منظور از تفکر، فرایندی است که توسط آن یادگیری های گذشته دستکاری و سازمان دهی می شود. در واقع تفکر عبارت است از باز آرایی یا تغییر شناختی اطلاعات بدست آمده از محیط و نمادهای ذخیره شده در حافظه بلند مدت. این تعریف کلی انواع مختلف تفکر را در بر می گیرد. بعضی انواع تفکر جنبه بسیار خصوصی دارند و نمادهایی را در بر می گیرند که دارای معانی کاملا شخصی هستند. این نوع تفکر را، تفکر خود گرا می گویند، رویا موردی از تفکر خودگراست. انواع دیگر تفکر، حل کردن مسائل و خلق چیزهای تازه است. این نوع تفکر را، تفکر هدایت شده یا جهت دار می گویند.
تمامی فعالیت ها و فرایندهایی که موجب آگاهی فرد از جهان هستی می شوند شناخت نام دارند. سه جنبه مهم شناخت: ادراک، یادگیری و تفکر است. ادراک، به روابطه عامی فرد با محیط، یعنی پاسخ دادن به محرکها در زمان حال گفته می شود. تفکر، به استفاده از تجارب گذشته اشاره می کند. با این حال تفکر و ادراک جدا شدنی نیستند، زیرا تجربه های گذشته بر فرایندهای ادراک تاثیر می گذارند و پاسخ محیط بلفعل نیز، چگونگی تفکر را تحت تاثیر قرار می دهد. یادگیری به کسب تجربه افزوده شدن اطلاعات تازه و پاسخ ها به خزانه اطلاعاتی و رفتاری یادگیرنده یا ایجاد تغییر در پاسخ ها گفته می شود، در حالی که در تفکر، یادگیری های گذشته مورد استفاده قرار می گیرند، پس یادگیری و تفکر دو فرایند متفاوت اند. با این حال، چون تفکر می تواند به یادگیری های تازه بینجامد، پس یادگیری و تفکر مکمل هم هستند.
جانسوت لیرد از تفکر تقسیم بندی کاملی بدست داده است. مبنای طبقه بندی او هدف تفکر است. او تفکر را به دو دسته کلی بی هدف و هدفمند تقسیم می کند. تفکر بی هدف از خانوانده تفکر وابسته به تداعی است. در این نوع تفکر جریان اندیشه از کنترل انسان خارج است و حلقه های تداعی اندیشه ها به طور خود به خودی به دنبال یکدیگر ظاهر می شوند. نمونه های تفکر بی هدف مانند خواب یا رویا می باشد. تفکر هدفمند از خانواده حل مساله می باشد. این نوع تفکر ارادی و عمدی است و در آن فرد به طور آگاهانه می کوشد تا به نتیجه ای یا هدفی برسد. تفکر هدفمند دو نوع جبری و غیر جبری دارد. تفکر غیر جبری، می تواند نقطه آغاز مشخص داشته باشد (استدلال که قیاس و استقرا دارد) و می تواند نقطه آغاز مشخص نداشته باشد (آفرینندگی). در تفکر غیر جبری خط سیر از پیش تعیین شده ای وجود ندارد. یعنی افراد مختلف ممکن است مسیرهای فکری متفاوتی را طی کنند و راه حل های مختلفی را برگزینند، حتی فردی که یکبار مساله ای را حل کرده در برخورد دوباره با آن راه حل متفاوتی را ممکن است به کار برد. در مقابل تفکر جبری الزاما یک راه و روش مشخص و از پیش تعیین شده ای دارد و جریان اندیشه مسیر مشخصی را می پیماید.
منبع: دوستی
گفت و گوی ذهنی،درگیری ست که افراد به طور دائم با آن دست و پنجه نرم می کنند و این درگیری ها اغلب جنبه ی منفی دارد و عموما افراد به اشتباهاتی که در گذشته مرتکب شده اند و یا اضطرابی که نسبت به آینده دارند، تمام وقت در کلنجار هستند و با این افکار، کور کننده ی روزنه های امید هستند و تلاش فرد را جهت محقق سازی رویاها از میان میبرد اما در مقابل، تفکر مثبت می تواند موجب تقویت اعتماد به نفس فرد شود و راه های رسیدن به موفقیت را هموار می سازد.
تمامی امور از افکار الهام می گیرند و اگر بتوان طرز تفکر را تغییر داد،قطعا نتایج چشمگیری را می توان به دست آورد، زیرا انسان ذاتی به دنبال رشد و پیشرفت خود در زمینه ی متفاوت مالی، احساسی، جسمی و یا معنوی ست.
"آگاهی" جهت ایجاد تغییرات مثبت ذهنی می بایست از ماهیت افکار آگاه بود، افکار منفی،لایه های عمیقی از درد و خشم را در فرد ایچاد می کند.این امر با تقابل و آگاهی صورت می گیرد.یکی از خودگویی های منفی متداول،بیان عبارت" من نمی توانم" است، با بیان این عبارت ذهن را جهت انجام هر اموری مقاوم می کند، به جهت انجام ندادن.
بهترین روش کاربردی جهت از بین بردن خود گویی منفی،آن است که بلافاصله آن را مهار ساخت و افکار را به سمت دیگر معطوف ساخت.
جملات تاکیدی مثبت، عبارت امید بخشی ست که نتیجه و اهداف مطلوب را توصیف می کند که به صورت مختصر و باور پذیر بیان می وشد و می بایست با تمام وجود آن را حس کرد و زمانی می توان از قدرت ضمیر ناخودآگاه استفاده کرد که کلمات را همراه با ایمان کامل برای خود تکرار کرد
به جهت رهایی از افکار منفی، می بایست داستانی را خلق کرد که آن را دائم با خود تکرار کرد، این داستان، میتواند در ارتباط با رویداد های دلخواه و یا اهداف مورد نظر باشد، به گونه ای که گویی در همین وقت به دست رسیده است.
شناخت عوامل منفی محیطی در زندگی از مهم ترین روش ها برای زدودن افکار منفی از ذهن می باشد، چرا که سبب می شوند ذهن زمینه پذیرش هرچه بیشتر افکار منفی را فراهم می کند و به راحتی می توانند بر زندگی شخصی و تصمیمات تاثیر بگذارند.
زندگی در زمان حال یکی از مراحل مهم انجام انجام خود گویی مثبت است.امکان دارد در مسیر موفقیت و دستیابی به اهداف از امور کثیری که می بایست انجام داد،ترس و واهمه وجود داشته باشد، در این حالت ذهن درگیر افکار منفی مانند ترس و نگرانی خواهد شد که به نا امیدی و سرکوب شدن رویاها خواهد انجامید.
در این مرحله،کافی ست بر آن هایی که به جهت مقصود مهم است،تمرکز شود و پرسشی از خود انجام شود:
"در حال حاضر چه کاری می توانم انجام بدهم؟"
افکار را به جای اضطراب درباره ی آینده به سمتی پیش برد که بتوان زمان حال را مدیریت کرد.
"ترس"عاملی که اغلب فرد را از خواسته ها دور می کند،زیرا افراد از تغییر می ترسند، چرا که نمی خواهند لدت های کنونی را از دست بدهند،بنابراین خود را متقاعد می سازند که از وضعیت کنونی راضی هستند.خود گویی درونی سعی بر آن دارد تا با تغییراتبسیار کوچک شخص را فریب دهد و فرد را وادار به خود دروغ گویی کند.
مناسب ترین تغییر،ریسک پذیری ست.با این امر گفت و گوی درونی شروع به تغییر می کند.
در مواجه با چالشها، همواره باید به یاد داشت که زندگی فراز و نشیب داردو لحظات خوب از درون لحظات سخت پدیدار می شود.
اگر سعی بر آن شود که شکر گزار داشته های حاضر بود، خود گویی مثبت بهتر شکل می گیرد.
منبع:سخنوران
هر فردی دارای افکاری متفاوت است و همین افکار متفاوت زندگی هر فردی را به گونه ای رقم میزند.انسان بنا به اختیار خود می تواند افکارش را مثبت یا منفی کند .تفکرات مثبت یقیناً انسان را به رشد میرسانند و سبب میشوند به هدف مورد نظر برسیم اما افکار منفی نه تنها بر روی سلامت اعضای بدن تاثیرگذار است، بلکه باعث عقب ماندگی در زندگی می شود.
چرا همهی ما باوجود اینکه میدانیم باید برای دوران پیریمان پسانداز کنیم، به این کار دست نمیزنیم؟ علوم رفتاری به این سؤال پاسخ میدهد.
کلید پسانداز کردن برای آینده، این است که پروسهی سرمایهگذاری را به فردا بیندازید. البته اکثر مشاوران مالی به شما میگویند بهترین برنامه، این است که از همین امروز، همین لحظه، پسانداز را شروع کنید.
این کارشناسان مالی (همانطور که پدرمان به ما توصیه میکرد) توضیح میدهند که اگر از حالا پسانداز و سرمایهگذاری را شروع کنید، به لطف معجزهی «نرخ بهره»، ارزش سرمایهی شما در طول سالها بیشتر و بیشتر میشود.
درحالیکه این حرف مشاور مالی به لحاظ ریاضی درست است، اما این پیشنهاد اساساً غلط است. علوم رفتاری ثابت کردهاند که مردم «امروز»، پولشان را بهقصد سرمایهگذاری در «آینده»، پسانداز نمیکنند. اغلب مردم، هنگامیکه ۵۰ دلار پول نقد در دست دارند، میخواهند آن را در زمان حال خرج کنند. آنها نمیخواهند با پولشان سهام بخرند یا در یک صندوق سرمایهگذاری حساب باز کنند، تا ۳۰ سال دیگر ۵۵ دلار داشته باشند.
پس خودتان را ناراحت نکنید و پولتان را خرج کنید. ریچارد تالر، برندهی نوبل اقتصاد ۲۰۱۷، در کتاب خود «کجرفتاری» توضیح میدهد که چرا بهتر است «فردا بیشتر پسانداز کنید» یا «از فردا برای فردا پسانداز کنید».
ادامه مطلب ...
امروزه از نظر علمیثابت شده که هیچ چیزی نیست که از خودش هاله انرژی ساطع نکند. هالههای انرژی که با فرکانس مغز و تفکر انسان ارتباط دارند.
قانون "دوبروی " میگوید: "هر ذرهای از خود انرژی به همراه دارد". امروزه این انرژیها با دوربینهای مخصوص قابل ثبت و عکاسی هستند. انرژیها در اطرف بدن انسانی بصورت هاله دیده میشوند. هاله انرژی رنگهای متفاوتی دارد و در هر انسانی با انسان دیگر متفاوت است و بستگی به فرد و سطح انرژی مثبت و منفی او دارد.
تحقیقات مهندسی بیو شیمی نشان میدهد؛ مغز انسان مادهای به نام اندروفین که همان "مورفین طبیعی بدن" است، ترشح میکند. کسانی که ذهنشان پر از تفکرات منفی است، باعث میشوند اندروفینی که از مغزشان ترشح میکند، بیماری زا شود و کسانی که ذهن مثبتی دارند و مثبت اندیش هستند، اندروفین آنها شفابخش است. بله عجیب است! یک ماده با دو خاصیت!
امروزه از نظر علمیثابت شده که هیچ چیزی نیست که از خودش هاله انرژی ساطع نکند. هالههای انرژی که با فرکانس مغز و تفکر انسان ارتباط دارند.
ما میتوانیم هاله انرژی خود را با متمرکز شدن بر روی شخصی یا محلی هدایت کنیم. فقط کافی است به آن شخص فکر کنیم، بلافاصله هاله انرژی ما با سرعت نور به سوی آن شخص فرستاده میشود.
هالههای انرژی قابل باردار شدن است؛ اگر تفکر انسان منفی باشد، هاله منفی و اگر مثبت باشد،هاله مثبت است. به این ترتیب که اندیشههای مثبت چون؛ بخشش، مهربانی، خیرخواهی و... که سرشار از توانمندی، هوش و خلاقیت هستند برهاله اثر مثبت داشته و سطح انرژی آن را بالا برده و از نظر کمینیز میتوانندهاله انسان را بزرگتر کنند.
عکس آن نیز هم صادق است. اندیشههای منفی، بدبینیها، خودخواهیها، احساس تنفر از خود و یا دیگران، حسادت، خشم و هرگونه اندیشه بد برهاله اثر تخریبی گذاشته و سطح انرژیهای آن را بشدت کاهش میدهد و انرژی زیادی از انسان میگیرد. در نتیجه انسان دائما خسته و بیمار است. وقتی در مکانی احساس بدی می کنید بدین معناست که آن محل از انرژیهای منفی اشباع شده است و یا وقتی فردی این تاثیر را روی شما میگذارد یعنی او حامل انرژی منفی است.
جالب است بدانید که این انرژی حتی هنگام فکر کردن به کسی، حرف زدن درباره کسی، گوش کردن و. . . همچنان به صورت انرژی مثبت و منفی منتقل میشود.
انجام کارهایی چون؛ تمرکز، مدیتیشن، عبادت، تفکر مثبت، حضور در طبیعت، مهربانی، بخشش، دوستی، روزه و... از عوامل مهم و تاثیر گذار بر افزایش سطح انرژی هاله است.
هاله همه افراد نورانی و مثبت است مگر فردی در طول زندگی با انجام کارهای بد و تفکرات منفی، هاله نورانی خود را آلوده کرده باشد.کارهایی چون؛ اضطراب، دلهره، ترس، دروغ، غیبت کردن، بدبینی، تهمت زدن و کلیه کارها و تفکرات از این قبیل منجر به آلودگی و تجمع انرژیهای مخرب و بیماری زا درهاله شما میشوند. بیماری زا بدین ترتیب که این انرژیهای منفی آنقدر درهاله شما نفوذ کرده و باقی میمانند تا در جسم (آخرین سطح برای نفوذ ) اثر خود را به صورت بیماری نشان دهند.
یادتان باشد تکرار میکنیم؛
انرژیهای منفی منشا تمام بیماریهای روحی- روانی و جسمیانسان هستند و به مرور زمان رد پای خود را بر چهره و بدن افراد بر جای میگذارد. بنابراین، اگر دائما مریض میشوید، کسل و خسته هستید، بهتر است به پاکسازی هاله یعنی، دوری از هر گونه آلودهکننده هاله بپردازید. انرژی هاله خود را با افکار و کارهای مثبت، افزایش دهید تا دچار مشکل و...نشوید.
نکته دیگر اینکه، افرادی هستند که به صورت ناخودآگاه از انرژی دیگران تغذیه میکنند. معمولا این گونه افرادی، کسانی هستند که ما اصلا به آنان شک نداریم.
چگونه؟ خیلی ساده! یکی از راههای کسب انرژی یا منفی کردن آن این است که افرادی تحت عنوان دوست، فامیل، آشنا، هم صحبت در اتوبوس و یا حتی خانواده شما نزد شما بیایند و برای شما درد دل کنند و بگویند که چه آدم بدبخت و بیچارهای هستند و دائما از مشکلات، افکارهای منفی و یاس آور سخن برانند و در این میان هر چه شما راه چاره نشان آنان میدهید گوش نمیدهند، چون نمیخواهند که تغییری در وضعیت خود بوجود آورند.
چرا که برای آنها این تنها راهی است که میتوانند انرژی بگیرند، آنها با این کار ناخودآگاه در حال گرفتن انرژی شما هستند در حالی که دل شما به حال آنها می سوزد. بنابراین، هر زمان متوجه شدید که بهجای یک گفتگوی منطقی دوطرفه، وارد گفتگویی شدهاید که هر راه حلی برای مشکل طرف مقابل ارائه میدهید تنها با جملههایی نظیر این؛ آره درست میگی، ولی ... میشنوید! یقین بدانید که دارید انرژی از دست میدهید.
راه دیگر انرژی گرفتن، تحقیر کردن شما است. بعضی از افراد حتی دوستان و خانواده نزدیک چون همسر و...سعی میکنند و یا از روی عادت توسط کلمات چه خوداگاه و چه ناخودآگاه شما را تحقیر کنند تا انرژیتان را بگیرند. این افراد با تحقیر دیگری احساس خود برتربینی کرده و انرژی دیگران را از آن خود میکنند. تحقیر کردن صورتهای متفاوتی چون تحقیر پوشش، ظاهر، جسم، جنسیت، رفتار، گفتار و... دارد. دقت کنید دچار چنین دامهایی نشوید. خیط کردن دیگری و یا انتقاد بیجا ازفردی، تحت هر نامیکه صورت میگیرد در واقع تحقیر است که انرژی تحقیر شده را به سمت تحقیر کننده میکشاند.
نکته بسیار مهم این است که اکثر این افراد از کاری که انجام میدهند کاملا بی اطلاع هستند و این شما هستید که در رابطه با آنها پس از مدت زمان کوتاه یا بلند، احساس خستگی، بی حوصلگی و بیانرژی میکنید در حالیکه آنها سرحال آمدهاند.
شما ناخودآگاه دوست دارید اینگونه رابطهها را قطع کنید و از رابطه با اینگونه افراد بدون اینکه بدانید چرا، طفره میروید. اگر این افراد خانواده، دوست و نزدیک شما هستید، میتوانید موضوع را با آنها در میان بگذارید و به آنها کمک کنید. چون این افراد با اینکار رابطه اجتماعی خود را با دوستان و اطرافیان خود تخریب میکنند. اگر هم که این افراد در زندگی شما و برایتان اهمیتی ندارند، بهتر است که از آنان دوری کنید.
اگر می خواهید موفق باشید تفکرات منفی را از خود دور کنید
منبع:همشهری آنلاین
ذهن را میتوان به رانندۀ هوشمند ماشینِ جسم تشبیه کرد، پس مهم است که ذهن را آگاهانه بهسوی مثبت اندیشی هدایت کنیم تا به سرمنزل مقصود نائل آییم. تفکر مثبت، احساسات والای دیگری همچون شجاعت، عشق و قناعت را مرحلهبهمرحله جایگزین احساسات منفیای همچون ترس، خشم، حسادت یا بیقراری میکند.