لازمه قابل اعتماد بودن خودآگاهی است. اگر همیشه دیر میرسید یا ضربالاجلها را از دست میدهید، باید این الگو را شناسی کنید و دلایل پنهانی آن را کشف کنید.
مدیریت زمان را یاد بگیرید. همیشه دیر رسیدن به معنای برنامهریزی ضعیف است. سعی کنید از تقویم، یادآوری و فهرست کارهایی که باید انجام شود استفاده کنید تا زمان را از دست ندهید.
درباره تعهدهایتان هم واقعگرا باشید و قول کاری که از عهدهتان برنمیآید را به کسی ندهید.
سخن آخر
همه ویژگیها را گفتیم اما گاهی اصلا مسئله شما نیستید. بنابراین سعی کنید صدای منتقد درونتان را واکاوی کنید زیرا گاهی آنقدر یقه خودمان را سفت میگیریم که باعث میشود اعتماد به نفسمان پایین بیاید و آنجایی که باید مواضح جرئتمندانه و مخالف اتخاذ نمیکنیم. این بستگی به شما دارد که تعادل را در روابط خودتان و دیگران حفظ کنید و رابطه را بده و بستانی در نظر بگیرید که گاهی نیاز دارد در آن کوتاه بیایید.
منبع: بهداشت نیوز
خواسته اصلیتان موفقیت در زندگی و کار است، غافل از آن که به واسطه داشتن برخی از افکار و رفتار موفق شدن شما مدام به تاخیر خواهد افتاد و از شما دور خواهد شد. بسیاری از مردم فکر میکنند که بهترین راههای موفقیت کسب مهارتها و عادتهاست ولی کدام یک؟ بهترین راه دوری از چیزهایی است که شما را از هدفتان دور میکند، به جای اضافه کردن چیزهایی به زندگیتان فاکتورهای منفی را از زندگی خود حذف کنید.
تسلیم شدن در برابر خیلی از آنها آسان است اما برخی دیگر احتیاج به زمان دارد. در ادامه این بخش با رفتارهایی که باید از زندگی خود حذف کنید تا به موفقیت برسید، آشنا خواهید شد. عناوین اصلی که رفتارهای شما را تحت تاثیر قرار میدهند:
۱- بهانههای بیمنطق
افراد موفق خانواده، دوستان، رئیس و همکار خود را سرزنش نمیکنند و خود را مسئول زندگی آنها میدانند و زندگی خود را توسعه میدهند.
۲- حذف کمال گرایی برای رسیدن به موفقیت
کمال گرایی باعث هدر رفتن زمان میشود و به جای ناراحتی در مورد اشتباهات و یا نقصهای فیزیکی که اذیتشان میکند سعی کنید به گامهای کوچک که باعث پیشرفتتان میشود، فکر کنید. هیچ کس کامل نیست و همه میتواند برای سایرین تصمیم بگیرند.
۳- حذف ترس برای رسیدن به موفقیت
بسیاری از مردم بدون آگاهی خود را کوچک میکنند. آنها در طول مذاکره ساکت هستند و از ریسک کردن اجتناب میکنند. این ترس افراد را از موفقیت باز میدارد.
۴- کنترل کردن همه چیز
شما نمیتوانید همه چیز را کنترل کنید و سعی بر انجام اینکار بیفایده است و کمکی به موفقیت نمیکند. اما بیشتر باعث استرس، ناراحتی و خستگی میشود. به جای کنترل همه چیز سعی کنید بیخیال باشید.
۵- حذف طرز فکر ثابت برای رسیدن به موفقیت
بسیاری از افراد طرز فکر ثابت دارند و هیچ سعی برای یادگیری یا تغییر نظر ندارند و این طرز فکر کار را برای موفقیت بیشتر آنها سخت میکند چون در گذشته ماندهاند.
۶- آرزوهای یک شبه
بعضیها فکر میکنند افرادی که به آرزوهایشان رسیدهاند یک شبه و شانسی موفق شدهاند اما نمیتوانید به شانس برای موفقیت تکیه کنید. موفقیت نیازمند زمان و وقف است و باید برای آینده برنامهریزی کنید.
۷- افراد منفی نگر
اگر اطراف شما افراد منفینگر هستند که فقط نیمه خالی لیوان را میبینند. جای خالی آنها را با افراد خوشبین و مثبت عوض کنید چون این افراد حامی شما هستند و شما را برای رسیدن یه اهدافتان کمک میکنند و انگیزه و خوشحالی بیشتری را برای شما به ارمغان میآورند.
۸- نه گفتن برای رسیدن به موفقیت
بسیاری از افراد در نه گفتن مشکل دارند و نمیتوانند نظرات خود را آزادانه بیان کنند که این امر باعث میشود فرد از موفقیتهای خود باز بماند.
منبع: بهداشت نیوز