کودک درون برای بسیاری از بزرگسالان مفهومی مبهم و ناشناخته است. تقریبا همهی آدمها در دوران کودکی خود آرزوهای بسیار داشته و سرشار از رویاهای دور و دراز و حتی دست نیافتنی بودهاند. اکثر این امیال و رویاها تحت تاثیر هنجارها و باید و نبایدهای دنیای بزرگسالی، سرکوب میشود. توقع انسانها از خودشان و از زندگیشان پایین میآید و اسیر دنیای روزمره میشوند. برقراری ارتباط دوباره و احیا کردن کودک درون همان چیزی است که شما را از این روزمرگیها و تنشهای روانی رها میکند.
کودک درون چیست ؟
قوانین تربیتی کودک درون :
1- ابراز احساسات : به کودک درونتان اجازه دهید احساساتش را بروز بدهد و احساسش را به زبان خودش بیان کند بگویید ،بنویسید ،بخوانید و یا در قالب جمله یا شعری کوتاه یا آواز درد و دل کنید اجازه دهید خاطرات تلخ و شیرین را بنویسد و احساساتش را نقاشی و طراحی کند و هر طوری که دوست دارد با حفظ حریم خصوصی دیگران خود را بیان کند به کودک رها و آزاد به مرور به کودکی خلاق و نوآور تبدیل میشود پس از هرگونه محدود و مسدود کردن او بپرهیزید از من بالغ خود یاری بگیرید تا دورادور کودک درونتان را نظاره کند چون کودک اساسا حد و مرز را نمیتواند به طور دقیق تشخیص دهد
2- توجه به نیازها و خواسته های کودک درون : او می خواهد و بهانه می گیرد دلتنگ خواسته هایش میشود میایل است به دست بیاورد آرزو و رویا بافی میکند و برای بازسازی و شفای کودک درون خود به خواسته ها و نیازهایش گوش بدهد بگذارید هرچه دلش می خواهد آرزو کند جلوی او را نگیرید اگر نمیتوانید کاری برایش انجام دهید دست کم به حرف هایش گوش کنید او حق دارد بهترین ها را برای خود بخواهد اگر چه شرایط اجتماعی و اقتصادیتان خوب نباشد او حق دارد آرزو و رویا بافی کند زیرا این رویاها انرژی کودک درون را بارور میسازد
5 علامتی که نشان میدهد خودتان را دوست ندارید ؟
با خودتان خلوت نمیکنید
به سلامت خود اهمیت نمیدهید
همیشه از خودتان فرار میکنید
روابط ناسالمی دارید
شور و وق به زندگی ندارید
رابطهی کودک درون و بزرگسالی چیست؟
چگونه با کودک درون خود ارتباط برقرار کنیم؟
گام اول: با کودک درون خود ملاقات کنید
1. با کودکی خود دوباره ارتباط بگیرید
2. کودک درون مخصوص خود را داشته باشید
_کودک رها شده، کودکی که از طرف والدین رها شده و احساس تنهایی و ناامنی میکند.
_کودک بازیگوش کودکی است که معمولا احساس گناه و اضطراب نداشته و این جنبه از زندگی که برای بزرگسالی لازم است تجربه نشده است.
_کودک وحشت زده نیز کودکی است که در کودکی مورد انتقادات زیادی واقع شده است و تایید کافی دریافت نکرده.
3. نامهای به کودک درون خود بنویسید
4. رشد دادن یک فضای باز
5. به احساسات خود گوش دهید
6. مراقب منتقد درونی خود باشید
گام دوم: کودک درون خود را پرورش دهید
1. احساسات کودک درون را بپذیرید
2. والدین او باشید
3. از کودک درونتان محافظت کنید
4. محل زندگی خود را تغییر دهید
گام سوم: احساس خوشی و شادی را گسترش دهید
1. قایم باشک بازی کنید
اگر کودکی نبود که با او بازی کنید، با دوستان بزرگسالتان میتوانید بازی کودکی مثل قایم باشک را انجام دهید. یک روانشناسی کامل پشت این ماجرا وجود دارد و باعث کشف و عشق و افزایش شور و هیجان میشود.
2. فعالیت بدنی داشته باشید
3. چیزی خلق کنید
جملاتی که لازم است به کودک درون خود بگویید
1. تو بسیار دوست داشتنی هستی
2. تو گناهی نداری
3. به خاطر فشار زیادی که بهت وارد کردم معذرت میخواهم
4. از تو ممنونم
5. تو بهترینت را انجام دادهای
نشانه های کودک درون زخمی و آزرده
راه های درمان کودک درون
نشانه های کودک درون طبیعی چیست ؟
خوش بینی :
ذوق زدگی و شگفت زدگی :
بازی و بازیگوشی :
عشق :
احساس منحصر به فرد بودن :
ساده دل بودن :
بی باکی :
ابراز هیجان و عواطف :
انواع کودک درون
ما ۲ نوع کودک درون داریم:
کودکسازگار و کودک طبیعی.
چه جملاتی به کودک درونتان آسیب میزند ؟
جملات و قوانینی هستند که میتوانند بر روی کودک درون تاثیرات مخربی داشته باشند این جملات میتواند از طرف والدین و دوستان و جامعه گفته شود
بهتر است ان چیزی را که فکر میکنید به زبان نیاورید
برای ان هدف تلاش نکن زیرا به دستش نمی اوری
تو به اندازه کافی باهوش نیستی
تو باید تلاش کنی تا دیگران را از خودت راضی نگه داری
تو نمیتوانی و…..
اگر میخواهید ریشه اصلی برخی از چالش های خودتان را در بزرگسالی پیدا کنید باید به کودک درونتان متمرکز شوید و سعی کنید با ان ارتباط برقرار کنید
مهمترین ویژگیهای فردی که به کودک درون خود توجه میکند؟
وقتی عبارت تعادل در زندگی مطرح میشود ممکن است اولین چیزی که به ذهن خیلی از افراد میرسد تعادل بین زندگی و کار باشد اما این تعادل یکی از انواع تعادل هایی است که باید در زندگی برقرار باشد چگونه در زندگی خود تعادل برقرار کنیم ؟ تعادل در اشکال مختلف فیزیکی ،عاطفی ،معنوی خود را نشان میدهد تعادل را از کف ندهید. وجود نامتعادل، محکوم به زوال و نابودی است. زندگی به این وجود اجازه دوام نمی دهد. هرچه متعادل تر باشید، موهبتهای فراوان تری از زندگی دریافت می کنید و هرچه تعادل در شما کمتر باشد، از این موهبتها بی بهره خواهید ماند.
تنها تعادل است که باقی میماند و حفظ این تعادل، از مشکل ترین کارهاست؛ زیرا به خرد بسیاری نیاز دارد.
لبخند می تواند برای همیشه بر لبان شما باقی بماند.
در حالیکه خنده این طور نیست و به همین دلیل است که بوداها همیشه در حال لبخند زدن هستند، نه خندیدن.
یک بودا خوب می داند چگونه تعادلش را حفظ کند.
عشق بورزید، از این عشق تغذیه شوید و دیگران را تغذیه کنید.
احساس شادی و سرور کنید، ولی آگاهی و حضور خود را از کف ندهید.
در غیر اینصورت، دیر یا زود شادی تان رو به زوال خواهد رفت…هرگز بیش از اندازه به هم نزدیک نشوید.
همیشه اندکی فاصله میان خود و دیگران باقی بگذارید.
هنر پایدار کردن رابطه ها، در همین است.
تعادل یعنی چه ؟
به چه مواردی برای متعال شدن در زندگی باید توجه کنیم ؟
چگونه در زندگی خود تعادل برقرار کنیم ؟
با توجه به زندگی هر شخص و شرایطی که دارد پاسخ های بسیاری وجود دارد اما قبل از هر اقدامی هر فردی باید به اهمیت تعادل و معنای آن در زندگی خود برسد .هر شخصی می تواند از تعادل در ابعاد روانی ،جسمانی و هیجانی برای خود معنا کند و با توجه به معنایی که برایش دارد برای رسیدن به تعادل برنامه ریزی کند
شهامت برای اداره یک زندگی متعادل
نقش خانواده در پیشگیری از پیدایش اختلالات جسمی و روانی در کودکان:
توجه والدین، بهخصوص مادران به نکات و دستورالعملهای زیر میتواند در حفظ سلامتی آنان و سلامت جسمی و روانی در کودکان آنها کاملا موثر واقع شود.
۵ راز ایجاد تعادل بین کار و زندگی
۱- در مورد نیازهایتان راحت باشید.
۲- به مرزها احترام بگذارید.
۳- آنچه واقعاً مهم است را دریابید.
۴- از دکمه خاموش هم استفاده کنید.
۵- گامهای آهستهتری بردارید.
اولین قدم برای برقرای تعادل در زندگی چیست؟
۱- زندگی خود را ارزیابی کنید.
۲- برای ایجاد تعادل در زندگی یک تصمیم آگاهانه بگیرید.
۳- تصمیمات خود را در یک جدول به صورت لحظه به لحظه ثبت کنید.
۴- در هر بخش از زندگی خود اهدافی را تعیین کنید.
۱- روابط شما
۲- جسم و سلامتیتان
۳- معنویت
۴- رشد ذهنی شما
۵- شغلتان
۶- امور مالیتان
۵- در زندگی ریسک کنید.
۶- برای ارزیابی مجدد خود در روز وقت بگذارید.
چگونه در زندگی تعادل ایجاد کنیم؟
معنی اهمیت و فواید این تعادل را فهمیدیم. حالا چطور باید عملیاش کنیم؟ چگونه در زندگی تعادل ایجاد کنیم؟ خیلی ساده است! چند راهکار دارم که تعدادی از آنها را امتحان کردهام، شما هم میتوانید از این راهکارها استفاده کنید:
1- جای کار در محل کار است!
2- یک سرگرمی برای خودتان پیدا کنید
3- اجتماعی باشید
4- برای زمانهای پیک کاریِ خود برنامه ریزی کنید
5- به مسافرت بروید
6- در زندگی خود تغییر ایجاد کنید
7- همهی کارها را با هم انجام ندهید
چگونه به تعادل روانی خود کمک کنیم؟
١- درک و یافتن زمینههای آسیبپذیری: شناخت موقعیتهایی که شما را خشمگین میکند یا واکنش تندی در شما ایجاد میکند، میتواند شما را در برابر فشارهای روانی محافظت کند. اگر افراد خاص شما را خشمگین میسازند، یا باید از آنها دوریگزینید یا بکوشید دریابید، چهچیزی در آنان وجود دارد که شما را این قدر ناراحت میکند. سعی کنید علت ناراحتی خود را دریابید تا بتوانید موقعیت یاد شده را بهصورت تازهای ببینید.
٢- مدیریت زمان: از بار زیاد سنگین دوری کنید. با گنجانیدن زمان کافی برای استراحت، آرامش، خوابیدن، خوردن، تمرینکردن و اجتماعیشدن ساعاتتان را تنظیم کنید. برای دوری از دلتنگی و فقدان تمرکز و بهخاطر تربیتپذیری زمان، مطالعه را قطع کنید. نویسنده معتقد است، مدیریت زمان از استرس و اضطراب شدید جلوگیری میکند و بدینوسیله باعث تضمین بهداشت روانی افراد میشود.
٣- انجام به موقع کارها: هرکاری را بهموقع انجام دهید، چراکه انجام به موقع فعالیتها از احساس درماندگی جلوگیری میکند. انجام هرکاری را یک کمی زودتر شروع کنید، زیرا این کار نهتنها باعث بالارفتن اعتمادبهنفس میشود بلکه باعث کمک به بهداشت روانی میشود.
٤- احترام به خود: قدر و منزلت خود را بدانید، زیرا تجربه نشان داده است افرادی که برای خود ارزش قایلاند، تواناییهای خود را خوب تشخیص میدهند، نه خودبزرگ بیناند و نه خود کمبین و این امر به بهداشت روانی آنها کمک میکند.
٥- پذیرش نقاط قوت و ضعف: انسان سالم، انسانی است که بداند در چه زمینههایی ضعف عمده دارد، آنگاه سعی کند که متناسب با تواناییهایش نقاط ضعف خود را جبران کند. نیز چنین فردی لازم است نقاط قوت خود را تشخیص دهد و در پی تقویت این نقاط برآید، زیرا این امر به بهداشت روانی وی کمک مؤثری میکند.
٦- داشتن استدلال مافوق قراردادی: بهنظر کلبرگ، افرادی این استدلال را دارند که به رشد شناختی کافی دست یابند و معیارها و قوانین اخلاقی را درونی کنند، زیرا این استدلال به بهداشتروانی کمک زیادی میکند.
٧- برقراری روابط صمیمانه با دیگران: صمیمت نوعی تعهد درونی نسبت به برقراری روابط و ادامه آن است، زیرا همه ما به اطمینان خاطری که از جانب دیگران تأمین میشود، نیاز داریم، لذا از راه درمیان گذاشتن نگرانیهای خود با افراد مجرب و بزرگترها، میتوانید بیشتر مشکلات خود را سادهتر و روشنتر کنید.
٨- کمک بهموقع از دیگران: تقاضای کمک از دیگران، خود نشانگر پختگی عاطفی است نه اینکه نشانه ضعف آگاهی و ناتوانی. انسان در هر سنی باشد به راهنمایی و مشورت دیگران نیازمند است.
٩- حذف خطاها: فرد باید شرایطی را که رفتار نامطلوب در آن رخمیدهد شناسایی کند و عوامل خارجی ایجاد کننده رفتار را مورد بررسی قرار دهد. قبل از اصلاح رفتار باید مشخص کرد چه رفتارهای نامطلوبی را میخواهیم، حذف کنیم و چه رفتارهای مطلوبی باید جایگزین آن شود.
١٠- داشتن دید مثبت: حالات عاطفی خوشآیند مانند خنده، خوشحالی، لذت و شادی را داشته باشید، به امور مختلف زندگی یک گرایش مثبت نشان دهید، خط مشیهای خود را انتخاب کنید و بدانید چهچیزی برای شما بیشترین ارزش را دارد.
نتیجه گیری :
معنی تعادل را درک کنید که یعنی میزان تلاش فیزیکی و ذهنی که در کار خود میکنیم و تلاشی که در زندگی عادی داریم؛ یعنی بین زمانی که کار میکنیم (کارهایی که به شغل ما ربط دارد) و زمانی که صرف بقیه زندگی خود میکنیم تعادلی وجود داشته باشد: نه خیلی کار کنیم، نه خیلی روی زندگی مثلاً دوستان خودمان خانواده و سرگرمیها زمان بگذاریم. شاید برایتان سؤال شود که چرا این موضوع آنقدر مهم است.
منبع: خانم اجازه
در زندگی هر فردی گاهی اوقات شکست هایی وجود دارد و بسیاری از این شکست ها ناخوشایند هستند این که چگونه در مقابل این شکست ها واکنش نشان دهیم افراد را موفق میکند و راز موفقیت افراد موفق است
نباید بهانه ست شکست های زندگی داد باید در مواحه با موانع تصمیماتی اتخاذ کنید که همه ان شکست ها را به موفقیت تبدیل کنید و ان شکست برایتان درس مهمی باشد باید نگرشتان را بکلی عوض کنید. با این نگرش، اگرچه شکست در روال معمولتان وقفه انداخته است، به شما این فرصت را میدهد تا به دنبال راهحلهای جدید بروید.
نتایج مطالعهی یک روانشناس به نام آلبرت باندورا نشان میدهد که نگرشهای ما تا چه اندازه در مواجهه با شکست مؤثر هستند. در این مطالعه، از دو گروه خواسته شد تا تکلیف مدیریتی یکسانی انجام دهند. به اولین گروه گفته شد که هدف این تکلیف، سنجش توانایی مدیریتی آنهاست. و به گروه دیگر گفته شد که مهارتهای مورد نیاز برای انجام این تکلیف قابل پیشرفت بوده و این کار فقط فرصتی برای تمرین و پیشرفت است. حقهی محققان این بود که تکلیف آنقدر سخت بود که همهی شرکتکنندگان در انجام آن شکست میخوردند.
وقتی به گروه اول فرصتی دیگر داده میشد برای تکرار تکلیف ان ها احساس میکردند شکستشان در مراحل اول به دلیل توانایی پایینشان بوده و پیشرفت کمی از خود بروز میدادند یا اصلا پیشرفتی نداشتند در مقابل، گروه دوم که هر شکست را بهعنوان فرصتی برای یادگیری میدیدند، با هر بار تلاش نتیجهی بهتری میگرفتند. این گروه حتی اعتمادبهنفس بیشتری نسبت به گروه اول داشتند.
مانند شرکتکنندگان در مطالعهی باندورا، هر کس میتواند شکست خود را به عنوان بازتابی از تواناییهای خود یا به عنوان فرصتی برای پیشرفت ببیند. دفعهی بعد که شکست را تجربه کردید، به جای احساس دلسوزی و ترحم به حال خودتان، بر آنچه که تحت کنترلتان است یعنی نگرشتان، تمرکز کنید.
بعضی از بهترین درسها در زندگی، سختترین درسهایی هستند که باید قبولشان کنید و نسبت به آنها نگرش صحیحی داشته باشید. چنین درسهایی انعطافپذیری و میزان میل شما به یادگیری را به چالش میکشند. پس اگر آنها را هر چه زودتر نپذیرید، جزو همان سختترین درسها خواهند ماند و به بهترین درسها تبدیل نمیشوند.
راهکارهای اساسی برای رسیدن به موفقیت
۱. اولین گام همیشه سختترین گام است
۲. رسیدن به چیزهای خوب، زمانبر است
۳. مشغولیت برابر با مولد بودن نیست
۴. کنترلتان همیشه کمتر از میزانی است که میخواهید
۵. شما شبیه افرادی هستید که زمانتان را با آنها سپری میکنید
۶. بزرگترین مشکلات، ذهنی هستند
۷. ارزش شما باید درونی باشد
۸. همه حامیتان نخواهند بود
۹. کمال وجود ندارد
۱۰. ترس اولین منبع حسرت است
تعریف موفقیت چیست؟
شاید گفت موفقیت یعنی موفق شدن و رشد در تمام امور از جمله:موفقیت در سلامتی، موفقیت در معنویت، موفقیت در ثروت، موفقیت در آرامش، موفقیت در عشق، موفقیت در تحصیل، موفقیت در زندگی، تیم، خدمت به دیگران و حتی موفقیت در ارتباط با دیگران این ها یک موفقیت تمام عیار هستند.
ویژگی افراد موفق
اما آیا یک شخص موفق ویژگی های منحصر به فرد دارد. اگر بخواهیم شخصیت یک فرد موفق را بررسی کنیم ۷ چیز می تواند در شخصیت یک فرد موفق نقش داشته باشد.
۱- هدف گذاری
۲- تفاهم و سازگاری
۳- اقدام شجاعانه
۴- داشتن روحیه خیرخواهی
۵- عزت نفس
۶- موفقیت در اعتماد به نفس
۷- پذیرش خود
۸- صبوری کردن
۹- ثبات قدم
برخی از کارها ، کارهایی است که ما علاقه ای برای انجام آن نداریم و همیشه برای انجام آن نق می زنیم . برای موفقیت در زندگی لازم است از انجام این کارها لذت ببریم و نق نزنیم زیرا نق زدن تنها سبب خستگی می شود و موجب می شود کار را به درستی انجام ندهید.
کارهایتان را از صمیم قلب انجام دهید و به کارتان ایمان داشته باشید زیرا جریان ضعیف آب سبب آبیاری قسمتی از باغچه می شود.
خواستن، باد را از وزش باز نمی دارد و برف را تبدیل به آب نبات نمی کند. خواستن موجب تغییر چیزی نمی شود پس اگر می خواهید چیزها را بهتر از خودشان تبدیل کنید، همه چیز را همانگونه که وجود دارد بپذیرید .
تمریناتی برای شادسازی درون خود انجام دهید و منتظر نباشید که دیگران شادی را برای شما به ارمغان بیاورند.
ذهنتان را آزاد کنید وهمواره تلاش کنید اما نتایج کار را واگذار کنید زیرا نتیجه کار در کنترل ما نیست پس دلیلی ندارد برای چیزی که در کنترل ما نیستند، وقت تلف کنیم.
وقتی کاری را آغاز می کنید فقط منافع خودتان را در نظر نگیرید و به فکر منافع دیگران نیز باشید ، زیرا اینگونه دیگران از کار کردن برای شما لذت می برند و سبب موفقیت شما می شوند.
هنگامی که تصمیم به انجام کاری گرفتید ازخود بپرسید چه کاری انجام دهم که به نفع همه باشد؟ و فقط نفع خود را در نظر نگیرید.
انسان وقتی شنا می آموزد که از فرو رفتن در آب نترسد پس هنگامی که به مشکلی بر خوردید نه خودتان و نه دیگران را سرزنش نکنید.
برای موفقیت در انجام هر کار، باید قبل از انجام کار تصویر واضحی از کار داشته باشید و همان طور که در باد شدید، نخ بادبادک را محکم نگه می دارید،هدفت را نیز مجکم نگه دارید.
در انجام کارهای بزرگ ممکن است مشکلاتی پیش رویتان قرار گیرد پس هیچ وقت دلسرد نشوید .
همانطور که کوهنوردی مشکل است اما دیدن منظره ای از قله کوه ، بسیار زیباست. در انجام کارهای بزرگ مشکلاتی پیش رویمان وجود دارد که این مشکلات ما را قوی و به سمت موفقیت های بزرگ تر هدایت می کنند.
کارهایی را انجام دهید که برایتان مشکل است زیرا انجام این کارها تلاش و جدیت می خواهد و اراده را قوی می کند .
کارهایتان را با انرژی انجام دهید و با انرژی کامل روی انجام کارهایتان تمرکز کنید سپس خواهید دید کارهایتان شفاف و زیبا خواهند شد.
وقتی می خواهید به انجام کاری بپردازید از خود نپرسیددیگران آن کار را چگونه و با چه روشی انجام داده اند ؟ بلکه تمام تلاش خود را کنید تا کار را درست انجام دهید و در این راه حقایق تازه ای را کشف کنید همانگونه که با کشف حقایق کریستف کلمب به آمریکا رسید و گراهام بل تلفن را اختراع کرد.
کارهایتان را با جان و دل انجام بدهید و انرژی تان روی موانع تمرکز دهید تا بتوانید موانع را از سر راه بردارید.
زندگی رودخانه ای است که به سمت آینده در جریان است پس فقط به گذشته نیاندیشید و کارهایتان را با روشی تازه و بهتر از همیشه انجام دهید ،آینده پیش روست.
افکار و رویاهایتان را گسترش دهید . وقتی در بیرون چمنزاری وسیع است خود را در آغل حبس نکنید.
در انجام کارها هرگز در جا نزنید و نگذارید افکار و ذهنیاتتان به صورت عادت درآیند.زیرا در زندگی نشانه های زیبایی وجود دارند که به کشفیات تازه اشاره می کنند.
کارهایتان را با شادی انجام بدهید، تادیگران را هم شاد کنید زیرا مهم ترین چیز احساسی است که نسبت به کارتان دارید و دیگران همان احساسی را پس از اتمام کار به آن دارند که خودتان هنگام انجامش داشته اید.
هر بار که می خواهید کاری در زندگی انجام دهید،از انجام آن احساس شگفتی کنید و با این روش از انجام کارهایتان لذت ببرید.
حرف کسی حرف حق زد بدون اینکه کاری به گوینده اش داشته باشید آن را بپذیرید .
حقیقت مانند بادام است و عقاید مانند پوسته بادام ، اگر بخواهید به حقیقت و به مغزبادام برسید باید پوسته اش را بشکافید پس هیچگاه عقاید را با حقایق اشتباه نگیرید.
قبل از انجام هر کار این سوالات را از خود بپرسید آیا آن کار را مهم می دانی؟ آیا انجام این کاربه دیگران کمک می کند؟و بدانید چه احساسی نسبت به انجام آن کار دارید.
هنگام احساساتی شدن ، هیچ تصمیم مهمی نگیرید و اول درونتان را آرام کنید ، اگر در این زمان تصمیم بگیرید احتمالا تصمیمتان اشتباه خواهد شد .
هنگامی که با مشکلی در انجام کاری روبرو شدید بدانید راه حلی برای این مشکل وجود دارد که باید ذهنتان را روی آن متمرکز کنید.
از نعمتهایی که زندگی دارید، شاد و شاکر باشید و به خاطر آنچه که ندارید گله مند نباشید.
دائماً از دیگران عذرخواهی نکنید وبا این کار توجه دیگران را به اشتباهاتتان جلب نکنید و همواره تلاش کنید بهترین کار را انجام دهید.
انجام کارهای خیر به شما قدرت و انرژی و درک بیشتر می دهد و انجام آن کار بیش از هر کس به خودت کمک خواهد کرد.
برای عمل کردن و تفکر از درونتان راهنمایی و فرمان بگیرید زیرا درک و آگاهی را باید دریافت کنید و نمی توانید خلق کنید.
هر کاری که درست باشد، انجام آن به نفع تو و دیگران خواهد بود.خداوند بهتر می داند که چه چیز به شما شادی واقعی می بخشد.
مغرور نشوید زیرا غرور عقل را از بین می برد و باعث می شود نتوانید کاری را به درستی انجام دهید.
کلام اخر :
افراد موفق هیچگاه دست از یادگیری برنمیدارند. آنها از اشتباهاتشان درس گرفته و از پیروزیهایشان یاد میگیرند، و همیشه خودشان را برای بهتر شدن، تغییر میدهند.
منبع: خانم اجازه
ریسک پذیری برای توسعه، موفقیت، دستیابی به نتایج بهتر و بیشتر، اجتناب ناپذیر است. آیا افرادی که ریسک پرواز با اولین هواپیما را به جان خریدند، هرگز به احتمال سقوط هواپیما فکر نکرده بودند؟ آیا فضانوردان در اولین سفر فضایی سرنشین دار فکر نمی کردند که در این سفر خطراتی وجود دارد؟ آیا کسانی که آمریکا را کشف کردند، در نظر نگرفتند که در این سفر خطراتی وجود دارد؟
آیا افرادی که از برخی پیشرفت های فناوری، اختراعات و سرمایه گذاری روی برخی ایده ها حمایت می کنند، فکر نمی کردند که این سرمایه گذاری ها خطراتی به همراه دارد؟ اگر ریسک ها انجام نمی شد، آیا فناوری به سطح فعلی خود می رسید؟ آیا کارآفرینان اگر ریسک نمی کردند می توانستند آن ثروت های هنگفت را به دست آورند؟! قطعا که جواب خیر است.
عواقب ریسک پذیر نبودن
ریسک پذیر نبودن در زندگی، شما را به یک فرد عادی تبدیل می کند. یک فرد متفاوت ریسک پذیر است. فرد ریسک پذیر با انتقاد، بلند کردن صدای خود و مخالفت با اعمال ناعادلانه وظایف مدنی خود را بهتر انجام می دهد.
با توانایی «نه» گفتن به فرزندان خود در صورت لزوم، فرزندان بهتری تربیت می کند. با سرمایه گذاری می تواند درآمد بیشتری کسب کند. ریسک پذیر بودن متعلق به گروه اقلیت است.
اینکه امروز افراد بسیار ثروتمند در اقلیت هستند، به شرطی که به طور ناعادلانه سود نکنند، به این دلیل است که می توانند در حوزه هایی سرمایه گذاری کنند که اکثریت وارد آن نمی شوند!
بهتر است بعد از انجام کار درست ریسک کنید و شکست بخورید تا اینکه اصلاً ریسک نکنید، حتی اگر نتایج وخیم باشد. زیرا بشریت اختراعات، اکتشافات، شکوفایی اقتصادی، توسعه اجتماعی، توسعه علم، توسعه فناوری خود را مدیون کسانی است که می توانند ریسک کنند، چه موفق باشند و چه نباشند.
کشورها استقلال خود را مدیون رهبرانی هستند که برای به دست آوردن این استقلال ریسک می کنند. بشریت توسعه دموکراسی و حقوق و آزادی های بشر را مدیون افرادی است که می توانند ریسک کنند.
مزایای ریسک پذیری
معایب ریسک پذیری
۶ راه برای ریسک پذیری در زندگی
ریسک پذیری یکی از مهمترین ویژگی های رهبرانی است که دنیای تجارت را شکل می دهند. بسیار مهم است که از منطقه امن خود خارج شوید و در مسیر موفقیت، تجربیات جدیدی کسب کنید. بنابراین از کجا باید شروع به ریسک کردن در زندگی تجاری کرد؟!
ما اغلب با داستان های موفقیت افرادی مواجه می شویم که در زندگی تجاری خود ریسک می کنند. کسانی که ناگهان شغل خود را رها می کنند و با اشتیاق به سر کار می روند، افرادی که مشاغلی را که می توانند خود را وقف آن کنند تجربه کرده اند، و افراد موفق…
پس چگونه ریسک می کنید تا چنین جهشی جسورانه به جلو داشته باشید، زندگی خود را کاملاً تغییر دهید و آن را رها کنید!
۱. وانمود کردن
تا زمانی که موفق نشدید، تلاش کنید و احساس موفقیت کنید. گاهی اوقات، تظاهر به بودن و پذیرش چیزی که وجود ندارد را می توان به جای استفاده از آن در معنای منفی، با جنبه ای مثبت بیان کرد.
خیلی بهتر است به جای انتقاد از خود، از احساسات منفی دوری کنید و از احساسات مثبت تغذیه کنید و فکر کنید که زندگی خود را با این احساسات سپری می کنید.
به عنوان مثال، اگر می خواهید در شغل خود موفق باشید، می توانید احساس کنید که موفق هستید و مشاهده کنید که تا چه حد می توانید با احساسات فعلی پیش بروید.
۲. عدم تولید سناریو های فاجعه
این مورد را می توان به عنوان یک روانشناسی تدافعی مشاهده کرد که در حین ریسک کردن، همیشه انتظار بدترین چیزها را داشته باشیم. انتظار بدترین اتفاق بدون شک فرد را در زمانی که نتیجه نا امید کننده است، تبرئه می کند.
البته، می توانید سناریو های احتمالی را در نظر بگیرید، اما به جای ناامیدی در هنگام بروز مشکلات، می توانید سعی کنید به طور عینی به مشکل نزدیک شوید و راه حل عملی ارائه دهید. وقتی ریسک می کنید، طبیعتاً با شگفتی های غیرمنتظره ای مواجه خواهید شد.
مهم این است که چگونه با آن برخورد خواهید کرد و از کدام روش پیروی خواهید کرد… فراموش نکنید که بدبین بودن آسان است، اما تولید راه حل های عملی در زندگی تجاری چقدر نجات بخش است!
۳. تعیین اهداف خود
زندگی روزمره به خودی خود یک خطر است. شما باید هر روز برای خود یک هدف تعیین کنید و وقتی آن روز آن را تجربه کردید به خود پاداش دهید.
۴. تلاش برای غرق شدن یا شنا، مسئله این است
به جای هدر دادن زمان برای مبارزه با آنچه باید انجام دهید، فقط آن را انجام دهید. چه موفق شوید و چه شکست بخورید، متوجه خواهید شد که خطرات آن چنان که می ترسید بزرگ نیستند.
با وجود اینکه وقتی از بیرون به آن نگاه می کنید وارد یک فرآیند پیچیده می شوید، اما وقتی به آن دریا می پرید، شنا می کنید و بدون اینکه متوجه شوید به صورت خودکار این کار را انجام می دهید!
۵. از شکست نهراسید
فرض کنید برای کار درخواست داده اید و رد شده اید. رویکرد “شانس خود را امتحان کنید، اگر نه، فقط ادامه دهید” بهترین رویکرد است. بیایید نقل قول معروف ساموئل بکت را در نظر بگیریم.
“دوباره تلاش کن، دوباره شکست بخور، این بار بهتر شکست بخور” اگر فرصت هایی در یک بشقاب طلا به شما ارائه شود، ممکن است ندانید در موقعیتی که قبلاً هرگز با آن مواجه نشده اید چگونه رفتار کنید. با این حال شکست ممکن است پایان همه چیز نباشد، بلکه شروع همه چیز باشد!
شکست کلید موفقیت است. اجازه ندهید اشتباهات شما را از ریسک پذیری باز دارد، بگذارید به شما کمک کنند تا یاد بگیرید و تجربه کنید!
۶. کاری غیرعادی انجام دهید.
به خطراتی فکر کنید که همیشه از آنها می ترسید و نمی توانید به آنها نزدیک شوید. زمینه های زیادی وجود دارد که می توانید نمونه های خارق العاده ای را در زندگی تجاری تجربه کنید.
انتخاب فعالیت هایی که شما را به چالش می کشد و به شما امکان می دهد از محدودیت های خود فراتر رفته و مغز و اعتماد به نفس خود را توسعه دهید. همچنین مهم است که بدانید در ریسک پذیری تنها نیستید. به قدرت حمایت همکاران، خانواده یا دوستان خود ایمان داشته باشید.
راه های ریسک کردن در کسب و کار شما بی پایان است. ریسک نکردن یا ماندن در سبکی غیرقابل تحمل منطقه امن به شما فرصت های زیادی نمی دهد تا از جایی که اکنون هستید به جایی که می خواهید برسید، بروید.
وقتی صحبت از ریسک پذیری برای زندگی تجاری می شود، اولین چیزی که به ذهن می رسد شعار کاپیتان کرک از Star Trek است، “ریسک تجارت ماست | ریسک کار ماست .» می توان گفت که «ریسک تلاش کردن است».
چرا برخی افراد می توانند بیشتر ریسک کنند در حالی که دیگران کمتر این کار را انجام می دهند؟
از آنجایی که ریسک پذیری به پارامترهایی مانند اعتماد به نفس، شجاعت، توانایی، دانش، تأثیرات زندگی گذشته، الگوی عمومی زندگی، قالبهای زندگی اجتماعی بستگی دارد، میزان ریسکپذیری از فردی به فرد دیگر متفاوت است.
ریسک پذیری ویژگی ذاتی است یا اکتسابی؟
افراد از لحظه ای که به دنیا می آیند، با استنباط خود از تجربیات زندگی خود، برخی از آموخته ها و احساسات را شکل می دهند. با افزایش افکار منفی در مورد آنچه ممکن است در آینده اتفاق بیفتد، ترس افزایش می یابد و قدرت ریسک پذیری کاهش می یابد.
به طور کلی، افکار منفی کاذب اغراق آمیز و غیر ضروری، ترس ما را افزایش می دهند و توانایی ما را برای ریسک پذیری تضعیف می کنند.
به عبارت دیگر، موضع افراد در مورد عدم قطعیت ها با یادگیری پس از تولد قدرت آنها برای ریسک کردن شکل می گیرد. در این راستا، نگرش والدین نیز بر مدیریت ریسک آینده فرد تأثیر می گذارد.
این واقعیتی است که بسیاری از مربیان شغلی می دانند که برای موفقیت باید ریسک کرد، به نظر شما آیا رفتار ریسک پذیر را می توان در همه زمینه های زندگی آموخت؟
رفتار ریسک پذیر را نیز می توان آموخت. نکته مهم این است که احساس ترس را به درستی مدیریت کنید و با تحلیل خوب شرایط، اقدامات احتیاطی و خطرات درست را انجام دهید.
چه چیزی را قدم به قدم به مردم توصیه می کنید، برای رهایی از قوی بودن بیش از حد احساسی و ریسک کردن، چه کاری باید انجام دهند؟!
چگونه بر ترس از ریسک غلبه کنیم؟
احساسی که ما را از پیشرفت و دستیابی به هر چیزی باز می دارد، «ترس» است. اگر بتوان احساس ترس را به خوبی مدیریت کرد، اگر بتوانیم آنچه را که به ما می گوید درک کنیم، می توانیم با انجام اقدامات احتیاطی زیر برای موفقیت اقدام کنیم:
ریسک نکردن احساسی چه خطراتی دارد؟
خطر ریسک نکردن احساسی، ناراحتی است. زیرا تصور اینکه ممکن است احساسات منفی را تجربه کند و در شرایط جدایی بسیار بد باشد می تواند منجر به وارد نشدن روابطی شود که ممکن است جلوی افراد بیاید و شادی زیادی به او بدهد.
علاوه بر این، ریسک نکردن از نظر احساسی می تواند منجر به مسدود شدن همه احساسات شود. اگر فرد عاشق باشد اما به دلیل ترس هایش نتواند قدمی بردارد، ممکن است به دلیل تمام ترس های عاطفی خود، در زمینه های دیگر زندگی درون گرا و ناراحت کننده داشته باشد.
در پایان
هر چیزی در زندگی ریسکی دارد، مهم این است که بتوانیم با آن ریسک مقابله کنیم و ریسک هایی را که ممکن است عواقبی داشته باشیم که نمی توانیم تحمل کنیم، نپذیریم. در خانه ماندن در برابر زلزله خطر، بیرون رفتن خطر در برابر خطرات احتمالی، خوردن و آشامیدن نیز خطر است.
اما هر کسی که ریسک کند موفق نخواهد بود. در کنار افرادی که ریسک می کنند و برای خود نام و نشان می سازند، افراد زیادی هم هستند که ریسک می کنند و همه چیز و حتی زندگی خود را از دست می دهند و می بازند. تاریخ معمولاً افراد موفق را می نویسد و اسمی از افراد ناموفق نمی آورد.
ریسک پذیری قمار نیست. در مورد ریسک پذیری، نکاتی وجود دارد که باید در نظر داشت. انتظار برای کاهش ریسک به صفر، زمان را تلف می کند. احتمال خطرات و خسارت وارده را باید محاسبه کرد.
باید اقداماتی انجام داد تا خطر به وجود نیاید و در صورت وقوع، مخرب نباشد. رفتار ریسک پذیر منطقی باید بر اساس برخی داده ها باشد. بهره مندی از افراد موفق، پژوهش محور، با تجربه و تجزیه و تحلیل زیان های احتمالی مهم است.
منبع: مجله آموزشی راستین
تکنیک بیان خواسته ها چیست؟ هنگامی که از فردی توقعی دارید و میخواهید نیازهای خود را بیان کنید بهتر است راه صحیح مطرح کردن خواسته ها را بدانید تا زودتر بتوانید به نتیجه مورد انتظار برسید. بسیاری از افراد هنگامی که میخواهند خواسته های خود را مطرح کنند دچار استرس و نگرانی می شوند و نمی دانند که بهترین راه بیان خواسته ها چیست.
چگونه خواسته های خود را مطرح کنید؟
برای اینکه بتوانید در هر ارتباطی موفقیت آمیز عمل کنید و زودتر به خواسته هایتان برسید لازم است بدانید که در هنگام تقاضا از دیگران چگونه نیازهایتان را بیان کنید. رعایت نکات زیر می تواند تا حد زیادی به شما کمک کند:
1-تکنیک بیان خواسته ها | صحبت مقتدرانه و بیان مثبت
برای بیان خواسته های خود محکم و مستقیم حرف بزنید و کژدار مریض جلو نروید. بهتر است هنگامی که از فردی تقاضای کمک دارید و یا خواسته خود را می خواهید با او در میان بگذارید واضح و مودب رفتار کنید یعنی از شاخه و برگ دادن به موضوع جلوگیری کنید تا فرد مقابل به راحتی منظور شما را درک کند.
مهم ترین نکته این است که قاطعیت در رفتار تان داشته باشید. قاطعیت نوعی خصیصه است که برخی از افراد آن را ندارند و مهارتی است که با داشتن آن می توانید راحت احساسات خود را بدون خجالت بیان کنید. اگر در جمعی با نظر دیگران مخالف باشید یا اگر نخواهید کاری را انجام دهید در چنین مواقعی قاطعیت یک مهارت است که میتوان آن را با راهکارهایی تقویت کرد.
منظور از بیان خواسته ها به صورت مثبت این است که چیزی را که میخواهید بیان کنید نه آنچه را که نمی خواهید. بسیاری از افراد عادت کردند که به خوبی چیزهایی را که برایشان نامطلوب است تشخیص داده و تقاضای نبودنشان را کنند. درخواست کردن سبب از بین رفتن چیزی که نمی خواهید می شود اما احتمال اینکه شما را به خواسته تان برساند بسیار کم است. مثلا ممکن است زنی از همسرش بخواهد که شبها تا دیر وقت فقط بیرون نباشد در حالی که بهتر است بگوید لطفاً شب ها زودتر به خانه بیا.
2-سنجش فهمیده شدن درخواست و لحن مناسب
با وجود اینکه برخی خواسته های خود را واضح و روشن بیان می کنند باز هم این امکان وجود دارد که پیامی که فرستاده میشود با پیامی که فرد مقابل دریافت می کند فرق داشته باشد. از این رو نیاز است به نحوی از درست شنیده شدن نیازهایتان مطمئن شوید. در برخی مواقع بهتر است سوال از طرف مقابل بپرسید که آیا منظور شما برایتان مشخص است. چرا که گاهی اوقات ممکن است برداشت فرد با هدف شما متفاوت باشد و باعث سوء تفاهم شود.
درخواست های دستوری دیگر درخواست و خواسته محسوب نمی شود نوعی دستور است که باعث ایجاد واکنش هایی در فرد مقابل میشود که مجبور میشود یا پرخاشگری کند یا تسلیم امر شما شود. دستور نوعی خواسته است که فرد با قبول نکردن آن سرزنش یا تنبیه می شود. بنابراین اگر فردی بر این عقیده باشد که با قبول نکردن درخواست شما این حالت ها به او دست می دهد آن را یک دستور به شمار می آورد.
3-مطلوب نشان دادن درخواست و پرهیز از دادن احساس گناه
وسعت برخورد کردن و تشویق افراد در هنگام تقاضای کمک یکی از مواردی است که به آن توجه کمتری می شود. مثلاً شما به جای اینکه خواسته خود را اینگونه مطرح کنید که: ببخشید سرتان خیلی شلوغ است اما میشه در این زمینه به من کمک کنید؟ بگویید: من یک میز ساختم و از آنجایی که شما نجار ماهری هستید می خواهم که نگاهی به آن بیندازید و اگر ایرادی دارد به من بگویید. در جمله اول اینگونه به نظر میرسد که شما از کسی می خواهید که کار خودش را نصف کاره رها کند و به شما بپردازد در حالی که در مثال دوم مهارت فردی را تایید کرده اید و برایش اهمیت قائل شده اید.
احتمال دارد خواسته شما از کسی باشد که در گذشته برایش کاری کرده اید. در اینگونه شرایط مواظب باشید که جمله تان را به شکلی بیان نکنید که فرد احساس گناه پیدا کند و تصور کند که مجبور است برای تلافی کار شما برای تان قدمی بردارد. سعی کنید هیچ گونه اشارهای به این که قبلاً برای او کار مثبتی کرده و در حقش لطف کرده اید نکنید چرا که این رفتار تان حس بسیار ناخوشایندی به فرد مقابل می دهد. این را بدانید که بهترین راه ارتباط این است که اگر برای فردی کاری انجام می دهید هرگز منتی بر سرش نگذارید و توقع جبران بلافاصله او را نداشته باشید.
4-تکنیک بیان خواسته ها | عدم توقع بیجا و نشان دادن احترام
گاهی شما از افراد درخواست های مربوط به شغل شان را دارید و گاهی این خواسته های شما منطقی است و مشکلی را ایجاد نمی کند مانند این که از دوستی که پزشکی خوانده است یک سوال مربوط به سلامت روان می پرسید اما گاهی این خواسته های شما معقول نیستند و باعث رنج طرف مقابل می گردد. این را بدانید که اگر در بیان نیازهایتان در مورد شغل یک فرد انتظار بیشتری داشته باشید او را مورد آزار و اذیت قرار داده اید. در بیان درخواست های مربوط به شغل افراد زیاده روی نکنید مگر اینکه بخواهید پول آن را پرداخت کنید یا خدمات شخصی خود را با او مبادله نمایید.
اگر می خواهید برای بیان کردن نیازهای تان به سراغ فرد مورد نظر بروید از قبل به او اطلاع دهید که برای صحبت کردن در مورد مسئله مهمی می خواهید وقتش را بگیرید. اطلاع دادن از قبل یعنی احترام گذاشتن به زمان فرد مقابل. نشان دادن احترام و ادب یکی از نکات مهم و اساسی هنگام بیان کردن خواسته ها از فرد دیگری است. مثلا می توانید این شروع کنید که: از آنجایی که شما فرد صاحب نظری در این رشته هستید نظرتان برایم بسیار مهم است.
5-دوری از درخواست های همیشگی و سر راست بودن
اگر در بیان کردن نیازهای خود با یک فرد همیشه زیاده روی کنید قطعا شرایط آسف باری برای او فراهم میکنید. اگر بارها بدون اینکه بخواهید لطف فرد مقابل را جبران کنید از او تقاضای کمک کنید به تدریج با دیدن شما احساس خوشایند نخواهد داشت و سعی می کند هر طور که شده از همنشینی و مصاحبت با شما فرار کند.
بنابراین سعی کنید اگر کسی برایتان کاری انجام داده شما هم لطف و محبت او را جبران کنید و اینگونه نشان دهید که قدردان زحماتش هستید. نکته مهم این است که بدانید یک رابطه همیشه دوطرفه هست و قرار نیست فقط یک نفر به دیگری باج دهد و فرد مقابل همیشه از آن استفاده کند. چرا که اگر رابطه ای این گونه باشد به زودی از هم می باشد.
اگر می خواهید خواسته های خودتان را به صورت پیام یا ایمیل برای کسی بفرستید تمام نکات مهم و حقایق را برایش مطرح کنید و کاملاً مستقیم و صحیح با او حرف بزنید که از او چه خواسته ای دارید و چرا به سراغش آمده اید. در پایان هم از او قدر دانی کنید. گفتن کلمه سپاسگزارم یا ممنونم از محبت شما وقت زیادی نمی گیرد و احساس ارزشمندی و بسیار خوبی به فرد مقابل می دهد.
6-قبول کردن پاسخ منفی و دادن فرصت گریز
گاهی احتمال دارد موقعیت هایی پیش بیاید که شخصی که از او تقاضای کمک داشته اید به شما جواب منفی دهد و راحت درخواستتان را رد کند. اگر کسی تقاضای شما را رد کرد ناراحت نشوید و یا کینه ای با او در پیش نگیرید. چرا که این فرد قطعاً دلایلی برای خودش داشته است. مثلاً حتی اگر از فردی که پولدار است تقاضای مالی دارید و خواسته شما را رد کرده با خودتان اینگونه بیندیشید که شاید همین فرد در مضیقه مالی گرفتار شده یا نگرانی ها و استرس های مالی دارد که نمی تواند به شما کمک کند.
هنگامی که می خواهید نیازهای خود را بیان کنید بهتر است چیزی همچون: اگر این کار وقت تان را نمی گیرد، قادر به انجام این کار من مزاحمت نمی شوم درکتان می کنم و موارد این چنینی را مطرح کنید تا فرد مقابل احساس نکند که مجبور است حتماً خواسته شما را برآورده کند. در چنین شرایطی فرد معذب نمی شود بعد این که نتوانست خواسته شما را برآورده کند شرمنده نمی شود. همین فرصت دادن باعث می شود که شما متوجه شوید که آیا فردی با جان و دل کاری را برایتان انجام داده یا از روی اجبار و تعارف.
7-تکنیک بیان خواسته ها | سپاسگزاری کردن و کمک به دیگران
پس از این که فردی به نیازهای شما جواب داد از او قدردانی کنید و به او بگویید که چقدر بابت لطفی که به شما کرده است خوشحال هستید. در نهایت به او بگویید که حتماً در آینده اگر کاری از دستتان بر می آید برایش انجام خواهید داد و محبتش را جبران می کنید. حتی میتوانید با دادن هدیه هرچند کوچک قدردانی خود را بروز دهید.
اگر فردی از شما خواسته هایی دارد که قادر به انجام آن برایش هستید حتما این کار را انجام دهید. البته بهتر است بدانید که اگر می خواهید به دیگران کمک کنید و برای آنها سودمند باشید نباید در ازای هر کاری که میکنید از فرد مقابل دائم توقع داشته باشید. مسلما دنیایی که افراد بدون منت به یکدیگر کمک می کنند و خواسته هایشان برای هم دیگر مهم است دنیای زیباتری است.
8-حفظ عزت نفس و به حداقل رساندن ریسک کار
مهمترین عاملی که موقع درخواست کردن از اطرافیان باید به آن توجه کنید این است که عزت نفستان کاملا حفظ شود. مثلاً در مورد افزایش حقوق و درخواست برای ارتقاء شغلی که به هر دلیلی با خواسته شما موافقت نمیشود اصرار های بیش از حد سبب میشود که دیگران طور دیگری در مورد شما قضاوت کنند. حس دلسوزی و ترحم تفکر اطرافیان در مورد اینکه شما آدم ناپخته ای هستید با هر نوع برچسب دیگر از پیامدهای اصرار بیش از حد روی خواسته ای است که در آخر به از بین رفتن عزت نفس و اعتماد به نفس شما می انجامد.
این که شما بارها درخواست کمک از دیگران را بیان کنید اما به نتیجه ای نرسید شاید یکی از دلایلش این باشد که دیگران ممکن است فکر کنند در معرض خطر هستند چند. مثلاً وقتی قرار است بابت وامی که از بانک میگیرید کسی ضمانت شما را به عهده بگیرد این نوع کار پر ریسک است که هرکسی جرات قبول مسئولیت آن را ندارد.
9-عدم استفاده از کلمه های سمی
برای اینکه خواسته خود را قاطعانه و محکم بیان کنید لازم است بدانید که هرگز از کلمه من استفاده نکنید. سعی کنید اینگونه بروز دهید که فقط به فکر خودتان نیستید. در جملات خود توجه تان را روی هدف بگذارید تا نشان دهید که نظر شما خود خواهانه نیست. اگر با کسی مسئلهای دارید قبل از شروع بحث سعی کنید آن را کنار بگذارید چرا که عصبانیت فقط شما را غیر منطقی در نظر دیگران جلوه می دهد.
علاوه بر این نیاز است نظرات معقولی را که حتی مخالف خواسته تان باشد بپذیرید. در مورد دیگران به هیچ عنوان قضاوت نکنید و سعی کنید تمرکزتان روی موضوعی باشد که می خواهید در مورد آن صحبت کنید. در بحث هایتان به این شاخه و آن شاخه نپرید و دنبال بردن و باختن نباشید. همچنین به جای اینکه از عبارت هایی مانند من میگویم یا من می خواهم استفاده کنید از جملاتی همچون لطف میکنید اگر... یا خوشحال میشوم اگر... و غیره استفاده کنید.
10-تکنیک بیان خواسته ها | شخصی بودن سلیقه
بعضی از نظرات کاملاً شخصی است و درست و غلط بودن در مورد آنها بی معنا است. شما دلتان می خواهد در یک کلبه چوبی اتاقی داشته باشید اما همسفران دیگر شما ممکن است یک هتل لوکس را ترجیح دهند. شما ممکن است غذای مورد علاقه تان غذاهای گیاهی باشد اما هم اتاقی شما ازغذاهای فست فودی خوشش بیاید.
شما در عین حال که به نظر و سلیقه دیگران احترام می گذارید و برای آنها ارزش قائل میشوید به سلیقه خودتان هم متعهد هستید. اجازه ندهید دیگران نظر شما را زیر سوال ببرند. همچنین موقعی که شما از دیگران خواسته ای دارید که مطابق با میل و سلیقه آنها نیست آن را بپذیرد و بدانید که آنچه که شما خواسته اید مطابق با علایق آنها نیست پس اصرار بیش از حد نکنید.
چگونه از جواب نه شنیدن ناراحت نشوید
برای هر فردی مشکل است که در مقابل نیازهایی که از دیگران دارد جواب نه بشنود. برخی از نکاتی که کمکت نمی کند تا از رد شدن درخواست توسط دیگران ناراحت نشوید شامل موارد زیر هستند:
1-استفاده از آن برای رشد، دادن حق به دیگران
این را بدانید که قرار است شما با هر بار نه شنیدن و رد شدن درخواستتان فرد محکم تر و استوارتری بشوید. به این ترتیب بیاموزید که قرار است از نه شنیدن هراسی نداشته باشید و مهمتر از آن از آن ناراحت نشوید. خیلی از افراد برای این موفقیت رسیدند که درخواست هایشان متعدد از سوی دیگر آن رد شده است اما ناامید نشدند و به دنبال راه های دیگر رفته اند.
ناراحت شدن شما دلیل خاصی ندارد بلکه بدانید که حق بقیه است که وقتی از آنها خواسته ای دارید همیشه به خواسته تان جواب مثبت ندهند. همانطور که شما حق دارید به خواسته های دیگران همیشه جواب مثبت ندهید دیگران هم چنین حقی دارند. پس برای دیگران هم به اندازه خودتان ارزش قائل باشید.
2-اشنایی با نظرات دیگران و کمک به بازبینی اهداف
جواب منفی به درخواست های شما یک راه موثر برای ارتباط با فرد دیگری است. شنیدن جواب نه به معنی عدم قبول شخصیت شما نمی باشد و صرفاً خواسته ای که دارید رد شده است. بنابراین اعتماد به نفس خود را حفظ کنید و همیشه برای رد شدن خواسته های تان احتمالی را در نظر بگیرید.
ممکن است هدف های نادرستی را برای خود برگزیده باشید و شاید هم از راه دیگری بهتر عمل می کردید. از این رو اگر خواسته ای دارید و قبول شده است زمان آن رسیده که اهداف خود را مورد تجدید نظر قرار دهید و از کارایی و درستی آن اطمینان پیدا کنید.
3-تکنیک بیان خواسته ها | کمک به فروتنی و افزایش خلاقیت
احتمال دارد بارها پس از اینکه خواسته ای را بیان کردید جواب منفی را از فرد مقابل شنیده باشید و احساس ناخوشایندی حس کنید. اینکه شما چه برخوردی داشته باشید می تواند تا حد زیادی میزان لجبازی یا وسواس شما را آشکار کند. شما نباید زود ناامید و غمگین شوید و نباید فروتنی خود را از یاد ببرید. هر بار که جواب منفی می شنوید میزان تواضع خود را بیشتر کنید و به این فکر کنید که این یک امر نرمال است. همچنین درمورد حق به جانب بودن بخوانید.
هنگامی که از یک راه خاص به خواسته خود نرسید به روش های دیگر فکر کنید. این تهدید می تواند به یک فرصت مناسب برای بالا بردن خلاقیت شما تبدیل گردد. بسیاری از خلاقیت ها در محدودیت ها شکل گرفته اند. هر چند این موضوع از نگاهی دیگر هم قابل بررسی می باشد. به عنوان مثال اگر فردی نزدیک به شما صحبت هایتان را نمیپذیرد با روش های دیگر و با خلاقیت و کسب مهارت او را متوجه نگاه خود کنید.
سخن آخر درمورد تکنیک بیان خواسته ها
یکی از مهمترین مهارت های ارتباطی است که بدانید چگونه با فرد مقابل صحبت کنید و خواسته ها و نیازهای خود را مطرح کنید. دانستن مهارت های ارتباطی به شما کمک زیادی برای موفقیت در زمینه های اجتماعی و شغلی و روابط بین فردی تان می کند. بنابراین اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که نمی دانید چگونه نیازهای خود را در هر رابطه مطرح کنید لازم است که آموزش مهارت های ارتباطی به کمک یک روانشناس با تجربه را در اولویت خود قرار دهید.
منبع: حامی هنر زندگی
قانون ارتعاش یکی از قوانین مهم دنیا است که با استفاده از این افراد می توانند به خواسته ها و آرزوهای خود برسند. اگر ارتعاشات افکار شما در جهت آرزوها و خواسته هایتان باشد می توانید آنها را به سمت خودتان جذب نمایید ما اگر این ارتعاش برخلاف آرزوها باشد از آنها دور میشوید. قانون جذب به نوعی قانون ارتعاش است و یکی از دلایلی که باعث میشود افراد از این قانون نتیجه نگیرند این است که قانون ارتعاش را نمیدانند. بنابراین اگر فردی بتواند افکارش را در جهت قانون ارتعاش مثبت بیاورد سریع تر به خواسته هایش می رسد.
قانون ارتعاش چیست؟
یکی از مسائل مهم در قانون جذب فرکانس یا ارتعاش می باشد. هنگامی که با این مفهوم در قانون جذب آشنا می شوید می توانید تصمیمات خود را تغییر دهید و از این رو نتایج جدیدی هم میگیرید. ارتعاش در قانون جذب شبیه به دکل است. این تشابه به این علت است که هر موجی که از دکل خارج شود نیرویی دارد که با دور شدن از آن کم می گردد.
در واقع بدن انسان هم در هر لحظه با فرکانس های گوناگونی می لرزد و در نتیجه به خود بدن برمی گردد و این قانون جذب است که می گوید شما آن چیزی می شوید که متوجه آن هستید. ارتعاشی که از بدن انسان ساطع می گردد محدودیتی ندارد اما ارتعاش ساطع شده از دکلهای مخابراتی محدودیتهایی همچون کاهش برق در فواصل بلند مدت از تأسیسات و... را دارند.
ارتعاشی که شما به سمت دوستتان ارسال می کنید هر محدودیتی از هر نوعی که باشد را از میان برمی دارد و آن را احساس میکند. می توانید به خاطراتی فکر کنید که بارها برایتان اتفاق افتاده مثلاً شما دلتان خورشت قیمه میخواست و دو روز بعد در منزل یکی از دوستانتان دعوت می شوید که این غذا را پخته است یا دوست داشتید تا پایان سال ۲۰۶ بخرید و همین اتفاق برایتان افتاد.
اما لحظاتی هم اتفاق افتاده که چیزی را در زندگی دوست نداشتید یا از آن بسیار فرار می کردید یا مقاومت می کردید اما به سمت تان جذب شده است. مثلاً ترس از این داشتید که فلان مریضی را نگیرید ولی دچار آن شدید یا می خواستید چکتان برگشت نخورد اما این اتفاق افتاد.
آیا با قانون جذب میتوان به خواسته ها رسید؟
جواب این سوال می تواند هم بله و هم خیر باشد. شما در هر جهتی که از این قانون استفاده میکنید تاثیراتش را در زندگی مشاهده می کنید. فقط کافی است که تمرکز خود را بر روی خواسته هایتان قرار دهید و در مسیر آن شروع به حرکت کنید و آن گاه متوجه می شوید که بیشتر از انتظار تان به اهدافتان می رسید. قبل از اینکه با ارتعاش آشنا شوید بهتر است در مورد قانون جذب مطالبی بدانید.
1-قانون ارتعاش و قانون جذب
این قانون همیشه وجود دارد به عبارت دیگر این قانون یعنی اینکه هر چیزی مشابه خود را جذب میکند. قانون جذب می گوید که انرژی فکر و انرژی که هر فردی منتشر میکند انرژی مشابه خود را جذب میکند. در نتیجه افراد بر اساس فکرها و انرژی هایی که منتشر میکنند هر چیز را در همان سطح زندگی شان وارد میکنند.
به زبان ساده تر شما به هر چیزی که آگاهانه توجه داشته باشید آن را به زندگی وارد می کنید. این قانون جهانی یک اصل قدیمی دارد که بزرگترین و عالی ترین متفکران گذشته بدون آگاهی از پایه و اساس علمی آن از آن استفاده میکردند. خوشبختانه این روزها به لطف افزایش سطح آگاهی انسان ها به این قانون دسترسی دارند و حالا دیگر همه برای ایجاد تغییرات اساسی در زندگیشان می توانند از این قانون استفاده کنند.
با افزایش علم درباره فیزیک کوانتومی شناخت افراد از قانون جذب بیشتر میشود. لازم نیست که تمام جزئیات پیچیده فیزیک کوانتومی را بدانید تا درک کنید که این کار چگونه کار میکند. هرجا که هستید بعداً و کل وجود شما از انرژی ساخته شده است. حتی افکار شما هم شامل این قضیه می شود. هر چیزی که در این دنیا وجود دارد از چه چیزی رو ناخن دست گرفته تا دورترین ستاره در دورترین کهکشان در جهان هم از انرژی خالص درست شده است این فقط یک نظریه نیست بلکه یک واقعیت برای رسیدن به آرزوها و رویاها است.
2-قانون ارتعاش | این قانون چگونه کار میکند؟
قانون جهت همیشه در حال کار است فارغ از اینکه شما را باور داشته باشید یا نداشته باشید. افراد به طور دائم بر اساس چیزهایی که در جهان منتشر میکنند هر زمان چیزهایی را هم وارد زندگی شان می کنند. روی هر چیزی که متمرکز شوید آن چیزی زیاد میشود. افکار شما واقعیتهای زندگیتان را میسازند. اگر افکار و احساسات منفی دارید یعنی انرژی منفی منتشر میکنید. از اتفاق های منفی آدمهای منفی و چیزهای منفی را به زندگیتان جذب می کنید.
3-احساسات مثبت و انرژی مثبت
اگر افکار و احساسات مثبت دارید یعنی انرژی مثبت منتشر میکنید. در نتیجه اتفاق های آدم های مثبت و چیزهای مثبت را به زندگیتان جذب می کنید. پایه و اساس استفاده از این دانش برای ایجاد تغییر در زندگی فهمیدن این نکته است که شما دارید این قانون جهانی را به کار میبرید حتی اگر آن را نمی شناسید. شما تولید انرژی را چه مثبت و چه منفی در جهان پخش می کنید.
چیزهای مشابه همانند یکدیگر را جذب می کنند. هر چیزی که در دنیا منتشر کنید همان به سمتتان برمی گردد شما در همین لحظه هم دارید انرژی منتشر میکنید درست در همین لحظه. در این رابطه مطالعه قانون باور نیز پیشنهاد می شود. اگر میخواهید به زندگی دلخواهتان برسید باید از انتشار انرژی منفی دست بردارید و به جای آن باید دائم انرژی مثبت منتشر کنید.
خیلی راحت با عوض کردن فکرتان گفتارتان و از همه مهمتر احساساتتان می توانید استاد موفق این قانون شوید. یادتان باشد که این فرآیند مانند به کار گرفتن ماهیچه ضعیف و رشد نکرده در بدن است. به زمان نیاز دارد تا تبدیل به ماهیچه قدرتمند شود و به آن طبیعت ثانوی خود برسد.
منظور از ارتعاش چیست؟
وقتی از ارتعاش حرف میزنید در واقع توجه شما بر اساس رویدادهای زندگیتان جلب می شود چرا که در واقع همه چیز بر مبنای این قانون است. بسیاری از افراد خصوصیات ارتعاشی صوت را درک می کنند. درواقع وقتی نت بم و عمیق سازتان با صدای بلندی ایجاد میشود میتوانید طبیعت ارتعاشی صدا را احساس نمایید. شما میخواهید درک کنید که هر وقت صدایی می شنوید تفسیر تان از ارتعاش است.
1-ارتعاش همان احساسات درونی شما است
تمام حس های بدن مانند دیدن شنیدن بو کردن چشیدن و لامسه به این علت وجود دارند که هر چیزی در تابلوی کائنات ارتعاشی است و حواس مادی این ارتعاش را ایجاد میکند و درک حسی تان را از آن ارتعاش ارائه میدهد. وقتی که درک می کنی که در دنیای تپنده ارتعاشی و دارای هماهنگی های پیشرفته زندگی می کنید و در ته وجودتان از چیزهایی مرتعش می شوید که در تبادل و هماهنگی ارتعاشی کامل تلقی شدهاند آنگاه به تدریج ارتعاش را به شکلی درک می کنید که سعی در نشان دادن آن دارید.
هر چیزی که وجود دارد خاک هوا و در جسم تان همه دارای حرکت ارتعاشی هستند و تمام آنها تحت تأثیر قانون پرقدرت جهت کنترل میشوند و اگر هم میخواهید انتخاب کنید باز هم نمیتوانستید چراکه نیازی به انتخاب شما نیست و قانون جذب این کار را می کند. این قانون پیوسته ارتعاشات یکسان و همانند را در کنار هم به وجود می آورد و هر چیزی را که ماهیت ارتعاشی اش متفاوت است رد می کند.
در این رابطه مطالعه مقاله روش جذب خوش شانسی با قانون جذب پیشنهاد می شود. در بین انواع ارتعاشات احساستان ابز همه قدرتمند تر و مهم تر است و به افکار شایع شما واکنش زیادی نشان می دهد. این را بدانید که دنیای غیر مادی ارتعاشی است و در بیرون از طبیعت ارتعاشی تان چیز دیگری نیست یعنی همه چیز تحت قانون جذب به اداره می شود.
2-قانون ارتعاش | شما منشاء ارتعاشات هستید
چه بخواهید چه نخواهید تعیین کننده اتفاقات مهم در زندگی تان هستید. نمی توانید ارتعاشی تان را متوقف کنید چرا که همیشه در حال ساطع کردن ارتعاش هستید و قانون جذب هم همیشه به ارتعاشات پاسخ میدهد. برخی از افراد میگویند "چرا من چیزهایی را که می خواهم نمی توانم داشته باشم".
یک دلیل آن این است که آن ها مدام در حال تهیه کردن فهرست ناخواسته هایشان هستند. نوع احساس شما نشان از تبادل ارتعاشی تان دارد. شما فقط در این جسم مادی تان نیستید بلکه فراتر از آن هستید. بخش عظیم تر شما غیر مادی ناب مثبت نیروی الهی منش انرژی عشق و مهر همیشه ثابت است و این همان چیزی که شما هستید و بخشی از آن هوشیاری برای قرار داشتن در این جسم مادی طراحی شده است.
روش فرستادن ارتعاش مثبت به کائنات
همیشه بخش غیر مادی وجودتان است که قانون جذب به آن پاسخ می دهد. درک کنید که منشا همیشه درون شما جایگاه دارد شما نمیتوانید خودتان را از آن دور کنید. می توانید به خوبی خودتان را جدا کنید اما منشا درون شماست و همیشه آنجا است و با نوع احساستان که از افکارتان نشأت میگیرد میتواند بگویید آیا در آن لحظه برای منشا در گشوده اید یا خیر.
وقتی که خودتان را دوست داشته باشید یا دیگری را، در هم ترازی کامل با منشأ درونی می باشید. وقتی احساس تنفر و خشم نسبت به کسی یا خودتان داشته باشید به هیچ وجه به معادله ارتعاشی منشاتان نزدیک نمی شوید. تفاوت بین کسی که اجازه میدهد باشید و کسی که به واقع هستید با عواطف منفی تان برای شما مشخص می شود.اکنون که متوجه قانون جذب یا ارتعاشات شدید بهتر است بدانید داشتن افکار مثبت برای رسیدن به هدف الزامی است. در ادامه روش های جذب ارتعاش مثبت آمده است.
1-در مورد خواسته ها و آرزوهایتان صحبت کنید
یکی از تکنیک هایی که سبب میشود بتوانید از قانون ارتعاشات به راحتی استفاده کنید این است که در مورد چیزهایی که میخواهید وارد زندگی انسان شود و آرزوها و اهداف خود صحبت کنید. قدرت کلام را دست کم نگیرید، از اینرو مراقب هر کلمه ای که از زبان تان جاری میشود باشید.
بهتر است هنگام صحبت کردن در مورد خواسته های تان از قدرت تجسم خلاق و تخیل استفاده کنید. آنچه را که می خواهید مخصوصاً شب ها قبل از خواب در ذهن خود مجسم کنید و به احساس تان در آن لحظه توجه کنید. احساس اینکه چیزی را ندارید باعث فرستادن قویترین به جهان می شود. هر موقع که می توانید در مورد خواسته های تان صحبت کنید و ببینید که چه احساسی پیدا میکنید. اگر احساس شما مثبت بود یعنی که به درستی از قانون ارتعاشات پیروی کردهاید.
2-استفاده از جملات و عبارات تاکیدی مثبت
یکی از تکنیک هایی که باعث میشود بتوانید به درستی از این قانون استفاده کنید و ارتعاش هماهنگ با خواسته های تان را به کاری را بفرستید استفاده از جملات تاکیدی مثبت است. اگر دقت کرده باشید کسانی که مدام از بیماری فرق یا بی وفایی آدمها صحبت میکنند دقیقاً همان چیزها هم در زندگیشان وجود دارد و برعکس کسانی که انرژی مثبتی دارند و برای هر اتفاقی معنایی پیدا می کنند از سلامتی و ثروت بیشتری برخوردارند.
بنابراین کلام شما هم میتواند زندگیتان را در جهت مثبت تغییر دهد و هم نابودتان کند در هر حال انتخاب با شماست. برای اینکه جملات تاکیدی به شکل صحیح استفاده کنید بهتر است راه گفتن و نوشتن آن را بدانید. اول از همه توصیه میشود که جمله انتخاب کنید که حالتان را خوب کند. این بستگی به شما دارد که چه جمله ای برای تان بهتر است. سعی کنید تا حد امکان جمله تاکیدی مثبت به زمان حال باشد. جملات تاکیدی مثبت برای کودکان نیز موثر است.
3-استفاده از تصویر سازی ذهنی و تجسم خلاق
یکی از راه هایی که می توانید احساسات خوبی را ایجاد کنید این است که از آموزش تصویر سازی ذهنی و تجسم خلاق استفاده کنید. در تجسم و تصویرسازی قدرت زیادی نهفته است ست که بهتر است آن را در جهت مثبت استفاده کنید. برای اینکه بتوانید از این قدرت استفاده کنید در یک توپ و آرام بنشینید و در مورد چیزهایی که میخواهید فکر کنید.
اگر بتوانید از این قدرت استفاده کنید ارتعاش به شدت قوی را به جهان فرستاده اید. طبق قانون افراد تبدیل به همان چیزی می شوند که اکثر اوقات به آن فکر میکنند. کنترل افکار می تواند در اوایل کار سختی باشد مخصوصا اگر مدتهاست که به افکار منفی عادت کردهاید.
اما با تصویر سازی این کار به مرور زمان برایتان راحت تر می شود. شما می توانید قبل از اینکه از تجسم خلاق استفاده کنید هر آنچه را که دوست دارید وارد زندگیتان شود مانند فرد مورد علاقه خانه مورد علاقه یا ماشینی که دوست دارید در یک کاغذ بنویسید.
4-قانون ارتعاش با ایجاد انگیزه
شاید در اطراف شما افراد منفی باشند که دائما از فقر بیماری و مشکلات صحبت می کنند. این افراد ممکن است به قادرید با هیجان مسائل و مشکلات زندگی شان را به شما توضیح دهند که فکر کنید جهان برای همه اینگونه است و اعتقاد خود را به قانون جذب و ارتعاشات از دست بدهید.
در این زمان بهتر است که افکار و هیجانات مثبت خود را حفظ کنید .آموزش و تمرین روش های پرورش افکار مثبت را از همین امروز شروع کنید. برای تقویت آن همچنان است کتاب ها و فایل های صوتی و یا کلیپ هایی در این زمینه کمک بگیرید. این کار باعث حفظ و افزایش انگیزه در شما می شود. حتی می توانید در این زمینه در کارگاههایی با همین عنوان شرکت کنید. شما قطعاً مثال هایی از افرادی را می شنوید که است. صفر به همه جا رسیدند و همین عامل انرژی بخش برای ادامه حرکتتان می شود.
5-استفاده از قانون شکرگزاری
یکی از قدرتمند ترین راه ها برای فرستادن ارتعاش مثبت و استفاده از این قانون در جهت جذب خواسته ها این است که همیشه سپاسگزار چیزهای کوچکی باشید که وارد زندگیتان شده است. مثلاً شما ممکن است که دوست داشته باشید در خانه بسیار بزرگ زندگی کنید اما خانه ای که اکنون به دست می آورید کوچک است. بهتر است به جای اینکه گله و شکایت کنید سپاسگذار همین خانه کوچک باشید تا بهتر از آن سراغ تان بیاید.
علاوه بر این که می توانید برای داشته هایتان از این قانون استفاده کنید می توانید حتی برای چیزهایی که ندارید و دوست دارید داشته باشید هم شکرگزار باشید. توصیه میشود که برای اینکار یک دفتر شکرگزاری داشته باشید و تمام نعمت هایتان را در آن بنویسید و هر لحظه که خواستی سعی کنید بابت آن از خداوند سپاسگزار باشید. این را بدانید که سپاسگزاری یکی از قویترین ارتعاشاتی است که می توانید به جهان ساطع کنید.
قانون ارتعاش | سخن آخر
قانون ارتعاشات یکی از قدرتمندترین قوانین در جهان است که انسانهای زیادی امروزه با اعتقاد به آن توانسته اند به موفقیت ها و دستاوردهای چشمگیری برسند. یکی از راههای استفاده از این قوانین کنترل و مدیریت افکار و باورهای منفی است. شما ممکن است که در شرایط خاص تحت تاثیر افکار و باورهایی قرار بگیرید که از دوران کودکی به علت تربیت نادرست در ذهنتان شکل گرفته است. بنابراین تغییر آن به راحتی امکان پذیر نیست و نیاز است که در این زمینه از یک درمانگر باتجربه کمک بگیرید.
منبع: حامی هنر زندگی
جلوگیری از اتلاف وقت زمانی اهمیت می یابد که بسیاری از افراد از کمبود وقت شکایت می کنند و اغلب به هیچ کدام از کارهای خود نمی رسند. آیا با وجود اینکه می دانید وظایف مهمتر و فشرده تری دارید در مورد اطلاعات بی مورد تحقیق می کنید یا در اینترنت گشت می زنید؟ اگر جواب مثبت است وقت آن رسیده است که بپذیرید تمایل برای به تعویق انداختن کارها دارید؛ این یعنی اتلاف وقت. کلید مدیریت موثرتر زمان این است که حواس پرتی ها را به حداقل برسانید. هرآنچه که محرک اضافی و غیرضروری ارائه می دهد را از تیررس خود دور نگهدارید. بر مهمترین وظایفی که باید انجام دهید تمرکز کنید. راهی مطمئن برای سنجش بهره وری خود بیابید. با مشاهده پیشرفت خود خواهید دید انگیزه مضاعف برای جلوگیری از اتلاف وقت پیدا می کنید.
چرا زمان را تلف می کنیم؟
افراد ترجیح می دهند انتخاب هایی داشته باشند که با کمترین مقاومت روانی همراه باشد. به عبارت ساده وقتی چندین مسیر دارید که به مقصد معینی منتهی می شوند، تمایل دارید ساده ترین راه را انتخاب کنید. به طور مثال وقتی بین کار روی یک پروژه و اتلاف وقت یک حق انتخاب داشته باشیم، اتلاف وقت را انتخاب می کنیم. زیرا این کار آسان تر است. اگر از کاری که انجام می دهید خوشتان نمی آید یا آن را خسته کننده می بینید، شانس اتلاف وقت افزایش می یابد و بالعکس.
جلوگیری از اتلاف وقت چطور ممکن است؟
زمان خود را مدیریت کنید. برخی از افراد با مدیریت بودجه، در تشخیص اینکه چقدر پول به دست می آورند و هزینه های ماهانه آنها چقدر است، مهارت دارند. شما می توانید همین حسابداری را با وقت خود انجام دهید. به مدت یک هفته به زمان صرف شده برای انجام کارهای روزمره مانند شستن سینک پر از ظرف، شستن لباس های زیاد و مرتب کردن تختخواب خود دقت کنید. معمول است که افراد مدت زمان انجام کارهای ساده را بیش از حد ارزیابی می کنند و مدت زمان لازم برای انجام کارهای بزرگتر را نیز دست کم می گیرند.
اگر یادداشت کنید و ببینید چگونه زمان خود را صرف می کنید، به شما در مدیریت بهتر کمک می کند. به شیوه و چگونگی انجام کار دقت کنید. ببینید هر مرحله چقدر طول می کشد. تمام تلاش خود را برای برآورد واقعی زمان صرف شده به کار ببندید. در پایان کار کمی زمان اضافی در نظر بگیرید که اگر کارها طبق برنامه پیش نرفت، زمان برای اتمام داشته باشید.
1- تعیین اهداف
برای رسیدن به خواسته ها در زندگی، طبیعی است که اولین قدم تعیین اهداف باشد. اینکه دقیقا به کجا می خواهید برسید؟ برای زندگی خصوصی و حرفه ای خود اهداف تعیین کنید. آنچه می خواهید را مکتوب کنید. آیا می خواهید چندکیلو از وزنتان را اضافه یا کم کنید؟ می خواهید مدارج بالاتر تحصیلی و شغلی را طی کنید؟ وقت بیشتری را با دوستان و خانواده بگذرانید؟ سرگرمی های جذاب را امتحان کنید؟ هرچه که باشد اهداف را یادداشت و در فواصل منظم به آنها رجوع کنید. از افزایش تمرکز روی اهداف خود غافل نشوید. هنگامی که اهداف اصلی خود را تعیین کردید، آن ها را به کارهای کوچکتری تقسیم کنید که بتوانید به طور مداوم برایشان تلاش کنید.
2-اولویت ها را تعیین کنید
همه ما وظایفی داریم که اهمیت متفاوتی دارند. برخی از کارها باید فورا انجام شوند و سایر کارها نه. لیستی از وظایف را بنویسید و آنها را در یکی از ۴ دسته قرار دهید:
وظایفی که مهم و ضروری هستند، ابتدا باید انجام شوند.
کارهایی که مهم هستند اما فوری نیستند باید بعداً انجام شوند.
وظایفی که مهم نیستند اما فوری هستند در یک دسته جداگانه قرار می گیرند.
مواردی که نه مهم هستند و نه فوری، در رده نهایی قرار می گیرند. با این شیوه تا حد امکان تعداد و زمان لازم برای انجام کارهای مهم و ضروری را در اختیار خواهید داشت. هنگامی که وقت خود را صرف کارهای مهم اما فوری نمی کنید، زندگی شما متعادل تر خواهد شد.
3- به یک برنامه زمانبندی عمل کنید
شما اهداف خود را تعیین کرده اید. نحوه گذراندن زمان خود را معین کرده اید و آنچه را که باید انجام شود اولویت بندی نموده اید. حالا برنامه ریزی کنید؛ اما مهم این است که انعطاف پذیر باشید. آیا بهترین نسخه کار خود را صبح زود انجام می دهید یا بعد از ظهر؟ دوست دارید عصرها وقت آزاد داشته باشید؟ شما خودتان را بهتر می شناسید. در صورتیکه پروژه بزرگی در اختیار دارید آیا دوست دارید آن را یکجا انجام دهید یا ترجیح می دهید در یک زمان و در چند روز متوالی آن را به اتمام برسانید؟
بهتر است نقاط قوت خود را شناسایی کنید و مواقعی کار کنید که می دانید بیشترین بهره وری را خواهید داشت. اگر شیوه شما کارساز نیست از ایجاد تغییرات نترسید. بالاخره زمانی را پیدا می کنید که برنامه ای مناسب برای کارهای شغلی و غیرکاری شما باشد.
4- ابتدا با کارهای سخت شروع کنید
اگر کار یا پروژه ای دشوار در پیش دارید به احتمال زیاد وسوسه شوید که انجام سخت ترین قسمت ها را به تعویق بیندازید. بهتر است هرچه سریعتر بخش های مشکل را از سر راه بردارید تا بقیه روز انرژی ذهنیتان صرف فکر کردن به آن نشود. کارشناسان مدیریت زمان بر این استراتژی تاکید می کنند که پس از انجام کارهای دشوار، شرایط برای شما بسیار راحت خواهد بود. احساس بهره وری بیشتری خواهید کرد و سپس وقت آزاد خواهید داشت تا قسمت های ساده تری از پروژه خود را به عهده بگیرید. لذت هیچ چیز با از سر راه برداشتن کارهای سخت قابل مقایسه نیست. امتحان کنید. متوجه خواهید شد که یک کنترل کننده اصلی استرس است.
5- آهسته پیش بروید
شاید به نظر برسد کندی در انجام کار، برای مدیریت زمان کاملاً مضر باشد اما تلاش برای انجام بیش از حد سریع یا انجام همزمان کارهای پیش پا افتاده، می تواند منجر به اتلاف وقت شود. مطالعات نشان داده است که تنها ۲ درصد از مردم می توانند چند کار را با روش های واقعا موثر و صرفه جویی در زمان انجام دهند. آهسته پیش رفتن علاوه بر اینکه باعث می شود تمرکز بهتری داشته باشید، استرس را نیز کاهش می دهد. سرعت آهسته تر به شما این فرصت را می دهد تا اطمینان حاصل کنید همه کارها را به طور کامل و صحیح انجام می دهید. در نتیجه مجبور نیستید به عقب برگردید و اشتباهات را تصحیح یا برطرف کنید که در نهایت زمان بیشتری می برد.
6- فرم ارزیابی شخصی تهیه کنید
در طول ارزیابی، آنچه را که در یک ساعت گذشته انجام داده اید مد نظر قرار بدهید. فعالیت ها می تواند از یک حرکت روزانه ورزشی گرفته تا مطالعه برای یک آزمون یا گذراندن یک ساعت جلوی تلویزیون متغیر باشد. در مورد نحوه گذراندن این ساعت با خودتان صادق باشید و به میزان اتلاف وقت خود دقت کنید. پس از محاسبه میزان اتلاف وقت، از خود بپرسید که آیا آن را در طول هفته تکرار کرده اید یا خیر. این سوال اساساً به دنبال این است که میزان مولد و مفید بودن کارهای روزانه ی شما را بصورت عینی به شما نشان دهد. داشتن یک گزارش مکتوب برای اینکه ببینید چند ساعت را تلف کرده اید و چند ساعت از اتلاف وقت جلوگیری کرده اید، یک ابزار انگیزشی موثر محسوب می شود.
7- از قانون ۲ دقیقه ای پیروی کنید
استفاده از قاعده ۲ دقیقه ای توسط دیوید آلن در کتاب "انجام کارها" مرسوم شد. طبق قاعده، اگر با کار یا شغلی روبرو شدید که برای انجام آن کمتر از ۲ دقیقه زمان نیاز است، باید آن را همان جا و بدون تعویق انجام دهید. استدلال دیوید آلن این بود که به خاطر سپردن کار و بعدا به خاطر آوردن آن و پیدا کردن زمان انجام دادن، بیشتر از ۵ دقیقه زمان می برد. در برخی موارد حتی بعید نیست آن را کاملاً فراموش کنید.
برای عنوان مثال در حال استراحتید و ایمیلی دریافت می کنید که نیاز به پاسخ سریع دارد. پاسخ را به بعد موکول نکنید. فوراً انجامش دهید. یا یک تماس تلفنی را ناگهان به خاطر می آورید. تلفن را بردارید و تماس بگیرید. به عنوان یک قاعده کلی، اگر می توانید یک کار را سریع و در زمان کوتاهی انجام دهید، همانجا آن را انجام دهید. تعلل نکنید.
8- کاری را انجام دهید که دوستش دارید
موثرترین راه برای جلوگیری از اتلاف وقت این است که روی کاری که دوست دارید متمرکز شوید. نیازی نیست کاری را که دوست دارید به عنوان یک کار تمام وقت انجام دهید. به عنوان مثال، اگر می خواهید یک کسب و کار را اداره کنید می توانید پیشرفت کوچکی را نسبت به آغاز رویای خود، حتی با انجام یک کار تمام وقت بی ربط شروع کنید. انجام کاری که دوست دارید به عنوان یک کاتالیزور برای نادیده گرفتن مواردی است که وقت شما را هدر می دهد. کار بر روی چیزی که دوست دارید باعث افزایش آدرنالین می شود و متعاقب آن به شما کمک می کند تا سایر عوامل مزاحم را از بین ببرید.
9- از مسدود کردن زمان استفاده کنید
در صورت امکان در محدوده زمانی مشخص کار کنید. به عنوان مثال، می توانید یک ساعت اول روز خود را برای یادگیری و پیشرفت در زمینه تخصص خود تنظیم کنید و سپس متوقفش کنید. یک ساعت دیگر برای انجام هر کاری که مربوط به اهداف بلند مدت است را انجام دهید و باز متوقفش کنید. ساعت سوم را صرف بررسی ایمیل ها و کارهایی که انرژی کمتری لازم دارد کنید.
10- شب ها به اندازه کافی بخوابید تا در طول روز خسته و تنبل نباشید
در ساعات کاری طولانی از میزان بهره وری خود نهایت استفاده را بکنید. گاهی اوقات بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که برای پیاده روی، خوردن یک وعده غذایی یا صحبت با یک دوست برای چند دقیقه کار را متوقف کنید. تبعا همه افراد برای تجدید نیرو و حفظ کیفیت کار، به وقفه های کوتاه و خواب خوب احتیاج دارند.
شیوه هایی برای جلوگیری از اتلاف وقت در عصر اینترنت
از اینترنت دور بمانید. با وجود اینترنت تعجبی ندارد که افراد دائماً با تمایل برای بررسی مطالب مختلف نشانه گذاری شده، مبارزه کنند. هنگامی که می دانید باید از اتلاف وقت جلوگیری کنید، اجتناب از اینترنت راهی مهم برای جلوگیری از تعویق کارها است. اگر اراده شما به تنهایی نمی تواند شما را از اینترنت باز دارد یا اگر کارهایی که باید انجام دهید به هر حال شامل استفاده از اینترنت می شود، می توانید ابزارهای مسدود کننده را برای مرورگرهای مختلف غیرکاری، نصب کنید. وقتی نیاز به تمرکز دارید، برنامه را روشن کنید و اجازه دهید برنامه به جای شما آنها را مسدود نگه دارد.
شیوه هایی برای جلوگیری از اتلاف وقت در عصر اینترنت
از اینترنت دور بمانید. با وجود اینترنت تعجبی ندارد که افراد دائماً با تمایل برای بررسی مطالب مختلف نشانه گذاری شده، مبارزه کنند. هنگامی که می دانید باید از اتلاف وقت جلوگیری کنید، اجتناب از اینترنت راهی مهم برای جلوگیری از تعویق کارها است. اگر اراده شما به تنهایی نمی تواند شما را از اینترنت باز دارد یا اگر کارهایی که باید انجام دهید به هر حال شامل استفاده از اینترنت می شود، می توانید ابزارهای مسدود کننده را برای مرورگرهای مختلف غیرکاری، نصب کنید. وقتی نیاز به تمرکز دارید، برنامه را روشن کنید و اجازه دهید برنامه به جای شما آنها را مسدود نگه دارد.
1- صندوق ورودی ایمیل خود را بسته نگه دارید
نظرسنجی از کارکنان مایکروسافت نشان داد که آنها به طور متوسط ده دقیقه برای پاسخ دادن به یک ایمیل و سپس پانزده دقیقه بعدی روی تمرکز بر وظایف موردنظر وقت صرف می کنند. اگر واقعاً نیاز دارید که روی یک کار خاص تمرکز کنید، پاسخ خودکار را برای ایمیل خود تنظیم کنید. تا زمانی که کار را تمام نکرده اید از بررسی آن خودداری کنید. همین اصل اساسی در مورد پیام های فوری، اعلان های شبکه های اجتماعی، هشدارهای تلفن و غیره نیز کاربرد دارد. این حواس پرتی ها باعث می شود کارها به تعویق بیفتند. حتی اگر اضطراب ناشی از چک نکردن گوشی به عنوان یک عامل حواس پرتی عمل نمی کند، باز هم بهتر است تلفن خود را کاملاً خاموش کنید.
2- برای جلوگیری از اتلاف وقت از یک دستگاه استفاده کنید
جابجایی بین لپ تاپ برای کار روی صفحه، تلفن برای بررسی ایمیل و یک رایانه دستی برای چک کردن دستورالعمل برای صرفه جویی در وقت فاجعه است. هر بار که بین دستگاه ها جا به جا می شوید، احتمالاً یکی دو مورد حواس شما را پرت می کند که سپس باید دوباره تمرکز کنید. این وقفه ها منجر به اتلاف وقت زیادی خواهد شد. تا آنجا که ممکن است سعی کنید قبل از شروع به کار، هر چیزی را که نیاز دارید در یک دستگاه جمع آوری کنید تا بتوانید با همان یکی کار کنید.
3- برای جلوگیری از اتلاف وقت برنامه روزانه بنویسید
همه برنامه ریزی ها با داشتن تقویم کاری، کامل انجام می شود. وقتی برای تکمیل یک کار خاص تلاش می کنید پنج دقیقه وقت بگذارید تا یک لیست، طرح کلی یا برنامه زمان بندی مناسب برای انجام آن تهیه کنید. با اختصاص یک بازه زمانی قابل کنترل، به احتمال زیاد خود را برای انجام کار آماده نگه می دارید. این تمرین می تواند برای همه چیز از مسئولیت های خانه و خانه داری گرفته تا مشاغل اداری مفید باشد.
سعی کنید تا جایی که می توانید وظایف مشابه را با هم گروه بندی کنید. به عنوان مثال شما نیاز به تهیه مواد غذایی آنلاین دارید. سعی کنید همه را در یک سبد خرید انجام دهید. این شما را از انجام دوباره ی ارتباط با گوشی برای کارهایی که به راحتی می توانند همزمان انجام شوند، نجات می دهد و در وقتتان صرفه جویی می شود.
مدیریت گوشی های هوشمند برای جلوگیری از اتلاف وقت
گوشی های همراه، ابزاری برای حواس پرتی است. مقاومت در برابر وسوسه بررسی پیام های گوشی، نبرد آسانی نیست. مشکل در بررسی ساده یک پیام هم نیست. مساله این است که هنگامی که تلفن را روشن می کنید، نه تنها پیام متنی را می خوانید بلکه به سایر اعلان های موجود نیز نگاه می کنید.
وقتی متوجه می شوید که شخصی از عکس اینستاگرام شما خوشش آمده است یا برایش نظری نوشته است. بیست دقیقه دیگر را صرف پیمایش در خبرنامه می کنید. به همین آسانی در تله اتلاف وقت گیر می افتید.به دلیل تزریق دوپامین، احساس خوبی داشته باشیم. همین روند مکرر تزریق دوپامین منجر به چک کردن مداوم اعلانات گوشی می شود. سعی کنید تلفن را دور از خود قرار دهید.
چگونه می توان اتلاف وقت با تلفن همراه را مدیریت کرد؟
بررسی اعلانات باعث می شود به دلیل تزریق دوپامین، احساس خوبی داشته باشیم. همین روند مکرر تزریق دوپامین منجر به چک کردن مداوم اعلانات گوشی می شود. سعی کنید تلفن را دور از خود قرار دهید. اعلانات را خاموش کنید. همچنین سعی کنید با سرگرم کردن خود یا انجام کارهای دیگری که شما را مشغول نگاه می دارد از دسترسی به گوشی خودداری کنید. در مواقع غیرضروی گوشی را همراه خود نبرید.
چگونگی جلوگیری از اتلاف وقت در شبکه های مجازی
رسانه های اجتماعی از قلاب منحصر بفردی برای نگه داشتن شما استفاده می کنند. قلاب چیزی نیست جز محرکی که شما را ترغیب می کند که برگردید و مدام صفحه مربوطه را چک کنید. اینستاگرام از تله محاسبه لایک استفاده می کند. بهترین راه برای غلبه بر چنین مشکلاتی این است که اعلان ها را خاموش کنید. تلفن خود را روی حالت سکوت قرار دهید. وقتی اعلان باعث می شود تلفن خود را بررسی کنید، به این معنی است که تلفن رفتار شما را کنترل می کند. در حالیکه باید بازی را به نفع خودتان تغیییر دهید و در مواقع دلخواه تلفن را بررسی کنید.
1- به جای برنامه های نصب شده از وب سایت ها استفاده کنید
برنامه های رسانه های اجتماعی مانند فیس بوک، اینستاگرام و موارد دیگر به جهت در دسترس بودن کاربردی تر هستند. وجود یک برنامه، استفاده را ساده تر و کاربرپسند می کند. از سوی دیگر برنامه ها اعتیاد ایجاد می کنند. آن ها می توانند برای شما اعلان ارسال کنند و شما نوعی از وسوسه و اجبار برای چک کردن آن ها احساس می کنید. در حالی که وب سایت ها نمی توانند مدام اعلان ارسال کنند. استفاده از وب سایت در مقایسه با استفاده از برنامه، کمی تلاش بیشتری می طلبد. شما باید از تلاش اضافی مورد نیاز برای باز کردن وب سایت به نفع خود استفاده کنید. تلاش اضافی مورد نیاز برای مرور وب سایت، به خودی خود به غلبه بر چک کردن وسواس گونه کمک می کند.
2- به مغز خود زمان استراحت بدهید
کار، بدون توقف در ذهن، راهی مطمئن برای خسته و ناامید شدن است. اگر زمان توقف شما پایان روز کاری است، هنگامی که شام خود را برنامه ریزی کرده اید تنها در فکر خوردن غذا باشید. در نظر گرفتن زمان پایان کار به شما کمک می کند تا خودتان را بیش از حد وقف کار نکنید که فقط منجر به کاهش کیفیت کار می شود. حتی اگر در وضعیت بحرانی هستید و قرار است یک روز بعد از آن هم کار کنید، استراحت های کوتاهی را ما بین کارها در نظر بگیرید. این وقفه ها زمان کافی برای تجدید نیرو برای بازگشت مجدد به کار را فراهم می کند. ضمن اینکه باعث می شود مغز شما استراحت کند و در نهایت شما را متمرکزتر و مولدتر می کند.
سخن آخر درباب جلوگیری از اتلاف وقت
برای رهایی از اتلاف وقت، زمان زیادی نیاز دارید. اولین قدم این است که بپذیرید زمان را هدر می دهید. اگر ساعت های طولانی کار کنید، به سختی می توانید خود را متقاعد کنید که وقت خود را تلف کرده اید. در مرحله بعد باید بزرگترین عادات اتلاف وقت خود را پیدا کنید و سپس نظم شخصی و برنامه انضباطی را برای غلبه بر این عادات ایجاد کنید.
انتظار نداشته باشید این عادات را ظرف یکی دو روز کنار بگذارید. به هفته ها یا حتی ماه ها نیاز خواهید داشت. انضباط و صبر داشته باشید تا پیشرفت در بلند مدت ظاهر شود. شیوه زندگی خود را بر اساس آن اصول طراحی کنید. اگر با قصد رهایی از تمام عادت های اتلاف وقت خود ظرف یک هفته شروع کنید، قبل از شروع کار نیز تسلیم می شوید و باز هم در یک تله دیگر اتلاف وقت گیر می کنید.
منبع: حامی هنر و زندگی