انسانی که اندیشه را در مرکز و کانون پدیدهها قرار میدهد، بنبست و شکست در زندگیاش راه ندارد. در پیچ و خمهای زندگی خودش راه خود را میگشاید. مدیریت زمان از سوی چنین فردی جدی گرفته میشود. «گذشته» و «حال» و «آینده» برایش معنادار میآید و واجد تأملات عقلانی در باب فردای خویش است
انسانی که اندیشه را در مرکز و کانون پدیدهها قرار میدهد، بنبست و شکست در زندگیاش راه ندارد. در پیچ و خمهای زندگی خودش راه خود را میگشاید. مدیریت زمان از سوی چنین فردی جدی گرفته میشود. «گذشته» و «حال» و «آینده» برایش معنادار میآید و واجد تأملات عقلانی در باب فردای خویش است.
از همینروست که باید اندیشیدن، و البته درست اندیشیدن را، از کودکی در نظام تعلیمی آموخت و آن را همانند سایر دروس اصلی به منزله امری لازم و بایسته در برنامهریزی درسی گنجاند و برایش به نحو شایستهای سرمایهگذاری کرد. باید اذعان داشت آن چیزی که با کمال تاسف در نظام آموزشی ما از آن غفلت میشود و کمتر از آن سخن به میان میآید، چگونه اندیشیدن و درست اندیشیدن است. در هیچ دورهای از نظام آموزشی، اعم از مقاطع ابتدایی و متوسطه و دانشگاه، به ما آموخته نمیشود که چگونه فکر کنیم. فقط گفته میشود در چه مورد فکر کنیم. نظام فعلی آموزش ما بیشتر بر پذیرش نسنجیدة اندیشه دیگران، و مآلا تقویت قوه حافظه و در نهایت ریختن محفوظات کلیشهای بر برگههای آزمون شکل گرفته است. مواردی چون: توصیه بر انباشتن محفوظات، فقدان برنامهای درسی تحت عنوان گفتگو و مباحثه، درس خواندن به جای مطالعه کردن، عدم تقویت قوه پرسشگری و در عوض طرح پرسشهای تستی و چهارجوابی، امتحانمحوری، آموختن برای کسب نمره و احراز رتبههای بالاتر و... نمونههای آشکاری است در اثبات این مدعا.
دانستن لازمهی اندیشیدن
همه ما در هر موقعیتی موضوعی برای اندیشیدن داریم و ذیل مقولهای میاندیشیم؛ اما عیار و وزن موضوع تعیینکنندة اهمیت آن اندیشه است. شما اکنون به چه چیز میاندیشید؟ چه موضوعی ذهنتان را به خود مشغول کرده است؟ شاید به این سطرها میاندیشید که در حال خواندن آنید. تا پیش از آن به چه چیز میاندیشیدید؟ به عبارت دیگر آن چیزی که ذهن شما را درگیر خود ساخته بود، چیست؟ ممکن است هر چیز بوده باشد. شاید موضوعات متنوعی را شامل شود، از قبیل: خانه و خانواده، وضعیت فرزندان، همسایگان، کوچه و خیابان، کار و زندگی و یا قدری بیشتر، وضعیت اجتماع و سیاست و اقتصاد و فرهنگ کشور و یا حتی فراتر از اینها: اوضاع و احوال بینالمللی و آنچه در جهان و کشورهای دور و نزدیک اتفاق میافتد. یا بالاتر کهکشان و سایر کرات. یا بالاتر از همه اینها که به امور معنوی و غیرمادی بازمیگردد مانند: خدا، هدف از خلقت، جهان آخرت و دنیای پس از مرگ، فرشتگان و...
آنگاه جای طرح این پرسش است که: عمق اندیشه شما در اطراف این موضوعات تا چه حد و اندازه است؟ اندیشه شما فقط در محدوده یک موضوع دور میزند یا فراتر از آن نیز میرود؟ به بیان دیگر اندیشه شما در یک موضوع فرومیماند یا فرامیرود؟ بدیهی است ذهنهای عاری از دانش و معلومات در فرارفتن از موضوعات چندان قدرت پرواز ندارند؛ در موضوعات محدود و دمدستی فرومیمانند. غالبا به موضوعاتی میاندیشند که بهگونهای بر آنان واقع میشود و به منافع و مضار مادی آنها ارتباط مییابد. از اینرو بیشترین اشتغالات فکری آنان حول محور چند موضوع دور میزند که مدام در حال تکرار و تکرار است. درگیری ذهنی و دامنه موضوعات فکریشان محدود است.
طبیعتا هر چقدر بر تصاویر و مفاهیم ذهنی فرد، ناشی از رهیافتهای علمی و تجارب عملی افزوده شود و ذهن به فربهی میل نماید، متقابلا او نیز در جریان اندیشیدن اوج میگیرد و فراتر و فراتر میرود. به میزان افزونی اخبار و اطلاعات و دریافت دادههای خارجی بیشتر، اندیشه نیز بر وسعت دامنه خود میافزاید و فراتر را میجوید. ما آنگونه میاندیشیم که میدانیم.
به قول مولانا:
جان نباشد جز خبر در آزمون
هر که او افزون خبر، جانش فزون
جان ما از جان حیوان بیشتر
از چه؟ زان رو که فزون دارد خبر
چند مثال ساده روشنگر این مطلب است: در کتاب فارسی دوران ابتدایی میخواندیم: «دارا انار دارد»، «سارا انار ندارد». در آن دوران فعل «داشتن» و «نداشتن» تا چه حد ذهن کودکانة ما را درگیر میکرد؟ طبیعتا تا حدی که بتوان با کلمات جمله بسازیم و نه بیشتر. چرا؟ چون اندیشه کودکانه به علت نداشتن بسیاری از تصورات و مفاهیم ذهنی، قدرت پرواز بیشتر را ندارد. تا حدی توان اندیشیدن داشتیم و نه بیشتر؛ اما مادام که افقهای دیگری به روی ما گشوده میشد، به گونهای دیگر فعل «داشتن» و «نداشتن» اندیشه ما را درگیر خود میساخت؛ برای مثال: وقتی بزرگتر شدیم و مثلا با اقتصاد سوسیالیستی آشنایی پیدا کردیم و یا تصویری از مالکیت اقتصادی در ذهن ما نقش بست، این افعال ایجابی و سلبی دیگر آن مفهوم ساده و اولیه دوران کودکی را نداشت. علاوه بر آن، معنای دیگری در ذهن ما نقش بست که با دوران کودکی کاملا متفاوت بود و گاه ما را حساس میکرد و حتی ممکن است ذهن را به سمتی ببرد که روزی سارا را به جنگ دارا بفرستد!
بر اساس هیئت بطلمیوسی، قرنها زمین مرکز عالم شناخته میشد و چنین در نظر میگرفتند که ماه و خورشید و پنج سیاره شناختهشدة آن روزگار (عطارد، زهره، مریخ، مشتری و زحل)، در مدارهایی دایرهای به دور زمین در گردشند. در پرتو این نظریه، جایگاه انسان به گونهای دیگر شناخته میشد و نسبت انسان با هستی به گونهای دیگر در ذهن شکل میگرفت. در حالیکه از زاویه نگرش کیهانی امروز چنین نیست؛ زیرا زمینمرکزی در هیئت جدید دیگر جایی ندارد. زمین دیگر نه مرکز عالم، بلکه خود به گرد خورشید در حال چرخش است. طبیعی است فهم و اندیشهای که انسان گذشته از هیئت قدیم داشت، با فهم و نگاه انسان امروزی نبود. بین این دو اندیشه و نتایج حاصل از آن تفاوتهایی دیده میشود که از اساس با هم در تخالف است.
نتیجه اینکه زمانی اندیشه انسان حول محور یک موضوع عمق مییابد و فراتر از حد خود میرود که با مفاهیم ذهنی بیشتری مواجه شود و مسائل جدیدی در قلمرو ذهن فرد اندیشنده قرار گیرد. آنجاست که پرسشهای زیادی در برابر او قد علم میکند و وی را از سطح به عمق موضوعات هدایت مینماید. متقابلا هر میزان ذهن از مفاهیم جدید خالی باشد و از آموزههای نوین محروم گردد، به همان نسبت اندیشه فرومیماند و چاه پرسش فرومیخشکد. بنابراین لازمة اندیشهورزی، مطالعه و تجربهاندوزی پیوسته است. بدون مطالعه و دانشاندوزی نمیتوان آنچنان که باید چرخه اندیشه را از موضوعات پیرامونی و محسوس به موضوعات فراپیرامونی و نامحسوس به گردش درآورد و از سطح به عمق موضوعات پیش برد. خاصه آنکه در جریان تفکر انتقادی استدلال خود را آنچنان که باید معتبر شکل داد.
البته مطالعه و دانشاندوزی به این نیست که تنها ذهن را برای حفظ کردن و برگرداندن دادههای شنیداری و خواندنی تقویت نماییم و به قول فیلسوف انگلیسی فرانسیس بیکن (1560ـ 1625) در نقش مورچگان که همواره دانه فراهم میکنند و تصرفی در آن نمینمایند، ذهن را به انبانی از محفوظات و دادههای خارجی بدل سازیم. انسان متفکر باید همچون زنبور عسل که مایه را از گل و گیاه میگیرد و به هنر خود از آن انگبین میسازد، مایة علم را از تجربه و مشاهده بگیرد و به قوه اندیشه خود از آن حکمت بسازد؛ پیوسته بپرسد، تشکیک و جستجو کند؛ ایدهپردازی نماید و با قدرت تمام ایدههای خود را پرورش دهد؛ در اندیشیدن مستقل باشد و از اندیشیدن در موضوعات جدید ترسی به خود راه ندهد؛ جرأت اندیشهورزی داشته باشد؛ باور کند اندیشیدن از آن او و در ساختار وجودی اوست؛ در این ویژگی بس مهم از دیگران چیزی کم ندارد؛ میتواند مثل دیگران بیندیشد و خود را از قلمرو محسوسات به قلمرو معقولات، و در نهایت از آنچه «هست» به آنچه «باید» بالا بکشاند...
طریق درست اندیشیدن
همگان پیوسته به نوعی میاندیشند؛ اما مهم درست اندیشیدن یا به گفته دکارت، روش درست راه بردن عقل است. بهویژه در جهان امروز که به لحاظ فعالیتهای بسیار پیچیدة زندگی اجتماعی و بمباران انواع و اقسام اطلاعات معتبر و نامعتبر در فضاهای مجازی و شبکههای گستردة رسانهای، بیش از هر زمانی نیازمند به اندیشیدن و درست اندیشیدن هستیم. اگرچه ممکن است در پارهای موارد، دست به تقلید زد و کلیشههای مطمئن را در قلمرو زندگی مورد استفاده قرار داد، اما اوضاع و احوال زمانه بهگونهای است که میبایست پیوسته به هر چیز که به خودی خود بدیهی نیست و بوی نادرستی میدهد، شک کرد و اندیشه را در تمییز دادن دادههای اطلاعاتی و مواجهة درست با انواع و اقسام پدیدهها به فعالیت واداشت و از خطای در مسیر اندیشیدن آگاه و برحذر بود.
بدیهی است اگر خطایی در مسیر اندیشیدن دیده میشود، به علت طرز نگاه و فقدان اطلاعات، و ایضاً روشهای مختلفی است که در فرایند تفکر و نهایتا صدور حکم بهکار گرفته میشود. بهترین تمثیل برای فهم درست این مطلب مهم، همان حکایت پیل است که در دفتر سوم مثنوی، مولوی آن را بهروشنی به نظم درآورده است. در این تمثیل، هر یک از افراد در تاریکی، بخشی از پیکر پیل را لمس میکرد؛ نتیجتا از همان زاویه و براساس همان دادة حسی خود میاندیشید و حکمی متناسب با آن صادر میکرد. این بخشیاندیشی که از مصادیق خطاهای ذهن محسوب میشود، آنها را در چگونگی و شکل پیل به اختلاف افکند.
آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد
گفت: همچون ناودان است این نهاد
آن یکی را دست بر گوشش رسید
آن بر او چون بادبیزن شد پدید
آن یکی را کف چو بر پایش بسود
گفت: شکل پیل دیدم چون عمود
ن یکی بر پشت او بنهاد دست
گفت: خود این پیل چون تختی بُدست
همچنین هر یک به جزوی که رسید
فهم آن میکرد هر جا میشنید
از نظرگه گفتشان شد مختلف
آن یکی دالش لقب داد، این الف
در کف هر کس اگر شمعی بُدی
اختلاف از گفتشان بیرون شدی
این حکایت بیانگر این معناست که برای درست اندیشیدن باید راه درست را پیمود؛ زیرا موانع مختلفی بر سر راه اندیشیدن خودنمایی میکند که گاه مخرب
است و افراد را به خطای در اندیشیدن وامیدارد. درواقع خطاهای شناختی مانع از خردورزی و شفافاندیشی میشوند و آدمی را در تحلیل و تفسیر و قضاوت پدیدهها به دام خود گرفتار میکند. لغزیدن بر روی آن، اندیشه را به ناکجاآباد میبرد. بسا کسانی که ناخواسته از این طریق خود و گروهی را به معرض نابودی کشانیدهاند و سرمایههای ارزشمندی را به باد فنا دادهاند. موانع شناختی تلهها و دامهای مهلکی را میمانند که بر سر راه اندیشه قرار گرفته و مزاحم درستاندیشی میشوند. آنها به مرور زمان چنان در وجود ما رخنه کردهاند که بعضا به دشواری میتوان خود را از چنگشان رهانید. حتی افراد هوشمند نیز از آفات آن در امان نبوده، گرفتار این دامها میشوند. موانع شناختی به قول دکارت در نقش شیطان خبیثی میآیند که میکوشند انسان را در تفکر به اشتباه اندازند. در پارهای موارد چنین به نظر میآید که مقابله با آنها غیرممکن نیز باشد.
منبع: جامعه خبری تحلیلی الف
چکیده این آموزش
در آموزش چگونگی ایجاد باور مثبت نسبت به خود به مباحث زیر می پردازیم:
چگونه ایجاد باور مثبت نسبت به خود کنیم؟
گرفتن درس عبرت از گذشته ی زندگی خود
از اشتباه کردن نترسید
دو اقدام شگفت انگیز برای ایجاد باور مثبت نسبت به خود
اقدام اول خودمون رو ببخشیم
اقدام دوم واگویه مثبت داشته باشید
چگونه باور مثبت نسبت به خود ایجاد کنیم؟
در آموزش چگونگی ایجاد باور مثبت نسبت به خود میخوایم در زندگی به جایگاهی برسیم که همواره راه ایجاد باور مثبت به خود رو بدونیم و درین مسیر تلاش کنیم.
با ساختن باورهای مثبت در زندگی خود همواره با ایجاد باور مثبت نسبت به خود زندگی مه همیشه انتظارشو در رویاهامون داشتیم در واقعیت بهش دست پیدا میکنیم و زندگی که همه رویا میدونن اونو برای خودمون تبدیل به واقعیت کنیم فقط کافیه چگونگی ایجاد باور مثبت نسبت به خود رو یاد بگیریم و در زندگیمون پیاده سازی کنیم.
خیلی وقتها در زندگی پیش میاد که ما میایم خودمون رو بر اساس گذشتهای که داشتیم قضاوت میکنیم و میایم به خودمون نگاه میکنیم و فقط کافیه در زندگی ما یکسری تجربههای تلخ و اشتباه داشته باشیم.
اونوقت دقیقاً یک دیدگاه منفی نسبت به خودمون داریم درواقع باورهای منفی رو نسبت به خودمون در زندگی پیدا میکنیم اما با ایجاد باور مسیر زندگیمون تغییر میکنه.
وقتی بخوایم در زندگی خودمون رو با این نگاه ببینیم و بخوایم زندگیمون رو پیش ببریم چون یک باور منفی نسبت به خودمون داریم درواقع زندگیمون رو هم به سمت منفی پیش میبریم،
برای این قسمت بهتره قیل از ادامه دادن این آموزش، آموزش باور و آموزش باور شادی آفرین و آموزش باورهای مثبت رو گوش کنیدتا خیلی بهتر و راحتتر این موضوع درک شود که چرا بایستی باور مثبت نسبت به خودمون داشته باشیم.
گرفتن درس عبرت از گذشته
همونطوری که داخل آموزش باور گفتیم ما هر طوری باور کنیم زندگیمون رو هم به همون سمت میبریم حالا در قدم اول در این آموزش چگونگی ایجاد باور مثبت نسبت به خود میخوایم به گذشته برگردیم،
و یکسری نکات رو یاد بگیریم خیلی جاها اینو گفتم که هر کسی در زندگی ممکنه خطا کنه پس این یه قسمت جدانشدنی از زندگی ما انسانهاست،
اما در مورد گذشته اگه ما بدونیم که در اون زمان شاید کاری جز اون نمیشد انجام بدیم یا بهترین کار از دید ما همون کار بود اونوقت خیلی بهتر میشه به گذشته نگاه کرد.
و با درگیر بودن داخل گذشته ما نمیتونیم داخل گذشته باشیم و انتظار یک واقعیت جدید رو داخل زندگیمون داشته باشیم این مورد رو قبول دارم که کنار گذاشتن گذشته زدگی میتونه سخت باشه،
اما بایستی آروم آروم گذشته رو فراموش کنیم و بیایم نگرش های درست و مثبتی رو نسبت به خودمون داخل زندگی به وجود بیاریم.
از اشتباه کردن نترسید
مواقعی در زندگی ممکنه این موضوع پیش اومده باشه که ما در یک شرایط خاص و موقعیت یک نتیجه نامناسب گرفته باشیم برای مثال یک کاری رو شروع کرده باشیم،
و اون کار به شکست یا کسب تجربه ختم شده باشه و همین امر باعث میشه، که این باور و طرز فکر رو در مورد خودمون داشته باشیم که ما نمیتونیم یک کار رو درست انجام بدیم،
و اون رو پیش ببریم و همین باعث میشه یک باور منفی در ما شکل بگیره و نتونیم یه باور مثبت نسبت به خود داشته باشیم.
پس میشه ما بیایم با ایجاد باور مثبت نسبت به خود شرایط زندگیمون رو به سمت خواسته هامون عوض کنیم و در راستای خواسته هامون حرکت کنیم.
اگه اشتباهی یا اتفاقی داخل گذشته زندگیمون افتاده شاید به دلیل رعایت نکردن یه سری اصول و موارد باشه و وقتی ما بیایم با یه سری اصول و باور جدید،
و درست پیش بریم میتونیم در آینده نتیجههای بهتری بگیریم. پس درگیر این موضوع و باور نشیم که دوباره همون مسیر رو داخل زندگیمون میریم،
ما بایستی بیایم باورهای جدیدی برای خودمون بسازیم و به یک خودباوری مثبت نسبت به زندگیمون برسیم و با ایجاد باور مثبت نسبت به خود این امر شدنی میشه.
دو اقدام برای ایجاد باور مثبت نسبت به خود
برای اینکه بتونیم باورهای درستی رو در مورد خودمون داشته باشیم دوتا قدم رو بهتون معرفی میکنم که میتونه بهتون کمک کنه برای اینکه زندگیتون در جنبههای مختلف بهتر و عالیتر بشه که در ادامه این دوتا قدم رو باهم بررسی میکنیم.
اقدام اول خودمون رو ببخشیم
این رو سعی کردم خیلی جاها باز کنم که هر کسی داخل زندگیش ممکنه اشتباه کنه هر کسی ممکنه در گذشته زندگیش یه جاهای خطا ازش سرزده باشه،
و برای اینکه ما بتونیم با ایجاد باور مثبت نسبت به خود درباره خودمون باورسازی داشته باشیم در قدم اول بایستی خودمون رو ببخشیم، چون بااحساس سرزنش بااحساس گناه نمیتونیم باورهای مثبتی رو در مورد خودمون داشته باشیم.
در آموزش بخشش این موضوع رو باز کردیم که بخشش چقدر میتونه تأثیر داشته باشه داخل زندگیمون و ما با بخشش در قدم اول آرامش رو به خودمون هدیه میدیم، اونوقت میتونیم با ایجاد باور مثبت نسبت به خود به زندگی مورد نظرمون دست پیدا کنیم.
اگه الآن در زندگی احساس خوبی نسبت به خودتون ندارید به دلیل اشتباهاتیه که در گذشته داشتید اما این احساس باعث نمیشه که آینده خوبی رو داشته باشید،
و برای داشتن یک آینده خوب همین لحظه با ایجاد باور مثبت نسبت به خود بایستی شروع کنید به تلاش برای رسیدن به اون چیزی که در زندگی میخواید داشته باشید.
اقدام دوم واگویه مثبت داشته باشید
در درون هر کدوم از افراد یک سری واگویه هست که خیلی وقتها به اونا فکر میکنیم و در مورد اونا با خودمون صحبت میکنیم که در حالت عادی این واگویه ها منفی هستن،
و در اثر تکرار کردن زیاد باورهای درونی مارو میسازن. که در آموزشهای باور در مورد ساختن یک باور و چگونگی شکلگیری باورها صحبت کردیم اما اینجا میخوام این رو بگم که از این لحظه به بعد،
ما بایستی بیایم واگویه های مثبت رو با خودمون تکرار کنیم و در مورد اونا فکر کنیم تا کمکم خودباوری مثبتی رو در درونمون شکل بدیم.
چون شکلگیری یک باور نیاز به طی کردن یکروند داره و اون روند بایستی به صورتی باشه که باورهای منفی شکل گرفتن و یکی از اساسیترین روندهای شکلگیری باور،
همین واگویه هایه که ما در طول روز با خودمون داریم برای این قسمت میتونیم این واگویه های رو بنویسیم و در جای بزاریم که میتونیم ببینیم یا در حالت بعدی میتونیم اونارو رکورد کنیم،
و گوش بدیم تا کمکم باورهای مثبت در درون ما شکل بگیره. تا اینجا در مورد خودباوری مثبت صحبت کردیم بذارید این نکته رو هم بگم که زندگی داره یک مسیر رو همیشه پیش میره،
و این مسیر خیلی قشنگتر و لذتبخشتر میشه زمانی که با ایجاد باور مثبت نسبت به خود ما باورهای مثبتی رو نسبت به خودمون و دنیامون داریم، پس این سبک زندگی مثبت بودن رو با یک روش درست و صحیحی یاد بگیرید و در زندگی پیادهسازی کنید.
حذف گذشته و ایجاد باور مثبت نسبت به خود
مهمترین نکتهای که میتونم در این آموزش بهش اشاره کنم اینه که نباید خودمون رو در گذشته بزاریم و رها کنیم چون نمیتونیم باورهای جدید و شرایط جدیدی رو با بودن در گذشته برای خودمون بسازیم
خیلی وقتها افراد چون نمیتونن در لحظههای که هست زندگی کنن و از اون لحظهها لذت ببرن خودشون رو در گذشته زندگیشون میدونن پس این خیلی خیلی مهم هستش که خودمون رو از گذشته زندگیمون بیرون بکشیم،
تا بتونیم در لحظههای حال زندگیمون باورهای جدیدی رو بسازیم چون با بودن در گذشته و داشتن دلایل مهم نمیتونیم آینده زندگیمون رو بسازیم همین نکتههای که با شما به اشتراک میزاریم کلیدهای هستن که افراد به اونا توجه نمیکنن،
چون شاید ما عادت کردیم به پیچیدگی موضوعات ساده برامون معنایی نداره و این یک باور اشتباس چون ساده بودن یک موضوع دلیل بر بی اهمیت بودن اون موضوع نیست خیلی وقتها ما خودمون رو در سادگی غرق کردیم.
پس برای اینکه بتونیم باورهای جدید رو ایجاد کنیم بایستی نگاهی به آینده داشته باشیم و در این لحظه باورهای که نیاز داریم رو ایجاد کنیم تا بتونیم در آینده به اون خواسته و موقعیت برسیم.
در آخر برای اینکه بتونین بهتر و راحتتر از هر زمانی باورهای مثبت رو ایجاد کنید به شما محصول تک قسمتی عملگرایی رو پیشنهاد میکنیم چون باور نیاز به عمل داره.
و تا زمانی که ما عمل و اقدامی رو در راستایی باورهای جدید نداشته باشیم نمیتونیم نتیجه بگیریم پس حتماً اون دوره رو تهیه کنید تا بتونید بهتر از هر زمانی این مسیر رو طی کنید.
باورهای که داریم واقعیتهای که داریم رو به وجود میارن پس برای اینکه بخوایم واقعیتهای تازهای رو تجربه کنیم به واقعیتهای الانمون حمله نکنیم بلکه باورهای که داریم رو تغییر بدیم.
منبع: آکادمی مجازی باور مثبت
به نظر شما مثبت اندیشی چیست که حتی مادران مثبت اندیش در دوران بارداری، فرزندان سالمتر و با احتمال موفقیت بالاتر به دنیا میآورند؟
بله درست خواندید. پژوهشهای تازه نشان داده که زنان باردار که مثبت فکر میکنند و تمایل بیشتری به تلاش برای کنترل شرایط خود نشان میدهند، احتمالاً فرزندانی به دنیا میآورند که از توانایی بالایی در فهم ریاضیات و علوم برخوردار باشند.
در ادامه مقاله در مورد اینکه مثبت اندیشی چیست میخوانیم و سپس مثالهایی در این زمینه میزنیم.
مثبت اندیشی چیست؟
تفکر مثبت یک نگرش ذهنی است که شما انتظار نتایج خوب و مطلوب را دارید؛ به عبارت دیگر، تفکر مثبت، فرآیند ایجاد اندیشههایی است که انرژی ذهنی را به واقعیت تبدیل میکند.
افراد مثبت اندیش، منتظر شادی هستند و یک پایان خوش را برای هر وضعیتی تصور میکنند
تعداد افرادی که جذب چنین تفکری میشوند، در دهههای اخیر خیلی زیادتر شده است. کتابهایی که در زمینه مثبت اندیشی چاپ میشوند، در سطح وسیعی گسترده شدهاند. قوانین جانبی مثل قانون جذب از دل تفکر مثبت بیرون آمدهاند.
اما مثبت اندیشی واقعاً چیست؟ تا چه اندازه کارایی دارد؟ چطور میتواند راهگشا باشد؟ آیا ما آن را اشتباه فهمیدهایم؟ چه جایگزینی برای آن وجود دارد؟
چرا مثبت اندیشی این همه گسترده شده است؟
معلوم است! چون مردم به شدت به آن احساس نیاز کردهاند.
در این دنیای شلوغ و درهم برهم که هر روز ذهنیتهای منفی بیشتر میشود (یک نمونه از این ذهنیتها، اخبار است. هر روز اخبار بسیار زیادی از شبکههای خبری و رسانههای اجتماعی منتشر میشود. همین الان به صورت تصادفی صفحه اول یک خبرگزاری را باز کنید و تعداد اخبار منفی آن را بشمارید تا متوجه شوید چطور روزانه در معرض اخبار منفی قرار داریم) نیاز ما به مثبت فکر کردن و تفکر مثبت بیشتر میشود.
سخنرانان انگیزشی و دانشمندان طرفدار مثبت اندیشی مثل آنتونی رابینز، برایان تریسی، مارتین سلیگمن کسانی هستند که این نوع تفکر را گسترش دادهاند.
چرا مثبت اندیشی این همه گسترده شده است؟
معلوم است! چون مردم به شدت به آن احساس نیاز کردهاند.
در این دنیای شلوغ و درهم برهم که هر روز ذهنیتهای منفی بیشتر میشود (یک نمونه از این ذهنیتها، اخبار است. هر روز اخبار بسیار زیادی از شبکههای خبری و رسانههای اجتماعی منتشر میشود. همین الان به صورت تصادفی صفحه اول یک خبرگزاری را باز کنید و تعداد اخبار منفی آن را بشمارید تا متوجه شوید چطور روزانه در معرض اخبار منفی قرار داریم) نیاز ما به مثبت فکر کردن و تفکر مثبت بیشتر میشود.
سخنرانان انگیزشی و دانشمندان طرفدار مثبت اندیشی مثل آنتونی رابینز، برایان تریسی، مارتین سلیگمن کسانی هستند که این نوع تفکر را گسترش دادهاند.
آیا مثبت اندیشی عامل موفقیت است؟
بسیاری از دانشمندان و محققان از طریق چاپ کتابهای مختلف میگویند تفکر مثبت گرا احتمال موفقیت را زیاد میکند. آنها میگویند فردی که با نگرش مثبت در زندگی رو به رو است، در زندگی حرفهای و شخصی، موفقتر از افرادی است که قادر به کنترل افکارشان نیستند.
چیزی که مشخص است این است که مثبت اندیشی برای تقویت روحیه، انگیزه بخشیدن به ذهن و طی مسیر به سمت موفقیت، ضروری و لازم است. متأسفانه، بسیاری از مردم نیازشان به مثبت اندیشی را جدی نمیگیرند. چند نفر را میشناسید که بنشینند و به تفکر مثبت و معنی آن فکر کنند؟
مثبت اندیشی چه فوایدی دارد؟
اینها برخی از فواید تفکر مثبت هستند:
روزانه استرس کمتری را تجربه خواهید کرد
وضعیت سلامتی شما بدون شک بهتر از افراد منفی نگر و منفی باف خواهد بود.
اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت
زندگیتان طولانیتر میشود و بیشتر عمر میکنید
زندگی شادتری خواهید داشت.
دوستان بیشتر و البته با کیفیتتری خواهید داشت
تصمیماتتان را بهتر مدیریت میکنید و توانایی تصمیم گیری بهتری دارید
و این فهرست همچنان ادامه خواهد داشت تا دهها مورد دیگر…
مثبت اندیشی چگونه اندازه گرفته میشود و از کجا میآید؟
در مغز ما جایگاهی به اسم «جایگاه کنترل» یا (Locus Of Control) وجود دارد. این بخش، یک شاخص شخصیتی دارد که چگونگی تفکرات اشخاص درباره چیزهای تحت کنترلشان در زندگی و اینکه عوامل خارجی فراتر از کنترل آنها چه تأثیری بر چگونگی تغییر روند زندگیشان دارند، مشخص میکند.
افرادی که فکر میکنند جایگاه کنترلشان خارج از خودشان است، تلاش کمتری برای کنترل شرایط خود میکنند. در مقابل افرادی با کنترل داخلی (مثبت اندیش)، با انگیزه بیشتری عمل میکنند، زیرا احساس میکنند که میتوانند بر آنچه در اطرافشان اتفاق میافتد، تأثیر بگذارند.
دلایل علمی مثبت اندیشی
همانطور که گفتیم، پژوهشگران تا به حال مغز تعداد زیادی از افراد داوطلب که تصادفی انتخاب شدهاند را گزینش و بررسی کردهاند.
در یک نمونه، مشخص شده است مادرانی که نگاهی مثبت به زندگی داشتند، به تغذیه کودکانشان که سبب رشد مغز آنها میشود، توجه بیشتر میکنند، تمایل آنها به خواندن داستان برای کودکانشان بیشتر است و همچنین، علاقه بیشتر به مشق و تکالیف منزل و پیشرفت درسی آنها نشان میدهند. وقتی مادران، تغذیه بهتر، خواب بهتر و توانایی کنترل هیجانها را با موفقیت کودکانشان مرتبط میدانند، کودکان آنها ممکن است از کارکرد تحصیلی بالاتر و مشکلات کمتر در مدرسه برخوردار باشند.
پس نه تنها مثبت اندیشی برای روحیه خوب است، بلکه برای سلامتی هم ثابت شده که مفید است.
اگر فقط و فقط مثبت اندیش باشیم خوب است؟
خانم گابریل اوتینگن با ارائه نظریهای به اسم ووپ (WOOP) به این نتیجه رسید که مثبت اندیشی زیادی هم احتمال رسیدن به موفقیت را خیلی کم میکند.
فرض کنید شما هدف گذاری میکنید که تا سه سال دیگر مدیریت یک شرکت واردات و صادرات را بر عهده داشته باشید. شروع به مثبت اندیشی میکنید. دائماً خود را در رأس هیئت مدیره شرکت میبینید و خود را روی صندلی ریاست تصور میکنید. در این صورت اگر به موانع فکر نکنید چه میشود؟ آیا هیچ مانعی سر راه شما وجود ندارد؟ در صورت مواجه شدن با آنها آمادگی حل مسائل را دارید؟
واقعیت این است که بر سر راه رسیدن به هر هدفی، دهها مانع وجود دارد.
حرف حساب خانم اوتینگن این است که علاوه بر مثبت اندیشی، باید به موانع هم فکر کنیم.
چگونه مثبت اندیش باشیم؟
تغییر ساده نیست. تا حالا پیش آمده که هر بار برنامهریزی کردهاید و فقط چند روز به آن عمل کردهاید.
تصمیم گرفتهاید سبک غذاییتان را تغییر دهید و فقط دو سه روز اول شوق تغییر داشتهاید.
به کلاس ورزشی می ورید و بعد از چند جلسه، نیمه کاره رهایش میکنید.
میخواهید کسب و کاری راه بیندازید و مدتی بعد دیگر اشتیاق سابق را ندارید.
پس تغییر چندان ساده نیست.
مثبت اندیشی هم همینطور است. برای تغییر الگوهای منفی ذهنی، این تمرینات را انجام دهید:
واژهها و کلماتتان را تغییر دهید
هیچکدام از ما خبر نداریم واژهها و فن بیان ما چقدر قدرتمندند. یک راه خوب برای مثبت اندیش شدن، این است که هنگام صحبت از کلمات مثبت استفاده کنید. اگر به طور مداوم بگویید «من نمیتوانم»، شما خودتان را قانع میکنید که این «نتوانستن» یک فعل درست برای شماست. کلمات منفی را با مثبت عوض کنید. به خودتان بگویید که هر کاری لازم باشد برای داشتن یک رابطه شاد انجام میدهم، هر کاری لازم باشد برای داشتن یک شغل عالی انجام میدهم، هر کاری لازم باشد برای سلامتی و حفاظت از داشتهها و سلامتیام انجام میدهم.
تمام احساساتی را که مثبت نیستند حذف کنید
اجازه ندهید افکار و احساسات منفی در زمانی که حالت بد دارید بر شما غلبه کنید. حتی اگر شده روزی چند دقیقه به دغدغهها و مشکلاتی که روی آنها هیچ تسلطی ندارید، فکر نکنید تا نتایج آن را به چشم ببینید.
از کلماتی استفاده کنید که قدرت و موفقیت را زنده میکند
افکارتان را با کلماتی پر کنید که باعث میشود احساس قدرت، شادی و داشتن کنترل بر زندگی خود داشته باشید. سعی کنید بر روی این کلمات تمرکز کنید نه کلماتی که نشاندهنده شکست و یا بی کفایتی شما هستند. (رجوع کنید به این مقاله : چگونه ذهنی آرام داشته باشیم؟ ذهن میمونی چیست؟)
تأییدهای مثبت را تمرین کنید
یکی از رایجترین تمرینها برای داشتن یک نگرش مثبت، تأیید مثبت است. این یعنی چی؟ شروع به تکرار یک عبارت مثبت مانند «من سزاوار خوشحال بودن هستم» یا «من شایسته دوست داشته شدن هستم». این باور که این اظهارات درست هستند کم کم ملکه ذهن شما میشود. ( چگونه افکار مثبت داشته باشیم )
غرق کردن افکار خود!
این روش که توسط روان درمانگران استفاده میشود به شما کمک میکند تا زمانی که احساس منفی مانند افسردگی یا اضطراب دارید، افکار خود را کنترل کنید. چطور میتوانید این کار را بکنید؟ زمانی که احساس میکنید چنین احساسی دارید شروع به تولید تصویرسازی ذهنی مثبت و یک ذهنیت شاد کنید. به چیزی فکر کنید که باعث میشود احساس بهتری داشته باشید تا احساسات منفی خود را تحت کنترل نگه دارید.
فکر کنید موفق خواهید شد!
هیچ چیز با این قابلمقایسه نیست که یک واقعیت مجازی موفقیت آمیز ایجاد کنید! شک خود را کنار بگذارید و باور کنید که در برآورده کردن اهداف موفق خواهید شد.با خوب فکر کردن همه چیز را تغییر دهید. اگر در حال حاضر موفق نیستید یا حداقل به اندازه ای که می خواهید موفق نیستید، شاید علت این باشد که برای رسیدن به موفقیت خوب فکر نمی کنید و اگر اینطور است، اول باید به ارزش خوب فکر کردن پی ببرید. یک تصمیم قدرتمند بگیرید که خوب فکر کردن را به یک عادت روزانه تبدیل کنید.
تجزیه و تحلیل این که چه چیزی اشتباه پیش رفت
تفکر مثبت به دنبال انکار شکستها یا موانع نیست. مثبت اندیشی نمیگوید که هیچ چیز نمیتواند اشتباه باشد یا اشتباهی رخ ندهد. پس زمان صرف کنید تا ببینید چرا مثبت اندیش نیستید و چرا اشتباه و شکست برایتان پیش آمده. چه اتفاقی افتاد و چه چیزی منجر به وضعیت فعلی شده تا از اشتباهات آینده اجتناب کنید و بیشتر به جلو نگاه کنید.
خودتان را ببخشید!
بحث و فکر کردن در مورد چیزهای که غلط بوده و گذشته، هیچ چیز را تغییر نخواهد داد. خود را به خاطر هر اشتباهی که کردهاید ببخشید و به خود اجازه حرکت دوباره بدهید. روی چیزهای تمرکز کنید که توان تغییرش را دارید. نه چیزهایی که هیچ تسلطی روی آن ندارید.
محققان دریافته اند آدم های کینه جو، مستعد ابتلا به مشکلات قلبی عروقی، دردهای مزمن، اختلال عملکرد عصبی و اضطراب و افسردگی هستند و در نهایت از داشتن یک زندگی لذتبخش محروم می مانند، رسیدن به درجه بخشندگی هم، کار آسانی نیست و نیاز به تمرین مستمر و اعتقاد قلبی دارد اما اگر می خواهید زندگی سالمی داشته باشید، خودتان را ببخشید تا بخشیده شوید.
در قدم اول در اینکه باید خودتان را ببخشید باید در ابتدا معنی و مفهوم بخشش را به درستی برای خودتان تحلیل کنید. چون برداشت اشتباه از مفهوم «بخشیدن» ممکن است در ناخودآگاه شما موجب مقاومت در برابر بخشیدن دیگران شود.
گاهی معنی «بخشش» اشتباه در ذهن ما جا میفتد؛ مثلا اینکه فکر کنید بخشش به نوعی وظیفه شماست و شما مجبورید به بخشیدن دیگران؛ اینکه بخشش را به معنی فراموش کردن بدانید یا فکر کنید بخشش به معنی ضعیف بودن شما یا قبول بی اهمیت بودن مسئله بوده است و… معانی اشتباهی از بخشش است.
بهترین الگو برای «بخشیدن خودتان» «خداست…»
شکستها، فرصتاند
گاهی اوقات اتفاقات بسیار منفی یا تلخ، در زندگی ما، به ما فرصتی میدهد که ممکن است در غیر این صورت ندیده باشیم. برای مثال از دست دادن شغلتان میتواند یک فرصت خوب برای باز کردن کسبوکار خود و یا استخدام در جایی بهتر باشد. پس هر اتفاقی را به فال نیک بگیرید. این یک تمرین خوب است تا یاد بگیریم مثبت اندیشی چیست.
ماباید آماده باشیم که در مقابل سختی ها و مشکلات بردباری پیشه کنیم و این را بدانیم که تمام کائنات به نفع ما دست به دست هم داده اند هرچند ممکن است نفهمیم که چطور به مرادمان خواهیم رسید
روی تخیل خود کار کنید
آنچه را که میخواهید به دست آورید و یا فردی که میخواهید به دست آورید، انگیزه بزرگی است که شما را به آنجا ببرد. هرچیزی که میخواهید را تصویرسازی کنید. منتها همانطور که کمی بالاتر گفتیم، به روش ووپ.
فراموش نکنید که…
چیزی که امروز هستید، نتیجه تفکرات و تصمیمات دیروز شماست و چیزی که فردا خواهید شد، نتیجه تفکرات و تصمیمات امروز…
پس از همین امروز، طرز تفکر خود را تغییر دهید تا زندگیتان تغییر کند.
در دوره فوق العاده طرز فکر میتوانید یاد بگیرید که تا به حال چرا این همه اشتباه فکر میکردهایم و از این به بعد باید چه کار کنیم تا طرز فکر رشد داشته باشیم.
منبع: بیشتر از یک نفر
همه ما احتیاج داریم که برای داشتن آرامش فکری و تمرکز بیشتر، تفکر مثبت را در خود تقویت کنیم. این کار آنچنان پیچیده نیست، تنها کافی است از یک سری تمرین در زندگی روزمره خود استفاده کنیم تا رفته رفته ذهن ما عادت کند به جای تمرکز مطلق بر جنبههای منفی، مثبت و منفی را در کنار هم ببیند و بعد تلاش کند از جنبههای مثبت آن به نفع خود استفاده کند.
همه ما در طول روز با چالشهای مختلفی روبرو میشویم، برای حل این چالشها پیش از هر چیز مهم است که تمرکز، آرامش و تفکر مثبت داشته باشیم. اما این کار شاید آنچنان که تصور میکنیم هم ساده نباشد، برخی از ما به محض روبرو شدن با یک مشکل صداهایی را درون مغز خود میشنویم؛ من شانس ندارم! بین این همه کار فقط همین یکی رو کم داشتم! خسته شدم! این اصلا منصفانه نیست! این صداها یا این تفکرات اگر کنترل نشوند، میتوانند شرایط را بدتر کنند، زیرا ذهن به جای تمرکز برای یافتن راهحل، درگیر آنها میشود. بنابراین برای اینکه بتوانیم تمرکز و آرامش ذهن را برای حل مشکلاتی که در زندگی با آنها روبرو میشویم، حذف کنیم، باید بر روی تقویت تفکر مثبت کار کنیم. چطور میتوانیم این کار را انجام دهیم؟ تا انتهای این مقاله با همیار آکادمی همراه باشید تا ببینیم برای تغذیه ذهن خود با افکار مثبت چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم.
تفکر مثبت چیست؟
پیش از آنکه به سراغ یادگیری روشهای تقویت تفکر مثبت برویم، ببینیم اساسا تفکر مثبت به چه معنا است؟ آیا مثبت فکر کردن یعنی در صورت مواجه شدن با هر مشکلی، فشار زیادی به خود وارد کنیم تا آن را به شکلی مثبت ببینیم؟ مثلا برای انجام کار مهمی وارد یک اداره میشویم و متوجه میشویم کارمند مربوطه وظایف خود را به درستی انجام نمیدهد و سعی میکند از مسئولیتهایی که دارد، شانه خالی کند، در این صورت باید با لبخند به او نگاه کنیم و سعی کنیم همه چیز را مثبت ببینیم؟ قطعا اینطور نیست!
تفکر مثبت به این معنی است که با استفاده از قدرت تفکر خلاق بین اتفاقات ناخوشایندی که با آن مواجه میشویم و پتانسیلهای مثبتی که در آن وجود دارد، ارتباط برقرار کنیم. این کار باعث میشود به جای عصبانیت و ایجاد کردن مشکلات بیشتر، آرامش و تمرکز خود را بازیابیم تا بتوانیم راه حلی برای مشکل پیدا کنیم. در حقیقت تفکر مثبت یک نگرش مطلق مبنی بر اینکه همه اتفاقات زندگی ما خوب و مثبت هستند، نیست. بلکه تکنیک یا روشی است که با تقویت آن میتوانیم در زندگی خود فضای امن و آرامی ایجاد کنیم که در آن ذهن ما قدرت تمرکز بیشتری برای یافتن راهحلها دارد، درست مانند ساخت یک اتاق آرام برای فکر کردن.
تفکر مثبت نوعی تمرین است که براساس آن ذهن به جای آنکه صرفا بر نیمه خالی لیوان تمرکز کند، نیمه پر و نیمه خالی را همزمان ببیند. افرادی که تفکر مثبت دارند، در هر شرایطی واقعیت را درست همانطور که است، میبینند و سپس تلاش میکنند جنبههای مثبت نهفته در آن اتفاق را کشف کنند. رفتهرفته ذهن این افراد به شکلی عادت و پرورش پیدا میکند که دیگر نیازی به تلاش برای دیدن جنبههای مثبت درون اتفاقات ندارند، ذهن در مواجه با هر اتفاقی به صورت ناخودآگاه جنبههای مثبت را شناسایی و بر پتانسیلهای موجود در آن تمرکز میکند. این دقیقا همان چیزی است که آن را به عنوان تفکر مثبت میشناسیم.
۱۴ روش برای تقویت تفکر مثبت
در همه ما قدری منفینگری وجود دارد، هیچ کس بدون تمرین نمیتواند قدرت تفکر مثبت را در خود به وجود آورد. برای دستیابی به چنین نگرشی میتوانیم از چند تمرین ساده شروع کنیم. تلاش کنید ذهن خود را با این تمرینات پرورش دهید تا به بهبود کیفیت زندگی خود کمک کنید.
۱. برای پرورش تفکر مثبت ابتدا افکار سمی را بشناسید
برای اینکه با چیزی مبارزه کنیم، ابتدا باید خوب آن را بشناسیم، بنابراین در اولین مرحله از تمرین برای تقویت تفکر مثبت، افکار سمی خود را شناسایی کنید. همان فکرها و صداهایی که به شما میگویند زندگیتان همیشه به همین شکل است، مشکلات درست در بدترین موقعیت خود را نشان میدهند، شما به اندازه دیگران خوشحال و موفق نیستید. به محض روبرو شدن با چنین افکاری، آنها را دستگیر کنید، اجازه ندهید در ذهنتان جولان دهند و آرامش و تمرکز شما را بهم بریزند. زمانی که افکار منفی خود را شناسایی و رهایشان کردید، جا برای شکلگیری تفکرات مثبت باز خواهد شد.
۲. بر روی توانایی های خود کار کنید
اگر شما یک فرد قدرتمند باشید، ناخودآگاه فرد مثبتی نیز هستید. هرچه تواناییها و مهارتهایتان افزایش پیدا کند، دید مثبتتری به زندگی پیدا خواهید کرد. ببینید با شرایطی که در زندگی دارید، چه مهارتهایی به کارتان میآید، چه چیز باعث میشود شرایط زندگی شما بهبود پیدا کند، شخصیت قویتری پیدا کنید و خوشحالتر باشید. این میتواند یک مهارت فنی مربوط به شغلتان باشد یا یک مهارت برای رشد فردی، مهم این است که به واسطه یادگیری آن مهارت، شما فرد قویتری در زندگی شوید.
۳. مدیتیشن کنید تا تفکر مثبت در شما تقویت شود
سفر به دنیای درون تا حد زیادی میتواند باعث تقویت تفکر مثبت در ما شود. در طول روز یا دست کم در طول هفته زمانی را به مدیتیشن و آرام کردن ذهن اختصاص دهید. ممکن است در ابتدا این کار قدری سخت باشد، ذهن به طور ذاتی دوست ندارد آرام شود و زمانی که میبیند شما در حال تلاش برای آرام کردنش هستید، مقاومت بیشتری خواهد کرد اما این کار رفتهرفته آسانتر میشود.
اگر برای مدیتیشن یک فضا یا زمان مشخص را در نظر بگیرید، قطعا نتیجه بهتری دریافت خواهید کرد ولی اگر شرایطش را ندارید، حتی در میانه کار هم میتوانید چند دقیقه چشمان خود را ببندید و سعی کنید بدون قضاوت کردن، نظارهگر افکارتان باشید. این همان رها کردن است، نیازی به مقاومت یا مبارزه با افکار منفی نیست، تنها شاهد باشید چه افکاری به ذهنتان وارد میشوند. زمانی که از وجودشان آگاه شوید، کنترل بهتری بر رویشان خواهید داشت.
۴. ذهن خود را به شکل مثبت تغذیه کنید
چه زمانی که با خودتان صحبت میکنید و چه زمانی که با دیگران صحبت میکنید، به انتخاب کلماتتان توجه داشته باشید. کلماتی که به زبان میآورید بخشی از تفکرات شما را میسازند. زمانی که صحبت میکنید، در حقیقت در حال دادن الگوهای فکری به مغز خود هستید. استفاده از عبارات یا تکه کلامهای منفی، حتی به شوخی، میتواند تاثیرات عمیقی بر تفکرات شما بگذارد.
برای داشتن تفکر مثبت باید خوراک مثبت به ذهن خود دهید، این فقط شامل صحبت کردن نمیشود، شنیدن صحبتهای منفی از کسانی که تفکرات سمی بر ذهن شان غالب است، دیدن فیلمها یا ویدیوهایی که تفکرات منفی را رواج میدهند، دنبال کردن اخبار بیش از حد معمول، حتی خواندن کتاب یا تکستهایی که بار منفی دارند، همگی میتواند ذهن شما را سمی کند. برای داشتن تفکر مثبت مراقبت باشید که چه خوراکی به ذهن خود میدهید.
۵. مثل یک سرمربی فکر کنید
شاید استفاده از تشبیه سرمربی ایده جالبی برای نمایش مفهوم تفکر مثبت در کسب و کار باشد. اگر فوتبال ببینید متوجه خواهید شد که سرمربی شاید هزاران شک و تردید و ترس در کار خودش داشته باشد ولی اجازه نمیدهد که تیم تحت تأثیر این دودلیها قرار بگیرد. سرمربیها همیشه مثبت اندیش هستند و به تیمشان این باور را القا میکنند که تا لحظه آخر امکان برد و پیروزی وجود دارد و به همین دلیل باید تا آخرین نفس جنگید. شما در هر رشته و زمینهای باید این طرز فکر را به کار ببندید و پیاده کنید. این را بدانید که همیشه امکان رسیدن به موفقیت وجود دارد، پس هرگز تسلیم نشوید.
۶. از کار خود لذت ببرید
همیشه برای داشتن تفکر مثبت باید با تمام وجود به کسب و کار خودتان علاقه داشته باشید. این علاقه باعث میشود که سختیها شما را به تسلیم وادار نکند. وقتی علاقه وجود داشته باشد، شما تا آخرین لحظه برای موفقیت خودتان تلاش خواهید کرد. وقتی هنگام کار شاد نباشید، کار برایتان آزاردهنده میشود. ممکن است گاهی خسته شوید و حوصله کار نداشته باشید. در چنین مواقعی کمی از کسب و کارتان دور بمانید تا اشتیاق شما دوباره سوزان شود و یادتان بیاید که چقدر عاشق کارتان هستید.
۷. فعالیت فیزیکی داشته باشید
مطالعات بسیاری پیرامون تفکر مثبت در کسب و کار بیزنس انجام شده است. یک نکته در تمامی این مطالعات به چشم میخورد و آن « ورزش کردن » است. ورزش باعث میشود که اضطراب و استرس از وجود شما تخلیه شود یا به حداقل ممکن برسد و در نتیجه عملکرد ذهن شما با ورزش بهبود مییابد. سعی کنید که حداقل 30 دقیقه در روز را به ورزش (مانند پیاده روی و حرکات کششی) اختصاص دهید.
۸. برای داشتن تفکر مثبت انعطاف پذیر باشید
یکی از نکات بسیار مهم و ضروری برای رسیدن به موفقیت و حفظ تفکر مثبت در کسب و کار این است که باید همیشه انعطافپذیری، صبر و حوصله خودتان را حفظ کنید. کسب و کار عرصه اتفاقات مختلف است. کسی که باید مقاومت خودش را به نمایش بگذارد، شما هستید. سعی کنید در مورد اتفاقهای مختلف روشنفکری، نیکاندیشی و تفکر مثبت خودتان را از دست ندهید. شاید همان اتفاقی که خیلی بد در موردش فکر میکنید، بتواند شما را قویتر کند و به موفقیتهای بزرگتری برساند. یک جمله معروف در این زمینه هست که میگوید: «چیزی که مرا نکشد، حتماً قویترم میکند.»
۹. همیشه یک گام جلوتر از اتفاقات باشید
نگذارید اتفاقات و حوادث شما را غافلگیر کند. گاهی هم شما آنها را غافلگیر کنید و نگذارید که به احساس و تفکر مثبت شما آسیب برسانند. کسی که سعی میکند حوادث و شرایط مختلف را پیشبینی کند، این توانایی را دارد که اتفاقات را طوری طراحی کند که کمترین آسیب و بیشترین موفقیت حاصل شود. یکی از مزایایی که این کار دارد، آن است که باعث میشود فرصتهای گوناگون را به خوبی ببینید و به بهترین شکل ممکن از آنها استفاده کنید.
۱۰. اهداف و آرمان بزرگ داشته باشید
یکی از بهترین و موثرترین داروها برای داشتن تفکر مثبت در کسب و کار این است که اهداف و آرمانهای بزرگ داشته باشید و اجازه ندهید که کسب و کار مشکلی برای شما ایجاد کند. یک کارآفرین یا مدیر کسب و کار بدون داشتن اهداف بزرگ نمیتواند به موفقیت برسد. اهداف بزرگ شما را وادار به حرکت میکنند و کاری میکنند که برای سازمان یا کسب و کار خود هر کاری انجام دهید. تا زمانی که به اهداف خود باور داشته باشید، مطمئن باشید که میتوانید تفکر مثبت در کسب و کار خود را حفظ کنید. دانشمندان هم معتقدند که افراد مثبتاندیش، انرژی بیشتری برای کسب و کار خودشان صرف میکنند و تمرکز بیشتری دارند.
۱۱. دیگران را سرزنش نکنید
اگر میخواهید تفکر مثبت را در بیزنس خود حفظ کنید و میزان آن را به صورت مداوم افزایش دهید باید در اولین گام، مسئولیت صد در صدی اتفاقات و حوادثی که در کسب و کارتان اتفاق میافتد را بپذیرید. اگر بخواهید دیگران مقصر مشکلات و شکستهای خودتان بدانید، اولین مشکلی که برایتان پیش میآید، این است که هیچ وقت از مشکلات چیزی یاد نمیگیرید و در نتیجه در آیندهای نزدیک دوباره با آنها مواجه خواهید شد.
اگر مدیریت کسب و کاری را بر عهده دارید، همه چیز را بر عهده بگیرید. بدانید که اگر یکی از کارمندان کار خود را به شکل درست و مناسب انجام نمیدهد، شاید شما آنگونه که باید و شاید شرایط را برای عملکرد درست و موفقیتآمیز آنها فراهم نکردهاید. وقتی مسئولیت همه چیز را بر عهده بگیرید، به این باور خواهید رسید که نباید به فکر مشکلات باشید بلکه باید راهکارها و راه حلها را پیدا کنید تا هر چه سریعتر موانع از سر راه موفقیت برداشته شود و همین رسیدن به راهکارها باعث میشود که تفکر مثبت و صحیح را در کسب و کار خودتان حفظ کنید.
۱۲. برنامه ریزی داشته باشید
هیچگاه به شکست فکر نکنید. فکر کردن به شکست، ترس میآورد و همین ترس، بزرگترین عامل برای از بین بردن احساسات مثبت در کسب و کار است. مهمترین چیزی که باید تمرکز خود را روی آن بگذارید، اعتماد به نفس است. اعتماد به نفس باعث میشود که مسیر رسیدن به موفقیت را خیلی سریع و آسان طی کنید. سعی کنید به جای فکر کردن به اما و اگر و شکستها، یک برنامهریزی خوب و واقعبینانه برای رسیدن به بهترین نتایج انجام دهید. مطئن باشید که اگر 100 درصد نتایج مورد نظر شما محقق نشود، بخش زیادی از آن محقق خواهد شد و این همان موفقیت کامل و واقعی است. با برنامهریزی برای موفقیت، همیشه پر از حس خوب و سرخوشی خواهید بود و همین موضوع باعث میشود که همیشه تفکر مثبت را در کسب و کار خود حفظ کنید و احساسات خوب خود را از دست ندهید.
۱۳. بخاطر داشته هایتان شکرگزار باشید
شاکر بودن باعث میشود که یک حس خوب در مورد وضعیت فعلی خودتان داشته باشید. هیچ وقت از دست خودتان شکایت نکنید. هر چه دارید را قدر بدانید و برای افزایش آن تلاش کنید. در زندگی و کسب و کار خود همیشه شکرگزار باشید تا از این راه، همیشه حسی خوب و عالی داشته باشید. مطمئن باشید که تفکر مثبت در کسب و کار خیلی راحت به دست میآید. کافی است بابت هر چه که دارید شکرگزار باشید. روزانه بخشی از وقت خود را به شکرگزاری و تفکر در مورد مزایا و چیزهایی که دارید، اختصاص دهید.
۱۴. کمک دیگران را رد نکنید
یکی از راههای رسیدن به تفکر مثبت این است که بدانید افراد زیادی هستند که دوست دارند شما به موفقیت برسید و به همین خاطر تمایل دارند که به شما کمک کنند که به خواستهها و اهداف خودتان برسید. از این جهت هیچگاه دست کمک و یاری دیگران را رد نکنید. اگر فردی تمایل دارد که به شما کمک کند، هیچوقت دست او را رد نکنید و اجازه دهید که در فرآیند موفقیت شما سهیم شود. همین عامل باعث میشود که تفکر مثبت در کسب و کار شما بیشتر شود.
تفکر مثبت؛ راز یک زندگی آرام و باکیفیت
زندگی تمام انسانها در شکل طبیعی خود پر از چالشهای مختلف است، گاهی مشکلات غالب میشوند و گاهی هم همه چیز آسانتر میشود و زندگی رنگ زیباتری به خود میگیرد. موضوع مهم در این بین این است که اجازه ندهیم ذهن و روحمان در مشکلات غرق شوند، زیرا مشکلات حقیقت مطلق زندگی ما نیستند و اتفاق مثبت و منفی در کنار هم کلیت زندگی را تشکیل میدهند. تمرین برای داشتن تفکر مثبت میتواند ناجی ما برای رهایی از افکار سمی باشد. فقط کافی است که با استفاده از این تمرینها ذهن خود را عادت دهیم که واقعیتهای زندگی را درست همانطور که هستند ببینید و بعد تلاش کنیم از ظرفیتهای مثبتی که در دل هر اتفاق وجود دارد، به نفع خود استفاده کنیم.
منبع: همیار آکادمی