بی اعتبار سازی الگویی است که در آن یک همسر به طور مستقیم یا غیر مستقیم، افکار، احساسات یا شخصیت طرف مقابل را تحقیر می کند .
اجازه دهید به این الگو که می تواند اشکال مختلفی به خود بگیرد از نزدیک تر نگاه کنیم. در اینجا، دو بحث بین محمد و شراره و رویا و بهروز صورت گرفته است.
با مجله ی تفریحی سرگرمی باحال مگ همراه باشید .
مورد 1 نمونه
شراره: (بسیار عصبانی) دوباره وقت ملاقاتت رو با دکتر از دست دادی، تو بسیار بی مسؤولیت هستی، می ببینم که داری می میری و من رو ترک می کنی، درست شبیه پدرت؟
محمد: (آزرده خاطر) متشکرم، میدونی که من مثل پدرم نیستم.
شراره: او آدم سطحی ای بود و تو هم همین طور!
محمد: (با تمسخر) متأسفم! شانسم رو از ازدواج با این نمونه عالی مسؤولیت، فراموش کرده بودم. تو حتی نمی تونی کیف دستی ات رو مرتب نگه داری.
شراره: حداقل در مورد چیزهای کوچک احمقانه، این قدر وسواسی نیستم.
محمد: خیلی مغرور و متکبریا
مورد بعدی
رویا: (با اشک) تو میدونی، من واقعا از ارزیابی ای که علی پور سر کار در مورد من انجام داد، ناراحتم .
بهروز: من فکر نمی کنم او آن قدرها هم انتقادگر باشه. من خوشحالم، ارزیابی ای که از او دریافت کردم مثبت بود.
رویا: (با حسرت به موضوع بر می گردد) نمی دونی، منو بسیار ناراحت کرد.
بهروز: بله، می فهمم، اما هنوز فکر می کنم که تو خیلی حساسی و زیاد واکنش نشون میدی؟
این مثال ها کاملا متفاوتند. اما هر دو بی اعتبار سازی را نشان میدهند. مورد اول بسیار گزنده تر و تلخ تر از دومی است و از این رو نسبت به دومی آسیب بیشتری به رابطه وارد می آورد.
در مثال محمد و شراره شما می توانید تحقیر و توهین را کاملا احساس کنید. بحث در حمله به شخصیت دیگری جای می گیرد، که از همه آسیب رساننده تر است.
اگرچه رویا و بهروز مانند محمد و شراره تحقیر و توهین نشان ندادند، با این همه، بهروز به طور ظریفی رویا را به دلیل احساسش تحقیر می کند.
او حتی ممکن است فکر کند عملش سازنده است یا سعی دارد با گفتن “تا این اندازه هم مهم نیست” او را دلداری بدهد.
با وجود این، این نوع گفتگو نیز نوعی بی اعتبار سازی است.
رویا ممکن است احساس آزردگی بیشتری بکند، زیرا شوهرش گفته که احساسات غمگینی و ناکامی او نامناسب هستند.
بی اعتبار سازی تحقیر کننده مورد استفاده به وسیله شراره و محمد در اولین مثال، آشکارا نسبت به اشکال ظریف تر بی اعتبار سازی مخرب تر است.
اما هر گونه بی اعتبار سازی بدهایی را در ارتباطات ایجاد می کند. بی اعتبارسازی آسیب می زند و طبیعتا منجر به کتمان آن چه هستید و آن چه فکر می کنید، خواهد شد.
پیشگیری از بی اعتبار سازی
در هر دوی این گفتگوها، اگر هر یکی از همسران به دیدگاه دیگری احترام گذاشته و آن را تأیید کرده بود، وضعیت می توانست بهتر از این باشد.
ببینید که هر یک از این دو مکالمه چه طور می توانست به شیوه ای متفاوت پیش برود.
مورد 1 مثال تحقیر بین زوج ها
شراره: (بسیار عصبی) من بسیار عصبانی ام، تو مجددأ وقت ملاقاتت رو با پزشک فراموش کردی، من برای آینده و این که در کنارم بمونی، نگرانم.
محمد: (آزرده) واقعأ ناراحتت کردم، این طور نیست؟
شراره: میخوام بدونم که به خاطر من این کار رو می کنی، به خاطر من! هنگامی که قرارهای ملاقاتت رو فراموش می کنی، من نگران و مضطرب میشم.
محمد: می فهمم چرا هنگامی که از خودم مراقبت نمی کنم، نگران میشی! .
مورد ۲ مثال تحقیر
رویا : (با اشک) میدونی، من واقعا از ارزیابی علی پور در مورد خودم ناراحت شدم.
بهروز : اون واقعا تو رو ناراحت کرده؟
رویا : بله، همین طوره و من در مورد این که آیا میتونم به این شغل ادامه بدم، نگرانم.
بهروز : نمی دونستم در مورد از دست دادن شغلت این قدر ناراحت و نگرانی در مورد احساساتت بیشتر با من صحبت کن .
در این گفتگوها، نوار از نو برگردانده شد، منتهی با پیامدهای بسیار متفاوت برای هر دو زوج.
در صورت لزوم، شما و همسرتان می توانید تقاضای برگشت کنید. هنگامی که چنین درخواستی کردید، می توانید بگویید: “اجازه بده از نو گفتگو کنیم، ما می تونیم بهتر گفتگو کنیم”. یا به سادگی “نظرت در مورد به عقب برگشتن چیه؟” در این مثال های مثبت، یک نوع مالکیت احساسات، احترام برای شخصیت یکدیگر و تأکید بر معتبر بازی وجود دارد.
منظور از معتبرسازی این است که نگرانی فرد دیگر شنیده شده و به آن احترام گذاشته شود.
برای معتبرسازی لازم نیست با همسرتان و احساساتش موافق باشید.
پژوهش ها نشان میدهند که بی اعتبار سازی یکی از مهم ترین پیش بینی کننده های مشکلات آتی و طلاق است ولی مقدار تأیید، به آن اندازه پیش بینی کننده سلامت رابطه نیست .
آیا این یافته به این معناست که تأیید زیاد مهم نیست؟
البته که نه! اما به این معنی است که توقف بی اعتبار سازی حیاتی تر است.
تأیید احترام آمیز، بی اعتبار سازی را بازداری می کند اما تأیید، قوانینی را می طلبد، به ویژه هنگامی که شما واقعا ناکام شده یا خشمگین هستید .
توصیه ها
ا- به احساسات، گفته ها و شخصیت همسرتان احترام بگذارید و به آنها اعتبار ببخشید.
۲- برای اعتبار بخشی لازم نیست که با همسرتان و احساساتش موافق باشید، بلکه به این معناست که نگرانی همسرتان را بشنوید و به آن احترام بگذارید.
منبع: باحال مگ
تعریف عزت نفس
در پاسخ به سوال عزت نفس چیست می توان گفت در روانشناسی ، واژه عزت نفس برای توصیف احساس کلی فرد از بها دادن به خود یا ارزش شخصی مورد استفاده قرار می گیرد. به عبارت دیگر، چقدر قدردان خود هستید و خودتان را دوست دارید.
نکات مهم در مورد عزت نفس
همچنین می تواند منجر به اتخاذ انتخاب های بد و سقوط در روابط مخرب شود، یا این که فرد نتواند به طور کامل به توانایی های خود عمل کند.
عوامل تاثیر گذار بر عزت نفس
عوامل مختلفی که بر عزت نفس تاثیر می گذارند، عبارتند از:
عوامل ژنتیکی که به شکل گیری کلی شخصیت کمک می کنند می توانند در این زمینه موثر باشند. اما غالبا این تجربیات هستند که اساس عزت نفس کلی را شکل می دهند.
کسانی که به طور مداوم ارزیابی های بسیار انتقادی یا منفی از اعضای خانواده و دوستان یا اطرافیان خود دریافت می کنند، به احتمال زیاد مشکلاتی را با عزتنفس پایین خود تجربه خواهند کرد.
علاوه بر این، تفکر درونی، سن، هرگونه بیماری بالقوه، معلولیت ها ، یا محدودیت های فیزیکی ، و شغل شما هم می توانند بر عزتنفس تان تاثیر بگذارند.
چرا عزت نفس اهمیت دارد؟
در مقابل:
عزت نفس، خویشتن پنداری نیست، اگرچه ممکن است بخشی از آن باشد.
مفهوم خویشتن پنداری درکی است که از خودمان داریم و پاسخ ما به این سوال از خودمان که “من چه کسی هستم؟“.
خویشتن پنداری از تمایلات، افکار، ترجیحات و عادت ها، سرگرمی ها، مهارت ها، و حوزه های ضعف آگاهی دارد.
منبع: باحال مگ
در دنیایی که به نظر میرسد هرگز از حرفزدن دست نمیکشد! سکوت گوهری کمیاب و ارزشمند است. سکوت نوعی خودمراقبتی است که اثرش بر سلامت روان ما قوی و اساسی است. در میانهٔ شلوغیها و سروصداهای زندگی، پیداکردن لحظاتی از سکوت، فرصتی است برای استراحت، شارژشدن و مواجهه قوی با چالشهای زندگی.
اگر شما هم مثل بیشتر افراد، زندگی شلوغی دارید و اغلب درگیر سروصداها هستید و مشتاقانه دوست دارید بیشتر به خودتان بپردازید و از هیاهو فاصله بگیرید، پس ارزشش را دارد که به دنبال سکوت باشید و سلامت روانتان را دریابید.
سکوت میتواند استرس را کم کند
مغز شما همیشه در حال فعالیت، پردازش اطلاعات، تصمیمگیری، فکرکردن درباره گذشته و آینده، برنامهریزی، نگرانی و تصور چیزهایی است که وجود ندارند. در دنیای پُر از مشغله امروز بهراحتی در تلهٔ انجام همزمان چند کار میافتیم و این عادتی است که باعث استرس بیشتر و کارآمدی کمتر ما میشود.
علوم اعصاب نشان میدهد مغز انسان آنقدر شلوغ است که بیشتر افراد از بیشتر فعالیتهای ذهنی خود آگاه نیستند و به همین دلیل بیشتر مستعد حواسپرتی و بیتمرکزی هستند. تمام این سروصداها باعث میشوند بهسختی بتوانیم در زندگی روزمره در لحظه حضور داشته باشیم. سکوت کمک میکند دقیقاً همان کاری را بکنیم که میخواهیم و تمام افکار مزاحم و حواسپرت کُن را کنار بزنیم. سکوت فرصتی برای تمرکز روی آنچه در حال حاضر رخ میدهد میباشد، بهجای اینکه غرق در اتفاقات دیروز یا اتفاقهای احتمالی فردا باشیم. در سکوت وقت گذراندن کمک میکند ذهنآگاه شویم و در وضعیت آگاهانه و هشیارانهای قرار بگیریم.
تمرینات تنفسی راه دیگری برای تسکین استرس و اضطراب هستند و میتوانید سکوت را با تنفس کنترل شده تلفیق کنید. این کار باعث میشود ضربان قلب و فشارخونتان پایین بیاید و این سودی برای سلامت جسم و روانتان است.
بیرون قدمزدن و فقط صدای طبیعت را شنیدن راهی برای پاکسازی ذهن بعد از یک روز طولانی و شلوغ در محل کار یا مدرسه و... است. مهم این است که در جایی ساکت قدم بزنید. اگر در یک خیابان شلوغ قدم بزنید که پُر از افراد و ترافیک است، از سکوت بهرهای نخواهید برد.
سکوت میتواند تنش عضلات را کم کند
سکوت میتواند تنش و گرفتگی عضلات را کم کند. سروصدای مداوم و آلودگی صوتی باعث میشود ناخودآگاه بدنتان را منقبض کنید و دچار تنش عضلانی شوید. سکوت و ذهنآگاهی کمک میکنند تنش جمع شدهای که باعث احساس درد و گرفتگی عضلات میشوند رها شود. خیلی از افراد با عضلات گرفته و پُرتنش راه میروند و فعالیت میکنند بدون اینکه بدانند، چون اطراف آنها پُر از محرکهای مداوم و شلوغی و استرس است.
هر روز چند دقیقه برای تمرکز روی زمان حال و در لحظه ماندن وقت بگذارید. به احساسهایی که در بدنتان دارید دقت کنید. در طبیعت قدم بزنید یا در سکوت با موسیقی ملایم در پسزمینه مدیتیشن کنید. دنیای طبیعت اثری آرامشبخش دارد که کمکتان میکند آرام شوید.
سکوت میتواند عملکرد ادراکی را تقویت کند
سکوت ابزاری برای تمرکز، شفافیت ذهنی و تصمیمگیری است. اگر مدام در هیاهو و غرق در صداهایی از تلویزیون و موبایل و حرفزدن دیگران باشید، بهسختی میتوانید تمرکز کنید و تمام این سروصداها مزاحم ذهن شما هستند.
مطالعهای روی موشها دریافت روزی دو ساعت در سکوت گذراندن، رشد سلولهای جدید در هیپوکامپ مغز را افزایش میدهد. هیپوکامپ بخشی از مغز است که در حافظه، یادگیری و هیجانات نقش دارد. سکوت میتواند به شما کمک کند شفافتر فکر کنید و وقتی هیچ حواسپرتکنی وجود ندارد همان چیزی که مهم است وارد ذهنتان خواهد شد. این توانایی خصوصاً اگر مشکل تمرکز روی مسائل بزرگتر دارید بسیار کاربردی است، مثلاً وقتی که میخواهید فکر کنید چه مسیر شغلی برای شما بهترین است.
سکوت میتواند به آرامش بدنتان کمک کند
وقتی کلمهٔ «آرامش» به گوشتان میخورد چه چیزی به ذهنتان میرسد؟ شاید درازکشیدن در یک وان آب گرم یا در یک ساحل آفتابی و زیبا. شاید هم وقتگذاشتن برای خودتان با یک کتاب خوب و یک فنجان چای برای شما معنی آرامش داشته باشد. هر برداشت و تصویری که از آرامش داشته باشید بههرحال این کار برایتان مفید است.
آرامش بهراحتی به دست نمیآید و نیاز به تمرین دارد. ولی بهمحض اینکه تمرین تکنیکهای آرامشبخش روزانه را شروع کنید (مثل تنفس عمیق یا مدیتیشن در سکوت)، بهمرورزمان ریلکس کردن برایتان راحتتر شده و در نهایت کمکتان میکند سلامت روانتان را بهبود ببخشید.
سکوت تمرکزتان را بیشتر میکند
وقتی سعی دارید روی کاری تمرکز کنید، سکوت میتواند بهترین دوست شما باشد. مشکل اینجاست که با سروصداهای زیاد پیرامون، بهسختی میتوانیم ذهنمان را متمرکز نگه داریم و فقط به چیزی فکر کنیم که نیازمند دقت و توجه ماست.
برای غلبه بر چنین مشکلی، استراحتهای چنددقیقهای داشته باشید و با گوشدادن به بدنتان از صداهای محیط فاصله بگیرید. مشغول هر کاری که هستید، چند دقیقهای دست از کار بکشید و از پنجره به بیرون نگاه کنید یا کارهای فیزیکی مانند پیادهروی یا حرکات کششی انجام دهید و دوباره به زندگی پرمشغله برگردید.
سکوت ذهنتان را شفاف میکند
سکوت میتواند کمکتان کند تصمیمهای مهم زندگی را بهتر بگیرید. خیلی از افراد وقتی دوروبرشان شلوغ است و سروصدا میشنوند نمیتوانند تصمیم بگیرند یا انتخاب کنند. اگر وقتی را در سکوت باشید میتوانید با افکارتان خلوت کنید و در مورد مسئله یا انتخابی که پیش رو دارید بهتر فکر کنید و تصمیم بگیرید. این بار اگر در موقعیتی قرار گرفتید که دیدید نمیتوانید راهحلی برای مسئلهتان پیدا کنید، بهجای خلوت و ساکتی بروید و عملکرد ذهنتان را در این شرایط تجربه کنید.
سکوت کمک میکند بهتر گوش دهید
به گزارش وب گاه تبیان، گوشدادن بخش مهمی از مهارتهای ارتباطی است و گاهی آنقدر مشغول حرفزدن میشویم که فراموش میکنیم ساکت باشیم و فقط گوش بدهیم. هر چه بیشتر به چیزهایی که دیگران میگویند گوش دهید، احتمال اینکه متوجه چیزی جدید یا جالب در کارهای روزمره شوید بیشتر است. ضمناً در تعاملات دوطرفه، سکوتکردن و به حرفهای طرف مقابل گوشدادن ایجاد حس همدلی میکند و اجازه میدهد چیزها را از زاویه دید یک فرد دیگر هم ببینید و احساس او را درک کنید.
منبع: ایرنا
خشم و عصبانیت یکی از قدرتمندترین احساسات افراد است که کاملا طبیعی است و ناشی از ترس می باشد راه هایی هست که بتوانیم با آرامش خشم دیگران را فروکش کنیم.
افراد عصبانی در زندگی همه ما هستند. ممکن است، مادر، پدر، دوست، همسر، رئیس و… در اطرافتان عصبانی و زودخشم باشند . شاید خودتان هم یکی از افراد عصبانی این کره خاکی باشید.
در هر حال، برخورد با چنین افرادی از موارد اجتناب ناپذیری است که در زندگی همه پیش می آید. اما در مواجهه با این دسته از افراد چه باید کرد؟
گاهی اوقات، آنها به شدت عصبانی هستند. یعنی حتی گوش کردن، تلاش برای پرت کردن حواسشان یا راه کارهایی از این دست هم جوابگو نیست. در این مواقع، چه باید کرد؟ برخورد با افراد عصبانی و آرام کردن افراد عصبانی یک مهارت و هنر انسانی است. پس به آن توجه کنید.
دلایل عصبانیت
دلایل مختلفی وجود دارد که مردم دارای مشکلات عصبی هستند. برخی خصوصیات شخصیتی مانند خودشیفتگی، رقابت پذیری و تحمل کم و ناامیدی می تواند شخصیت مستعد را برای عصبانیت آماده کند. همچنین، وضعیت عاطفی یا جسمی ما قبل از یک رویداد تحریک آمیز می تواند به طغیان های عصبی کمک کند. اگر از قبل خسته، افسرده یا دچار اضطراب باشید، رفتارتان سریعتر به عصبانیی منجر می شود.
عصبانیت و پرخاشگری همچنین رفتارهای آموخته شده ای هستند که از والدین ما به ما منتقل شده اند. کسانی که در یک خانواده عصبانی پرورش یافته اند و در آنجا مشاجره عادی بوده است، بیشتر احتمالاً عصبانی و تهاجمی خواهند بود. لین لینکا روانشناس دارای مجوز از آریزونا می گوید: “انرژی عصبانیت خاموش، مانند ویروس زننده ای مسری است. این می تواند خانواده شما را از طریق یک عضو آلوده کند و به دیگران منتقل شود. هر فرد تحت تأثیر عصبانیت در سیستم اجتماعی خود قرار می گیرد و آن را به روش منحصر به فرد خود اعمال می کند، خواه در سکوت از خشم باشد و یا با عصبانیت بر روی دیگران اعمال شود.”
افراد عصبانی ممکن است دلایل موجهی برای احساس ناراحتی شان داشته باشند اما دلایل این امر باعث نمی شود که تحمل بیماریشان را برای ما راحت تر کند. عصبانیت رنج عظیمی را ایجاد می کند نه تنها برای افراد عصبانی بلکه برای همه افرادی که در اطراف آنها هستند.
انواع خشم
از خیابان که رد می شوید صدای داد و بیداد فردی را می شنوید که به شدت عصبانی است، در مترو هنگام سوار شدن، در صف نانوایی، پشت میله زندان، در مطب پزشک، پشت دیوار خانه همسایه،… حتی چهاردیواری خانه خودتان بارها و بارها شاهد نزاع و مجادله بین اشخاص بوده اید. شما می توانید با رفتار صحیح و شیوه های کاربردی، خشم طرف مقابل را کاهش دهید و یا به گونه ای رفتار کنید که یک بحث و گفت وگوی ساده به صحنه جنگ مبدل شود. برای اینکه بدانید با فرد عصبانی و خشمگین چگونه رفتار کنید ابتدا باید انواع خشم را بشناسید، خشم طرف مقابلتان را شناسایی کنید، از طریق رفتار او به افکار او پی ببرید تا بتوانید نهایتاً به راه حل برسید.
خشم انواع مختلف دارد: خشم رفتاری، خشم کلامی، خشم تحریک آمیز و خشم منفعل
خشم رفتاری
این نوع خشم فیزیکی و مستقیم است، قابل پیش بینی نیست، فرد خشمگین ممکن است به طرف مقابل خود حمله کند و یا اقدام به شکستن اشیا و یا پرتاب وسایل اطراف نماید.
شیوه برخورد:
آرام باشید، جواب آتش را با آتش نمی دهند، اجازه دهید عصبانیت وی فروکش کند، مراقب نقطه ضعف های او باشید و در هنکام خشم روی این حساسیت ها دست نگذارید. حتی یک کلام اشتباه می تواند او را به کوه آتشفشان مبدل کند. این وضعیت بسیار آسیب پذیر است با آن ها درباره اینکه حق با کیست و مقصر کیست سخن نگویید. اجازه دهید خودش آرام شود سعی نکنید با منطقی صحبت کردن او را آرام کنید چون در این هنگام منطق برای آن ها مفهومی ندارد. بعد از آرام شدن از او بپرسید چه پیشنهادی دارد.
خشم کلامی:
این نوع خشم را خشم عاطفی یا روانی می دانند که هدف آن آسیب رساندن به فرد مقابل با استفاده از الفاظ و کلمات است. فرد خشمگین عصبانیت خود را با توهین، تحقیر و تهدید ابراز می کند. اغلب فرد خشمگین بعد از آرام شدن از بکار بردن این الفاظ اظهار پشیمانی می کند.
شیوه برخورد:
از الفاظ مشابه استفاده نکنید، مقابله به مثل نکنید این الفاظ تحت احساسات بیان شده اند آنها را بدل نگیرید. توجه داشته باشید که او بعد از آرام شدن از گفته های خود پشیمان خواهد شد. آنچه که اغلب افراد در این نوع خشم می گویند ریشه در عواطف و ترس هایشان دارد. اگر حرف هایش را جدی بگیرید فقط تنش را بیشتر کرده اید. سعی کنید اصلاً از لحاظ کلامی هم سطح او نشوید چون هیچ کمکی به شما نخواهد کرد. با شوخی یا یک طنز تنش را کمتر کنید. بعضی از این افراد ممکن است پا را فراتر از خطوط قرمز بگذارند و از کلمات رکیک استفاده کنند در این هنکام حدو مرز رابه او یادآوری کنید و بگویید این شرایط برای شما قابل تحمل نیست. اجازه دهید تا ارام شود، سپس کنترل مکالمه را در دست بگیرید.
خشم تحریک آمیز:
این افراد از خشم خود استفاده می کنند تا بتوانند تغییرات مثبت ایجاد کنند. در واقع فرد خشمگین مشکلات خود را به این طریق مطرح می کند. آن ها به دنبال تغییر مثبت هستند و پیام خود را با روشی آرام و منطقی منتقل می کنند. در این نوع خشم فرد خود را کنترل می کند و یا در بدترین حالت توهین لفظی می کند. آن ها در مورد راه حل با طرف مقابل بحث می کنند.
شیوه برخورد:
توجه داشته باشید که این افراد قصد آسیب رساندن به شما را ندارند آن ها در پی راه حل برای رفع مشکل خاصی هستند اما کلامشان خوشایند شما نیست پس دلیل خشم آن ها درک کنید. صحبت آن ها را صادقانه گوش دهید، با آن ها همدلی کنید. بفهمید از شما چه می خواهد، مشکل او را دریابید، به پیشنهاد او توجه کنید.
خشم منفعل:
در این نوع خشم فرد از رؤیارویی مستقیم اجتناب می کند و مخالفت و خشم خود را به گونه ای غیر مستقیم ابراز می نماید. احساس خشم خود را سرکوب می کند. کارمندی که خشم خود از رییس، با اهمال کاری در کار پرونده ارباب رجوع نشان می دهد درواقع خشونت منفعل دارد. این فرد از طریق رفتار مخالفت خودش را نشان می دهد.
شیوه برخورد:
با این فرد باید قاطعانه صحبت کرد. با او صریح باشید. چون این افراد از احساسات منفی خود سخن نمی گویند باید درباره مشکلش با او صحبت کنید او را با احساساتش روبه رو کنید اگر متوجه شدید که او از دست شما عصبانی است بخواهید در مورد عصبانیتش با شما سخن بگوید. به او بگویید که رفتارش چگونه شما را آزار می دهد و باعث رنجش شما است.
روش های مقابله با عصبانیت و رفتارهای تند دیگران
اگر در زندگی خود باید با افراد عصبانی دست و پنجه نرم می کنید، در اینجا چند روش برای مقابله با رفتارهای تند آنها آورده شده است:
منبع: ساعد نیوز
ارتباطات اجتماعی حتی صمیمی ترین آن ها گاهی دستخوش سوء تفاهماتی می شود که از دست یک دیگر ناراحت می شویم. خانواده، خویشاوندان، دوستان، همکاران و حتی دوستان شبکه های اجتماعی دلگیر شویم. بدیهی است نمی توانیم آدم ها را عوض کنیم ولی می توانیم با برخورد مناسب و تجزیه و تحلیل آن رفتار یا گفته باعث شویم دلمان نشکند و رنجیده خاطر و ناراحت نشویم.
هنگام وقوع درگیری، احساساتی که در ما به وجود می آید، آثار متعددی در روح و روان مان باقی می گذارد. اغلب واقعه را بارها در ذهن خود تکرار می کنیم و با تمرکز بیش از اندازه روی رفتار خود، پس از مدتی این احساس به وجود می آید که شاید رفتار خودمان اشتباه بوده است. کم کم به این باور می رسیم که مقصر این اتفاق خودمان هستیم و احساس بدی نسبت به خود خواهیم داشت، اما می توان با روش هایی ساده، این احساسات منفی را تغییر داده، آرامش خود را حفظ کرد و برخورد بهتری با خود و طرف مقابل داشت.
شیوه ی صحیح برخورد با کسانی که از دست شان ناراحت هستید
با کسی که ناراحت تان کرده چه رفتاری می کنید؟ آیا جار و جنجال راه می اندازید و با تندخویی پاسخش را می دهید؟ متأسفانه این دقیقا همان رفتاری است که بسیاری از ما نسبت به فردی که ناراحت مان کرده در پیش می گیریم. یعنی هر وقت از دست کسی شدیدا دلخور می شویم، در اقدامی تلافی جویانه به خشونت کلامی روی می آوریم، غافل از اینکه با نیش و کنایه زدن فقط خودمان را ناراحت تر می کنیم. قطعا خشونت کلامی راه حل مناسبی برای برطرف کردن دلخوری ها نیست، اما اگر خشونت کلامی جایز نیست، پس چطور باید به کسی که ناراحتمان کرده پاسخ بدهیم؟ آیا باید بسوزیم و بسازیم و خودمان را قربانی ناعدالتی دیگران کنیم؟
۱. حال خوب و آرامش خود را حفظ کنید
آیا تا به حال دقت کرده اید زمانی که حالتان خوب است و آرامش کافی دارید، کسی نمی تواند موجب ناراحتی و خشم شما شود؟ حتی شاید آنقدر آرامش داشته باشید که برای انجام کاری ساعت ها با حوصله وقت صرف کنید، اما زمانی که حال و هوای بدی داشته باشید، صبر و تحمل کافی نداشته و هر چیزی می تواند خشم و ناراحتی شما را برانگیزد. بنابراین سعی کنید آرامش و رفتار خود را تحت کنترل داشته باشید و اجازه ندهید هر کسی به راحتی بتواند آرامش تان را به هم بریزد.
۲. اجازه ندهید کسی بتواند به شما آسیب بزند
باور این جمله سخت است، زیرا هیچ کس علاقه ای به آسیب دیدن ندارد. پس چرا باید اجازه دهد کسی به او صدمه بزند؟ اما این یک واقعیت است که ما خودمان اجازه می دهیم تحت آزار و اذیت دیگران قرار بگیریم. به عبارتی وقتی کسی می تواند ناراحت مان کند، یعنی ما سهواً اجازه داده ایم که او بتواند احساسات ما در دست گرفته و هر گونه که بخواهد بازی اش دهد.
۳. به خود احترام بگذارید
یکی دیگر از روش های کارآمد برای مقابله با افرادی که ناراحتمان می کنند احترام به خود است. باید در مقابل چنین افرادی باور داشته باشیم که شخصیت و منزلت ما بیش از آن است که بخواهیم مانند آن ها رفتار کنیم. پاسخ دادن به توهین ها و حرف های ناپسند این افراد می تواند از علائم کمبود اعتماد به نفس باشد. پس سعی کنید به خود احترام گذاشته و با چنین افرادی هم صحبت نشوید.
4. مهربان باشید
این جمله بدان معنا نیست که شما بی ارزش هستید و باید اجازه دهید دیگران هر رفتار ناشایستی در مقابل تان داشته باشند. بلکه تنها کاری که می کنید این است که اجازه دهید احساسات منفی زودتر از بین بروند و مهربانی و دلسوزی جای آن ها را بگیرند. همواره به یاد داشته باشید شما لیاقت بهترین بودن، داشتن آرامش و خوشحالی را دارید. مانند صدفی که رنج نگهداری از دانه شن آزاردهنده را تحمل می کند تا آن را تبدیل به مرواریدی ارزشمند کند.
5. مدیتیشن را فراموش نکنید
مدیتیشن یا مراقبه، می تواند آتش درون تان را خاموش کند و حال بد را تا حدود زیادی از بین ببرد. سعی کنید با تکرار جملاتی مانند «تو ارزشمند هستی»، «تو لیاقت آرامش را داری»، «هیچکس نباید بتواند آرامش تو را از بین ببرد»، «همه چیز خوب است» و … آرامش خود را بازگردانید.
6. علت ناراحتی تان را ریشه یابی کنید
فکر کنید ببینید آیا طرف مقابل به عمد ناراحت تان کرده یا اینکه قصد و نیتی در کار نبوده و فقط یک سوءِتفاهم ساده است؟ قبل از اینکه هیچ واکنشی نشان دهید، سعی کنید بفهمید چرا از رفتار طرف مقابل ناراحت شده اید. اگر از کوره در بروید، ممکن است در لحظه حرفی بزنید که بعدا موجب پشیمانی تان شود. پس به جای اینکه احساساتی شوید و حالت تدافعی به خودتان بگیرید، به فکر یک پاسخ حساب شده باشید. فقط در صورتی می توانید از بروز واکنش های آنی جلوگیری کنید و ارزیابی دقیقی از موقعیت داشته باشید که اندکی مکث کنید تا فرصت فکر کردن داشته باشید. به این ترتیب می توانید کنترل رفتارتان را به دست بگیرید و مانع بروز واکنش های تهاجمی شوید.
7. روی موضع خود پافشاری نکنید
اگر حتما می خواهید مخالفت تان را نسبت به رفتار و عقاید طرف مقابل ابراز کنید، یادتان باشد بعد از اینکه دیدگاه تان را عنوان کردید، به هیچ وجه روی موضع خود پافشاری نکنید. هرگز نباید در مخالفت با دیگران گارد بگیرید یا خشونت نشان دهید. به جای اینکه دیدگاه تان را تحمیل کنید، بگذارید طرف مقابل هم در دفاع از موضع خود حرف بزند. فقط با گفت و گوی دوطرفه است که می توانید به مصالحه برسید و همدیگر را ببخشید.
8. بپذیرید که گاهی وقت ها حق با هر دو طرف است
هر وقت اختلاف نظری پیش آمد که باعث ناراحتی تان شد، به این معنی نیست که حتما یک طرف ماجرا مقصر است و دارد اشتباه می کند. گاهی وقت ها اختلاف نظرات به شکلی است که درست و غلط معنی ندارد و در واقع، نظر هر دو طرف به حق و قابل تأمل است. پس سعی کنید از هر اختلاف نظری ناراحت نشوید و بپذیرید در بعضی موارد هیچ کس مقصر نیست.
9. خودتان را برای هر نوع برخوردی آماده کنید
خودتان را برای هر نوع برخوردی آماده کنید تا غافلگیر نشوید. شاید وقتی ناراحتی تان را مطرح کنید و بگویید دلخور هستید، طرف مقابل حالت تدافعی به خود بگیرد و اصلا حرف تان را قبول نکند. اما اگر با این پیش فرض جلو بروید که طرف مقابل حتما عذرخواهی خواهد کرد، آن وقت ممکن است توی ذوق تان بخورد. پس آمادگی هر نوع برخوردی را داشته باشید. حتی ممکن است طرف مقابل حرف تازه ای بزند که روی موضع تان تأثیر بگذارد و مجبور شوید دوباره افکارتان را جمع و جور کنید.
10. در انتخاب کلمات تان دقت کنید
قبل از اینکه با شخصی که ناراحت تان کرده دوباره روبه رو شوید، به صحبت هایی که می خواهید پیش بکشید، خوب فکر کنید و در انتخاب کلمات تان نهایتِ دقت را به خرج دهید. وقتی با یکدیگر روبه رو شدید، صادقانه و روراست حرف تان را بزنید. یادتان باشد به دلخوری هایی که ربطی به قضیه ی فعلی ندارند، هیچ اشاره ای نکنید و فقط به همان قضیه ای بپردازید که در حال حاضر باعث ناراحتی تان شده است. به جای اینکه حاشیه بروید یا خیلی کلی صحبت کنید، فقط روی موضوع اصلی متمرکز شوید. اگر از قبل به حرف هایی که می خواهید بزنید فکر کنید، می توانید مطمئن باشید که منظورتان را بی نقص منتقل خواهید کرد.
وقتی علت دلخوری تان را به شخصی که ناراحت تان کرده توضیح می دهید، تا حد امکان سعی کنید جملات تان را با کلمه ی «تو» شروع نکنید تا طرز بیان تان اتهام گونه به نظر نرسد و طرف مقابل حالت تدافعی به خود نگیرد. باید در انتخاب کلمات تان هوشمندانه عمل کنید تا طرف مقابل هم ترغیب شود طوری گفت وگو کند که در نهایت به نتیجه برسید. مثلا بگویید: «راستش بدجوری ازت دلخور شدم، اما چون دوستی مون خیلی برام ارزشمنده، می خوام روراست در موردش باهات حرف بزنم تا با هم حلش کنیم.» به این ترتیب می توانید کاری کنید که طرف مقابل مجاب شود بدون عصبانیت به صحبت های تان گوش کند.
11. به جای صحبتِ رو در رو نامه بنویسید
گاهی وقت ها بد نیست به شخصی که ناراحت تان کرده نامه بنویسید و افکار و احساسات تان را در قالب نامه بیان کنید. به این ترتیب می توانید هر فکر یا احساسی را که اذیت تان می کند کاملا به طرف مقابل انتقال دهید. در ضمن می توانید مطمئن باشید کسی حرف تان را قطع نمی کند. بهتر است وقتی نامه را نوشتید، چند روزی صبر کنید. بعد از چند روز که خواستید نامه را بفرستید، افکار و احساسات تان را دوباره ارزیابی کنید تا مطمئن شوید هیچ خشمی در کار نباشد.
12. آشتی جویانه برخورد کنید
اگر آشتی جویانه برخورد کنید، طرف مقابل هم ترغیب می شود خشم و کینه را کنار بگذارد. منظور از رفتار آشتی جویانه این نیست که مجبورید خطای طرف مقابل را توجیه کنید یا تمام حق را به شخصی بدهید که باعث ناراحتی تان شده است. رفتار آشتی جویانه یعنی اینکه درِ آشتی را باز بگذارید و به طرف مقابل فرصت بازگشت بدهید.
13. کینه به دل نگیرید و شاد زندگی کنید
اینکه چه پاسخی به رفتار ناراحت کننده ی طرف مقابل بدهید، کاملا دست خودتان است ؛ هم می توانید از کوره در بروید، هم می توانید حساب شده عمل کنید. اگر فهمیدید طرف مقابل قصد و نیتی نداشته، قضیه را بیهوده کِش ندهید و تمامش کنید. اگر هم طرف مقابل از روی عمد ناراحت تان کرده و حالا خودش طلب بخشش دارد، گذشت کنید و بیشتر از اینها خودتان را در حالت ناراحتی باقی نگذارید. اما اگر هنوز نتوانسته اید خطای عمدی طرف مقابل را ببخشید، به خودتان بگویید: «با اینکه خیلی ناراحتم کرده می بخشمش تا بتونم از این حالت ناراحتی دربیام.» به عبارت دیگر، سعی کنید ناراحتی را کنار بگذارید و تصمیم بگیرید خوشحال تر زندگی کنید. شاد زیستن یک انتخاب است که فقط به دست خودتان امکان پذیر می شود.
14. ذهن و قلب تان را به روی دنیا باز کنید
با همه رفتارها وگفته های آزار دهنده ای که این افراد دارند، باز هم انسانیت و محبت و عشق وجود دارد. ذهن و قلب تان را به روی دنیا باز کنید. رودخانه را همان طور که هست بپذیرید. انسان هایی را ببینید که در این رودخانه در حال رفت و آمد هستند. انسان های رنج کشیده ای که در برابر شما شاید در حال رفتن باشند و شاید در حال آمدن. شما احساس می کنید دارند غرق می شوند، دست تان را دراز می کنید تا آن ها را نجات دهید. ولی خود شخص هم باید بتواند دستش را به سوی شما دراز کند. گاهی واقعا نمی توانند چنین کاری کنند و با جریان رودخانه می روند.
15. شما چه تغییری می کنید
وقتی چنین رفتاری با شما می شود شما چه درسی از آن می گیرید؟ آیا خودتان کسی را ناراحت نکرده اید؟ آیا همه رفتارهای شما درست است؟ آیا چنین رفتاری به شما یاد می دهد خودتان این رفتار را با دیگران نداشته باشید؟
هر انسانی با حضورش در زندگی ما درس هایی به ما می دهد که می توانیم از آن ها یاد بگیریم چه گونه خودمان کامل تر باشیم.
16. تصویر سازی کنید
یک رودخانه در جریان را در ذهن خود تصور کنید. شما از حرکت این رودخانه که از بالا به پایین است ناراحت هستید و دل تان می خواهد جریان حرکت روخانه برعکس شود. آیا این کار امکان پذیر است؟ حالا فرض کنید این شخص در رودخانه افتاده است. اگر حرکت جریان رودخانه برای تان ناراحتی به همراه دارد، پس برعکس کردن آن فایده ای ندارد. بهتر است بگذارید آن فرد درست مثل جریان طبیعی رودخانه برود و ناراحتی از شما دور شود.
منبع: ساعد نیوز
روان صحبت کردن و خوب حرف زدن مستلزم بدست آوردن برخی از مهارت هاست. هر کلمه ای که شما به بیان آن می پردازید قدرت رازآلودی دارد. تک تک کلمه ها مهم اند و نمی توان از تاثیر گذاری آن ها چشم پوشید. کوچک ترین حرکت شما در هنگام صحبت کردن تاثیر ویژه ای بر روی مخاطب می گذارد.
چرا باید بتوانیم روان صحبت کنیم؟
زمانی که شما بتوانید روان صحبت کنید و در خوب حرف زدن مهارت کافی را داشته باشید به راحتی میتوانید با صحبت کردن تاثیر ویژه ای بر روی مخاطب بگذارید.
ترفندهای طلایی روان و تاثیر گذار صحبت کردن
شما هم از اینکه دیگران حرف هایتان را به خوبی متوجه نمی شوند خسته شده اید؟ خب، مشکل اصلی از عدم سلیس و روان صحبت کردن نعشت می گیرد. عوامل بسیار زیادی مثل کمبود اعتماد به نفس، نداشتن مهارت فن بیان یا ترس از صحبت کردن ممکن است باعث بروز چنین مشکلی شده باشد، اما امروز قرار است به هر دلیلی که هست این مشکل شمرده صحبت نکردن را از بین ببریم.
1. از واژگان شفاف و مختصر بهره ببرید
دایره ی وسیعی از لغات، لزوما همیشه با دایره ی لغات قوی برابر نیست. وقتی از روان بودن گفتار صحبت می کنیم، منظورمان کم گفتن و گزیده گفتن است. بیان یک مطلب با استفاده از لغات بسیار، لزوما سلیس تر از یک توضیح واضح و ساده نیست. گمان نکنید که با به کار بردن کلمات اضافی، باهوش تر به نظر می رسید.
2. از گزافه گویی بپرهیزید
هیچ چیز به اندازه ی به کار بردن کلمات و آواهایی مانند «پس، مانند و بله و امثال اینها» دربین کلمات اصلی گفتار برای پر کردن سکوت و مکث ها، شما را غیرحرفه ای نشان نمی دهد. سعی کنید از این کلمات برای طولانی کردن صحبت و پُرکردن فضای سکوت میان آنها استفاده نکنید. می توانید از قبل به تمام حرف هایتان فکر کنید و دقیقا همان ها را بگویید تا نیازی به استفاده از کلمات اضافی نباشد.
3. کلمات را به وضوح بیان کنید
اگر فصیح ترین سخنرانی دنیا را هم داشته باشید ولی نتوانید کلمات آن را واضح و به درستی بیان کنید، مخاطبان خود را گمراه خواهید کرد. زمانی را به فراگرفتن صحیح تلفظ هر کلمه و کم کردن لهجه تا آنجا که ممکن است، اختصاص دهید.
4. آرامش خود را حفظ کنید
همانطور که در مورد غلبه بر اضطراب گفته شد، اگر نگران، مضطرب یا عصبی به نظر برسید، نمی توانید به درستی سخن خود را ادا کنید. هر اقدامی که برای آرامش یافتن شما ضروری است انجام دهید؛ مخاطب خود را در حالت خنده داری تصور کنید تا احساس راحتی بیشتری داشته باشید یا به سادگی به خاطر بیاورید در بدترین حالت، ممکن است شنوندگان کسل شوند که آنقدرها هم که تصور می کنید؛ بد نیست. صحبت کردن باید طبیعی به نظر بیاید نه اجباری، بنابراین اجازه بدهید کلمات بر زبان تان جاری شوند و نگران چگونگی آنها و اینکه دیگران درباره ی شما چه فکری می کنند نباشید.
5. با اعتماد به نفس صحبت کنید
تا به حال دقت کردید کسانی که با اعتماد به نفس رفتار می کنند ناخودآگاه جذاب ترو تأثیرگذارتر به نظر می آیند؟ زمانی که مطمئن و جسور صحبت می کنید، حس کنجکاوی مخاطب را برمی انگیزید. حتی اگر خود تان آن را حس نکنید، با اعتماد به نفس رفتار کنید تا گفتار شما روان تر و حرفه ای تر شود. علاوه بر این، زمانی که تظاهر به بی پروا بودن می کنید، در واقع کم کم اعتماد به نفس خود را بالا می برید. موقعیتی که درهر حال در آن برنده خواهید بود.
6. از واژگان آشنا استفاده کنید
درست است که باید همیشه در حال گسترش دایره واژگان خود باشید، اما میدان صحبت کردن محل مناسبی برای آزمون و خطا نمی باشد. زمانی که واژه های جدیدی یاد می گیرید، آنها را حتماً یادداشت کنید و سعی کنید با مرور کردن مداوم، آنها را در ذهن خود ماندگار نمایید. ولی توجه داشته باشید که قرار نیست تمام کلمات جدیدی که یاد می گیرید، در مکالمات خود استفاده کنید. شاید بهترین کار این باشد که تا حد امکان همان کلماتی که در ذهن شما وجود دارد و به طور کامل با آنها آشنایی دارید، به کار ببندید. زیرا به طور قطع شما هنوز نحوه استفاده صحیح از کلمات جدیدی که آموزش دیده اید، نمی دانید. پس لطفاً سعی نکنید با استفاده نابجا و نادرست از آنها به خیال خود روان تر و حرفه ای تر صحبت کنید. اجازه دهید که این کلمات به طور کامل در ذهن شما نقش ببندند. جایگاه صحیح استفاده از آنها را شناسایی کنید و سپس از آنها در صحبت کردن های خود استفاده نمایید. از سوی دیگر این نکته را در نظر داشته باشید: شاید کلمه ای که شما به تازگی یاد گرفته اید، برای مخاطب شما اصلاً آشنا نباشد و معنی و مفهوم آن را نداند. پس استفاده از آن تنها یک معنی دارد و آن هم اینکه مخاطب شما سردرگم خواهد شد.
7. میزان مطالعه خود را افزایش دهید
متاسفانه کشور ما یکی از کشورهایی است که سرانه مطالعه در آن به طرز قابل توجهی ناچیز و پایین است. در واقع این به این معناست که اغلب افراد جامعه ما هیچ گونه اطلاعات دقیقی ندارند و فقط حرف می زنند. به همین دلیل هم هست که اغلب در صحبت کردن دچار مشکل هستیم. از دو حالت خارج نیست: یا درباره بحثی که مطرح است هیچ گونه اطلاعاتی نداریم که نمی توانیم اظهار نظر کنیم و یا اینکه اگر هم حرفی بزنیم، هیچ پایه و اساس علمی و درستی ندارد و فقط کلام بی محتوایی از دهان ما خارج می شود. بنابراین اگر قرار است بتوانید که خوب صحبت کنید، لزوماً باید مطالعه را جزو برنامه روزانه خود قرار دهید. این مطالعه می تواند در زمینه مسائل مختلف باشد و اطلاعات عمومی شما را افزایش دهد و یا اینکه درباره موضوع مورد علاقه تان باشد و صرفاً شما را از لحاظ دایره واژگان و جمله سازی تقویت نماید. فراموش نکنید افرادی که زیاد مطالعه می کنند، نسبت به دیگران بسیار آگاه تر هستند و به همین دلیل کیفیت زندگی آنها نیز تا حد قابل توجهی بهتر است. پس اگر قرار است خوب صحبت کنیم، باید مطالعه کردن را نیز به صورت یک برنامه روتین و روزانه دنبال نماییم.
8. قصه گویی و خاطره گویی کنید
یکی از بهترین تمرین های فن بیان برای روان صحبت کردن، قصه گویی و خاطره گویی است. قصه گویی را باید با کودکان تمرین کنید ولی خاطره گویی تمرین عام تری است و در تمامی موقیعیت های ارتباط کلامی و سخنرانی قابل استفاده است. سعی کنید در موقعیت هایی مانند مهمانی ها و مجالس دورهمی، در موقعیت های مناسب سعی کنید خاطره گویی کنید. این تمرین هم در روان صحبت کردن و شمرده سخن گفتن شما تاثیر به سزایی دارد.
9. به صحبت دیگران توجه کنید
اگر قصد دارید فارسی را روان صحبت کنید، به شما پیشنهاد می کنم در طی روز یا حتی در زمان تماشا کردن تلویزیون، به صورت آگاهانه حواستان به نحوه صحبت کردن افرادی که از صحبتشان لذت می برید باشد. فرقی نمی کند آن فرد کیست، می تواند مجری تلویزیون یا رادیو باشد، یا مدیر شرکت یا یکی از همکارانتان در محیط کار باشد. به نحوه تلفظ واژه ها، لحن، کشیدن واژه ها و تاکید هایی که در صحبتشان انجام می دهند دقت کنید. اگر بتوانید همان لحظه همان جمله ای که آن فرد بیان کرده است، عیناً بیان کنید می تواند در دراز مدت (مثلا در طی یک ماه تا 5 ماه) تاثیر مستقیمی بر روان فارسی صحبت کردن شما بگذارد.
10. تلفظ صحیح کلمات را یاد بگیرید
آیا تا به حال متوجه شده اید، یک کلمه از زبان هر شخص می تواند تلفظ مستقلی داشته باشد و این یک مشکل بسیار بزرگ است که اغلب ما آن را ناچیز می پنداریم و به سادگی از کنار آن گذر می کنیم؟این یکی از بزرگ ترین خطاهایی است که می توانید در صحبت کردن مرتکب شوید. درست است شاید زمانی که در کنار دوستان و خانواده خود باشید، این تلفظ اشتباه و غلط مشکل چندانی را ایجاد نکند و از نظر آنها هم موضوع قابل توجهی نباشد. اما وقتی که همین اشتباه را در یک جمع مهم تکرار کنید، مطمئن باشید که موجب تمسخر و پایین آمدن کیفیت سخنان شما خواهد شد. بنابراین لطفاً اگر واژه را جدید آموزش می بینید، حتماً سعی کنید تلفظ صحیح آن را از لغت نامه ها و یا حتی اینترنت پیدا کنید و یاد بگیرید و اگر هم واژه را از قبل شنیده اید که توسط افراد مختلف به صورت های متفاوتی تلفظ می شوند، حتما پیگیر آن شوید و تلفظ صحیح آن را پیدا کنید. اینکه دیگران اشتباهی را مرتکب می شوند و آن را عادی جلوه می دهند، دلیل موجهی برای این موضوع که شما نیز آن اشتباه را تکرار کنید،نمی باشد. قرار نیست ما همواره بر جهل خود باقی بمانیم.
11. نفس عمیق بکشید
سعی کنید به طور منظم بین صحبت هایتان نفس بکشید. درست نفس کشیدن به شما کمک میکند آرامش خود را حفظ کنید و این آرامش را به مخاطب خود هم منتقل کنید. اگر برای خود یک متن آماده قبل از سخنرانی دارید در گوشه های آن برای خود بنویسید: “آرومتر صحبت کن” یا ” نفس بکش”.
منبع: ساعد نیوز
بدن هر فردی هنگام اضطراب و عصبانیت واکنش هایی از خود نشان می دهد. در برخی افراد این واکنش گریه می باشد اما آیا می دانید علت گریه هنگام عصبانیت چیست؟ با ما همراه باشید تا با علت گریه و روشهای مهار گریه هنگام عصبانیت آشنا شوید.
عصبانیت احساسی است که همه ما تجربه اش کرده ایم. برخی از افراد وقتی عصبانی هستند، دادوفریاد می کنند و برخی دیگر هنگام عصبانیت گریه می کنند. بسته به شرایط، این تجربه می تواند گیج کننده، شرم آور و خسته کننده باشد. گریه هنگام عصبانیت واکنشی غیرارادی است که حتی ممکن است از بروز آن تعجب کنید. در این مقاله درباره علت، مزایا و معایب و روش مهار گریه هنگام عصبانیت صحبت می کنیم. با ما همراه باشید.
علت گریه هنگام عصبانیت
فوری ترین دلیل برای اشک های از روی خشم یا اصطلاحا اشک های خشمگین احتمال این است که شما احساس آسیب دیدگی می کنید درواقع احساس می کنید صدمه دیده اید مورد خیانت واقع شدید یا به هر نحو با شما ناعادلانه برخورد شده است. هنگامی که افرد بی عدالتی می بینند یا احساس ترس از طرد شدن می کنند یا از کسی خیانت می بینند، واکنش طبیعی برای این موارد خشم و غم است و اغلب می تواند به طور همزمان رخ دهد یعنی همان اشک ریختن درست وقتی عصبانی هستید.
گریه ی اشک آور یک فعالیت منحصر به فرد انسانی است ودانشمندان براین باورند که ممکن است یک عملکرد تکاملی باشد! درواقع یک سیگنال ناراحتی که برای احضار کمک و تحریک رفتارهای کمکی در دیگران استفاده می شود. گریه باعث ترشح اکسی توسین و پرولاکتین می شود. محققان دریافته اند که گریه کردن، ترشح هورمون اکسی توسین و پرولاکتین را تحریک می کنند. این دوماده ی شیمیایی می توانند ضربان قلب شما را پایین بیاورند و در غیر این صورت پس از یک رویداد استرس زا شما را آرام کنند این بدان معنا است که اگر در شرایط سخت و بحرانی نتوانند ضربان قلب شما را آرام کنند حداقل پس از واقعه می توانند تاحدی شما را آرام کنند.
اثرات فیزیکی عصبانیت
اگر گریه کردید و دلداری هم به شما رسید احتمالا خلق و خوی شما بهبود می یابد و احساسات منفی شما تاحدی زیادی تسلی می بیند اما اگر گریه کردید و از آن احساس شرم و خجالت داشتید احتمالا چنین اشک هایی نه تنها شما را آرام نمی کنند بلکه خلق و خوی شما را به سمت عصبانیت هرچه بیشتر سوق می دهند. وقتی که شما عصبانی می شوید حتی زمانی که درحین عصبانیت گریه نمی کنید اتفاقاتی در بدن شما رخ می دهد، از جمله:
دلیل گریه هنگام عصبانیت در کودکان و زنان
این یک واقعیت علمی است که کودکان بیشتر از بزرگسالان گریه می کنند البته تایید این موضوع از سمت شما به عنوان یک خواننده لزوما نیازی به درک شرایط علمی این موضوع ندارد کافی است اندکی به اطراف خود توجه کنید کودکان از بزرگسالان بیشتر گریه می کنند اما یک دسته ی دیگر از انسان ها هستند که باز هم نسبت به دسته ی دیگر بیشتر گریه می کنند و آن هم زنان هستند که نسبت به مردان بیشتر گریه می کنند.
یک بررسی تحقیقاتی در سال 2019 نشان داد که بسیاری از زنان چهار یا پنج بار در طول یک ماه گریه می کنند در حالی که مردان ممکن است فقط یکی بار یا اصلا در همان دوره ی یک ماهه اشکی نریزند. اغلب افراد به خاطر رویدادهای مهم زندگی که باعث اندوه یا شادی عمیق بیش از حد در آن ها می شود تمایل به گریه کردن پیدا می کنند اما خیلی از افراد هم هستند که منتظر مناسبت های خاص نیستند و ممکن است به دلایل ناامیدی های رایج روزمره ودرگیری های معمولی نیز گریه کنند. اگر زنان بیشتر از مردان اشک های خشمگین می ریزند ممکن است به این دلیل باشد که در ایالات متحده و بسیاری از فرهنگ های غربی زنان اغلب اجتماعی شده اند تا احساسات مثبت بیشتری را نشان دهند و احساساتی را که برخی منفی می دانند مانند احساس خشم درونی کنند.
مزایا گریه کردن هنگام عصبانیت
از فواید گریه کردن این است که نوعی خودآرامبخشی است. گریه شما را مجبور می کند تنفستان را تنظیم و روی الگوهای دم و بازدم تمرکز کنید. این کار ضربان قلبتان را پایین می آورد تا آرام شوید. گریه می تواند مثل قطب نما باشد و شما را به سمت مسائلی هدایت کند که نیاز به بررسی دقیق تر دارند. گریه کردن نشانه ضعف نیست، بلکه نشان می دهد موقعیت کنونی برای شما مهم است و احساسات شدیدی به آن دارید. استفاده از احساسات به عنوان راهنما همیشه مفید است. اشک به شما کمک می کند خودتان و تأثیر آن موقعیت را بهتر درک کنید.
معایب گریه کردن هنگام عصبانیت
وقتی در موقعیتی قرار می گیرید که نمی خواهید دیگران بدانند واقعا چه احساسی دارید، گریه کردن می تواند احساس بدی درونتان ایجاد کند و فکر می کنید ممکن است گریه کردنتان نظر اطرافیان درباره شما را تغییر دهد. مثلا ممکن است با خودشان فکر کنند شما آدم ضعیفی هستید که نمی توانید به خودتان مسلط باشید. این معایب مربوط به گریه کردن در حضور دیگران هستند، پس باید جایی که احساس امنیت می کنید بکوشید احساسات تان را بپذیرید و با آنها کنار بیایید، زیرا آنها معتبر هستند و اطلاعات مهمی درباره نحوه واکنش شما به موقعیت های اطرافتان به شما می دهند.
روش های مهار گریه هنگام عصبانیت
به همان اندازه که پاسخ دادن به احساسات واقعی در هنگام تحریک شدن آن ها عادی است گریه کردن در هنگام عصبانیت و درست وسط یک درگیری مثلا در هنگام بازخواست شدن در محیط کار، هنگام مورد تمسخر قرار گرفتن در مدرسه، مناسب نیست. در این مقاله و در ادامه راه کارها و قدم هایی وجود دارد که در صورت انجام آن ها می توانید برای جلوگیری این جریان اشک حداقل در زمان لازم از رخداد آن جلوگیری کنید.
۱. نفس های عمیق بکشید
عصبانیت باعث تغییرات روانی و فیزیولوژیکی مانند افزایش ضربان قلب و فشار خون در بدن شما می شود. این تغییرات می توانند باعث واکنش نشان دادن سریع شما شوند و توانایی تصمیم گیری منطقی را کاهش دهند. نفس کشیدن عمیق روش خوبی برای آرام کردن خودتان است. لحظه ای مکث و تمرکز بر نفس کشیدن به شما این امکان را می دهد که آگاهانه تر واکنش نشان دهید. متخصصان بهداشت می گویند تمرکز بر جریان هوا به داخل و خارج از بدن می تواند به شما کمک کند:
۲. موقعیت فیزیکی تان را آرام تغییر دهید
اگر احساس می کنید که احساساتتان در حال فوران است موقعیت فیزیکی خود را به عنوان راهی برای بازگشت به حالت نرمال و تغییر حال و هوای فعلی تان ترک کنید. اگر امکانش نیست اگر ایستاده هستید بنشینید اگر نشسته هستید بایستید، یک خودکار بردارید و چیزی را یادداشت کنید یا در صورت امکان یک وقفه ی کوتاه ایجاد کنید مثلا بین دو اتاق برای برداشتن چیزی بروید.
تحقیقات سال 2011 نشان داده است که فشردن لحظه ای یکی از ماهیچه هایتان می تواند حس جدیدی از مهارت خویشتن داری و خودکنترلی به شما بدهد. همانطور که حرکت می کنید، سعی کنید به یاد داشته باشید که به آرامی حرکت کنید. شما به خود یادآوری می کنید که همانطور که بر اندام های خود قدرت دارید، قدرت آرام کردن احساسات خود را نیز دارید. به خودتان یادآوری کنید که تعامل را در آن لحظه ی عصبانیت کاهش دهید تا بتوانید فراتر از انگیزه ی مبارزه، فرار یا انجماد عمل کند.
۳. آب بنوشید
حتی مقداری کمی آب می تواند بر خلق و خو و توانایی تفکر شما تأثیر بگذارد. اگر در شرایط عاطفی هستید، توقف کنید و یک لیوان آب خنک بنوشید. تحقیقات انجام شده در سال 2011 نشان داد که می تواند:
۴. احساسات تان را به اشتراک بگذارید
بخشی از علت تداوم عصبانیت این است که احساس می کنید دیده نمی شوید یا با شما بدرفتاری می شود. عصبانیت واکنشی شدید و نادیده گرفتنش سخت است. بنابراین مهم است که احساسات تان را تحلیل و بیان کنید. منظور از بیان احساسات طغیان عصبانیت و بروز آن نیست، بلکه صحبت کردن یا نوشتن درباره آن است. نوشتن افکارتان به شما این امکان را می دهد که وضعیت را واضح تر ببینید، بفهمید چه چیزی باعث عصبانیت تان شده است و سپس مؤثرتر واکنش نشان دهید. صحبت کردن با دوست یا عضوی از خانواده که برای همدلی به او اعتماد دارید هم می تواند سبب آرامش شما شود.
۵. در جمع خونسردی خود را حفظ کنید
گاهی ممکن است عصبانی شوید، اما نخواهید در حضور دیگران گریه کنید. در این مواقع، فقط در صورتی موقتا اشک هایتان را سرکوب کنید که انجام این کار شما را از شرایط نامطلوب و ایجاد سوءتفاهم احتمالی محافظت کند. در این شرایط به فردی که با او هستید بگویید بحث درباره این موضوع کافی است و موضوع را تغییر بدهید. می توانید سعی کنید افکاری را که باعث گریه تان می شوند به بعد موکول کنید. به خودتان قول بدهید که بعدا این احساسات را دوباره مرور خواهید کرد. در این لحظات تجسم هدایت شده هم می تواند مفید باشد، مثلا تصور کنید افکارتان مانند عکس های کارتونی به تصویر کشیده می شوند و می خواهید آنها را در قفسه ای بایگانی کنید تا در فرصتی مناسب تر بازبینی شان کنید. گاهی بهتر است خود را از موقعیت دشوار دور کنید، زمانی را به آرام کردن خودتان اختصاص دهید و به خودتان مسلط شوید.
۶. بیان نیازهایتان را تمرین کنید
در برخی از فرهنگ ها و برای برخی افراد بیان روشن و مستقیم نگرانی ها یا نیازها دشوار است، به ویژه در محیط های حرفه ای. تمرین ابراز احساسات در جمع های کوچک کمکتان می کند به بله گفتن، نه گفتن، تعیین مرزها و برقراری ارتباط در موقعیت های پرتعارض مسلط تر شوید.
۷. احساسات تان را بروز دهید
وقتی احساس امنیت می کنید، باید به اشک هایتان اجازه جاری شدن بدهید. گریه ابزاری ذاتی برای تنظیم هیجان است و در لحظاتی که نیاز به تنظیم دارید نباید در برابر آن مقاومت کنید. گریه مکانیسم داخلی برای پردازش و مدیریت احساسات شدید است.
اما اگر بیشتر از آنچه می خواهید گریه می کنید، یا اگر اشک های عصبانی با توانایی شما در عملکرد طبیعی تداخل دارند، ممکن است ایده خوبی باشد که با یک درمانگر در مورد آن صحبت کنید. گریه بیش از حد ممکن است نشانه این باشد که شما افسرده یا مضطرب هستید، و بسیاری از درمان های موثر وجود دارد که می تواند حس تعادل را به زندگی عاطفی شما بازگرداند. برای آشنایی بیشتر در این رابطه از مشاوره روانشناسی کمک بگیرید.
منبع: ساعد نیوز