همه ما دوست داریم بدانیم نظر دیگران در موردمان چیست. ما را چگونه انسانی می بینند و کلا قضاوت دیگران در مورد ما چگونه است.
به این ترتیب شاید بتوانیم بدانیم پشت سرمان چه صحبت هایی می شود، ضعف هایمان را بشناسیم و آن ها را برطرف کنیم.
شاید هم پشت سر شما همیشه صحبت از خوبی هایتان باشد، پس چرا نباید آن ها را بدانید و از این بابت به خودتان ببالید و لذت ببرید؟
با پاسخ دادن به ده سوال ساده می توانید یک شمای کلی از دید دیگران نسبت به خودتان به دست آورید و به این سوال ذهنی خود پاسخ دهید.
تست روانشناسی: نظر دیگران در مورد من چیست؟
پاسخ هر یک از سوالات زیر را به تفکیک شماره سوال، در یک برگه بنویسید. برای هر پاسخ امتیازی در نظر گرفته شده که با جمع زدن همه آنها می توانید نتیجه تست خود را در پایین همین پست مشاهده نمایید.
۱- چه زمانی از روز بهترین احساس را دارید؟
الف- در صبح
ب- بعد از ظهر و عصر
ج- نیمه شب
۲- معمولا چگونه راه می روید؟
الف- نسبتا سریع با قدم های بلند
ب- نسبتا سریع با قدم های کوتاه
ج- معمولی، سر رو به بالا در حالی که به چهره مردم نگاه می کنم
د- معمولی، سر رو به پایین
ه- بسیار آهسته
۳- وقتی با مردم صحبت می کنید چگونه می ایستید؟
الف- دست به سینه
ب- با دستهای به هم گره کرده
ج- دست به کمر می ایستید یا یک یا هر دو دستتان را در جیبتان می گذارید
د- به فرد طرف صحبتتان دست می زنید
ه- با گوشتان بازی می کنید، به چونهتان دست می زنید یا با موهایتان ور می روید
۴- وقتی راحتید چگونه می نشینید؟
الف- زانوهایتان را خم می کنید و پاهایتان را مرتب در کنار هم قرار می دهید
ب- زانوهایتان را روی هم می اندازید
ج- پاهایتان را می کشید یا صاف دراز می کنید
د- یکی از پاهایتان را زیرتان جمع می کنید
۵- وقتی چیزی برایتان سرگرم کننده است چگونه واکنش نشان می دهید؟
الف- با یک خنده بلند حاکی از رضایت
ب- با خنده ای آرام
ج- یک لبخند خجالتی
۶- چگونه وارد یک جمع دوستانه یا مهمانی می شوید؟
الف- بلند سلام می کنید تا همه متوجه ورود شما بشوند
ب- به آرامی سلام کرده و به دنبال فرد آشنایی می گردید
ج- به آرام ترین شکل ممکن وارد شده و سعی می کنید کسی متوجه شما نشود
۷- وقتی در حال کار کردن یا تمرکز هستید و چیزی مزاحمتان می شود چه می کنید؟
الف- با آغوش باز می پذیرید
ب- کمی اذیت می شوید
ج- چیزی بین حالت الف و ب برایتان اتفاق می افتد
۸- رنگ مورد علاقه تان کدام است؟
الف- قرمز یا نارنجی
ب- مشکی
ج- زرد یا آبی روشن
د- سبز
ه- آبی تیره یا بنفش
و- سفید
ز- قهوه ای یا طوسی
۹- وقتی برای خواب شب به تخت می روید با چه حالتی دراز می کشید؟
الف- به پشت و صاف
ب- روی شکم، در حالی که صورتتان را به سمت بیرون کچ کرده اید
ج- به پهلو و کمی خمیده
د- دستتان را زیر سرتان می گذارید
ه- چیزی روی سرتان می کشید
۱۰- معمولا چه مدل خوابهایی می بینید؟
الف- سقوط
ب- دعوا و درگیری
ج- به دنبال کسی یا چیزی می گردید
د- پرواز یا غوطه ور شدن
ه- معمولا خواب نمی بینید
و- همیشه خوابهای خوشایند می بینید
پاسخ ها:
با توجه به جدول زیر، امتیاز خود را حساب کنید و تفسیر آن را در زیر ببینید:
... |
الف |
ب |
ج |
د |
ه |
و |
ز |
1 |
2 |
4 |
6 |
|
|
|
|
2 |
6 |
4 |
7 |
2 |
1 |
|
|
3 |
4 |
2 |
5 |
7 |
6 |
|
|
4 |
4 |
6 |
2 |
1 |
|
|
|
5 |
6 |
4 |
3 |
5 |
|
|
|
6 |
6 |
4 |
2 |
|
|
|
|
7 |
6 |
2 |
4 |
|
|
|
|
8 |
6 |
7 |
5 |
4 |
3 |
2 |
1 |
9 |
7 |
6 |
4 |
2 |
1 |
|
|
10 |
4 |
2 |
3 |
5 |
6 |
1 |
|
منبع: ایده آل مگ
همه ما در طول زندگی خود خشم و عصبانیت را تجربه کردهایم. معمولا عصبانیت یک احساس کاملا طبیعی، سالم و انسانی است؛ اما وقتی از کنترل خارج میشود، میتواند در محل کار، روابط شخصی و کیفیت زندگی مشکلاتی را ایجاد کند.
عدم مدیریت خشم روی سلامت جسم هم تاثیر منفی دارد. گفته میشود که عصبانیت به بروز التهاب در سالمندان منجر شده و به همین دلیل احتمال ابتلا به بیماریهای مزمن را افزایش میدهد. شواهد نشان میدهد که عصبانیت در میان مردان و افراد جوان از شیوع بالاتری برخوردار است.
خشم چیست؟
خشم، یک حالت عاطفی است که شدت آن میتواند از خفیف تا شدید متغیر باشد. خشم همانند سایر احساسات، با تغییرات فیزیولوژیکی و بیولوژیکی همراه است. وقتی عصبانی میشوید، ضربان قلب و فشار خون شما افزایش یافته و میزان هورمونهای آدرنالین و نورآدرنالین بالا میرود.
علت خشم و عصبانیت چیست؟
میزان تندخویی بعضی از افراد در مقایسه با دیگران بیشتر است. این افراد نسبت به سایرین راحتتر و شدیدتر عصبانی میشوند. همچنین افرادی وجود دارند که عصبانیت خود را به طور واضح نشان نمیدهند، اما همیشه بدخلق هستند. افرادی که به راحتی عصبانی میشوند، همیشه فحش نمیدهند یا وسایل را پرت نمیکنند؛ بلکه گاهی اوقات از اجتماع کنارهگیری میکنند، قهر میکنند یا به بیماری جسمی مبتلا میشوند.
به گفته روانشناسان، این دسته از افراد آستانه تحمل پایینی برای سرخوردگی دارند. به این معنی که احساس میکنند نباید دچار سرخوردگی یا ناراحتی شوند. آنها نمیتوانند همه چیز را به راحتی بپذیرند و اگر شرایط ناعادلانه به نظر برسد، به سرعت عصبانی میشوند؛ به عنوان مثال، توبیخ شدن برای یک اشتباه جزئی باعث عصبانیت آنها میشود.
دلایل مختلفی وجود دارند که باعث میشوند این افراد این گونه باشند. عوامل ژنتیکی یا فیزیولوژیکی میتوانند از علل این موضوع باشند. شواهدی وجود دارند که نشان می دهند بعضی از کودکان کج خلق و حساس به دنیا میآیند؛ به طوریکه این علائم از سنین کم مشاهده میشود.
عوامل اجتماعی- فرهنگی هم میتوانند در این زمینه نقش داشته باشند. غالبا عصبانیت یک احساس منفی تلقی میشود. به ما آموختهاند که بیان اضطراب، افسردگی یا سایر احساسات مانعی ندارد، اما خشم نباید ابراز شود. در نتیجه، ما یاد نمیگیریم که چگونه عصبانیت خود را کنترل کنیم یا آن را به درستی بروز دهیم.
تحقیقات نشان میدهد که سابقه خانوادگی هم در بروز خشم و عصبانیت موثر است. معمولا افرادی که به راحتی عصبانی می شوند، خانوادههای از هم پاشیده و آشفته دارند. این دسته از خانوادهها در برقراری ارتباط عاطفی فاقد مهارت هستند.
چه چیزی باعث ایجاد عصبانیت در افراد میشود؟
افراد میتوانند به دلایل زیادی عصبانی شوند و هر شخصی عصبانیت را به شکل متفاوتی تجربه میکند. رویدادها یا شرایطی که باعث عصبانی شدن یک نفر میشوند، ممکن است به هیچ وجه روی شخص دیگری تاثیر نداشته باشند. معمولا افراد در موارد زیر عصبانی میشوند:
شرایطی که باعث تحریک احساسات و بروز خشم و عصبانیت میشوند، عبارتند از:
همچنین بین عصبانیت و احساس غم و اندوه هم میتواند ارتباط وجود داشته باشد. بسیاری از افراد هنگام از دست دادن یکی از دوستان یا اعضای خانوادهشان دچار خشم میشوند.
روشهای بروز خشم چگونه است؟
روش غریزی و طبیعی بروز خشم این است که واکنش تهاجمی و خشونتآمیز داشته باشید. عصبانیت، یک واکنش طبیعی در برابر تهدید محسوب میشود. عصبانیت باعث ایجاد احساسات و رفتارهای قدرتمند و اغلب خشونتآمیز میشود که به ما اجازه میدهد مبارزه کرده و از خود دفاع کنیم؛ بنابراین، وجود مقداری خشم برای بقای ما ضروری است.
از سوی دیگر، ما نمیتوانیم به صورت فیزیکی به هر شخص یا چیزی که باعث آزار ما میشود، حمله کنیم. قوانین، هنجارهای اجتماعی و عقل سلیم محدودیتهایی را درباره میزان عصبانیت تعیین کردهاند.
افراد برای مقابله با خشم و عصبانیت خود از انواع فرآیندهای آگاهانه و ناخودآگاه استفاده میکنند. سه رویکرد اصلی برای بروز عصبانیت شامل بیان کردن، سرکوب کردن و آرام کردن است:
بیان کردن
بروز خشم به صورت قاطعانه و بدون خشونت، سالمترین راه برای بیان این احساس است. برای انجام این کار، باید بیاموزید که چگونه نیازهای خود را مشخص کنید و چگونه بدون اینکه به دیگران صدمه بزنید آنها را برآورده کنید. قاطع بودن به معنی تحمیل عقیده نیست؛ بلکه به معنی احترام گذاشتن به خود و دیگران است.
سرکوب کردن
خشم ممکن است سرکوب شده و سپس به یک احساس دیگر تبدیل شود یا به طور غیرمستقیم بیان شود. این اتفاق زمانی میافتد که عصبانیت خود را بروز نمیدهید، دیگر به آن فکر نمیکنید و سعی میکنید روی نکات مثبت تمرکز کنید. هدف این است که عصبانیت خود را مهار یا سرکوب کرده و آن را به رفتار سازندهتری تبدیل کنید. خطر این نوع واکنش این است که اگر خشم نمود بیرونی پیدا نکند، درونی شده و باعث افزایش فشار خون یا افسردگی میشود.
عدم بروز عصبانیت میتواند مشکلات دیگری را هم ایجاد کند. به عنوان مثال، به پرخاشگری منفعلانه (فرد به جای روبرو شدن با طرف مقابل، بدون اینکه دلیل این کار را بگوید، از او به طور غیرمستقیم انتقام میگیرد) منجر میشود یا باعث میشود فرد دائما بدبین و متخاصم به نظر برسد.
افرادی که از همه چیز انتقاد میکنند و بدبین هستند، یاد نگرفتهاند که چگونه عصبانیت خود را به طور سازنده ابراز کنند. جای تعجب نیست که معمولا این افراد در روابط خود ناموفق هستند.
آرام کردن
روش دیگر برای بروز عصبانیت این است که درون خود را آرام کنید. این موضوع صرفا به معنای سرکوب و کنترل خشم بیرونی نیست؛ بلکه باید واکنشهای درونی خود را هم کنترل کنید. به عنوان مثال، با انجام کارهایی مثل قدم زدن ضربان قلب را کاهش داده، درونتان را آرام کرده و به احساساتتان اجازه دهید فروکش کنند.
علائم و مشکلات ناشی از بروز خشم و عصبانیت چگونه است؟
علائم و نشانههای عصبانیت میتواند در افراد مختلف، متفاوت باشد. این احساس به طرق مختلف روی ذهن و بدن تاثیر میگذارد. مهمترین علائم جسمی عصبانیت عبارتند از:
اثرات ذهنی خشم و عصبانیت شامل موارد زیر میشود:
سایر رفتارها و احساسات مرتبط با عصبانیت عبارتند از:
توجه به این نکته ضروری است که عصبانیت و پرخاشگری با هم متفاوت هستند. عصبانیت یک احساس است؛ در حالی که پرخاشگری به نحوه رفتار فرد مربوط میشود. همه افراد عصبانی رفتار پرخاشگرانه ندارند و همه افراد پرخاشگر هم عصبانی نیستند.
انواع اختلالات خشم و عصبانیت
افرادی که در مدیریت خشم مشکل دارند یا بیش از حد عصبانی میشوند، میتوانند به انواع مختلف اختلالات خشم مبتلا باشند. کارشناسان عصبانیت را به شکلهای مختلف طبقهبندی میکنند که رایجترین آنها عبارتند از:
روشهای کنترل و مدیریت خشم
خشم کنترل نشده میتواند هم روی سلامتی شما و هم روی روابطتان با دیگران تاثیر داشته باشد؛ به همین دلیل، باید به شیوهای مثبت با آن برخورد کنید. نکات زیر به شما در کنترل و مدیریت عصبانیت کمک میکنند:
قبل از صحبت کردن فکر کنید
هنگام عصبانیت ممکن است چیزی بگویید که بعدا پشیمان شوید. قبل از صحبت کردن چند لحظه صبر کنید تا افکارتان منسجم شود. به دیگران هم اجازه دهید که همین کار را انجام دهند.
دور شدن از موقعیت میتواند فرصتی در اختیار شما قرار دهد تا فکر کنید. آهسته شمردن تا عدد ۱۰ هم در کاهش شدت عصبانیت موثر است.
بعد از آرام شدن، عصبانیت خود را بروز دهید
به محض اینکه موفق شدید به درستی فکر کنید، احساس ناامیدی و سرخوردگی خود را به طور قاطعانه و بدون پرخاشگری بیان کنید. نگرانیها و نیازهای خود را به طور واضح و مستقیم، بدون اینکه طعنه بزنید یا به دیگران آسیب برسانید، ابراز کنید.
کمی ورزش کنید
فعالیت بدنی میتواند به کاهش استرسی که باعث عصبانیت شما شده، کمک کند. اگر احساس میکنید خشمتان در حال افزایش است، پیادهروی کنید، بدوید یا وقت خود را صرف انجام سایر فعالیتهای فیزیکی لذتبخش کنید. ورزشهای هوازی مثل دویدن، دوچرخه سواری یا شنا میتوانند با آزادسازی انرژی از تبدیل آن به پرخاشگری جلوگیری کنند.
استراحت کنید
استراحت و زنگ تفریح فقط مخصوص کودکان نیست. در طول روز که با موقعیتهای استرسزا روبرو میشوید، کمی به خودتان استراحت بدهید. چند لحظه استراحت به شما کمک میکند که بدون عصبانیت و بدخلقی برای کنترل شرایط آماده شوید.
راه حلهای احتمالی را مشخص کنید
به جای تمرکز روی موضوعی که باعث عصبانیت شما شده، به حل کردن آن فکر کنید. اگر نامرتب بودن اتاق فرزندتان باعث عصبانیت شما شده، درب اتاق را ببندید. اگر همسرتان برای شام دیر به خانه میآید، ساعت صرف غذا را تغییر دهید یا بپذیرید که چند بار در هفته به تنهایی غذا بخورید. به خود یادآوری کنید که عصبانیت مشکلی را برطرف نمیکند و حتی ممکن است باعث بدتر شدن آن شود.
درباره احساسات خود صحبت کنید
برای جلوگیری از انتقاد یا سرزنش که ممکن است تنش را افزایش دهد، برای بیان مشکل از عبارتهایی که با «من» شروع میشوند، استفاده کنید. به عنوان مثال، به جای اینکه بگویید «تو هیچ وقت کارهای خانه را انجام نمیدهی»، محترمانه بگویید «من از اینکه تو بدون کمک کردن میز را ترک کردی، ناراحت هستم».
کینه به دل نگیرید
بخشش، ابزار قدرتمندی است. اگر اجازه دهید عصبانیت و سایر احساسات منفی بر احساسات مثبت غلبه کنند، به بدخلقی دچار میشوید؛ اما اگر بتوانید شخصی را که باعث عصبانیت شما شده ببخشید، هر دو نفر از این موقعیت درس گرفته و رابطهتان تقویت میشود.
برای رفع تنش از شوخ طبعی استفاده کنید
شوخ طبعی میتواند به کاهش تنش کمک کند. از طنز برای مواجهه با آنچه شما را عصبانی کرده، کمک بگیرید؛ با این حال، سعی کنید از طعنه زدن که میتواند احساسات طرف مقابل را جریحهدار کرده و اوضاع بدتر کند، بپرهیزید.
مهارتهای ریلکسیشن را تمرین کنید
هنگامی که دچار خشم و عصبانیت میشوید، مهارتهای ریلکسیشن و آرامشبخش را به کار بگیرید. نفس عمیق بکشید، یک منظره آرامشبخش را تصور کنید یا یک عبارت آرامکننده مثل «سخت نگیر» را تکرار کنید. همچنین میتوانید به موسیقی گوش کنید، بنویسید یا چند حرکت یوگا انجام دهید.
آیا برای کنترل خشم خود نیاز به صحبت با یک مشاور دارید؟
اگر احساس میکنید عصبانیت شما غیرقابل کنترل است یا روابط و جنبههای مهم زندگیتان را تحت تاثیر قرار داده، بهتر است برای یادگیری نحوه کنترل آن به مشاور مراجعه کنید. روانشناس میتواند به شما طیف وسیعی از تکنیکها را بیاموزد تا از طریق آنها تفکر و رفتار خود را تغییر دهید. موارد زیر نشان میدهد که عصبانیت به یک مشکل تبدیل شده است:
بعضی روشهای مخرب برای ابراز خشم و عصبانیت عبارتند از:
در این موارد، مهم است که به دنبال کمک و درمان باشید. ابراز عصبانیت از طریق پرخاشگری و خشونت به دوستیها، روابط خانوداگی و روابط کاری آسیب رسانده و میتواند عواقب جدی به همراه داشته باشد.
هنگام صحبت با مشاور، به او بگویید که در بروز عصبانیت مشکل دارید و میخواهید آن را برطرف کنید. همچنین درباره روش و رویکرد او برای مدیریت خشم سوال کنید. به اعتقاد روانشناسان، مشاوره کمک میکند که افراد بسیار عصبانی بسته به شرایط و تکنیکهای مورد استفاده، در مدت ۱۰-۸ هفته میزان خشم خود را به حد متوسط برسانند.
کلام پایانی
خشم، یک احساس عادی انسانی است که هر شخصی در برههای از زندگی خود آن را تجربه میکند. شرایط، رویدادها و اشخاصی که فرد آنها را تهدیدکننده، فریبدهنده، ناامیدکننده یا توهینآمیز تلقی میکند، از محرکهای رایج عصبانیت محسوب میشوند.
اگر عصبانیت به درستی بروز داده نشود، به سرعت از کنترل خارج میشود. صحبت با مشاور و شرکت در کلاسهای مدیریت خشم میتواند به ابراز و مدیریت بهتر این احساس کمک کند.
سوالات متداول
چه چیزی باعث عصبانیت در فرد میشود؟
زمانی که احساس میکنید تهدید شدهاید، فریب خوردهاید یا به شما بیاحترامی شده، عصبانی میشوید. گاهی اوقات هم مشکلات شخصی، مشکلات مربوط به محل کار یا مرگ یکی از اطرافیان باعث بروز خشم میشود.
علائم و نشانههای عصبانیت چیست؟
عصبانیت از بعد روانی باعث افسردگی، اضطراب، ناامیدی و انزوای اجتماعی میشود. همچنین از نظر جسمی فشار خون را بالا برده و به بروز علائمی مانند تپش قلب، تعریق، لرزش، سفت شدن قفسه سینه و انقباض عضلات منجر میشود.
منبع: ایده آل مگ
بسیاری از افراد هر از گاهی احساس درماندگی یا ناتوانی برای واکنش نشان دادن به وقایع و موقعیتهای منفی را تجربه میکنند. درماندگی احساسی است که هنگام بیماری یا مواجهه با یک رویداد آسیبزا به سراغ شما میآید. در بعضی موارد هم میتواند نشانهای از یک بیماری روانی مانند افسردگی باشد.
گاهی اوقات، این احساس منفی حتی بعد از برطرف شدن مشکل همچنان با شما باقی میماند که این موضوع میتواند زندگی روزمره را مختل کند و پیامدهای جدی برای سلامت روان داشته باشد.
وقتی احساس درماندگی میکنید، حفظ انگیزه برای تغییر وضعیت دشوار میشود. خوشبختانه، راهکارهای مختلفی وجود دارند که به شما کمک میکنند در مقابله با چالشهای زندگی احساس بهتری داشته باشید.
احساس درماندگی چیست؟
درماندگی یک واکنش طبیعی است که هنگام مواجهه با موقعیتهای استرسزا رخ میدهد. درماندگی ریشه در بیولوژی ما انسانها دارد. وقتی در یک موقعیت استرسزا احساس درماندگی میکنیم، ترشح سروتونین افزایش مییابد تا به ما در کنترل اوضاع کمک کند.
از سوی دیگر، فعالیت آمیگدال که مرکز تصمیمگیری مغز است، بیشتر میشود؛ اما متاسفانه علیرغم تلاشهای مغز ممکن است احساس درمانگی ادامه پیدا کند.
غم و اندوه، استرس، مشکلات سلامت روان، انزواطلبی و… همگی از عواملی هستند که میتوانند احساس درماندگی را تقویت کنند. برای مثال، فردی که مورد تجاوز قرار گرفته است، ممکن است نتواند بدون شخص دیگری از خانه خارج شود.
همچنین این احتمال وجود دارد که افراد مبتلا به مشکلات سلامت روان نظیر افسردگی با احساس درماندگی دست و پنجه نرم کنند.
مبتلایان به افسردگی شدید صبحها بیرون آمدن از رختخواب را تقریبا غیرممکن میدانند، در مقابل استرس احساس ناتوانی میکنند و بر این باورند که نمیتوانند برای غلبه بر احساسات خود کاری انجام دهند.
گاهی اوقات هم درماندگی نشاندهنده عزت نفس پایین است یا میتواند ابزار دستکاری روانشناختی باشد. بعضی از افراد برای جلب توجه دیگران و اجتناب از احساس رهاشدگی رفتارهایی را از خود بروز میدهند که نشانه درماندگی هستند. برای مثال، ممکن است شخص عمدا سعی کند از محل کار اخراج شود تا همدردی و توجه دیگران را برانگیزد.
بعضی از کارشناسان از درماندگی به عنوان «درماندگی آموخته شده» نام میبرند. درماندگی آموخته شده زمانی رخ میدهد که شخص به طور مکرر در معرض استرسهای غیرقابل کنترل یا رویدادهای آسیبزا قرار میگیرد.
چنین افرادی احساس میکنند که هیچ کنترلی روی آنچه که برایشان اتفاق میافتد، ندارند؛ بنابراین حتی اگر توانایی کمک به خود را داشته باشند، فکر میکنند که نمیتوانند چیزی را تغییر دهند و به همین دلیل دست از تلاش برمیدارند.
برای مثال، افرادی که دوران کودکی سختی را پشت سر گذاشتهاند، ممکن است در بزرگسالی احساس ناتوانی کنند و معتقد باشند که نمیتوانند هیچ موقعیتی را در زندگی خود بهبود ببخشند.
درماندگی آموخته شده رشد و یادگیری را مختل میکند و ممکن است به افسردگی و سایر مشکلات سلامت روان منجر شود.
قربانی بودن چیست؟
درماندگی و قربانی بودن ارتباط نزدیکی با هم دارند. ذهنیت قربانی به این معنی است که فرد دیگران را مسئول همه رویدادها و شرایط منفی میداند و نمیتواند مسئولیت اتفاقات زندگی خود را بپذیرد.
معمولا این ذهنیت با تمرکز بر چیزهای غیرقابل کنترل مشخص میشود که همین امر میتواند کنترل زندگی را به میزان بیشتری از دست فرد خارج کند.
به طور کلی، افراد دارای ذهنیت قربانی بر این باورند که اتفاقات بد گذشته ادامه پیدا میکنند، دیگران مقصر بدبختی آنها هستند و تلاش برای تغییر و بهبود شرایط هیچ فایدهای ندارد.
چگونه احساس درماندگی از نظر ذهنی خود را نشان میدهد؟
وقتی حس درماندگی به سراغتان میآید، ممکن است همزمان احساسات دیگری هم در شما ایجاد شوند، مانند:
نداشتن انگیزه برای عبور از شرایط چالشبرانگیز
متأسفانه، درماندگی باعث ایجاد احساسات منفی زیادی میشود که همگی میدانیم غلبه بر آنها آسان نیست؛ با این حال اگر کسی بتواند بر این احساسات چیره شود، این خود شما هستید!
احساس درماندگی از نظر فیزیکی به چه شکلی ظاهر میشود؟
تظاهرات جسمی درماندگی به عملکرد ذهنی شما و سایر احساساتی که همراه با درماندگی در شما ایجاد شدهاند، مرتبط هستند.
اگر مضطرب باشید، ممکن است بعضی از علائم جسمی اضطراب را تجربه کنید و اگر افسرده باشید، احتمالا علائم افسردگی را میتوانید در خودتان مشاهده کنید. همه چیز به آنچه که در ذهن شما میگذرد، بستگی دارد.
از مهمترین علائم فیزیکی درماندگی میتوان به خستگی، اختلال خواب و گریه کردن اشاره کرد.
راههای کنار آمدن با احساس درماندگی
در این بخش، یک فهرست از کارهایی که میتوانید برای غلبه بر درماندگی انجام دهید، تهیه کردهایم. این تکنیکها را بخوانید و هر کدام را که فکر میکنید برایتان مناسبتر است، در زندگی خود بهکار ببندید.
منبع را شناسایی کنید
اگر احساس میکنید که نمیتوانید هیچ کاری برای تغییر وضعیت انجام دهید، ممکن است بررسی و ارزیابی منبع احساسات کمککننده باشد.
سوالاتی که میتوانید از خودتان بپرسید عبارتند از:
ارزیابی عواملی که میتوانند در احساس درماندگی شما نقش داشته باشند، به یافتن بهترین تاکتیک برای غلبه بر درماندگی کمک میکند. برای مثال، اگر استرسهای روزانه باعث شدهاند که حس درماندگی داشته باشید، پیدا کردن راهکارهای موثر برای کنترل استرس مزمن به داشتن ذهنیت انعطافپذیر کمک میکند.
دلایل مقاومت در برابر تغییر را بشناسید
وقتی احساسات منفی نظیر درماندگی را تجربه میکنید، بررسی دلایل مقاومت در برابر احساس قدرتمندی مفید است. البته شما لزوما درماندگی را انتخاب نمیکنید، بلکه ممکن است در برابر تغییر آن مقاومت کنید، چون جایگزین کردن این احساس میتواند ترسناک باشد.
احساس درماندگی نکردن به این معنی است که شما آماده ایجاد یک تغییر بزرگ در زندگی خود هستید. اما از سوی دیگر، غلبه بر احساسات منفی ممکن است شما را مجبور به انجام چالشهایی کند که دشوار یا حتی طاقتفرسا هستند.
نکته مهمی که باید به خاطر داشته باشید این است که تغییر طرز فکر سخت بوده و با مجموعهای از چالشهای منحصر به فرد همراه است؛ با این حال، دنیای جدیدی از فرصتها را پیش روی شما قرار میدهد که ارزش دنبال کردن را دارند.
تاثیر درماندگی بر ذهن و بدن را درک کنید
تروما یا آسیب در لحظه وقوع از لحاظ جسمی و روحی بر ذهن و بدن تاثیر میگذارد. وقتی تحت فشار تروما قرار میگیرید، ذهن شما برای حل مشکل شروع به کار میکند و پیامهایی را به بدن، عضلات و اندامها میفرستد تا برای مبارزه با مشکل آماده شوند یا از آن فرار کنند.
گاهی اوقات هم ممکن است تروما به یک واکنش سومی منجر شود که فریز نام دارد. در واکنش فریز، شما هوشیار هستید اما بدنتان بیحس میشود و نمیتوانید حرکت کنید یا کاری انجام دهید.
آشنایی با واکنش جنگ، گریز و فریز و همچنین نحوه وقوع آنها به شما کمک میکند که برخورد بهتری با وضعیت خود داشته باشید.
روی آنچه که میتوانید کنترل کنید، تمرکز داشته باشید
وقتی زمان زیادی را صرف نشخوار فکری در مورد چیزهایی میکنید که نمیتوانید تغییر دهید، به احتمال زیاد احساس درماندگی را تقویت خواهید کرد.
تمرکز روی چیزهای غیرقابل تغییر باعث میشود که احساس شکست بیشتری داشته باشید. در عوض، توجه به چیزهایی که قابل کنترل هستند به شما کمک میکند که خودتان را توانمندتر ببینید. همین احساس مثبت میتواند انگیزه و انرژی لازم برای تغییر را در اختیارتان قرار دهد.
به یاد داشته باشید که افکار شما ممکن است دقیق نباشند
تحریفهای شناختی به تفسیر نادرست رویدادها، نتیجهگیری اشتباه و باور نادرست منجر میشوند؛ بنابراین، هنگام دست و پنجه نرم کردن با یک احساس منفی نظیر درماندگی باید به یاد داشته باشید که مغز همیشه حقیقت را به شما نمیگوید.
دفعه بعد که افکاری مثل «هیچچیز تغییر نمیکند» یا «هیچ کاری نمیتوانم انجام دهم که باعث تغییر شود» به ذهنتان خطور کرد، سعی کنید دید واقعبینانهتری داشته باشید.
تغییر این الگوهای فکری همیشه آسان نیست؛ با این حال، یادگیری نحوه تشخیص این افکار اولین قدم برای تغییر آنها است.
احساس درماندگی خود را به چالش بکشید
وقتی افکار و احساسات مرتبط با درماندگی را تشخیص دادید، زمان آن فرا رسیده است که آنها را به چالش کشیده و با افکار دقیقتر و قدرتمندتر جایگزین کنید.
این کار ممکن است مستلزم جستجو برای شواهدی باشد که خلاف درماندگی را به شما نشان میدهند. برای مثال اگر در حین تلاش برای رسیدن به یک هدف خاص احساس درماندگی میکنید، به زمانهایی فکر کنید که به خوبی توانستهاید از پس کاری که در ذهنتان بوده است، برآیید.
به دنبال شواهدی باشید که احساسات درماندگی را به چالش بکشند. به موقعیتهایی فکر کنید که موفقیتهای شخصی شما را نشان میدهند. با جستجوی فعال اطلاعاتی که به شما احساس قدرت و اعتماد به نفس میبخشند، بهتر میتوانید ذهنیت درمانده و ناتوان را از خود دور کنید.
نقاط قوت خود را به خاطر بسپارید
اگر احساس درماندگی میکنید، شناخت استعدادها، نقاط قوت و تواناییهای منحصر به فردی که دارید میتواند برایتان مفید باشد. تاکید بر این قابلیتها به شما کمک میکند که برای مقابله با چالشهای زندگی انگیزه بیشتری داشته باشید و خودتان را قدرتمندتر تصور کنید.
یک فهرست از چیزهایی که در آنها مهارت دارید تهیه کرده و سپس به نحوه استفاده از این مهارتها برای غلبه بر مشکلات فکر کنید. به جای اینکه دائما روی نقاط ضعف خود متمرکز شوید، وقت خود را صرف تقویت نقاط قوتتان کنید.
پذیرش را تمرین کنید
اگرچه ممکن است خیلی مفید به نظر نرسد، اما تایید چیزهایی که خارج از کنترل شما هستند احتمالا میتواند تواناییتان را برای پذیرش آنها بهبود ببخشد.
این احساس که باید همه چیز را کنترل کنید، در حقیقت به احساس درماندگی و حتی ناامیدی منجر میشود. تحقیقات نشان دادهاند که وقتی مردم به اشتباه فکر میکنند که میتوانند آینده را کنترل کنند، در نهایت پریشانی و ناراحتی بیشتری را تجربه میکنند.
تمرکز بر زمان حال و روی چیزهایی که میتوانید در اینجا و اکنون کنترل کنید، بسیار موثرتر است. تمرکز روی چیزهایی که در زمان حال تحت کنترل شما هستند، باعث میشود که کمتر ناراحت شوید و از زندگی خود رضایت بیشتری داشته باشید.
ذهن آگاهی، فرآیندی که شامل آگاهی بیشتر از زمان حال بدون فکر کردن به گذشته یا نگرانی در مورد آینده است، میتواند احساس درماندگی را کاهش دهد.
کلام پایانی
درماندگی احساس ناخوشایندی است که غلبه بر چالشهای معمول زندگی را دشوار میکند و معمولا در دو سطح ظاهر میشود.
درماندگی در سطح شناختی، بر مناطقی از مغز که مسئول حل مسئله و قضاوت هستند تاثیر میگذارد و توانایی شما را برای پیدا کردن راه حل کاهش میدهد و در سطح فیزیکی، با اختلال خواب و خستگی شدید همراه است.
خوشبختانه، راهکارهای زیادی برای غلبه بر احساس درماندگی وجود دارد. اگر این احساس آزاردهنده عملکرد شما را مختل کرده است یا با علائم دیگری همراه است، با پزشک صحبت کنید. چنین علائمی ممکن است نشاندهنده افسردگی یا سایر اختلالات خلقی باشند. روان درمانی، دارو درمانی و اصلاح سبک زندگی به بهبود احساس شما کمک میکنند.
اگر احساس درماندگی میکنید یا تجربه چنین احساسی را دارید، میتوانید راه حلهای خود را با ما و سایر خوانندگان مجله به اشتراک بگذارید.
سوالات متداول
درماندگی چیست؟
درماندگی به این معنی است که فرد از نظر ذهنی تصور میکند که نمیتواند بر چالشهای زندگی غلبه کند و اوضاع را تحت کنترل خود در آورد.
چرا احساس درماندگی میکنم؟
رخدادهای آسیبزا، افسردگی، اضطراب، استرس و انزواطلبی از جمله عواملی هستند که میتوانند در ایجاد حس درماندگی یا تقویت آن نقش داشته باشند.
درماندگی چه تاثیری روی جسم و روان دارد؟
درماندگی میتواند از نظر روانی با علائمی مانند افسردگی، اضطراب، وحشت و ناامیدی همراه باشد و از نظر جسمی به بروز مشکلاتی مانند اختلال خواب و خستگی منجر شود.
منبع: ایده آل مگ
مهم نیست که دانشجو هستید یا یک فرد شاغل، به صورت انفرادی کار میکنید یا گروهی، در هر صورت برای کسب موفقیت و حل مشکلات خود به ایدههای تازه و خلاقانه نیاز دارید؛ اما متاسفانه خلاقیت به راحتی به دست نمیآید و اغلب به سختی میتوان ایدههای جدید را پیدا کرد. پس چه باید کرد؟ راه حل این مشکل استفاده از طوفان فکری است.
طوفان فکری یک مفهوم جهانی است که میتواند به همه کمک کند. این تکنیک که هم به شکل انفرادی و هم به صورت گروهی انجام میشود، به افراد اجازه میدهد که در مورد یک موضوع خاص، آزادانه ایدههای خود را بیان کنند.
طوفان فکری چیست؟
به بررسی ایدههای مختلف توسط یک یا چند نفر که تلاش میکنند برای رفع یک مشکل به یک راه حل مناسب و خلاقانه برسند، طوفان فکری میگویند. طوفان فکری یک راه سریع و آسان است که میتوان از آن برای ایدهپردازی، خلق ایدههای جدید و حل مسئله استفاده کرد.
این تکنیک نامهای دیگری هم دارد، از جمله بارش فکری، طوفان ذهنی یا طوفان مغزی. طوفان فکری مغز را وادار میکند که درباره مشکلات به یک شیوه جدید فکر کند و افراد را تشویق میکند که تفکر متعارف و منطقی را کنار بگذارند و با رویاپردازی به ایدههای جدید و خلاقانه که حتی ممکن است در ابتدا کمی احمقانه به نظر برسند، فکر کنند.
از بعضی از این ایدهها میتوان به عنوان راه حل استفاده کرد و به کمک تعدادی از آنها هم میتوان به راه حلهای خلاقانهتر رسید.
معمولا از این تکنیک افراد و گروههای مختلف برای یافتن راه حلهای خلاقانه جهت رفع مشکلات استفاده میکنند؛ اما هر زمان که به ایدههای جدید نیاز داشته باشید، میتوانید از آن استفاده کنید.
شرکتکنندگان در یک جلسه طوفان ذهنی، در پاسخ به یک مشکل یا سوال خاص، پیشنهادها یا ایدههای خود را به سرعت و بدون فکر کردن زیاد بیان میکنند.
هدف این است که تا حد امکان در زمان کوتاه ایدهها و راه حلهای بیشتری تولید شوند. فرض بر این است که هر چقدر تعداد ایدهها زیادتر باشد، شانس رسیدن به یک راه حل جدید و موثر بیشتر میشود.
قوانین طوفان فکری
طوفان ذهنی چیزی نیست که یک شبه اتفاق افتاده باشد. الکس آزبورن (Alex Osborn)، مدیر اجرایی تبلیغات، اولین بار در اواسط قرن بیستم این واژه را ابداع کرد؛ یعنی زمانی که متوجه شد نمیتوان به طور انفرادی راهکارهای خوبی را برای کمپینهای تبلیغاتی پیشنهاد داد و جلسات تجاری سنتی محیط ایدهآلی برای به اشتراک گذاشتن ایدههای جدید نیستند.
آزبورن به دنبال راهی بود که به مردم این اجازه را بدهد که خارج از چارچوب و بدون ترس از انتقاد فکر کنند؛ بنابراین، با توجه به این هدف به ایجاد اصول و ویژگیهای طوفان فکری پرداخت.
از آن زمان، طوفان ذهنی به یک تکنیک رایج تبدیل شده است که کسب و کارها از آن برای دستیابی به راه حلهای خلاقانه جهت رفع مشکلات مختلف استفاده میکنند.
آزبورن که اعتقاد داشت ایدهپردازی گروهی نسبت به کار انفرادی نتایج بهتری به همراه دارد، میگوید:
پیشنهاد ایجاد شده در ذهن یک فردی عادی در گروه، دو برابر پیشنهاد ایجاد شده در حالت انفرادی است.
بعد از آزبورن افرادی دیگری هم بودند که به معرفی روشهای مختلف طوفان فکری پرداختند. همه این روشها هدف مشترکی دارند، اما به شکل متفاوتی اجرا میشوند.
در حال حاضر، طوفان ذهنی فقط یک روش گروهی نیست و همه افراد میتوانند در هنگام کار روی اهداف و پروژههای شخصی از آن بهره ببرند.
دو اصل وجود داشت که آزبورن مدعی بود «کارآیی ایدهآل» را بهبود میبخشد: اجتناب از انتقاد و کمیت به جای کیفیت. این اصول آزبورن را بر آن داشت تا چهار قانون طوفان ذهنی موثر را ایجاد کند:
۱. بر کمیت تمرکز کنید
احتمالا شنیدهاید که کیفیت بر کمیت ارجحیت دارد، اما وقتی صحبت از طوفان فکری به میان میآید، دقیقا برعکس است. شاید برای بسیاری از ما غیرمنطقی به نظر برسد، اما طوفان ذهنی روی کمیت تمرکز میکند و بر این اساس شکل گرفته است که هر چقدر تعداد ایدهها بیشتر باشد، بهتر است.
به جای تلاش برای فکر کردن به یک ایده عالی، به کمیت توجه کنید تا بتوانید به ایدههای بیشتری برسید. این روش گزینههای بیشتری را برای انتخاب کردن در اختیار شما قرار میدهد و میتواند افراد را برای فکر کردن به ایدههای جدید ترغیب کند.
قرار نیست همهی ایدهها عالی باشند، اما ممکن است یک ایده بد به چند ایده خوب منجر شود. هر چقدر تعداد ایدههایی که افراد با هم به اشتراک میگذارند بیشتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که به ایدههای مفیدتری برای حل مشکل برسید.
۲. از انتقاد خودداری کنید
ترس از قضاوت دیگران و مسخره شدن توسط آنها از اصلیترین موانع خلاقیت است. به همین دلیل است که انتقاد و منفینگری جایی در جلسه طوفان ذهنی ندارد و شخصی که مدیریت جلسه را بر عهده دارد باید این نکته را بیان کند و از همه اعضا بخواهد که نظرات یکدیگر را مسخره نکنند.
انتقاد از ایدهها باعث میشود که افراد به دلیل ترس از قضاوت دیگران ساکت باشند و ترجیح دهند نظرات خود را با آنها به اشتراک نگذارند که این موضوع بر خلاف چیزی است که در قانون اول به آن اشاره کردیم.
با حذف انتقاد، محیطی ایجاد میشود که افراد میتوانند در آن آزادانه و بدون ترس درباره ایدهها و راه حلهای خود صحبت کنند؛ در نتیجه، نه تنها ایدههای بیشتری را به اشتراک میگذارند، بلکه ایدههای سرگرمکننده و غیرمعمول خود را هم به راحتی بیان میکنند. ایدههای غیرمعمول کلید طوفان فکری هستند و باید شنیده شوند.
در جلسات طوفان ذهنی افراد میدانند که هیچ ایدهای بهتر از سایر ایدهها نیست و آنها نه تنها اجازه دارند، بلکه تشویق هم میشوند که خارج از چارچوب و قواعد مرسوم به یک موضوع فکر کرده و آنچه را که به ذهنشان میرسد، مطرح کنند.
۳. از ایدههای غیرمعمول استقبال کنید
در ابتدای جلسه لازم نیست که به دنبال گلچین کردن ایدهها و انتخاب بهترین نظرات باشید. فقط افراد را تشویق کنید که تمام ایدههای خود را هر چقدر هم که عجیب باشند، بیان کنند.
اگرچه ایدههای منحصر به فرد، غیرمعمول و حتی عجیب و غریب همیشه قابل اجرا نیستند، اما ممکن است با کمی تغییر یا ترکیب با سایر ایدهها بتوانند راه حلهای خلاقانهای را ایجاد کنند که قبلا به آنها فکر نکردهاید.
استقبال از ایدههای غیرمعمول و غیرمتعارف در یک جلسه طوفان ذهنی خلاقیت را تقویت میکند و به تعداد ایدهها میافزاید.
۴. ایدهها را ترکیب کرده و بهبود دهید
بعد از اینکه همه افراد ایدههای خود را مطرح کردند، وقت آن است که نظرات مختلف را بررسی کرده و در صورت امکان ایدههای نزدیک به هم را با یکدیگر ترکیب کنید. گاهی اوقات میتوان با ترکیب کردن دو یا چند ایده مختلف به یک راه حل کاملتر و اثربخشتر رسید.
در روش انفرادی، تمام ایدههای خود را یادداشت کنید تا در انتها بتوانید با ترکیب کردن آنها به نتیجه بهتری برسید. در روش گروهی هم یک نفر را مامور کنید تا تمام ایدهها را در جایی مثل تخته وایتبرد که همه افراد قادر به دیدن آن باشند، بنویسد.
اصلیترین اهداف طوفان فکری کدامند ؟
اکنون که میدانید معنی طوفان فکری چیست و این تکنیک چه کاربردی دارد، باید به بررسی اهداف آن بپردازیم. مهمترین اهداف طوفان ذهنی عبارتند از:
بهبود فرآیند ایدهپردازی و تقویت تفکر خلاق
بسیاری از افراد تمایل ندارند که ایدههای خود را با دیگران به اشتراک بگذراند، به خصوص اگر فکر کنند که آن ایده احمقانه یا غیرعملی است. طوفان فکری عمدا محدودیتهایی را که مانع از بیان کردن این ایدهها میشوند، از بین میبرد و با ایجاد یک محیط آزاد همه افراد را به مشارکت تشویق میکند.
افزایش انگیزه کارکنان
یکی از بهترین راهها برای افزایش انگیزه کارکنان برگزاری جلسات طوفان فکری است. شما با این کار به همه کارمندان خود اجازه میدهید که در یک محیط دوستانه ایدههایشان را به اشتراک بگذارند؛ در نتیجه، احساس میکنند که صدایشان شنیده میشود و ارزشمند هستند.
افزایش تعهد کارکنان
وقتی تمام کارکنان یک شرکت یا اعضای یک گروه در پیدا کردن راه حل مشارکت داشته باشند، نسبت به راه حل انتخاب شده و کاری که قرار است انجام دهند، احساس تعهد بیشتری میکنند و برای عملی شدن آن جدیت بیشتری از خود نشان میدهند؛ چون در ایدهپردازی و فرآیند تصمیم گیری نقش داشتهاند.
ایجاد کار تیمی
وقتی تمام کارکنان با هم در فعالیتهای طوفان ذهنی شرکت میکنند و بدون اینکه یکدیگر را تحقیر کنند به دنبال بهترین راه حل میگردند، بین آنها دوستی و رابطه قوی شکل میگیرد.
پیدا کردن بهترین راه حل
در جلسات طوفان فکری از همه ایدهها، حتی ایدههای عجیب یا ایدههایی که ممکن است غیرمنطقی به نظر برسند، استقبال میشود و همه ترغیب میشوند که در ایدهپردازی شرکت کنند و هر چیزی را که به ذهنشان میرسد بدون ترس از قضاوت دیگران، بیان کنند.
از سوی دیگر، معمولا افراد مختلف با پیشینه، سن، تجربه و عقاید مختلف در کنار هم جمع میشوند تا نظرشان را درباره یک موضوع بیان کنند.
این امر باعث میشود که هر کدام از افراد از یک جنبه خاص به موضوع بحث نگاه کند و تنوع و غنای ایدهها افزایش یابد؛ در نتیجه، تعداد زیادی ایده متنوع به دست میآید که میتوان با بررسی آنها راه حل مناسبی را پیدا کرد.
مهمترین فواید طوفان فکری
بدون شک، طوفان ذهنی معایب و مشکلات خاص خود را دارد، اما دلایل زیادی وجود دارد که باعث شده این تکنیک در دنیای کسب و کار مدرن بسیار محبوب باشد. در ادامه مطلب به بعضی از مهمترین مزایای طوفان فکری میپردازیم.
تفکر خلاق را تشویق میکند
وقتی نیاز به خلاقیت دارید، مغز شما میتواند بدترین دشمنتان شود؛ چون ممکن است با یک ایده مبهم روبرو شوید یا افکار مختلف در ذهن شما درهم و برهم شوند و نتوانید به وضوح به آنها فکر کنید. یکی از مزایای طوفان فکری این است که می تواند به فرصتی برای بیرون کشیدن ایدههای درهم ریخته از ذهن شما تبدیل شود.
طوفان فکری به یک فرد یا تیم نیاز دارد که خلاقانه فکر کند و راه حلهایی را ارائه دهد که به ایدهها و پیشنهادهای بهتر منجر شود. وقتی گروهی از افراد دور هم جمع میشوند تا درباره یک موضوع یا مشکل صحبت کنند، خلاقیت افزایش پیدا میکند، هر ایده به شکلگیری یک ایده دیگر کمک میکند و افراد از ایدههای یکدیگر به راه حلهای جدید میرسند.
با توجه به اینکه غالبا طوفان ذهنی به صورت گروهی انجام میشود، ما را مجبور میکند که از تعصبات خود فاصله بگیریم و به دیدگاههای دیگران بدون انتقاد کردن توجه کنیم. حتی فراتر از آن، ما را وادار میکند که بر اساس ایدهها و راه حلهای سایر افراد عمل کنیم که این موضوع به کسب نتیجه بهتر ختم میشود.
وقتی بتوانید آزادانه فکر کنید، یافتن راه حل خیلی آسانتر میشود؛ اما مراقب باشید که در این کار زیادهروی نکنید؛ چون ممکن است از موضوع مورد بحث خیلی دور شوید.
اغلب در مدت زمان کوتاه ایدههای بیشتری تولید میشود
اگر بتوانید ایدههای بیشتری تولید کنید، احتمال اینکه به تعداد بیشتری از ایدههای خوب و حتی عالی برسید، افزایش مییابد. در صورتی که جلسه طوفان ذهنی به طور موثر و سازنده برگزار شود، گروه میتواند به سرعت به دهها ایده برسد که هر یک از این ایدهها خودشان میتوانند دهها ایده دیگر را ایجاد کنند.
به کار تیمی بهتر و انسجام گروهی بیشتر منجر میشود
طوفان فکری بدون وجود سایر افراد اتفاق نمیافتد، چراکه معمولا این تکینک به صورت گروهی انجام میشود. وقتی از سایر همکاران خود دعوت میکنید که در یک جلسه طوفان ذهنی شرکت کنند، یک تیم تشکیل میدهید و برای رفع مشکل از آنها کمک میخواهید.
تحقیقات زیادی وجود دارند که تایید میکنند طوفان فکری سطح کار تیمی را بهبود میبخشد و گروههایی که هم بر کمیت ایدهها و هم روی ایدههای دیگران تمرکز میکنند، به طور قابل توجهی انسجام خود را افزایش میدهند.
وقتی طوفان فکری را به صورت گروهی انجام میدهید، یک نفر احساس نمیکند که کل بار کاری شرکت را به دوش میکشد یا احساس مالکیت نسبت به تیم در او شکل نمیگیرد. از سوی دیگر، همه افراد حاضر در جلسه طوفان فکری یاد میگیرند که چگونه باید با هم همکاری کنند.
باعث ایجاد همدلی در بین اعضای گروه میشود
در جلسه طوفان فکری همه افراد دور هم جمع میشوند و بدون اینکه یکدیگر را قضاوت یا تحقیر کنند، درباره نظرات و راه حلهای پیشنهادی خود صحبت میکنند؛ در نتیجه، به هم نزدیکتر میشوند و بین آنها همدلی و صمیمیت شکل میگیرد.
تمام ایدهها پذیرفته میشوند
ایدههای ارائه شده در یک جلسه طوفان ذهنی هرگز اشتباه نیستند. آنها فقط ایده هستند و به همین دلیل میتوانید بدون ترس از شکست یا تمسخر دیگران، ایدههای خود را برای سایر اعضای گروه مطرح کنید.
از دیدگاههای مختلف استقبال میکند
در هر کسب و کاری، اگر فقط یک نفر مسئول ایدهپردازی باشد، بعد از مدتی احتمالا ایدههای او قدیمی یا تکراری میشوند، اما با طوفان فکری میتوان به ایدههای بیشتر و متنوعتری رسید.
با توجه به اینکه هر کدام از افراد حاضر در جلسه طوفان ذهنی سوابق، علایق و انگیزههای مختلفی دارند، میتوانند درباره یک موضوع دیدگاههای منحصربهفردی را ارائه دهند.
بهتر است تنوع را در انتخاب افرادی که در چنین جلساتی شرکت میکنند، رعایت کنید و طیف وسیعی از افراد با سنین مختلف و تجربههای متفاوت را دعوت کنید.
ممکن است تمام ایدههایی که در طول جلسه طوفان فکری مطرح میشوند، درخشان یا حتی قابل اجرا نباشند، اما هر کدام از آنها این قابلیت را دارند که به یک راه حل تازه و موثر تبدیل شوند.
به همه افراد فرصت شنیده شدن را میدهد
تحقیقات نشان میدهد که بیش از ۵۰ درصد افراد حرفهای در محل کار نظر خود را مطرح نمیکنند و ایدههای خود را نه با همکاران و نه با مدیران به اشتراک نمیگذارند.
یکی از مهمترین مزایای طوفان ذهنی این است که برای تمام افراد این فرصت را فراهم میکند که در تصمیم گیریها مشارکت داشته باشند؛ در نتیجه، باعث میشود که همه آنها احساس کنند که عضو یک تیم هستند و ایدهها و نظراتشان ارزشمند است؛ به همین دلیل، در پیدا کردن راه حل مناسب مشارکت بیشتری از خود نشان میدهند.
یک جلسه طوفان فکری با ساختار مناسب، به اعضای درونگرانتر تیم اجازه صحبت کردن میدهد. این افراد ممکن است در حالت عادی نظرات خود را بیان نکنند.
تفکر انتقادی را تشویق میکند
تفکر انتقادی به این معنی است که یک موضوع یا موقعیت خاص را در نظر بگیرید و به روشی منطقی و فارغ از تعصبات شخصی به آن فکر کنید.
طوفان فکری به اعضای تیم اجازه میدهد که برای حل یک مشکل خاص یا پیدا کردن یک ایده خلاقانه به طور انتقادی فکر کنند. هر چقدر از این تکنیک به میزان بیشتری استفاده کنید، در مواجهه با مشکل و تفکر انتقادی درباره آن بهتر عمل میکنید.
رسیدن به راهکارهای مناسب را آسانتر میکند
وقتی همه اعضا برای بررسی یک موضوع و پیدا کردن راه حل مناسب با هم مشارکت داشته باشند و بتوانند آزادانه ایدههای خود را مطرح کنند، قطعا میتوانید به راه حل بهتر و کاربردیتری دست پیدا کنید.
هیجانانگیز و آسان است
درک مفهوم طوفان ذهنی به خودی خود چیز سختی نیست. شما به راحتی مشکل یا موضوع مورد نظر را مطرح میکنید و سپس همه افراد هر ایدهای را که به ذهنشان خطور میکند، بیان میکنند.
برای شرکت در یک جلسه طوفان فکری لازم نیست نابغه باشید یا مدرک دانشگاهی داشته باشید. غالبا ماهیت ساختار گروه به گونهای است که میتواند طوفان فکری را به یک فرآیند سرگرمکننده و هیجانانگیز تبدیل کند.
انواع سبکهای طوفان فکری کدامند؟
طوفان ذهنی هم به شکل سنتی و هم به صورت مدرن قابل اجرا است. در روش سنتی، گروهی از مردم دور هم جمع میشوند و هر ایدهای را که به ذهنشان خطور میکند، بیان میکنند. هیچ کدام از افراد صحبتهای دیگران را مسخره نمیکنند و مورد قضاوت قرار نمیدهند؛ به همین دلیل، همه بدون احساس ناراحتی به بیان ایدههای خود میپردازند.
در روش مدرن، فرآیند کار کمی تغییر میکند تا افراد بتوانند خلاقانهتر فکر کنند و به ایدههای بهتر و موثرتری برسند. این روزها، انواع طوفان فکری وجود دارد که رایجترین آنها عبارتند از:
تحلیل فکری
زمانی که نیاز دارید از همه جهات به یک ایده نگاه کنید یا یک مشکل را به طور کامل بررسی کنید، بهتر است به سراغ طوفان فکری تحلیلی بروید. این تکنیک به شیوههای مختلف انجام میشود، از جمله:
ستاره افشانی
در وسط کاغذ یک ستاره بزرگ ششپر بکشید و ایده مورد نظر را در وسط آن بنویسید. در هر پر ستاره یکی از کلمات «چه کسی؟»، «چه چیزی؟»، «کجا؟»، «چرا؟»، «چه زمانی؟» و«چطور؟» را بنویسید و سپس هر سوالی را که میتواند به آن ایده مربوط باشد، مطرح کنید. به عنوان مثال، چه کسی این محصول را میخرد یا چه زمانی باید این برنامه را اجرا کنیم؟
پنج چرا
با این تکنیک میتوانید قدرت یک ایده را ارزیابی کنید. خودتان را به چالش بکشید و حداقل پنج بار درباره یک مشکل یا ایده سوالی را بپرسید که با چرا شروع میشود. سپس سعی کنید برای هر سوال پاسخ مناسبی پیدا کنید.
تجزیه و تحلیل SWOT
SWOT مخفف کلمات نقاط قوت (Strengths)، نقاط ضعف (Weaknesses)، فرصتها (Opportunities) و تهدیدها (Threats) است. وقتی میخواهید از این تکنیک برای بررسی یک ایده استفاده کنید، میتوانید سوالات زیر را بپرسید:
نقشه ذهنی
موضوع یا ایده اصلی را در وسط کاغذ بنویسید و سپس تمام موضوعات مرتبط با آن را در اطرافش یادداشت کرده و با خط به آن وصل کنید. هر کدام از این موضوعات هم میتوانند به شاخههای دیگری وصل شوند که به آنها زیرشاخه میگوییم.
طوفان فکری آرام
این تکنیک برای کسب و کارهایی که با کمبود وقت مواجه هستند یا اعضای آنها از افراد درونگرا تشکیل شدهاند، مناسب است. طوفان فکری آرام به روشهای زیر انجام میشود:
ذهننویسی
در این روش باید به همه افراد حاضر در جلسه یک خودکار و برگه بدهید و از آنها بخواهید که بدون نوشتن نام خود ایدههایشان را بنویسند. سپس کاغذها را جمعآوری کرده و آنها را بخوانید. میتوانید این کار را چند بار تکرار کنید تا تمام ایدهها جمعآوری شوند.
اسکمپر
تکنیک اسکمپر (SCAMPER) مخفف کلمات زیر است:
برای انجام این تکنیک باید با توجه به موضوعات بالا درباره یک ایده هفت سوال مطرح کنید. به عنوان مثال:
طوفان فکری بازی نقش
یک تکنیک بسیار خلاقانه است که برای انجام آن اعضای گروه یک سری نقش را انتخاب میکنند و بر اساس آن مانند یک بازیگر به طور بداهه به بیان ایدههای خود میپردازند. این نقشها میتوانند از نقشهای واقعبینانه (به عنوان مثال یک مشتری عصبانی) تا نقشهای عجیب (مثل سوپرمن) متغیر باشند.
وقتی اعضای تیم خودشان را در نقش شخص دیگری تصور میکنند، میتوانند از یک زاویه دیگر به موضوع نگاه کنند؛ در نتیجه، پاسخهای متنوعتری به یک سوال میدهند و ایدههایی را مطرح میکنند که قبلا به آنها فکر نکرده بودند.
وقتی در پروژههای مختلف با ایدههای تکراری روبرو میشوید، میتوانید از این روش برای تولید ایدههای خلاقانهتر استفاده کنید.
ابزارهای رایگان طوفان فکری
ابزارهای زیر میتوانند به سازماندهی و تجریه و تحلیل دقیق ایدهها و راه حلهای موجود، مدیریت آسانتر پروژه، افزایش بهرهوری، اختصاص بهینه وظایف و… کمک کنند:
ابزار EdrawMind
نام یک نرمافزار در زمینه مدیریت طوفان ذهنی است که با داشتن امکانات متعدد به شما کمک میکند که ایدههای خود را پیادهسازی و مدیریت کنید. شما با استفاده از این نرمافزار میتوانید نقشههای ذهنی خود را ایجاد کرده و آنها را به صورت اسلاید نمایش دهید.
با استفاده از نرمافزار EdrawMind میتوان انواع مطالب آموزشی و همچنین راهکارها و ایدههای ذهنی را به کمک نمودارهای گرافیکی ترسیم کرد و از آنها برای ارائه مفاهیم و انتقال صحیح مطالب به مخاطبان بهره برد.
یکی از مهمترین مزایای این نرمافزار پشتیبانی از انواع نمودارهای گرافیکی رایج است. بعد از اینکه با استفاده از تصاویر و اشکال موجود نقشه دلخواه خود را ترسیم کردید، میتوانید از آن در فرمتهای مختلف مثل Word ، PDF، JPG، SVG، HTML و… خروجی بگیرید.
ابزار Google Docs
گوگل داکس یک ابزار رایگان و یک واژهپرداز مبتنی بر وب است که توسط گوگل برای رقابت با نرمافزارهای آفیس ماکروسافت ارائه شده است. این ابزار از فرمتهای مختلف فایل از جمله txt، docx، doc و… پیشتیبانی میکند.
گوگل داکس به شما این امکان را میدهد که در هر زمان یا مکان به تولید و ویرایش اسناد متنی خود بپردازید؛ چون اسناد به جای اینکه در حافظه یک دستگاه ذخیره شوند، از طریق سرویس ابری در دسترس شما قرار میگیرند.
علاوه بر این، چون گوگل داکس یک واژهپرداز آنلاین است، میتوانید سندهای خود را با دیگران به اشتراک بگذارید و همزمان به طور گروهی روی آنها کار کنید.
اگر به اینترنت و مرورگر وب دسترسی داشته باشید، میتوانید روی همه دستگاهها از گوگل داکس استفاده کنید. برای این کار فقط به یک حساب کاربری گوگل نیاز دارید.
ابزار Visual Thesaurus
Visual Thesaurus یک دیکشنری تعاملی برای آموزش زبان است که در آن به بیش از ۱۴۵ هزار لغت انگلیسی و ۱۱۵ هزار معنی دسترسی پیدا میکنید.
شما به کمک این ابزار میتوانید کلمه مورد نظر خود را پیدا کنید، با تلفظ صحیح آن آشنا شوید و مفاهیم مربوط به آن را دنبال کنید؛ در نتیجه، درک شما از زبان انگلیسی تقویت میشود و بهتر با معنی دقیق کلمات آشنا میشوید.
ابزار Visual Thesaurus علاوه بر کلمات مترادف، روابط معنایی مرتبط بین آنها را هم نشان میدهد. به عنوان مثال، شما میتوانید متوجه شوید که بینی یکی از اجزای صورت را تشکیل میدهد.
کلام پایانی
اگر برای حل یک مشکل به بنبست رسیدهاید یا به ایدههای جدید نیاز دارید، طوفان فکری را امتحان کنید. کمترین مزیت طوفان ذهنی این است که باعث میشود در مورد یک موضوع به روش خلاقانهتری فکر کنید و به نتیجه مطلوبتری برسید.
طوفان فکری این امکان را برای افراد فراهم میکند که همه با هم به راه حلهای اثربخش فکر کنند. این کار نه تنها برای فردی که جلسه را برگزار کرده مفید است، بلکه روی سایر افراد گروه هم تاثیر میگذارد و آنها را به تفکر خارج از چارچوب تشویق میکند.
طوفان فکری یکی از مهمترین مهارتهای رهبری است که به شما کمک میکند رضایت و تعهد کارکنان خود را نسبت به هر کاری که به آنها محول میشود، افزایش دهید و در نتیجه بهرهوری را تقویت کنید.
سوالات متداول
معایب طوفان فکری چیست؟
این تکنیک به یک رهبر نیاز دارد که کنترل جلسه را در دست بگیرد و از رسیدن به نتیجه رضایتبخش مطمئن شود. همچنین ممکن است به دلیل اختلاف نظر بین اعضای گروه فرآیند تصمیم گیری پیچیدهتر شود. ایراد دیگر این است که احتمال دارد بعضی از افراد از پذیرش ایدههای دیگران خودداری کنند یا موثرتر از آنها صحبت کنند.
قواعد اصلی طوفان فکری کدامند؟
این تکنیک از چهار قانون تشکیل شده است: ۱) کمیت مهمتر از کیفیت است، ۲) از مسخره کردن ایدههای دیگران خودداری کنید، ۳) به همه اعضا اجازه دهید که حتی ایدههای غیرمعمول خود را بیان کنند و ۴) ایدهها را با هم ترکیب کرده و آنها را بهبود دهید.
چگونه میتوان یک جلسه طوفان ذهنی برگزار کرد؟
در ابتدای جلسه موضوع مورد بحث را بیان کنید و در مورد آن توضیح دهید. سپس قوانین و قواعد طوفان فکری را به همه اعضا یادآوری کرده و از آنها بخواهید که به نوبت ایدههای خود را بگویند. تمام ایدهها را ثبت کرده و در انتها بهترین نظرات را پیدا کرده و در صورت لزوم آنها را تغییر دهید یا با هم ترکیب کنید.
منبع: ایده آل مگ
آیا میدانید افرادی که شما را میبینند، در همان ۳ ثانیهی اول، شما را مورد قضاوت قرار میدهند؟ این زمان خیلی کمتر از آن است که فرصت پیدا کنید کلامی به زبان بیاورید. بنابراین به طور حتم، مبنای این قضاوت، چیز دیگری خواهد بود.
واقعیت این است که کلمات، تنها بخشی از دنیای پیچیدهی ارتباطات را به خود اختصاص میدهند و سهم بسیار بیشتری از این فضا، مربوط به زبان بدن شما است. شما با هر حرکت چشم، دست و پاهای خود، حتی بدون آنکه خودتان متوجه باشید، دنیایی حرف میزنید!
درک زبان بدن و حالات چهره
زبان بدن به سیگنالهای غیرکلامی اشاره دارد که ما برای برقراری ارتباط، از آنها استفاده میکنیم. به گفته کارشناسان، این سیگنالهای غیروابسته، بخش بزرگی از ارتباطات روزانهی ما را تشکیل میدهند.
نکته: خطوط چهرهی ما، جنبشهای بدن ما و چیزهایی که ما به زبان نمیآوریم، میتوانند حجم اطلاعات بسیاری را انتقال دهند.
زبان بدن میتواند بین ۵۰ تا ۷۰ درصد کل ارتباطات را تشکیل دهد، بنابراین درک این زبان غیرکلامی، بسیار مهم است، اما لازم است که شما به نشانههای دیگر مانند زمینه هم توجه داشته باشید. در بسیاری از موارد، شما باید به سیگنالها، به عنوان یک گروه نگاه کنید؛ نه تمرکز بر یک عمل واحد.
برای لحظهای فکر کنید که چقدر یک فرد قادر است با حرکات چهرهی خود، ارتباط برقرار کند. به عنوان مثال، لبخند معمولا میتواند تصدیق یا شادی را نشان دهد، اما گاهی اوقات، نشانه مخالفت یا ناامیدی نیز محسوب میشود. در برخی موارد، صورتهای ما ممکن است احساسات واقعی ما را در مورد یک وضعیت خاص نشان دهند.
چه احساساتی را میتوان از طریق حالات چهره بیان کرد؟
یکی از اسرار زبان بدن، تشخیص احساسات فرد از طریق حالات چهره است که ربطی به زبان تکلم، ملیت و جنسیت ندارد. همهی افراد برای ابراز احساسات خود، از حالات مشترکی استفاده میکنند. با شناخت این حالتهای مشترک، میتوان به احساسات هر فرد پی برد.
در اینجا فقط چند نمونه از احساساتی که میتوانند از طریق عبارات صورت بیان شوند، آمدهاند:
ارزیابی چشمها در زبان بدن
آیا میدانید چرا در مورد چشمه،ا تعبیر “پنجره روح” را به کار میبرند؟ چون آنها قادرند آنچه را که فرد، احساس میکند یا در مورد آن فکر میکند، نشان دهند. همانطور که در حال مکالمه با فردی هستید، توجه به حرکات چشم، بخش مهمی از روند ارتباطات را شکل میدهند.
در این بین، بعضی نشانهها واضحتر هستند؛ مثلا ممکن است متوجه شوید که فرد مقابل، تماس چشمی مستقیم با شما برقرار میکند و یا چشم خود را از شما برمیگرداند.
سیگنالهایی که از چشم طرف مقابل میگیریم، میتوانند در تشخیص حالات روحی و احساسی او، تاثیر زیادی داشته باشند. بنابراین اگر به دنبال ارزیابی زبان بدن یک فرد هستید، قبل از هر چیز، چشمهای او را زیر نظر داشته باشید.
چشم
هنگامی که مشغول گفتوگو هستید و فرد مقابل، به طور مستقیم به چشمان شما نگاه میکند، یعنی به صحبت با شما علاقهمند است. با این حال، همین تماس چشمی مستقیم، اگر طولانی شود، نشانهی خوبی نیست و میتواند یک علامت هشدار و تهدیدکننده باشد.
به علاوه، برگرداندن چشم و داشتن نگاه ممتد، میتواند نشاندهنده این باشد که شخص، پریشان و ناراحت است و یا اینکه سعی میکند احساسات واقعی خود را پنهان کند!
پلک زدن
پلک زدن طبیعی است، اما باید توجه داشته باشید که آیا فرد بیش از حد یا خیلی کم پلک میزند؟ اغلب مردم هنگامی که احساس ناراحتی میکنند، سریعتر پلک میزنند. پلک زدن ممکن است نشان دهد که یک فرد عمدا سعی در کنترل حرکات چشم خود دارد.
به عنوان مثال، یک بازیکن پوکر ممکن است به طور مکرر پلک بزند به دلیل آنکه عمدا سعی میکند ظاهر بیعاطفهای ار خود نشان دهد.
اندازه مردمک
اندازه مردمک میتواند یک سیگنال ارتباطی بسیار غیرمعمول باشد. گاهی اوقات احساسات میتوانند تغییرات کوچکی در اندازه مردمک ایجاد کنند. چشمها برای توصیف نگاه فردی هستند.
ارزیابی دهان در زبان بدن
بیانات و حرکات دهان نیز میتواند در خواندن زبان بدن ضروری باشد. به عنوان مثال، جویدن لب پایین ممکن است نشاندهندهی این باشد که فرد، نگرانی، ترس یا ناامیدی را تجربه میکند.
خمیازه کشیدن یا سرفه کردن فرد، ممکن است تلاش برای مخفی کردن نشانهای از عدم تایید باشد. لبخند زدن شاید یکی از بزرگترین سیگنالهای زبان بدن باشد، اما همین لبخند هم میتواند به روشهای مختلفی تفسیر شود.
لبخند ممکن است واقعی، یا برای ابراز شادی کاذب، طعنه زدن و یا حتی بدبینی باشد.
هنگام ارزیابی زبان بدن، به سیگنالهای دهان و لب توجه کنید
همانند چشمها، لبها و دهان هم میتوانند معرف حالات روحی و وضعیت احساسی یک فرد باشند:
گزیدن لب: گاهی اوقات افراد، هنگام نگرانی، اضطراب و یا تأکید، لبهای خود را گاز میگیرند.
حرکات میتوانند سیگنالهای زبان مستقیم و واضح بدن باشند. تکان دادن، اشاره دادن و استفاده از انگشتان برای نشان دادن مقادیر عددی، بسیار شایع است. با این حال، برخی حرکات ممکن است فرهنگی باشند.
به عنوان مثال در حالی که نشان دادن انگشت شست در یک کشور میتواند به معنی صلح باشد، همین حرکت در بعضی کشورهای دیگر، یک ضدارزش تلقی میشود.
حرکات رایج و معانی احتمالی آنها
برخی از حرکتهای رایج را نباید به سادگی از زبان بدن حذف کرد! در حالی که بسیاری از اقات، هیچ توجهی به حرکتهای بدنی طرف مقابل نمیکنیم، آنها میتوانند معانی زیادی را به همراه داشته باشند:
بازوها و ساق پاها نیز میتوانند در انتقال اطلاعات غیرکلامی مفید باشند. هنگام ارزیابی زبان بدن، به برخی از سیگنالهای زیر توجه کنید که ممکن است دست و پاها را تحریک کند:
برای مثال، نشستن مستقیم ممکن است نشان دهد که یک فرد متمرکز است و با توجه به آنچه در حال وقوع است متمرکز میشود. به علاوه، نشستن بدن به جلو ، میتواند به این معنی باشد که فرد خسته و یا بیتفاوت است.
حرکات بدن و میزان فاصله
جالب است بدانید که حتی فاصلهای که یک نفر برای ایستادن یا نشستن در مقابل شما در نظر میگیرد هم میتواند دارای معانی مختلفی باشد.
علاوه بر این، بسیار مهم است که توجه داشته باشیم سطح فاصله شخصی که افراد نیاز به راحتی دارند، از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر، متفاوت است.
یکی از نمونههای ذکر شده، تفاوت بین مردمان فرهنگهای لاتین و مردمان آمریکای شمالی است. افرادی که از کشورهای لاتین هستند، احساس راحتی بیشتری نسبت به یکدیگر دارند، در حالی که مردمان آمریکای شمالی نیاز به فاصلهی بیشتری دارند، تا احساس راحتی کنند.
سخن آخر
در این مطلب سعی کردیم بعضی نکات کاربردی و مهم درباره زبان بدن را با شما خوانندگان عزیز در میان بگذاریم، اما داستان زبان بدن به همین جا ختم نمیشود و تکنیکهای زیادی وجود دارند که با استفاده از آنها میتوانید زبان بدن خود را تقویت کنید.
این کار، اثربخشی کلام شما را هم چند برابر خواهد کرد و موجب بهبود روابط کاری و اجتماعی شما خواهد شد. در صورتی که همچنان در این رابطه سوال یا ابهامی دارید حتما در بخش نظرات همین مقاله با ما در میان بگذارید تا در اولین فرصت، پاسخگوی شما عزیزان باشیم.
سوالات متداول
زبان بدن افرادی که اعتمادبهنفس بالا دارند، چگونه است؟
این افراد صاف میایستند، ماهرانه لبخند میزنند، حرکات دستها و بازوهای آنها هدفمند و سنجیده است، شفاف و با سرعت کم سخن میگویند و تن صدای خود را بالا نمیبرند.
تماس چشمی فردی که دروغ میگوید، چگونه است؟
در چنین فردی تماس چشمی بسیار کم بوده یا اصلا وجود ندارد. ممکن است مردمکها تنگ شوند و حرکات چشم، سریع باشند.
چگونه اشتباهات زبان بدن، تاثیر بدی بر کلام میگذارد؟
معمولا افراد به چیزی که میبینند بیشتر از چیزی که میشنوند، اعتماد میکنند. بنابراین مجموعهی حرکات ظاهری تاثیر بیشتری در ایجاد این اعتماد دارند و اگر دچار ایراد باشند، تاثیرات منفی خود را خواهند گذاشت.
حالت تدافعی فرد، چگونه در زبان بدن نمایان میشود؟
چنین فردی دستهای خود را نزدیک بدن قرار میدهد. او بدن خود را رو به سوی مخاطب خود قرار نداده و به جهت دیگری میچرخد. دستها در جلوی سینه قرار داشته و به هم قفل شدهاند و تماس چشمی بسیار کم بوده و یا نگاه فرد رو به پایین است.
منبع: ایده آل مگ
امید و مثبت اندیشی هر دو موضوعات مهمی هستند که میتوانند
زندگی ما را بهتر کنند. انسانهای امیدوار و مثبت اندیش، کمتر دچار استرس،
اضطراب و افسردگی میشوند و از سلامت جسمی مطلوبتری برخوردار هستند.
اگرچه
بیشتر اوقات امید و مثبت اندیشی مترادف هم در نظر گرفته میشوند، اما
حقیقت این است که مفهوم یکسانی ندارند. مهم است که تفاوت بین این کلمات و
زمان استفاده از هر کدام از آنها را درک کنید. این کار احتمالا به شما کمک
میکند که با موفقیت بیشتری از آنها استفاده کنید.
مثبت اندیشی چیست؟
مثبت
اندیشی به این معنی است که ما در هنگام روبهرو شدن با موقعیتهای مختلف،
انتظار وقوع رویدادهای مثبت را داشته باشیم. مهم نیست در چه شرایطی هستیم،
ما فکر میکنیم که همه چیز خوب پیش میرود و نتیجه کسب شده برایمان مناسب
خواهد بود.
مثبت اندیشی به ما کمک میکند تا به
موقعیتهایی که در آنها قرار داریم، فکر کنیم؛ اما در عین حال از ما
میخواهد که نتایج و رویدادهای منفی را نادیده بگیریم. به عبارت دیگر، فقط
دیدگاههای مثبت مورد استقبال قرار میگیرند و هیچ جایی برای صدای مخالف یا
رویدادهای منفی وجود ندارد.
اثرات مثبت اندیشی در موفقیت و زندگی
بین
مثبت اندیشی و موفقیت ارتباط وجود دارد؛ چون بدون شک افکار انسان، اعمال و
رفتارش را تحت تاثیر قرار میدهد. نگرش و طرز فکری که دارید به موفقیت یا
عدم موفقیت شما در زندگی شخصی و شغلی منجر میشود. افکار شما حتی در
شکلگیری ارزشها و باورهایتان نقش دارند؛ در نتیجه، میتوانند بر کیفیت
روابط شما و نحوه نگاهتان به جهان تاثیر داشته باشند.
محققان
با انجام مطالعات فراوان به بررسی نقش خوشبینی و مثبت اندیشی در حفظ
سلامت جسم و روان پرداختهاند. نتایج این تحقیقات نشان میدهد که مثبت
اندیشی با طیف وسیعی از مزایا مرتبط است، از جمله:
واضح
است که فواید مثبت اندیشی اندک نیستند؛ اما چرا چنین تاثیر چشمگیری بر
سلامت جسم و روان دارد؟ به نظر میرسد که افراد مثبت اندیش استرس کمتری را
متحمل میشوند؛ از سوی دیگر، سبک زندگی سالمتری دارند و از عادات رفتاری
ناسالم اجتناب میکنند.
راهکارهای مثبت اندیشی بدون تحریف واقعیت
برای
کسب موفقیت نباید فقط درگیر مثبت اندیشی باشید. شما نمیتوانید در یک گوشه
بنشینید و به خود بگویید «هیچ مشکلی وجود ندارد». برای ساختن یک زندگی
واقعا رضایتبخش، باید از نادیده گرفتن نکات منفی خودداری کنید و در عوض
برای رفع آنها به دنبال راه حل باشید.
شما باید
ذهنیت مثبتی را در خود پرورش دهید که افکار منفی را نادیده نمیگیرد، اما
میداند چگونه آنها را کنترل کند. راهکارهای زیر به شما در دستیابی به یک
مثبت اندیشی واقع گرایانه کمک میکنند:
امید چیست و امیدوار کیست؟
امید
بیان آرزوهای ما درباره خوب پیش رفتن وقایع است. به عبارت دیگر، به این
موضوع اشاره میکند که ما برای خود و دیگران آرزوی آینده بهتری را داریم.
امید تاثیر انگیزشی قوی میگذارد و باعث میشود که ما به تلاش و پشتکار
ادامه دهیم.
امید توانایی ما برای شناسایی اهداف،
تدوین استراتژی جهت رسیدن به آنها و تلاش برای رفع موانع است. بر اساس
این تعریف، انسان امیدوار اراده میکند که برای رسیدن به هدف خود تلاش کند.
چنین شخصی معتقد است که میتواند در مسیر رسیدن به هدفش موانع را از میان
بردارد.
نقش امید در موفقیت
اگر
امید وجود نداشته باشد، ما نمیتوانیم برای تلاشهای خود پایان مطلوبی
تصور کنیم و به همین دلیل انگیزه مقاومت کردن را از دست میدهیم. امید
انگیزهای است که به انسان کمک میکند برای رسیدن به هدف خود استقامت کند،
حتی اگر به کسب نتیجه مثبت شک داشته باشد. امید نگرش و باوری است که به ما
میگوید راهی برای رسیدن به موفقیت وجود دارد.
نمیتوان
ارتباط امید و موفقیت را نادیده گرفت. امید اراده انسان را تقویت میکند و
حتی در تاریکترین لحظات زندگی همراه او است. امید به ما کمک میکند تا به
اهداف خود متعهد بمانیم و با انگیزه برای دستیابی به هدف تلاش کنیم. امید
این باور را در ما ایجاد میکند که شرایط فعلی بهبود خواهد یافت.
امید
با بهبود عملکرد تحصیلی و ورزشی، سلامت جسم و روان، عزت نفس و افزایش
روابط بین فردی ارتباط دارد. افراد امیدوار به موقعیتهای استرسزا به
عنوان چالش نگاه میکنند، نه تهدید؛ در نتیجه، کمتر دچار استرس میشوند.
شواهد نشان میدهد که امید از بروز اضطراب مزمن هم جلوگیری میکند.
امید
یک عامل انگیزشی است که به شروع تلاش و تداوم آن برای دستیابی به اهداف
بلندمدت کمک میکند. افراد امیدوار میتوانند اهداف خود را به وضوح تصور
کنند. این دسته از افراد برای پیدا کردن مسیرهای متعدد جهت رسیدن به موفقیت
انگیزه ذاتی دارند.
امیدواری رابطه مثبتی با رضایت از زندگی دارد. امید افراد را تشویق میکند تا مشارکت مثبت خود را در زندگی بدون توجه به محدودیتهایی که بر آنها تحمیل میشود، حفظ کنند.
راهکارهای عملی افزایش امید در زندگی
همواره
حوادث ناخوشایندی در زندگی رخ میدهند که میتوانند امید را از بین ببرند.
ناامیدی انگیزه را کاهش میدهد و این احساس را در انسان ایجاد میکند که
به آخر خط نزدیک شده است.
استراتژیهایی که میتوانند به شما در زنده نگه داشتن امید کمک کنند، عبارتند از:
امید و مثبت اندیشی چه تفاوتی با هم دارند؟
مثبت
اندیشی با امید اشتراکات زیادی دارد؛ چراکه هر دو به جهتگیری مثبت نسبت
به آینده مربوط میشوند و هر دو تصور میکنند که اتفاقات خوب در زندگی رخ
میدهد؛ با این حال، تفاوتهایی هم بین آنها وجود دارد.
مثبت
اندیشی نگرش مثبت درباره یک رویداد آتی است که احتمال دارد رخ دهد. فرد
مثبت اندیش انتظار دارد که زندگی به خوبی و همانطور که انتظار میرود، پیش
برود. برعکس، امیدوار بودن واقع بینانهتر تلقی میشود. فرد امیدوار
میداند که زندگی ممکن است طبق برنامهریزی پیش نرود؛ با این حال، انتظار
دارد که به نتایج احتمالی که برای او مهم هستند، برسد.
برای موفقیت، داشتن امید بهتر است یا مثبت اندیشی؟
امید
و مثبت اندیشی تاثیر یکسانی بر زندگی ندارند. گاهی اوقات برای رسیدن به
موفقیت مثبت اندیشی لازم نیست. به عبارت دیگر، برای ایجاد تعادل به کمی شک و
بدبینی هم نیاز است؛ اما همه ما به امید نیاز داریم؛ به همین دلیل است که
روزها، ساعتها و دقیقهها را صرف جستجوی امید میکنیم.
امید
به انسان این امکان را میدهد که چیزی فراتر از بدبختی را ببیند و بیابد.
امید احساسی است که میگوید آنچه که میخواهی اتفاق میافتد. امید بینهایت
از افکار مثبت در زندگی، قدرتمندتر است. انسانهای امیدوار به آن چیزی که
میتواند وجود داشته باشد، باور دارند.
امید یک
باور کاذب نیست. واقعیتی در امید وجود دارد که در مثبت اندیشی یافت
نمیشود. طبیعتاً همه ما دوست داریم همه چیز برایمان خوب پیش برود؛ اما
نادیده گرفتن واقعیتها به دلیل وجود این تمایل، ما را در خطر ناامیدی شدید
و قضاوت نادرست تواناییهایمان قرار میدهد.
کلام آخر
بین
امید و مثبت اندیشی تفاوت وجود دارد. امید در مقابل مثبت اندیشی نقش
موثرتری برای شروع تلاش و حرکت به سوی هدف دارد. امید انگیزه انسان را برای
رسیدن به خواستههایش تقویت میکند. انسانهای امیدوار با روشهای
خلاقانهتری نحوه دستیابی به اهداف خود را مشخص میکنند؛ اما معمولا انسان
مثبت اندیش برای رسیدن به خواستههای خود کاری نمیکند و منتظر میماند که
نتایج خوب اتفاق بیفتند.
سوالات متداول
مثبت اندیشی چیست؟
مثبت
اندیشی یا نگرش خوشبینانه تمرکز بر چیزهای خوب در هر موقعیتی است. مثبت
اندیشی به این معنی است که شما با این انتظار که همه چیز خوب پیش خواهد
رفت، به خوبیها و بدیهای زندگی نزدیک میشوید.
امید چیست؟
امید
حسی است که در هنگام مواجهه با مشکلات به آن پناه میبرید. امید به شما
کمک میکند که در شرایط سخت محکم باشید و برای حل مشکلات و رسیدن به
اهدافتان تلاش کنید.
چرا امید مهم است؟
امید
باعث کاهش احساس درماندگی، افزایش شادی، کاهش استرس و بهبود کیفیت زندگی
میشود. امیدوار بودن به حفظ سلامت روان و جسم کمک میکند. افراد امیدوار
از اعتماد به نفس بیشتری برخوردار هستند و کمتر از سایرین غم، اندوه و
اضطراب را تجربه میکنند.
خطرات ناامیدی چیست؟
ناامیدی
احساسی است که میگوید شرایط تغییر نمیکند و هیچ راه حلی برای رفع یک
مشکل وجود ندارد. اگرچه خودکشی دلایل مختلفی دارد، اما ناامیدی احتمال وقوع
آن را افزایش میدهد.
منبع: ایده آل مگ
اکثر ما بدترین منتقدان خودمان هستیم. خاموش کردن صدای منفی باعث میشود اعتماد به نفس، عزت نفس و شادابی در زندگی ما به جریان بیفتند. ذهن ما همیشه آماده بروز افکار منفی است و اگر نتوانیم از آنها رها شویم، به راحتی تمام زندگیمان را تحت تاثیر قرار دهند.
حرف زدن همیشه آسان است؛ اما وقتی که پای عمل کردن وسط باشد، کار مقداری سخت میشود. این موضوع در رابطه با رهایی از افکار منفی هم صادق است! بیرون کردن این انرژی بازدارنده از زندگی، نیازمند انگیزه و برنامه منظم و مشاوره صحیح است.
ریشه افکار منفی از کجاست؟
زمانی که از موفقیت در زندگی سخن به میان میآید، بزرگترین دشمن موفقیت تحت عنوان احساسات منفی در ذهن پنهان بوده و از رسیدن به آن ممانعت به عمل میآورد.
احساسات منفی از علل اصلی به وجود آمدن شک و گمان در ذهن، ناراضی بودن از زندگی و جست و جوی بهانه هایی برای انجام ندادن کارها هستند. همین افکار، سلامت افراد و جامعه را به خطر میاندازد.
در اینجا به چند راهکار برای پیدا کردن ریشه افکار منفی، اشارهای مختصر خواهیم داشت:
مقایسه خود با دیگران
به خاطر داشته باشید که شخصیت هر انسانی از جایی شروع می شود که دست از مقایسه خود با دیگران بردارد تا بتواند بینظیر ، به یاد ماندنی و مطمئن بوده و به خود، افتخار کند.
امروزه شبکههای اجتماعی مقایسه کردن را در انسانها نهادینه کردهاند. وقتی به فیسبوک و یا اینستاگرام خود سر میزنید متوجه میشوید که افراد دیگر، نکتههای برجسته و مثبت زندگی خود را به اشتراک میگذارند.
مسلما هیچ فردی دوست ندارد کم و کاست زندگی خود را به اشتراک بگذارد. به همین دلیل حس منفی زمانی پیش میآید که ما کاستیهای زندگی خود را با نکات برجسته و مثبت زندگی افراد مقایسه کنیم. فراموش نکنیم ما فقط ظاهر زندگی افراد را میبینیم نه باطن آن را.
تکرار کردن اظهارات منفی
مغز هر فرد، ابزار بسیار قدرتمندی برای کامیابی یا شکست او محسوب میشود. در بیشتر موارد، مغز ممکن است علیه انسان دست به کار شود! ما باید تلاش کنیم تا مغز را وادار کنیم که به نفع ما کار کند و این فقط از طریق مثبت اندیشی و جایگزینی نکات مثبت به جای افکار منفی حاصل میشود.
افکار و احساسات منفی، تواناییهای انسان را برای موفقیت و خوشبختی فلج میکند. این موضوع زمانی به وجود میآید که اظهارات منفی را تکرار میکنید و به یک باور غلط در ذهن مبدل گشته و شما به آن باور اشتباه ایمان میآورید.
دست کم گرفتن توانایی ها
هیچ وقت نباید مهارتهای خود را در مقابل ایدهآلهایتان دست کم بگیرید. همیشه بخواهید تا کاری انجام دهید و اگر در انجام آن با شکست مواجه شدید، به این معنی است که باید بیشتر تلاش کنید.
وقتی به تواناییهای خود شک میکنید، در حقیقت اعتماد به نفس خود را پایین آورده و به افکار منفی اجازه میدهید تا پرورش و رشد یابند.
در مواجهه با چالشها و هدفهای جدید، به نوع نگرش خود توجه بیشتری داشته باشید. این نگرش مثبت میتواند ریشه افکار منفی و راه حل رهایی از آن را در ذهن شما پیدا کند.
خودداری از تاثیرگذاری بر زندگی
راضی بودن و راضی کردن به این عامل بستگی دارد که تا چه اندازه میتوانید بر زندگی تاثیر بگذارید و از آن استفاده کنید.
امروزه با پیشرفت بسیار زیاد تکنولوژی ذهن افراد بازتر شده و می توانند سبک زندگی خود را با روشهای گوناگون تغییر دهند. انسانها میتوانند در زمینههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگ و حتی محیط زیست بر زندگی خود و جهان تاثیر بگذارید.
این نکته را قبول کنید که میتوانید پادشاه زندگی خود در جهان باشید و این حس مثبت در شما به یک باور درست تبدیل شده و به آن معتقد شوید.
راهحلهای رهایی از افکار منفی
اکنون که تا حدودی با ریشههای افکار منفی آشنا شدیم، سعی میکنیم راه حلهایی را برای رهاشدن از این افکار، به صورت خلاصه برای شما بیان می کنیم. این روشها عبارتند از:
تغییر زبان بدن
برای لحظاتی زبان بدن خود را تحت نظر بگیرید: در حال موضعگیری خاصی هستید یا اخم میکنید؟ اگر در این حالات باشید به احتمال زیاد دارید در ذهنتان هم افکار منفی جریان دارند!
اگر زبان بدن بد باشد تصوری که از خودتان دارید را در حد نامطلوبی پایین آورده و این موضوع، منجر به عدم اعتماد به نفس در شما میشود. در این شرایط، کاملا طبیعی است که درگیر افکار منفی شوید.
محکم و با اطمینان نشسته و موضع خود را مورد بازبینی قرار دهید و بیشتر بخندید. زبان بدن خود را در این حالات تثبیت کنید؛ این ثبات باعث می شود تا ریشه افکار منفی و راه حل رهایی از آن را بیابید.
صحبت کردن
اغلب اوقات تفکرات منفی به سراغ انسان میآیند. این احساسات ناشی از مسائل و شرایط عاطفی و همچنین مشکلاتی هستند که ذهن را درگیر میکنند. انسان همیشه برای رهایی از این شرایط، تلاش میکند.
این کار خوبی نیست که سعی کنید بسیاری از چیزها را برای خودتان نگه دارید. اگر مسئلهای دارید که توجه به آن لازم است، باید در مورد آن با کسی صحبت کنید. قرار دادن این مسائل در قالب کلمات، باعث شکل گرفتن افکار شما نیز میشود.
صحبت کردن درباره مسائلتان باعث میشود تا به یک چشمانداز دست پیدا کنید و به وسیله آن، ریشه مسئله را حل کنید. پس تا جایی که لازم است در مورد مسائلی که احتیاج به راهکار دارند، با دیگران صحبت کنید.
برای آرام کردن ذهن از افکار، یک دقیقه وقت بگذارید
سعی کنید افکار را در ذهن خود دستهبندی کنید. افکار مثبت را تایید و افکار منفی را از ذهن خود برانید. ذهن به سکوت و تهی شدن از افکار، نیاز مبرم دارد؛ پس یک دقیقه به آرام کردن ذهن خود بپردازید. افکارتان را کاهش دهید و به ذهن خود فرصت دهید دوباره سامان پیدا کند.
این راهحل، در واقع نوعی مراقبه است که به تهی شدن ذهن خواهد انجامید. بعد از خالی شدن ذهن، شما قادر خواهید بود آن را از افکار مثبت لبریز کنید.
خلاقیت و آفرینندگی
باید بتوانید از تهدیدات، فرصت بسازید. به وجود آمدن افکار منفی، به خودی خود یک تهدید است؛ ولی همین که سعی کنید تا با خلاقیت از آن رهایی یابید، تبدیل به فرصتی گرانبها برای پیشرفت میشود. ریشه افکار منفی و راه حل رهایی از آن با استفاده از این راهکار، بسیار موثر خواهد بود.
تلاش کنید که برای ایدههای خود، به جستجوی یک منبع خلاق بپردازید. میتوانید همه چیزها را به روی کاغذ بیاورید و بنویسید، چیزی بکشید و یا به رنگآمیزی بپردازید. تنها تلاشتان این باشد که برای رهایی یافتن از افکار منفی، از خلاقیت خود بهره ببرید. این باعث میشود تا موثر باشید و احساس اعتماد به نفس بالایی پیدا کنید.
کاوش و جست و جو در احساسات از طریق آفرینندگی و خلاقیت، چیزی شبیه به خود درمانی بوده و می تواند تاثیر بسیار مثبتی در روحیه شما داشته باشد. حس آفرینندگی، به انسان احساس دوباره متولد شدن میدهد.
سپاسگزاری در قبال نعمت ها
هر انسانی در زندگی و حتی در شخصیت خود، دارای نعمتهایی است که به خاطر آنها، همیشه شکرگزاری میکند. زنده بودن و زندگی کردن یکی از نعمتهایی است که به خاطر آن باید همیشه شکرگزار باشید.
سپاسگزاری، کائنات را در جهت رسیدن شما به خواستههایتان بسیج و نعمت ها را زیاد میکند. چنان چه جناب مولانا میفرماید:
شکر نعمت، نعمتت افزون کند / کفر نعمت از کفت بیرون کند.
ما در زندگی روزمره خود، بسیاری از کارها را داریم که به خوبی و خوشی به انجام رسیدهاند؛ پس بیایید به خاطر آنها سپاسگزار باشیم. ذهن خود را آموزش دهیم که به جای اتفاقات بد، روی نعمتها و اتفاقات خوب تمرکز کند و از مزایای مثبت اندیشی استفاده نماید.
به قدم زدن بپردازید
بعضی وقتها افکار ما نشاتگرفته از محیط پیرامونمان هستند. اگر خود را با فکرها و تصورات منفی احاطه کردهاید حتما به تفکر منفی دچار خواهید شد.
دور شدن از محیطهای منفی نیز میتواند به داشتن احساس خوب و رهایی از منفیگرایی کمک شایانی بکند. در فضاهای معمولی اطراف خود پیادهروی کنید. میتوانید به پارک، موزه و یا جاهای دیدنی دیگر بروید تا روحیه شما متحول گردد.
آن مدت زمانی را که به دور شدن از افکار و محیطهای منفی اختصاص میدهید در واقع برای تفکر مثبت خود سرمایهگذاری میکنید.
کلام آخر
رهایی از افکار منفی میتواند به شرایط و عوامل زیادی بستگی داشته باشد. ما در این مقاله سعی کردیم لیستی از بهترین و موثرترین آنها را به شما ارائه دهیم. در ابتدا به ریشه افکار منفی و عوامل پیدایش آن پرداختیم و سپس راه حلهای لازم را به صورت خلاصه بیان داشتیم.
سوالات متداول
ریشه افکار منفی در چیست؟
عوامل زیادی میتوانند باعث شکل گیری افکار منفی شوند. مقایسه خود با دیگران، بها دادن به احساسات منفی، ناسپاسی در مقابل نعمتها و … از جمله دلایلی هستند که باعث ایجاد فکرهای منفی در مغز و ذهن ما میشوند.
برای رهایی از افکار منفی چکار باید بکنیم؟
برای رهایی از افکار منفی میتوانید از زبان بدن مناسب استفاده کنید، قدم بزنید، با دیگران صحبت کنید، سپاسگزار باشید و …
منبع: ایده آل مگ