تفکر مثبت

ارائه ی آموزش های رایگان روزانه در حوزه تفکر مثبت نگر و پیشرفت شخصی

تفکر مثبت

ارائه ی آموزش های رایگان روزانه در حوزه تفکر مثبت نگر و پیشرفت شخصی

راز موفقیت در زندگی امروز چیست

در زندگی هر فردی گاهی اوقات شکست هایی وجود دارد و بسیاری از این شکست ها ناخوشایند هستند این که چگونه در مقابل این شکست ها واکنش نشان دهیم افراد را موفق میکند و راز موفقیت افراد موفق است

نباید بهانه ست شکست های زندگی داد باید در مواحه با موانع تصمیماتی اتخاذ کنید که همه ان شکست ها را به موفقیت تبدیل کنید و ان شکست برایتان درس مهمی باشد باید نگرشتان را بکلی عوض کنید. با این نگرش، اگرچه شکست در روال معمول‌تان وقفه انداخته است، به شما این فرصت را می‌دهد تا به دنبال راه‌حل‌های جدید بروید.

نتایج مطالعه‌‌ی یک روانشناس به نام آلبرت باندورا نشان می‌دهد که نگرش‌های ما تا چه اندازه در مواجهه با شکست مؤثر هستند. در این مطالعه، از دو گروه خواسته شد تا تکلیف مدیریتی یکسانی انجام دهند. به اولین گروه گفته شد که هدف این تکلیف، سنجش توانایی مدیریتی آنهاست. و به گروه دیگر گفته شد که مهارت‌های مورد نیاز برای انجام این تکلیف قابل پیشرفت بوده و این کار فقط فرصتی برای تمرین و پیشرفت است. حقه‌ی محققان این بود که تکلیف آنقدر سخت بود که همه‌ی شرکت‌کنندگان در انجام آن شکست می‌خوردند.

وقتی به گروه اول فرصتی دیگر داده میشد برای تکرار تکلیف ان ها احساس میکردند شکستشان در مراحل اول به دلیل توانایی پایینشان بوده و پیشرفت کمی از خود بروز میدادند یا اصلا پیشرفتی نداشتند  در مقابل، گروه دوم که هر شکست را به‌عنوان فرصتی برای یادگیری می‌دیدند، با هر بار تلاش نتیجه‌ی بهتری می‌گرفتند. این گروه حتی اعتماد‌به‌نفس بیشتری نسبت به گروه اول داشتند.

مانند شرکت‌کنندگان در مطالعه‌ی باندورا، هر کس می‌تواند شکست خود را به عنوان بازتابی از توانایی‌های خود یا به عنوان فرصتی برای پیشرفت ببیند. دفعه‌ی بعد که شکست را تجربه کردید، به جای احساس دلسوزی و ترحم به حال خودتان، بر آنچه که تحت کنترل‌تان است یعنی نگرش‌تان، تمرکز کنید.

بعضی از بهترین درس‌ها در زندگی، سخت‌ترین‌ درس‌هایی هستند که باید قبول‌شان کنید و نسبت به آنها نگرش صحیحی داشته باشید. چنین درس‌هایی انعطاف‌پذیری و میزان میل شما به یادگیری را به چالش می‌کشند. پس اگر آنها را هر چه زودتر نپذیرید، جزو همان سخت‌ترین درس‌ها خواهند ماند و به بهترین‌ درس‌ها تبدیل نمی‌شوند.

 

راهکارهای اساسی برای رسیدن به موفقیت


۱. اولین گام همیشه سخت‌ترین گام است


  •     اولین گام برای رسیدن به چیزی نداشتن ترس است و داشتن اعتماد به نفسی بالا ، و زمانی که شما شجاعت گذاشتن اولین قدم را داشتید هم اضطاب و هم ترستان از بین خواهد رفت و این افراد که با اعتماد به نفس به سراغ گام اول میروند از بقیه افراد قوی تر نیستند اموزش دیده اند که باعث میشود به نتایجی بسیار عالی و مفید دست پیدا کنند آنها می‌دانند که ترس از شروع، همواره وجود دارد و طفره رفتن فقط رنج و عذاب‌شان را طولانی‌تر می‌کند.


۲. رسیدن به چیزهای خوب، زمان‌بر است

  •     برای رسیدن به موفقیت باید زمان زیادی صرف کنید و تلاش و کوشش را فراموش نکنید  مَلکُم گِلَدوِل، نویسنده‌ی مشهور کانادایی پیشنهاد کرده که تسلط بر هر چیزی، نیازمند ۱۰ هزار ساعت تمرکز بدون خستگی است. بسیاری از افراد موفق با این پیشنهاد موافق هستند. هنری فورد را در نظر بگیرید که ابتدا دو تجارت اتومبیل راه‌اندازی کرد که هر دو شکست خوردند و بالاخره در سن ۴۵ سالگی کارخانه‌ی فورد را تأسیس کرد. همچنین، آرتور هَری برنستین که کل زندگیش را صرف نوشتن کرده بود، در سن ۹۶ به یکی از نویسندگان پرفروش‌ تبدیل شد. زمانی که بالاخره موفق می‌شوید، متوجه خواهید شد که مسیری که طی کرده‌اید، بهترین بخش از این موفقیت بوده است.


۳. مشغولیت برابر با مولد بودن نیست

  •     اگر با دقت به اطرافتان توجه کنید همه مشغول فعالیت هستند از یک جلسه به جلسه دیگر از این کار به کاری دیگر اما مهم این است که چند نفر از این افراد به موفقیت رسیده اند و مولد هستند موفقیت یعنی داشتن تمرکز نه حرکت و فعالیت و باید اطمینان داشته باشید که از زمانتان بهترین استفاده را میکنید و تعداد ساعات شما در روز شبیه به دیگران است پس شما باید بسیار هوشمندانه و دقیق از ساعات خود استفاده کنید  به علاوه نتایج و نه تلاش‌های‌تان، مهم هستند. پس مطمئن شوید که تلاش‌های‌تان در جهت انجام تکالیفی هستند که به نتیجه منجر می‌شوند.


    ۴. کنترل‌تان همیشه کمتر از میزانی است که می‌خواهید


  •     شرایط بسیاری در زندگی وجود دارد که باعث کاهش کنترل بر نتایج می‌شود. با این حال می‌توانید کنترل کنید که تا چه حد به چیزهایی که خارج از کنترل‌تان هستند واکنش نشان دهید. واکنش شما چیزی است که یک اشتباه را به یک تجربه‌ی یادگیری تبدیل می‌کند و شما را مطمئن می‌سازد که با یک پیروزی، اعتماد‌به‌نفس کاذب پیدا نمی‌کنید. شما نمی‌توانید در هر مبارزه‌ای پیروز شوید اما با نگرش صحیح، همیشه می‌توانید برنده باشید.


 

۵. شما شبیه افرادی هستید که زمان‌تان را با آنها سپری می‌کنید

  •     اطرافیان باید الهام بخش زندگی ما باشند و میل به بهتر شدن را در ما ایجاد کنند شما باید در این زمینه مشتاق باشید اما افرادی هستند که احساس منفی در ما ایجاد میکنند باید با ان ها چکار کرد چرا باید اجازه بدهید که این افراد بخشی از زندگی شما شوند درواقع هرکسی که احساس بی ارزشی اضطراب و یا بی اشتیاقی به شما بدهد وقت شما را تلف میکند و ناخود اگاه شما هم شبیه ان ها خواهید شد زندگی بسیار کوتاه است پس زمانتان را با این افراد سپری نکنید و از زندگی خود حذف کنید


۶. بزرگ‌ترین مشکلات‌، ذهنی هستند

  •     تقریبا همه‌ی مشکلات به دلیل این است که ما در زمان سفر می‌کنیم؛ به گذشته فکر می‌کنیم و حسرت کارهایی که انجام داده‌ایم را می‌خوریم، آینده را تصور می‌کنیم و در مورد اتفاق‌هایی که هنوز رخ نداده‌اند مضطرب می‌شویم. بسیار آسان است که به گذشته برویم یا در آینده سیر کنیم، اما هر زمان این اتفاق برای‌تان رخ داد، بدانید که نگاه‌تان را از چیزی که در کنترل‌تان است، یعنی زمان حال، از دست داده‌اید.


۷. ارزش شما باید درونی باشد

  •     نباید زمان و انرژی خود را صرف مقایسه کردن با دیگران کنید زمانی که احساس خوبی دارید نباید نظرات و یا دستاوردهای فرد دیگری بکلی احساس شما را نابود کند  اگرچه غیرممکن است که واکنش‌های‌تان به آنچه دیگران در مورد شما فکر می‌کنند را کاملا از بین ببرید، نیازی نیست که خودتان را با بقیه مقایسه کنید و همیشه می‌توانید نظرات دیگران را جدی نگیرید. با این کار، هر چه دیگران فکر کنند یا انجام دهند بی‌اهمیت است و ارزش شما از درون‌تان ناشی می‌شود. صرف‌نظر از اینکه دیگران در مورد شما چه فکری می‌کنند، یک نکته قطعی است: شما هیچ گاه به همان خوبی یا بدی که آنها می‌گویند نیستید.


۸. همه حامی‌تان نخواهند بود

  •     خیلی از افراد با پرخاشگری و منفی بافی خود و یا حسادت و خشم با شما برخورد خواهند کرد و از شما حمایت نمیکنند اما هیچ اهمیتی ندارد  چون به قول دکتر سوس، نویسنده‌ی آمریکایی:
  •     «افرادی که مهم هستند (به منفی‌بافی‌ها) اهمیت نمی‌دهند، و افرادی که (به منفی‌بافی‌ها) اهمیت می‌دهند مهم نیستند.»
  •     احتمالا نمی‌توانید حمایت همه را جلب کرد و قطعا نمی‌توانید تمام زمان و انرژی‌تان را صرف کنید تا بر افرادی که حامی‌تان نیستند پیروز شوید. توجه نکردن به نظرات کسانی که مهم نیستند، زمان و انرژی شما را برای افراد و چیزهایی که برای‌تان اهمیت دارند، نگه می‌دارد.


۹. کمال وجود ندارد

  •     هدف‌تان را کمال تعریف نکنید چون وجود ندارد؛ چراکه انسان‌ها به دلیل ذات‌شان جایزالخطا هستند. زمانی که هدف شما کمال باشد، همیشه حس غر زدن از شکست دارید که باعث می‌شود بخواهید دست از تلاش بکشید یا کمتر تلاش کنید. و در نهایت کل وقت خود را صرف افسوس خوردن بابت شکست در رسیدن به چیزی یا آنچه که باید به شکل متفاوت انجام می‌دادید، خواهید کرد. به جای اینکار باید از آنچه به دست آورده‌اید هیجان‌زده باشید و برای آنچه که قرار است در آینده به دست آورید اشتیاق داشته باشید.


۱۰. ترس اولین منبع حسرت است

  •     وقتی به پایان خط رسیدید بخاطر فرصتی که داشتید و استفاده نکردید بیشتر از همه از شکست هایتان احساس تأسف خواهید خورد بهتر است از خطر کردن اضطرابی نداشته باشید  افراد اغلب می‌گویند: «بدترین اتفاقی که ممکن است برایت بیفتد چیست؟ آیا تو را خواهد کشت؟» با این حال، مرگ بدترین چیزی نیست که می‌تواند برای‌تان اتفاق بیفتد؛ بلکه بدترین اتفاق این است که اجازه دهید از درون بمیرید، در حالیکه هنوز زنده هستید.


تعریف موفقیت چیست؟

شاید گفت موفقیت یعنی موفق شدن و رشد در تمام امور از جمله:موفقیت در سلامتی، موفقیت در معنویت، موفقیت در ثروت، موفقیت در آرامش، موفقیت در عشق، موفقیت در تحصیل، موفقیت در زندگی، تیم، خدمت به دیگران و حتی موفقیت در ارتباط با دیگران این ها یک موفقیت تمام عیار هستند.

ویژگی افراد موفق


اما آیا یک شخص موفق ویژگی های منحصر به فرد دارد. اگر بخواهیم شخصیت یک فرد موفق را بررسی کنیم ۷ چیز می تواند در شخصیت یک فرد موفق نقش داشته باشد.


۱- هدف گذاری

  •     جالب است بدانید خیلی از افراد می خواهند بدون تلاش و بدون مقصد به جایی برسند. این مثل یک دوچرخه سوار است که بخواهد دوچرخه سواری کند اما بدون پا زدن و بدون هدف به جایی برسد. برای اینکه بتوانید در این راه موفق شوید بهتر است اول دست از گذشته بردارید و به آینده فکر کنید. سپس هدف گذاری را آغاز کنید. آموزش هدف گذاری در ۲۱ روز یک راهنمای کامل برای هدف گذاری شماست.


۲- تفاهم و سازگاری

  •     بیشتر دلخوری ها و ناکامی ها از همین تفاهم و سوء برداشت ها ناشی می شود. باید یاد بگیرید برای برخورد با مسائل اول نسبت به آنها اطلاع پیدا کنید و بعد تصمیم بگیرید. بیشتر افراد فکر می کنند در مورد یک واقعیت باید دیگران هم مثل آنها برداشت کنند این درحالی است که هر فردی نسبت به هر واقعه و رویدادی از دیدگاه خود می نگرد و واکنش نشان می دهد. شاید باور نکنید اما بیشتر اوقات واکنش افراد به شما به خاطر اذیت و بد خواهی نیست به این دلیل است که فرد طور دیگری مساله را درک کرده است. ما باید اشتباهات و اشکالات خود را نیز ببینیم. اگر شما از این دیدگاه به افراد بنگرید سطح تفاهمات و سازگاری تان بالاتر می رود.


۳- اقدام شجاعانه

  •     هدف گذاری و برنامه ریزی برای آن کافی نیست، تنها اقدام شجاعانه است که می تواند باورها و آرزوها را تبدیل به یک حقیقت کند. فرق بین آدم های موفق و ناموفق هم در همین است. انسان های موفق برای خواسته های خود هر روز تلاش و اقدام عملی انجام می دهند اما افراد ناکام فقط حرف می زنند. خیلی افراد هم بسیار محتاط هستند و از تایجه مطمئن نیستند پس منتظر اتفاقی هستند تا نتیجه مطمئنی داشته باشد هر دو دسته دست روی دست می گذارند و ناکام می مانند.


۴- داشتن روحیه خیرخواهی

  •     راز موفقیت افراد موفق چیست ؟ افراد موفق دیگران را نادیده نمی گیرند و به آنها اهمیت می دهند. اگر به دیگران حس خیرخواهی داشته باشیم بدون شک به خودمان نیز خیرخواه تر می شویم. اما چگونه می توان به یک خیرخواهی برسیم. اول اینکه گناه و اشتباهات خود را به گردن دیگران نیندازیم. دوم سعی کنید با فهمیدن حقایق درباره افراد، شان آنها را در نزد خود بالا ببرید. سوم تفکر در احساسات، نقطه نظرات، درک نیازهای دیگران به عبارت ساده خود را در شرایط آنها قرار دهید. چهارم مردم را مهم بدانید و با این روحیه با آنها برخورد کنید. هر برخوردی که داشته باشید با احساسات شما رابطه مستقیمی دارد.


۵- عزت نفس

  •     از تمام چالش های موفقیت که بگذریم افراد موفق دارای عزت نفس بالایی هستند یعنی برای خود ارزش قائلند. کسانی که موفق هستند نسبت به دیگران احساس دشمنی نمی کنند زود می بخشند. درصدد اثبات های تحمیلی نیستند و حقایق را خیلی بهتر درک می کنند. خوب سوال این است چگونه عزت نفس خود را بالا ببریم؟ اول اینکه تصور ذهنی که انسان شکست خورده هستیم را پاک کنیم و به دست فراموشی بسپاریم. دوم قدر و ارزش خود را بدانیم، این بدان معنی نیست که تکبر داشته باشیم. باید از مردم بیشتر تشکر کنیم و برای تک تک افراد ارزش و احترام قائل شویم زیرا همه بندگان خدا هستند. با این نگرش می توان به عزت نفس بالا برسیم. اگر شما به دنبال افزایش عزت نفس هستید مقاله افزایش عزت نفس با ۳۵ راهکار می تواند یک راهنمای کامل برای شما باشد.


۶- موفقیت در اعتماد به نفس

  •     اشتباه نکنید اعتماد به نفس با عزت نفس فرق دارد. عزت نفس یعنی برای خود ارزش قائل باشید و احساسات و تفکرات منطقی و طرز رفتار خودتان است اما اعتماد به نفس یعنی باورهاست که نسبت به آن تردید دارید اما انجامش می دهید که البته در صورت موفقیت باعث می شود گام های بعدی برای موفقیت رقم زده شود. اما برای افزایش اعتماد به نفس چه باید کرد؟ گام های کوچک برداریم و در صورت موفقیت موارد بعدی را انتخاب کنیم یک راه دیگر به یادآوردن موفقیت های گذشته و فراموشی ناکامی هاست، همچنین پند گرفتن از اشتباهات گذشته که همگی باعث تقویت اعتماد به نفس می شوند.


۷- پذیرش خود

  •     تا زمانی که خود را نشناخته اید به خوشبختی و موفقیت نمی رسید. سعی کنید خودتان را همانگونه که هستید بپذیرید با تمام نواقص، کمبودها و نقاط ضعف،نقاط قوت و … . سعی نکنید خود و دیگران را مجاب به قبول چیزی کنید که نیستید. از اینکه کامل نیستید ناراحت نباشید هیچ کس کامل نیست و هر کس ادعایی جز این داشته باشد تظاهری بیش نیست. اما در مورد نواقص و نقاط ضعف می توانید درصدد بهبود و رشد مهارت های فردی خود برآیید.


۸- صبوری کردن

  •     صبور باشید که داشتن احساسات همچون خشم، حسادت، رنجش جایی در موفقیت ندارد. هر چه برای بهتر شدن مشتاق تر باشید به خاطر پیشرفت احساس موفقیت را بیشتر درک می کنید و حس لذت را با تمام وجود می چشید.


۹- ثبات قدم

  •     افراد موفق ثابت قدم هستند. خیلی از افراد که فاقد تجربه هستند نمی دانند می توانند مهارت ها و توانایی های خود را با ثبات قدم بهبود ببخشند. ثابت قدم به عبارت ساده یعنی انجام کارهای کوچک در هر روز و به مدت طولانی می تواند یک موفقیت بزرگ به همراه داشته باشد.


 

برخی از کارها ، کارهایی است که ما علاقه ای برای انجام آن نداریم و همیشه برای انجام آن نق می زنیم . برای موفقیت در زندگی لازم است از انجام این کارها لذت ببریم و نق نزنیم زیرا نق زدن تنها سبب خستگی می شود و موجب می شود کار را به درستی انجام ندهید.
کارهایتان را از صمیم قلب انجام دهید و به کارتان ایمان داشته باشید زیرا جریان ضعیف آب سبب آبیاری قسمتی از باغچه می شود.

خواستن، باد را از وزش باز نمی دارد و برف را تبدیل به آب نبات نمی کند. خواستن موجب تغییر چیزی نمی شود پس اگر می خواهید چیزها را بهتر از خودشان تبدیل کنید، همه چیز را همانگونه که وجود دارد بپذیرید .

تمریناتی برای شادسازی درون خود انجام دهید و منتظر نباشید که دیگران شادی را برای شما به ارمغان بیاورند.
ذهنتان را آزاد کنید وهمواره تلاش کنید اما نتایج کار را واگذار کنید زیرا نتیجه کار در کنترل ما نیست پس دلیلی ندارد برای چیزی که در کنترل ما نیستند، وقت تلف کنیم.

وقتی کاری را آغاز می کنید فقط منافع خودتان را در نظر نگیرید و به فکر منافع دیگران نیز باشید ، زیرا اینگونه دیگران از کار کردن برای شما لذت می برند و سبب موفقیت شما می شوند.

هنگامی که تصمیم به انجام کاری گرفتید ازخود بپرسید چه کاری انجام دهم که به نفع همه باشد؟ و فقط نفع خود را در نظر نگیرید.
انسان وقتی شنا می آموزد که از فرو رفتن در آب نترسد پس هنگامی که به مشکلی بر خوردید نه خودتان و نه دیگران را سرزنش نکنید.

برای موفقیت در انجام هر کار، باید قبل از انجام کار تصویر واضحی از کار داشته باشید و همان طور که در باد شدید، نخ بادبادک را محکم نگه می دارید،هدفت را نیز مجکم نگه دارید.

در انجام کارهای بزرگ ممکن است مشکلاتی پیش رویتان قرار گیرد پس هیچ وقت دلسرد نشوید .

همانطور که کوهنوردی مشکل است اما دیدن منظره ای از قله کوه ، بسیار زیباست. در انجام کارهای بزرگ مشکلاتی پیش رویمان وجود دارد که این مشکلات ما را قوی و به سمت موفقیت های بزرگ تر هدایت می کنند.

کارهایی را انجام دهید که برایتان مشکل است زیرا انجام این کارها تلاش و جدیت می خواهد و اراده را قوی می کند .
کارهایتان را با انرژی انجام دهید و با انرژی کامل روی انجام کارهایتان تمرکز کنید سپس خواهید دید کارهایتان شفاف و زیبا خواهند شد.

وقتی می خواهید به انجام کاری بپردازید از خود نپرسیددیگران آن کار را چگونه و با چه روشی انجام داده اند ؟ بلکه تمام تلاش خود را کنید تا کار را درست انجام دهید و در این راه حقایق تازه ای را کشف کنید همانگونه که با کشف حقایق کریستف کلمب به آمریکا رسید و گراهام بل تلفن را اختراع کرد.

کارهایتان را با جان و دل انجام بدهید و انرژی تان روی موانع تمرکز دهید تا بتوانید موانع را از سر راه بردارید.

زندگی رودخانه ای است که به سمت آینده در جریان است پس فقط به گذشته نیاندیشید و کارهایتان را با روشی تازه و بهتر از همیشه انجام دهید ،آینده پیش روست.

افکار و رویاهایتان را گسترش دهید . وقتی در بیرون چمنزاری وسیع است خود را در آغل حبس نکنید.

در انجام کارها هرگز در جا نزنید و نگذارید افکار و ذهنیاتتان به صورت عادت درآیند.زیرا در زندگی نشانه های زیبایی وجود دارند که به کشفیات تازه اشاره می کنند.

کارهایتان را با شادی انجام بدهید، تادیگران را هم شاد کنید زیرا مهم ترین چیز احساسی است که نسبت به کارتان دارید و دیگران همان احساسی را پس از اتمام کار به آن دارند که خودتان هنگام انجامش داشته اید.

هر بار که می خواهید کاری در زندگی انجام دهید،از انجام آن احساس شگفتی کنید و با این روش از انجام کارهایتان لذت ببرید.

حرف کسی حرف حق زد بدون اینکه کاری به گوینده اش داشته باشید آن را بپذیرید .

حقیقت مانند بادام است و عقاید مانند پوسته بادام ، اگر بخواهید به حقیقت و به مغزبادام برسید باید پوسته اش را بشکافید پس هیچگاه عقاید را با حقایق اشتباه نگیرید.

قبل از انجام هر کار این سوالات را از خود بپرسید آیا آن کار را مهم می دانی؟ آیا انجام این کاربه دیگران کمک می کند؟و بدانید چه احساسی نسبت به انجام آن کار دارید.

هنگام احساساتی شدن ، هیچ تصمیم مهمی نگیرید و اول درونتان را آرام کنید ، اگر در این زمان تصمیم بگیرید احتمالا تصمیمتان اشتباه خواهد شد .

هنگامی که با مشکلی در انجام کاری روبرو شدید بدانید راه حلی برای این مشکل وجود دارد که باید ذهنتان را روی آن متمرکز کنید.

از نعمتهایی که زندگی دارید، شاد و شاکر باشید و به خاطر آنچه که ندارید گله مند نباشید.

دائماً از دیگران عذرخواهی نکنید وبا این کار توجه دیگران را به اشتباهاتتان جلب نکنید و همواره تلاش کنید بهترین کار را انجام دهید.

انجام کارهای خیر به شما قدرت و انرژی و درک بیشتر می دهد و انجام آن کار بیش از هر کس به خودت کمک خواهد کرد.

برای عمل کردن و تفکر از درونتان راهنمایی و فرمان بگیرید زیرا درک و آگاهی را باید دریافت کنید و نمی توانید خلق کنید.

هر کاری که درست باشد، انجام آن به نفع تو و دیگران خواهد بود.خداوند بهتر می داند که چه چیز به شما شادی واقعی می بخشد.

مغرور نشوید زیرا غرور عقل را از بین می برد و باعث می شود نتوانید کاری را به درستی انجام دهید.

 


کلام اخر :

افراد موفق هیچ‌گاه دست از یادگیری برنمی‌دارند. آنها از اشتباهات‌شان درس گرفته و از پیروزی‌های‌شان یاد می‌گیرند، و همیشه خودشان را برای بهتر شدن، تغییر می‌دهند.


منبع: خانم اجازه

ریسک پذیری چیست؟ معایب و مزایای ریسک پذیری در زندگی

ریسک پذیری برای توسعه، موفقیت، دستیابی به نتایج بهتر و بیشتر، اجتناب ناپذیر است. آیا افرادی که ریسک پرواز با اولین هواپیما را به جان خریدند، هرگز به احتمال سقوط هواپیما فکر نکرده بودند؟ آیا فضانوردان در اولین سفر فضایی سرنشین دار فکر نمی کردند که در این سفر خطراتی وجود دارد؟ آیا کسانی که آمریکا را کشف کردند، در نظر نگرفتند که در این سفر خطراتی وجود دارد؟

آیا افرادی که از برخی پیشرفت‌ های فناوری، اختراعات و سرمایه‌ گذاری روی برخی ایده‌ ها حمایت می‌ کنند، فکر نمی‌ کردند که این سرمایه‌ گذاری‌ ها خطراتی به همراه دارد؟ اگر ریسک ها انجام نمی شد، آیا فناوری به سطح فعلی خود می رسید؟ آیا کارآفرینان اگر ریسک نمی کردند می توانستند آن ثروت های هنگفت را به دست آورند؟! قطعا که جواب خیر است.


عواقب ریسک پذیر نبودن


ریسک پذیر نبودن در زندگی، شما را به یک فرد عادی تبدیل می کند. یک فرد متفاوت ریسک پذیر است. فرد ریسک پذیر با انتقاد، بلند کردن صدای خود و مخالفت با اعمال ناعادلانه وظایف مدنی خود را بهتر انجام می دهد.

با توانایی «نه» گفتن به فرزندان خود در صورت لزوم، فرزندان بهتری تربیت می کند. با سرمایه گذاری می تواند درآمد بیشتری کسب کند. ریسک پذیر بودن متعلق به گروه اقلیت است.

اینکه امروز افراد بسیار ثروتمند در اقلیت هستند، به شرطی که به طور ناعادلانه سود نکنند، به این دلیل است که می توانند در حوزه هایی سرمایه گذاری کنند که اکثریت وارد آن نمی شوند!

بهتر است بعد از انجام کار درست ریسک کنید و شکست بخورید تا اینکه اصلاً ریسک نکنید، حتی اگر نتایج وخیم باشد. زیرا بشریت اختراعات، اکتشافات، شکوفایی اقتصادی، توسعه اجتماعی، توسعه علم، توسعه فناوری خود را مدیون کسانی است که می توانند ریسک کنند، چه موفق باشند و چه نباشند.

کشورها استقلال خود را مدیون رهبرانی هستند که برای به دست آوردن این استقلال ریسک می کنند. بشریت توسعه دموکراسی و حقوق و آزادی های بشر را مدیون افرادی است که می توانند ریسک کنند.


مزایای ریسک پذیری


  •     رشد جهشی
  •     موفقیت و نتایج شگفت انگیز
  •     پیشرفت و توسعه در بعد اجتماعی مالی


معایب ریسک پذیری

  •     احتمال شکست وجود دارد
  •     نیاز به تلاش و پشتکار زیاد
  •     نیاز به استقامت و از دست ندادن امیدواری تا حصول نتیجه
  •     احتمال از دست دادن منابع مالی وجود دارد


۶ راه برای ریسک پذیری در زندگی

ریسک پذیری یکی از مهمترین ویژگی های رهبرانی است که دنیای تجارت را شکل می دهند. بسیار مهم است که از منطقه امن خود خارج شوید و در مسیر موفقیت، تجربیات جدیدی کسب کنید. بنابراین از کجا باید شروع به ریسک کردن در زندگی تجاری کرد؟!

ما اغلب با داستان های موفقیت افرادی مواجه می شویم که در زندگی تجاری خود ریسک می کنند. کسانی که ناگهان شغل خود را رها می کنند و با اشتیاق به سر کار می روند، افرادی که مشاغلی را که می توانند خود را وقف آن کنند تجربه کرده اند، و افراد موفق…

پس چگونه ریسک می کنید تا چنین جهشی جسورانه به جلو داشته باشید، زندگی خود را کاملاً تغییر دهید و آن را رها کنید!


۱. وانمود کردن


تا زمانی که موفق نشدید، تلاش کنید و احساس موفقیت کنید. گاهی اوقات، تظاهر به بودن و پذیرش چیزی که وجود ندارد را می توان به جای استفاده از آن در معنای منفی، با جنبه ای مثبت بیان کرد.

خیلی بهتر است به جای انتقاد از خود، از احساسات منفی دوری کنید و از احساسات مثبت تغذیه کنید و فکر کنید که زندگی خود را با این احساسات سپری می کنید.

به عنوان مثال، اگر می خواهید در شغل خود موفق باشید، می توانید احساس کنید که موفق هستید و مشاهده کنید که تا چه حد می توانید با احساسات فعلی پیش بروید.


۲. عدم تولید سناریو های فاجعه


این مورد را می توان به عنوان یک روانشناسی تدافعی مشاهده کرد که در حین ریسک کردن، همیشه انتظار بدترین چیزها را داشته باشیم. انتظار بدترین اتفاق بدون شک فرد را در زمانی که نتیجه نا امید کننده است، تبرئه می کند.

البته، می توانید سناریو های احتمالی را در نظر بگیرید، اما به جای ناامیدی در هنگام بروز مشکلات، می توانید سعی کنید به طور عینی به مشکل نزدیک شوید و راه حل عملی ارائه دهید. وقتی ریسک می کنید، طبیعتاً با شگفتی های غیرمنتظره ای مواجه خواهید شد.

مهم این است که چگونه با آن برخورد خواهید کرد و از کدام روش پیروی خواهید کرد… فراموش نکنید که بدبین بودن آسان است، اما تولید راه حل های عملی در زندگی تجاری چقدر نجات بخش است!


۳. تعیین اهداف خود


زندگی روزمره به خودی خود یک خطر است. شما باید هر روز برای خود یک هدف تعیین کنید و وقتی آن روز آن را تجربه کردید به خود پاداش دهید.


۴. تلاش برای غرق شدن یا شنا، مسئله این است


به جای هدر دادن زمان برای مبارزه با آنچه باید انجام دهید، فقط آن را انجام دهید. چه موفق شوید و چه شکست بخورید، متوجه خواهید شد که خطرات آن چنان که می ترسید بزرگ نیستند.

با وجود اینکه وقتی از بیرون به آن نگاه می‌ کنید وارد یک فرآیند پیچیده می‌ شوید، اما وقتی به آن دریا می‌ پرید، شنا می‌ کنید و بدون اینکه متوجه شوید به صورت خودکار این کار را انجام می‌ دهید!


۵. از شکست نهراسید


فرض کنید برای کار درخواست داده اید و رد شده اید. رویکرد “شانس خود را امتحان کنید، اگر نه، فقط ادامه دهید” بهترین رویکرد است. بیایید نقل قول معروف ساموئل بکت را در نظر بگیریم.

“دوباره تلاش کن، دوباره شکست بخور، این بار بهتر شکست بخور” اگر فرصت هایی در یک بشقاب طلا به شما ارائه شود، ممکن است ندانید در موقعیتی که قبلاً هرگز با آن مواجه نشده اید چگونه رفتار کنید. با این حال شکست ممکن است پایان همه چیز نباشد، بلکه شروع همه چیز باشد!

شکست کلید موفقیت است. اجازه ندهید اشتباهات شما را از ریسک پذیری باز دارد، بگذارید به شما کمک کنند تا یاد بگیرید و تجربه کنید!


۶. کاری غیرعادی انجام دهید.


به خطراتی فکر کنید که همیشه از آنها می ترسید و نمی توانید به آنها نزدیک شوید. زمینه های زیادی وجود دارد که می توانید نمونه های خارق العاده ای را در زندگی تجاری تجربه کنید.

انتخاب فعالیت هایی که شما را به چالش می کشد و به شما امکان می دهد از محدودیت های خود فراتر رفته و مغز و اعتماد به نفس خود را توسعه دهید. همچنین مهم است که بدانید در ریسک پذیری تنها نیستید. به قدرت حمایت همکاران، خانواده یا دوستان خود ایمان داشته باشید.

راه های ریسک کردن در کسب و کار شما بی پایان است. ریسک نکردن یا ماندن در سبکی غیرقابل تحمل منطقه امن به شما فرصت های زیادی نمی دهد تا از جایی که اکنون هستید به جایی که می خواهید برسید، بروید.

وقتی صحبت از ریسک پذیری برای زندگی تجاری می شود، اولین چیزی که به ذهن می رسد  شعار کاپیتان کرک از Star Trek  است،  “ریسک تجارت ماست | ریسک کار ماست .» می‌ توان گفت که «ریسک تلاش کردن است».

چرا برخی افراد می توانند بیشتر ریسک کنند در حالی که دیگران کمتر این کار را انجام می دهند؟

از آنجایی که ریسک پذیری به پارامترهایی مانند اعتماد به نفس، شجاعت، توانایی، دانش، تأثیرات زندگی گذشته، الگوی عمومی زندگی، قالب‌های زندگی اجتماعی بستگی دارد، میزان ریسک‌پذیری از فردی به فرد دیگر متفاوت است.

ریسک پذیری ویژگی ذاتی است یا اکتسابی؟


افراد از لحظه ای که به دنیا می آیند، با استنباط خود از تجربیات زندگی خود، برخی از آموخته ها و احساسات را شکل می دهند. با افزایش افکار منفی در مورد آنچه ممکن است در آینده اتفاق بیفتد، ترس افزایش می یابد و قدرت ریسک پذیری کاهش می یابد.

به طور کلی، افکار منفی کاذب اغراق آمیز و غیر ضروری، ترس ما را افزایش می دهند و توانایی ما را برای ریسک پذیری تضعیف می کنند.

به عبارت دیگر، موضع افراد در مورد عدم قطعیت ها با یادگیری پس از تولد قدرت آنها برای ریسک کردن شکل می گیرد. در این راستا، نگرش والدین نیز بر مدیریت ریسک آینده فرد تأثیر می گذارد.

این واقعیتی است که بسیاری از مربیان شغلی می دانند که برای موفقیت باید ریسک کرد، به نظر شما آیا رفتار ریسک پذیر را می توان در همه زمینه های زندگی آموخت؟

رفتار ریسک پذیر را نیز می توان آموخت. نکته مهم این است که احساس ترس را به درستی مدیریت کنید و با تحلیل خوب شرایط، اقدامات احتیاطی و خطرات درست را انجام دهید.

چه چیزی را قدم به قدم به مردم توصیه می کنید، برای رهایی از قوی بودن بیش از حد احساسی و ریسک کردن، چه کاری باید انجام دهند؟!

چگونه بر ترس از ریسک غلبه کنیم؟


احساسی که ما را از پیشرفت و دستیابی به هر چیزی باز می دارد، «ترس» است. اگر بتوان احساس ترس را به خوبی مدیریت کرد، اگر بتوانیم آنچه را که به ما می‌ گوید درک کنیم، می‌ توانیم با انجام اقدامات احتیاطی زیر برای موفقیت اقدام کنیم:

  •     موقعیت را به خوبی تجزیه و تحلیل کنید.
  •     دارایی هایتان را به خوبی بشناسید و محتاط باشید.
  •     اقدامات احتیاطی را انجام دهید و برنامه ریزی داشته باشید.
  •     از افراد باتجربه نظر و مشورت بگیرید.
  •     مراقب باشید آسیب احتمالی آنقدر نباشد که مانع از تلاش مجدد شما شود.
  •     ترس خود را به خوبی تجزیه و تحلیل کنید، در صورت نداشتن شواهد ملموس از نوشتن سناریوهای منفی بپرهیزید.
  •     از ریسک های درست اجتناب نکنید


ریسک نکردن احساسی چه خطراتی دارد؟

خطر ریسک نکردن احساسی، ناراحتی است. زیرا تصور اینکه ممکن است احساسات منفی را تجربه کند و در شرایط جدایی بسیار بد باشد می تواند منجر به وارد نشدن روابطی شود که ممکن است جلوی افراد بیاید و شادی زیادی به او بدهد.

علاوه بر این، ریسک نکردن از نظر احساسی می تواند منجر به مسدود شدن همه احساسات شود. اگر فرد عاشق باشد اما به دلیل ترس‌ هایش نتواند قدمی بردارد، ممکن است به دلیل تمام ترس‌ های عاطفی خود، در زمینه‌ های دیگر زندگی درون‌ گرا و ناراحت‌ کننده داشته باشد.

در پایان


هر چیزی در زندگی ریسکی دارد، مهم این است که بتوانیم با آن ریسک مقابله کنیم و ریسک هایی را که ممکن است عواقبی داشته باشیم که نمی توانیم تحمل کنیم، نپذیریم. در خانه ماندن در برابر زلزله خطر، بیرون رفتن خطر در برابر خطرات احتمالی، خوردن و آشامیدن نیز خطر است.

اما هر کسی که ریسک کند موفق نخواهد بود. در کنار افرادی که ریسک می کنند و برای خود نام و نشان می سازند، افراد زیادی هم هستند که ریسک می کنند و همه چیز و حتی زندگی خود را از دست می دهند و می بازند. تاریخ معمولاً افراد موفق را می نویسد و اسمی از افراد ناموفق نمی آورد.

ریسک پذیری قمار نیست. در مورد ریسک پذیری، نکاتی وجود دارد که باید در نظر داشت. انتظار برای کاهش ریسک به صفر، زمان را تلف می کند. احتمال خطرات و خسارت وارده را باید محاسبه کرد.

باید اقداماتی انجام داد تا خطر به وجود نیاید و در صورت وقوع، مخرب نباشد. رفتار ریسک پذیر منطقی باید بر اساس برخی داده ها باشد. بهره مندی از افراد موفق، پژوهش محور، با تجربه و تجزیه و تحلیل زیان های احتمالی مهم است.


منبع: مجله آموزشی راستین

تکنیک بیان خواسته ها | چطور خواسته های خود را بیان کنیم؟

تکنیک بیان خواسته ها چیست؟ هنگامی که از فردی توقعی دارید و میخواهید نیازهای خود را بیان کنید بهتر است راه صحیح مطرح کردن خواسته ها را بدانید تا زودتر بتوانید به نتیجه مورد انتظار برسید. بسیاری از افراد هنگامی که میخواهند خواسته های خود را مطرح کنند دچار استرس و نگرانی می شوند و نمی دانند که بهترین راه بیان خواسته ها چیست. 


چگونه خواسته های خود را مطرح کنید؟


برای اینکه بتوانید در هر ارتباطی موفقیت آمیز عمل کنید و زودتر به خواسته هایتان برسید لازم است بدانید که در هنگام تقاضا از دیگران چگونه نیازهایتان را بیان کنید. رعایت نکات زیر می تواند تا حد زیادی به شما کمک کند:


1-تکنیک بیان خواسته ها | صحبت مقتدرانه و بیان مثبت


برای بیان خواسته های خود محکم و مستقیم حرف بزنید و کژدار مریض جلو نروید. بهتر است هنگامی که از فردی تقاضای کمک دارید و یا خواسته خود را می خواهید با او در میان بگذارید واضح و مودب رفتار کنید یعنی از شاخه و برگ دادن به موضوع جلوگیری کنید تا فرد مقابل به راحتی منظور شما را درک کند.

مهم ترین نکته این است که قاطعیت در رفتار تان داشته باشید. قاطعیت نوعی خصیصه است که برخی از افراد آن را ندارند و مهارتی است که با داشتن آن می توانید راحت احساسات خود را بدون خجالت بیان کنید. اگر در جمعی با نظر دیگران مخالف باشید یا اگر نخواهید کاری را انجام دهید در چنین مواقعی قاطعیت یک مهارت است که می‌توان آن را با راهکارهایی تقویت کرد.

منظور از بیان خواسته ها به صورت مثبت این است که چیزی را که می‌خواهید بیان کنید نه آنچه را که نمی خواهید. بسیاری از افراد عادت کردند که به خوبی چیزهایی را که برایشان نامطلوب است تشخیص داده و تقاضای نبودنشان را کنند. درخواست کردن سبب از بین رفتن چیزی که نمی خواهید می شود اما احتمال اینکه شما را به خواسته تان برساند بسیار کم است. مثلا ممکن است زنی از همسرش بخواهد که شبها تا دیر وقت فقط بیرون نباشد در حالی که بهتر است بگوید لطفاً شب ها زودتر به خانه بیا.


2-سنجش فهمیده شدن درخواست و لحن مناسب


با وجود اینکه برخی خواسته های خود را واضح و روشن بیان می کنند باز هم این امکان وجود دارد که پیامی که فرستاده میشود با پیامی که فرد مقابل دریافت می کند فرق داشته باشد. از این رو نیاز است به نحوی از درست شنیده شدن نیازهایتان مطمئن شوید. در برخی مواقع بهتر است سوال از طرف مقابل بپرسید که آیا منظور شما برایتان مشخص است. چرا که گاهی اوقات ممکن است برداشت فرد با هدف شما متفاوت باشد و باعث سوء تفاهم شود.

درخواست های دستوری دیگر درخواست و خواسته محسوب نمی شود نوعی دستور است که باعث ایجاد واکنش هایی در فرد مقابل میشود که مجبور می‌شود یا پرخاشگری کند یا تسلیم امر شما شود. دستور نوعی خواسته است که فرد با قبول نکردن آن سرزنش یا تنبیه می شود. بنابراین اگر فردی بر این عقیده باشد که با قبول نکردن درخواست شما این حالت ها به او دست می دهد آن را یک دستور به شمار می آورد.


3-مطلوب نشان دادن درخواست و پرهیز از دادن احساس گناه


وسعت برخورد کردن و تشویق افراد در هنگام تقاضای کمک یکی از مواردی است که به آن توجه کمتری می شود. مثلاً شما به جای اینکه خواسته خود را اینگونه مطرح کنید که: ببخشید سرتان خیلی شلوغ است اما میشه در این زمینه به من کمک کنید؟ بگویید: من یک میز ساختم و از آنجایی که شما نجار ماهری هستید می خواهم که نگاهی به آن بیندازید و اگر ایرادی دارد به من بگویید. در جمله اول اینگونه به نظر می‌رسد که شما از کسی می خواهید که کار خودش را نصف کاره رها کند و به شما بپردازد در حالی که در مثال دوم مهارت فردی را تایید کرده اید و برایش اهمیت قائل شده اید.

احتمال دارد خواسته شما از کسی باشد که در گذشته برایش کاری کرده اید. در اینگونه شرایط مواظب باشید که جمله تان را به شکلی بیان نکنید که فرد احساس گناه پیدا کند و تصور کند که مجبور است برای تلافی کار شما برای تان قدمی بردارد. سعی کنید هیچ گونه اشاره‌ای به این که قبلاً برای او کار مثبتی کرده و در حقش لطف کرده اید نکنید چرا که این رفتار تان حس بسیار ناخوشایندی به فرد مقابل می دهد. این را بدانید که بهترین راه ارتباط این است که اگر برای فردی کاری انجام می دهید هرگز منتی بر سرش نگذارید و توقع جبران بلافاصله او را نداشته باشید.


4-تکنیک بیان خواسته ها | عدم توقع بیجا و نشان دادن احترام


گاهی شما از افراد درخواست های مربوط به شغل شان را دارید و گاهی این خواسته های شما منطقی است و مشکلی را ایجاد نمی کند مانند این که از دوستی که پزشکی خوانده است یک سوال مربوط به سلامت روان می پرسید اما گاهی این خواسته های شما معقول نیستند و باعث رنج طرف مقابل می گردد. این را بدانید که اگر در بیان نیازهایتان در مورد شغل یک فرد انتظار بیشتری داشته باشید او را مورد آزار و اذیت قرار داده اید. در بیان درخواست های مربوط به شغل افراد زیاده روی نکنید مگر اینکه بخواهید پول آن را پرداخت کنید یا خدمات شخصی خود را با او مبادله نمایید.

اگر می خواهید برای بیان کردن نیازهای تان به سراغ فرد مورد نظر بروید از قبل به او اطلاع دهید که برای صحبت کردن در مورد مسئله مهمی می خواهید وقتش را بگیرید. اطلاع دادن از قبل یعنی احترام گذاشتن به زمان فرد مقابل. نشان دادن احترام و ادب یکی از نکات مهم و اساسی هنگام بیان کردن خواسته ها از فرد دیگری است. مثلا می توانید این شروع کنید که: از آنجایی که شما فرد صاحب نظری در این رشته هستید نظرتان برایم بسیار مهم است.


5-دوری از درخواست های همیشگی و سر راست بودن


اگر در بیان کردن نیازهای خود با یک فرد همیشه زیاده روی کنید قطعا شرایط آسف باری برای او فراهم میکنید. اگر بارها بدون اینکه بخواهید لطف فرد مقابل را جبران کنید از او تقاضای کمک کنید به تدریج با دیدن شما احساس خوشایند نخواهد داشت و سعی می کند هر طور که شده از همنشینی و مصاحبت با شما فرار کند.

بنابراین سعی کنید اگر کسی برایتان کاری انجام داده شما هم لطف و محبت او را جبران کنید و اینگونه نشان دهید که قدردان زحماتش هستید. نکته مهم این است که بدانید یک رابطه همیشه دوطرفه هست و قرار نیست فقط یک نفر به دیگری باج دهد و فرد مقابل همیشه از آن استفاده کند. چرا که اگر رابطه ای این گونه باشد به زودی از هم می باشد.

اگر می خواهید خواسته های خودتان را به صورت پیام یا ایمیل برای کسی بفرستید تمام نکات مهم و حقایق را برایش مطرح کنید و کاملاً مستقیم و صحیح با او حرف بزنید که از او چه خواسته ای دارید و چرا به سراغش آمده اید. در پایان هم از او قدر دانی کنید. گفتن کلمه سپاسگزارم یا ممنونم از محبت شما وقت زیادی نمی گیرد و احساس ارزشمندی و بسیار خوبی به فرد مقابل می دهد.


6-قبول کردن پاسخ منفی و دادن فرصت گریز


گاهی احتمال دارد موقعیت هایی پیش بیاید که شخصی که از او تقاضای کمک داشته اید به شما جواب منفی دهد و راحت درخواستتان را رد کند. اگر کسی تقاضای شما را رد کرد ناراحت نشوید و یا کینه ای با او در پیش نگیرید. چرا که این فرد قطعاً دلایلی برای خودش داشته است. مثلاً حتی اگر از فردی که پولدار است تقاضای مالی دارید و خواسته شما را رد کرده با خودتان اینگونه بیندیشید که شاید همین فرد در مضیقه مالی گرفتار شده یا نگرانی ها و استرس های مالی دارد که نمی تواند به شما کمک کند.
هنگامی که می خواهید نیازهای خود را بیان کنید بهتر است چیزی همچون: اگر این کار وقت تان را نمی گیرد، قادر به انجام این کار من مزاحمت نمی شوم درکتان می کنم و موارد این چنینی را مطرح کنید تا فرد مقابل احساس نکند که مجبور است حتماً خواسته شما را برآورده کند. در چنین شرایطی فرد معذب نمی شود بعد این که نتوانست خواسته شما را برآورده کند شرمنده نمی شود. همین فرصت دادن باعث می شود که شما متوجه شوید که آیا فردی با جان و دل کاری را برایتان انجام داده یا از روی اجبار و تعارف.


7-تکنیک بیان خواسته ها | سپاسگزاری کردن و کمک به دیگران


پس از این که فردی به نیازهای شما جواب داد از او قدردانی کنید و به او بگویید که چقدر بابت لطفی که به شما کرده است خوشحال هستید. در نهایت به او بگویید که حتماً در آینده اگر کاری از دستتان بر می آید برایش انجام خواهید داد و محبتش را جبران می کنید. حتی می‌توانید با دادن هدیه هرچند کوچک قدردانی خود را بروز دهید.
اگر فردی از شما خواسته هایی دارد که قادر به انجام آن برایش هستید حتما این کار را انجام دهید. البته بهتر است بدانید که اگر می خواهید به دیگران کمک کنید و برای آنها سودمند باشید نباید در ازای هر کاری که میکنید از فرد مقابل دائم توقع داشته باشید. مسلما دنیایی که افراد بدون منت به یکدیگر کمک می کنند و خواسته هایشان برای هم دیگر مهم است دنیای زیباتری است.


8-حفظ عزت نفس و به حداقل رساندن ریسک کار


مهمترین عاملی که موقع درخواست کردن از اطرافیان باید به آن توجه کنید این است که عزت نفستان کاملا حفظ شود. مثلاً در مورد افزایش حقوق و درخواست برای ارتقاء شغلی که به هر دلیلی با خواسته شما موافقت نمیشود اصرار های بیش از حد سبب میشود که دیگران طور دیگری در مورد شما قضاوت کنند. حس دلسوزی و ترحم تفکر اطرافیان در مورد اینکه شما آدم ناپخته ای هستید با هر نوع برچسب دیگر از پیامدهای اصرار بیش از حد روی خواسته ای است که در آخر به از بین رفتن عزت نفس و اعتماد به نفس شما می انجامد.

این که شما بارها درخواست کمک از دیگران را بیان کنید اما به نتیجه ای نرسید شاید یکی از دلایلش این باشد که دیگران ممکن است فکر کنند در معرض خطر هستند چند. مثلاً وقتی قرار است بابت وامی که از بانک میگیرید کسی ضمانت شما را به عهده بگیرد این نوع کار پر ریسک است که هرکسی جرات قبول مسئولیت آن را ندارد.


9-عدم استفاده از کلمه های سمی


برای اینکه خواسته خود را قاطعانه و محکم بیان کنید لازم است بدانید که هرگز از کلمه من استفاده نکنید. سعی کنید اینگونه بروز دهید که فقط به فکر خودتان نیستید. در جملات خود توجه تان را روی هدف بگذارید تا نشان دهید که نظر شما خود خواهانه نیست. اگر با کسی مسئله‌ای دارید قبل از شروع بحث سعی کنید آن را کنار بگذارید چرا که عصبانیت فقط شما را غیر منطقی در نظر دیگران جلوه می دهد.

علاوه بر این نیاز است نظرات معقولی را که حتی مخالف خواسته تان باشد بپذیرید. در مورد دیگران به هیچ عنوان قضاوت نکنید و سعی کنید تمرکزتان روی موضوعی باشد که می خواهید در مورد آن صحبت کنید. در بحث هایتان به این شاخه و آن شاخه نپرید و دنبال بردن و باختن نباشید. همچنین به جای اینکه از عبارت هایی مانند من می‌گویم یا من می خواهم استفاده کنید از جملاتی همچون لطف میکنید اگر... یا خوشحال میشوم اگر... و غیره استفاده کنید.


10-تکنیک بیان خواسته ها | شخصی بودن سلیقه


بعضی از نظرات کاملاً شخصی است و درست و غلط بودن در مورد آنها بی معنا است. شما دلتان می خواهد در یک کلبه چوبی اتاقی داشته باشید اما همسفران دیگر شما ممکن است یک هتل لوکس را ترجیح دهند. شما ممکن است غذای مورد علاقه تان غذاهای گیاهی باشد اما هم اتاقی شما ازغذاهای فست فودی خوشش بیاید.

شما در عین حال که به نظر و سلیقه دیگران احترام می گذارید و برای آنها ارزش قائل می‌شوید به سلیقه خودتان هم متعهد هستید. اجازه ندهید دیگران نظر شما را زیر سوال ببرند. همچنین موقعی که شما از دیگران خواسته ای دارید که مطابق با میل و سلیقه آنها نیست آن را بپذیرد و بدانید که آنچه که شما خواسته اید مطابق با علایق آنها نیست پس اصرار بیش از حد نکنید.

چگونه از جواب نه شنیدن ناراحت نشوید


برای هر فردی مشکل است که در مقابل نیازهایی که از دیگران دارد جواب نه بشنود. برخی از نکاتی که کمکت نمی کند تا از رد شدن درخواست توسط دیگران ناراحت نشوید شامل موارد زیر هستند:


1-استفاده از آن برای رشد، دادن حق به دیگران

این را بدانید که قرار است شما با هر بار نه شنیدن و رد شدن درخواستتان فرد محکم تر و استوارتری بشوید. به این ترتیب بیاموزید که قرار است از نه شنیدن هراسی نداشته باشید و مهمتر از آن از آن ناراحت نشوید. خیلی از افراد برای این موفقیت رسیدند که درخواست هایشان متعدد از سوی دیگر آن رد شده است اما ناامید نشدند و به دنبال راه های دیگر رفته اند.
ناراحت شدن شما دلیل خاصی ندارد بلکه بدانید که حق بقیه است که وقتی از آنها خواسته ای دارید همیشه به خواسته تان جواب مثبت ندهند. همانطور که شما حق دارید به خواسته های دیگران همیشه جواب مثبت ندهید دیگران هم چنین حقی دارند. پس برای دیگران هم به اندازه خودتان ارزش قائل باشید.


2-اشنایی با نظرات دیگران و کمک به بازبینی اهداف


جواب منفی به درخواست های شما یک راه موثر برای ارتباط با فرد دیگری است. شنیدن جواب نه به معنی عدم قبول شخصیت شما نمی باشد و صرفاً خواسته ای که دارید رد شده است. بنابراین اعتماد به نفس خود را حفظ کنید و همیشه برای رد شدن خواسته های تان احتمالی را در نظر بگیرید.

ممکن است هدف های نادرستی را برای خود برگزیده باشید و شاید هم از راه دیگری بهتر عمل می کردید. از این رو اگر خواسته ای دارید و قبول شده است زمان آن رسیده که اهداف خود را مورد تجدید نظر قرار دهید و از کارایی و درستی آن اطمینان پیدا کنید.


3-تکنیک بیان خواسته ها | کمک به فروتنی و افزایش خلاقیت


احتمال دارد بارها پس از اینکه خواسته ای را بیان کردید جواب منفی را از فرد مقابل شنیده باشید و احساس ناخوشایندی حس کنید. اینکه شما چه برخوردی داشته باشید می تواند تا حد زیادی میزان لجبازی یا وسواس شما را آشکار کند. شما نباید زود ناامید و غمگین شوید و نباید فروتنی خود را از یاد ببرید. هر بار که جواب منفی می شنوید میزان تواضع خود را بیشتر کنید و به این فکر کنید که این یک امر نرمال است. همچنین درمورد حق به جانب بودن بخوانید.

هنگامی که از یک راه خاص به خواسته خود نرسید به روش های دیگر فکر کنید. این تهدید می تواند به یک فرصت مناسب برای بالا بردن خلاقیت شما تبدیل گردد. بسیاری از خلاقیت ها در محدودیت ها شکل گرفته اند. هر چند این موضوع از نگاهی دیگر هم قابل بررسی می باشد. به عنوان مثال اگر فردی نزدیک به شما صحبت هایتان را نمی‌پذیرد با روش های دیگر و با خلاقیت و کسب مهارت او را متوجه نگاه خود کنید.

 
سخن آخر درمورد تکنیک بیان خواسته ها

یکی از مهمترین مهارت های ارتباطی است که بدانید چگونه با فرد مقابل صحبت کنید و خواسته ها و نیازهای خود را مطرح کنید. دانستن مهارت های ارتباطی به شما کمک زیادی برای موفقیت در زمینه های اجتماعی و شغلی و روابط بین فردی تان می کند. بنابراین اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که نمی دانید چگونه نیازهای خود را در هر رابطه مطرح کنید لازم است که آموزش مهارت های ارتباطی به کمک یک روانشناس با تجربه را در اولویت خود قرار دهید.


منبع: حامی هنر زندگی

قانون ارتعاش چیست؟ | تقویت ارتعاشات مثبت

قانون ارتعاش یکی از قوانین مهم دنیا است که با استفاده از این افراد می توانند به خواسته ها و آرزوهای خود برسند. اگر ارتعاشات افکار شما در جهت آرزوها و خواسته هایتان باشد می توانید آنها را به سمت خودتان جذب نمایید ما اگر این ارتعاش برخلاف آرزوها باشد از آنها دور می‌شوید. قانون جذب به نوعی قانون ارتعاش است و یکی از دلایلی که باعث می‌شود افراد از این قانون نتیجه نگیرند این است که قانون ارتعاش را نمی‌دانند. بنابراین اگر فردی بتواند افکارش را در جهت قانون ارتعاش مثبت بیاورد سریع تر به خواسته هایش می رسد.
قانون ارتعاش چیست؟
یکی از مسائل مهم در قانون جذب فرکانس یا ارتعاش می باشد. هنگامی که با این مفهوم در قانون جذب آشنا می شوید می توانید تصمیمات خود را تغییر دهید و از این رو نتایج جدیدی هم میگیرید. ارتعاش در قانون جذب شبیه به دکل است. این تشابه به این علت است که هر موجی که از دکل خارج شود نیرویی دارد که با دور شدن از آن کم می گردد.
در واقع بدن انسان هم در هر لحظه با فرکانس های گوناگونی می لرزد و در نتیجه به خود بدن برمی گردد و این قانون جذب است که می گوید شما آن چیزی می شوید که متوجه آن هستید. ارتعاشی که از بدن انسان ساطع می گردد محدودیتی ندارد اما ارتعاش ساطع شده از دکل‌های مخابراتی محدودیت‌هایی همچون کاهش برق در فواصل بلند مدت از تأسیسات و... را دارند.
ارتعاشی که شما به سمت دوستتان ارسال می کنید هر محدودیتی از هر نوعی که باشد را از میان برمی دارد و آن را احساس می‌کند. می توانید به خاطراتی فکر کنید که بارها برایتان اتفاق افتاده مثلاً شما دلتان خورشت قیمه می‌خواست و دو روز بعد در منزل یکی از دوستانتان دعوت می شوید که این غذا را پخته است یا دوست داشتید تا پایان سال ۲۰۶ بخرید و همین اتفاق برایتان افتاد.
اما لحظاتی هم اتفاق افتاده که چیزی را در زندگی دوست نداشتید یا از آن بسیار فرار می کردید یا مقاومت می کردید اما به سمت تان جذب شده است. مثلاً ترس از این داشتید که فلان مریضی را نگیرید ولی دچار آن شدید یا می خواستید چکتان برگشت نخورد اما این اتفاق افتاد.
آیا با قانون جذب میتوان به خواسته ها رسید؟
جواب این سوال می تواند هم بله و هم خیر باشد. شما در هر جهتی که از این قانون استفاده می‌کنید تاثیراتش را در زندگی مشاهده می کنید. فقط کافی است که تمرکز خود را بر روی خواسته هایتان قرار دهید و در مسیر آن شروع به حرکت کنید و آن گاه متوجه می شوید که بیشتر از انتظار تان به اهدافتان می رسید. قبل از اینکه با ارتعاش آشنا شوید بهتر است در مورد قانون جذب مطالبی بدانید.
1-قانون ارتعاش و قانون جذب
این قانون همیشه وجود دارد به عبارت دیگر این قانون یعنی اینکه هر چیزی مشابه خود را جذب میکند. قانون جذب می گوید که انرژی فکر و انرژی که هر فردی منتشر می‌کند انرژی مشابه خود را جذب می‌کند. در نتیجه افراد بر اساس فکرها و انرژی هایی که منتشر می‌کنند هر چیز را در همان سطح زندگی شان وارد می‌کنند.
به زبان ساده تر شما به هر چیزی که آگاهانه توجه داشته باشید آن را به زندگی وارد می کنید. این قانون جهانی یک اصل قدیمی دارد که بزرگترین و عالی ترین متفکران گذشته بدون آگاهی از پایه و اساس علمی آن از آن استفاده می‌کردند. خوشبختانه این روزها به لطف افزایش سطح آگاهی انسان ها به این قانون دسترسی دارند و حالا دیگر همه برای ایجاد تغییرات اساسی در زندگیشان می توانند از این قانون استفاده کنند.
با افزایش علم درباره فیزیک کوانتومی شناخت افراد از قانون جذب بیشتر می‌شود. لازم نیست که تمام جزئیات پیچیده فیزیک کوانتومی را بدانید تا درک کنید که این کار چگونه کار میکند. هرجا که هستید بعداً و کل وجود شما از انرژی ساخته شده است. حتی افکار شما هم شامل این قضیه می شود. هر چیزی که در این دنیا وجود دارد از چه چیزی رو ناخن دست گرفته تا دورترین ستاره در دورترین کهکشان در جهان هم از انرژی خالص درست شده است این فقط یک نظریه نیست بلکه یک واقعیت برای رسیدن به آرزوها و رویاها است.
2-قانون ارتعاش | این قانون چگونه کار میکند؟
قانون جهت همیشه در حال کار است فارغ از اینکه شما را باور داشته باشید یا نداشته باشید. افراد به طور دائم بر اساس چیزهایی که در جهان منتشر می‌کنند هر زمان چیزهایی را هم وارد زندگی شان می کنند. روی هر چیزی که متمرکز شوید آن چیزی زیاد می‌شود. افکار شما واقعیت‌های زندگیتان را می‌سازند. اگر افکار و احساسات منفی دارید یعنی انرژی منفی منتشر می‌کنید. از اتفاق های منفی آدمهای منفی و چیزهای منفی را به زندگیتان جذب می کنید.
3-احساسات مثبت و انرژی مثبت
اگر افکار و احساسات مثبت دارید یعنی انرژی مثبت منتشر می‌کنید. در نتیجه اتفاق های آدم های مثبت و چیزهای مثبت را به زندگیتان جذب می کنید. پایه و اساس استفاده از این دانش برای ایجاد تغییر در زندگی فهمیدن این نکته است که شما دارید این قانون جهانی را به کار می‌برید حتی اگر آن را نمی شناسید. شما تولید انرژی را چه مثبت و چه منفی در جهان پخش می کنید.
چیزهای مشابه همانند یکدیگر را جذب می کنند. هر چیزی که در دنیا منتشر کنید همان به سمتتان برمی گردد شما در همین لحظه هم دارید انرژی منتشر می‌کنید درست در همین لحظه. در این رابطه مطالعه قانون باور نیز پیشنهاد می شود. اگر می‌خواهید به زندگی دلخواهتان برسید باید از انتشار انرژی منفی دست بردارید و به جای آن باید دائم انرژی مثبت منتشر کنید.
خیلی راحت با عوض کردن فکرتان گفتارتان و از همه مهمتر احساساتتان می توانید استاد موفق این قانون شوید. یادتان باشد که این فرآیند مانند به کار گرفتن ماهیچه ضعیف و رشد نکرده در بدن است. به زمان نیاز دارد تا تبدیل به ماهیچه قدرتمند شود و به آن طبیعت ثانوی خود برسد.
منظور از ارتعاش چیست؟
وقتی از ارتعاش حرف میزنید در واقع توجه شما بر اساس رویدادهای زندگیتان جلب می شود چرا که در واقع همه چیز بر مبنای این قانون است. بسیاری از افراد خصوصیات ارتعاشی صوت را درک می کنند. درواقع وقتی نت بم و عمیق سازتان با صدای بلندی ایجاد می‌شود می‌توانید طبیعت ارتعاشی صدا را احساس نمایید. شما می‌خواهید درک کنید که هر وقت صدایی می شنوید تفسیر تان از ارتعاش است.
1-ارتعاش همان احساسات درونی شما است
تمام حس های بدن مانند دیدن شنیدن بو کردن چشیدن و لامسه به این علت وجود دارند که هر چیزی در تابلوی کائنات ارتعاشی است و حواس مادی این ارتعاش را ایجاد می‌کند و درک حسی تان را از آن ارتعاش ارائه می‌دهد. وقتی که درک می کنی که در دنیای تپنده ارتعاشی و دارای هماهنگی های پیشرفته زندگی می کنید و در ته وجودتان از چیزهایی مرتعش می شوید که در تبادل و هماهنگی ارتعاشی کامل تلقی شده‌اند آنگاه به تدریج ارتعاش را به شکلی درک می کنید که سعی در نشان دادن آن دارید.
هر چیزی که وجود دارد خاک هوا و در جسم تان همه دارای حرکت ارتعاشی هستند و تمام آنها تحت تأثیر قانون پرقدرت جهت کنترل می‌شوند و اگر هم می‌خواهید انتخاب کنید باز هم نمی‌توانستید چراکه نیازی به انتخاب شما نیست و قانون جذب این کار را می کند. این قانون پیوسته ارتعاشات یکسان و همانند را در کنار هم به وجود می آورد و هر چیزی را که ماهیت ارتعاشی اش متفاوت است رد می کند.
در این رابطه مطالعه مقاله روش جذب خوش شانسی با قانون جذب پیشنهاد می شود. در بین انواع ارتعاشات احساستان ابز همه قدرتمند تر و مهم تر است و به افکار شایع شما واکنش زیادی نشان می دهد. این را بدانید که دنیای غیر مادی ارتعاشی است و در بیرون از طبیعت ارتعاشی تان چیز دیگری نیست یعنی همه چیز تحت قانون جذب به اداره می شود.
2-قانون ارتعاش |  شما منشاء ارتعاشات هستید
چه بخواهید چه نخواهید تعیین کننده اتفاقات مهم در زندگی تان هستید. نمی توانید ارتعاشی تان را متوقف کنید چرا که همیشه در حال ساطع کردن ارتعاش هستید و قانون جذب هم همیشه به ارتعاشات پاسخ می‌دهد. برخی از افراد می‌گویند "چرا من چیزهایی را که می خواهم نمی توانم داشته باشم".
یک دلیل آن این است که آن ها مدام در حال تهیه کردن فهرست ناخواسته هایشان هستند. نوع احساس شما نشان از تبادل ارتعاشی تان دارد. شما فقط در این جسم مادی تان نیستید بلکه فراتر از آن هستید. بخش عظیم تر شما غیر مادی ناب مثبت نیروی الهی منش انرژی عشق و مهر همیشه ثابت است و این همان چیزی که شما هستید و بخشی از آن هوشیاری برای قرار داشتن در این جسم مادی طراحی شده است.  
روش فرستادن ارتعاش مثبت به کائنات
همیشه بخش غیر مادی وجودتان است که قانون جذب به آن پاسخ می دهد. درک کنید که منشا همیشه درون شما جایگاه دارد شما نمی‌توانید خودتان را از آن دور کنید. می توانید به خوبی خودتان را جدا کنید اما منشا درون شماست و همیشه آنجا است و با نوع احساستان که از افکارتان نشأت می‌گیرد می‌تواند بگویید آیا در آن لحظه برای منشا در گشوده اید یا خیر.
وقتی که خودتان را دوست داشته باشید یا دیگری را، در هم ترازی کامل با منشأ درونی می باشید. وقتی احساس تنفر و خشم نسبت به کسی یا خودتان داشته باشید به هیچ وجه به معادله ارتعاشی منشاتان نزدیک نمی شوید. تفاوت بین کسی که اجازه می‌دهد باشید و کسی که به واقع هستید با عواطف منفی تان برای شما مشخص می شود.اکنون که متوجه قانون جذب یا ارتعاشات شدید بهتر است بدانید داشتن افکار مثبت برای رسیدن به هدف الزامی است. در ادامه روش های جذب ارتعاش مثبت آمده است.
1-در مورد خواسته ها و آرزوهایتان صحبت کنید
یکی از تکنیک هایی که سبب می‌شود بتوانید از قانون ارتعاشات به راحتی استفاده کنید این است که در مورد چیزهایی که می‌خواهید وارد زندگی انسان شود و آرزوها و اهداف خود صحبت کنید. قدرت کلام را دست کم نگیرید، از اینرو مراقب هر کلمه ای که از زبان تان جاری می‌شود باشید.
بهتر است هنگام صحبت کردن در مورد خواسته های تان از قدرت تجسم خلاق و تخیل استفاده کنید. آنچه را که می خواهید مخصوصاً شب ها قبل از خواب در ذهن خود مجسم کنید و به احساس تان در آن لحظه توجه کنید. احساس اینکه چیزی را ندارید باعث فرستادن قویترین به جهان می شود. هر موقع که می توانید در مورد خواسته های تان صحبت کنید و ببینید که چه احساسی پیدا میکنید. اگر احساس شما مثبت بود یعنی که به درستی از قانون ارتعاشات پیروی کرده‌اید.
2-استفاده از جملات و عبارات تاکیدی مثبت
یکی از تکنیک هایی که باعث می‌شود بتوانید به درستی از این قانون استفاده کنید و ارتعاش هماهنگ با خواسته های تان را به کاری را بفرستید استفاده از جملات تاکیدی مثبت است. اگر دقت کرده باشید کسانی که مدام از بیماری فرق یا بی وفایی آدمها صحبت میکنند دقیقاً همان چیزها هم در زندگیشان وجود دارد و برعکس کسانی که انرژی مثبتی دارند و برای هر اتفاقی معنایی پیدا می کنند از سلامتی و ثروت بیشتری برخوردارند.
بنابراین کلام شما هم می‌تواند زندگیتان را در جهت مثبت تغییر دهد و هم نابودتان کند در هر حال انتخاب با شماست. برای اینکه جملات تاکیدی به شکل صحیح استفاده کنید بهتر است راه گفتن و نوشتن آن را بدانید. اول از همه توصیه میشود که جمله انتخاب کنید که حالتان را خوب کند. این بستگی به شما دارد که چه جمله ای برای تان بهتر است. سعی کنید تا حد امکان جمله تاکیدی مثبت به زمان حال باشد. جملات تاکیدی مثبت برای کودکان نیز موثر است.
3-استفاده از تصویر سازی ذهنی و تجسم خلاق
یکی از راه هایی که می توانید احساسات خوبی را ایجاد کنید این است که از آموزش تصویر سازی ذهنی و تجسم خلاق استفاده کنید. در تجسم و تصویرسازی قدرت زیادی نهفته است ست که بهتر است آن را در جهت مثبت استفاده کنید. برای اینکه بتوانید از این قدرت استفاده کنید در یک توپ و آرام بنشینید و در مورد چیزهایی که می‌خواهید فکر کنید.
اگر بتوانید از این قدرت استفاده کنید ارتعاش به شدت قوی را به جهان فرستاده اید. طبق قانون افراد تبدیل به همان چیزی می شوند که اکثر اوقات به آن فکر می‌کنند. کنترل افکار می تواند در اوایل کار سختی باشد مخصوصا اگر مدت‌هاست که به افکار منفی عادت کرده‌اید.
اما با تصویر سازی این کار به مرور زمان برایتان راحت تر می شود. شما می توانید قبل از اینکه از تجسم خلاق استفاده کنید هر آنچه را که دوست دارید وارد زندگیتان شود مانند فرد مورد علاقه خانه مورد علاقه یا ماشینی که دوست دارید در یک کاغذ بنویسید.
4-قانون ارتعاش با ایجاد انگیزه
شاید در اطراف شما افراد منفی باشند که دائما از فقر بیماری و مشکلات صحبت می کنند. این افراد ممکن است به قادرید با هیجان مسائل و مشکلات زندگی شان را به شما توضیح دهند که فکر کنید جهان برای همه اینگونه است و اعتقاد خود را به قانون جذب و ارتعاشات از دست بدهید.
در این زمان بهتر است که افکار و هیجانات مثبت خود را حفظ کنید .آموزش و تمرین روش های پرورش افکار مثبت را از همین امروز شروع کنید. برای تقویت آن همچنان است کتاب ها و فایل های صوتی و یا کلیپ هایی در این زمینه کمک بگیرید. این کار باعث حفظ و افزایش  انگیزه در شما می شود. حتی می توانید در این زمینه در کارگاههایی با همین عنوان شرکت کنید. شما قطعاً مثال هایی از افرادی را می شنوید که است. صفر به همه جا رسیدند و همین عامل انرژی بخش برای ادامه حرکتتان می شود.
5-استفاده از قانون شکرگزاری
یکی از قدرتمند ترین راه ها برای فرستادن ارتعاش مثبت و استفاده از این قانون در جهت جذب خواسته ها این است که همیشه سپاسگزار چیزهای کوچکی باشید که وارد زندگیتان شده است. مثلاً شما ممکن است که دوست داشته باشید در خانه بسیار بزرگ زندگی کنید اما خانه ای که اکنون به دست می آورید کوچک است. بهتر است به جای اینکه گله و شکایت کنید سپاسگذار همین خانه کوچک باشید تا بهتر از آن سراغ تان بیاید.
علاوه بر این که می توانید برای داشته هایتان از این قانون استفاده کنید می توانید حتی برای چیزهایی که ندارید و دوست دارید داشته باشید هم شکرگزار باشید. توصیه می‌شود که برای اینکار یک دفتر شکرگزاری داشته باشید و تمام نعمت هایتان را در آن بنویسید و هر لحظه که خواستی سعی کنید بابت آن از خداوند سپاسگزار باشید. این را بدانید که سپاسگزاری یکی از قویترین ارتعاشاتی است که می توانید به جهان ساطع کنید.

قانون ارتعاش | سخن آخر
قانون ارتعاشات یکی از قدرتمندترین قوانین در جهان است که انسانهای زیادی امروزه با اعتقاد به آن توانسته اند به موفقیت ها و دستاوردهای چشمگیری برسند. یکی از راههای استفاده از این قوانین کنترل و مدیریت افکار و باورهای منفی است. شما ممکن است که در شرایط خاص تحت تاثیر افکار و باورهایی قرار بگیرید که از دوران کودکی به علت تربیت نادرست در ذهنتان شکل گرفته است. بنابراین تغییر آن به راحتی امکان پذیر نیست و نیاز است که در این زمینه از یک درمانگر باتجربه کمک بگیرید.


منبع: حامی هنر زندگی

جلوگیری از اتلاف وقت با استفاده از روش های کاربردی

جلوگیری از اتلاف وقت زمانی اهمیت می یابد که بسیاری از افراد از کمبود وقت شکایت می کنند و اغلب به هیچ کدام از کارهای خود نمی رسند. آیا با وجود اینکه می دانید وظایف مهمتر و فشرده تری دارید در مورد اطلاعات بی مورد تحقیق می کنید یا در اینترنت گشت می زنید؟ اگر جواب مثبت است وقت آن رسیده است که بپذیرید تمایل برای به تعویق انداختن کارها دارید؛ این یعنی اتلاف وقت. کلید مدیریت موثرتر زمان این است که حواس پرتی ها را به حداقل برسانید. هرآنچه که محرک اضافی و غیرضروری ارائه می دهد را از تیررس خود دور نگهدارید. بر مهمترین وظایفی که باید انجام دهید تمرکز کنید. راهی مطمئن برای سنجش بهره وری خود بیابید. با مشاهده پیشرفت خود خواهید دید انگیزه مضاعف برای جلوگیری از اتلاف وقت پیدا می کنید.
چرا زمان را تلف می کنیم؟
افراد ترجیح می دهند انتخاب هایی داشته باشند که با کمترین مقاومت روانی همراه باشد. به عبارت ساده وقتی چندین مسیر دارید که به مقصد معینی منتهی می شوند، تمایل دارید ساده ترین راه را انتخاب کنید. به طور مثال وقتی بین کار روی یک پروژه و اتلاف وقت یک حق انتخاب داشته باشیم، اتلاف وقت را انتخاب می کنیم. زیرا این کار آسان تر است. اگر از کاری که انجام می دهید خوشتان نمی آید یا آن را خسته کننده می بینید، شانس اتلاف وقت افزایش می یابد و بالعکس.
جلوگیری از اتلاف وقت چطور ممکن است؟
زمان خود را مدیریت کنید. برخی از افراد با مدیریت بودجه، در تشخیص اینکه چقدر پول به دست می آورند و هزینه های ماهانه آنها چقدر است، مهارت دارند. شما می توانید همین حسابداری را با وقت خود انجام دهید. به مدت یک هفته به زمان صرف شده برای انجام کارهای روزمره مانند شستن سینک پر از ظرف، شستن لباس های زیاد و مرتب کردن تختخواب خود دقت کنید. معمول است که افراد مدت زمان انجام کارهای ساده را بیش از حد ارزیابی می کنند و مدت زمان لازم برای انجام کارهای بزرگتر را نیز دست کم می گیرند.
اگر یادداشت کنید و ببینید چگونه زمان خود را صرف می کنید، به شما در مدیریت بهتر کمک می کند. به شیوه و چگونگی انجام کار دقت کنید. ببینید هر مرحله چقدر طول می کشد. تمام تلاش خود را برای برآورد واقعی زمان صرف شده به کار ببندید. در پایان کار کمی زمان اضافی در نظر بگیرید که اگر کارها طبق برنامه پیش نرفت، زمان برای اتمام داشته باشید.
1- تعیین اهداف
برای رسیدن به خواسته ها در زندگی، طبیعی است که اولین قدم تعیین اهداف باشد. اینکه دقیقا به کجا می خواهید برسید؟ برای زندگی خصوصی و حرفه ای خود اهداف تعیین کنید. آنچه می خواهید را مکتوب کنید. آیا می خواهید چندکیلو از وزنتان را اضافه یا کم کنید؟ می خواهید مدارج بالاتر تحصیلی و شغلی را طی کنید؟ وقت بیشتری را با دوستان و خانواده بگذرانید؟ سرگرمی های جذاب را امتحان کنید؟ هرچه که باشد اهداف را یادداشت و در فواصل منظم به آنها رجوع کنید. از افزایش تمرکز روی اهداف خود غافل نشوید. هنگامی که اهداف اصلی خود را تعیین کردید، آن ها را به کارهای کوچکتری تقسیم کنید که بتوانید به طور مداوم برایشان تلاش کنید.
2-اولویت ها را تعیین کنید
همه ما وظایفی داریم که اهمیت متفاوتی دارند. برخی از کارها باید فورا انجام شوند و سایر کارها نه. لیستی از وظایف را بنویسید و آنها را در یکی از ۴ دسته قرار دهید:
وظایفی که مهم و ضروری هستند، ابتدا باید انجام شوند.
کارهایی که مهم هستند اما فوری نیستند باید بعداً انجام شوند.
وظایفی که مهم نیستند اما فوری هستند در یک دسته جداگانه قرار می گیرند.
مواردی که نه مهم هستند و نه فوری، در رده نهایی قرار می گیرند. با این شیوه تا حد امکان تعداد و زمان لازم برای انجام کارهای مهم و ضروری را در اختیار خواهید داشت. هنگامی که وقت خود را صرف کارهای مهم اما فوری نمی کنید، زندگی شما متعادل تر خواهد شد.
3- به یک برنامه زمانبندی عمل کنید
شما اهداف خود را تعیین کرده اید. نحوه گذراندن زمان خود را معین کرده اید و آنچه را که باید انجام شود اولویت بندی نموده اید. حالا برنامه ریزی کنید؛ اما مهم این است که انعطاف پذیر باشید. آیا بهترین نسخه کار خود را صبح زود انجام می دهید یا بعد از ظهر؟ دوست دارید عصرها وقت آزاد داشته باشید؟ شما خودتان را بهتر می شناسید. در صورتیکه پروژه بزرگی در اختیار دارید آیا دوست دارید آن را یکجا انجام دهید یا ترجیح می دهید در یک زمان و در چند روز متوالی آن را به اتمام برسانید؟
بهتر است نقاط قوت خود را شناسایی کنید و مواقعی کار کنید که می دانید بیشترین بهره وری را خواهید داشت. اگر شیوه شما کارساز نیست از ایجاد تغییرات نترسید. بالاخره زمانی را پیدا می کنید که برنامه ای مناسب برای کارهای شغلی و غیرکاری شما باشد.
4- ابتدا با کارهای سخت شروع کنید
اگر کار یا پروژه ای دشوار در پیش دارید به احتمال زیاد وسوسه شوید که انجام سخت ترین قسمت ها را به تعویق بیندازید. بهتر است هرچه سریعتر بخش های مشکل را از سر راه بردارید تا بقیه روز انرژی ذهنیتان صرف فکر کردن به آن نشود. کارشناسان مدیریت زمان بر این استراتژی تاکید می کنند که پس از انجام کارهای دشوار، شرایط برای شما بسیار راحت خواهد بود. احساس بهره وری بیشتری خواهید کرد و سپس وقت آزاد خواهید داشت تا قسمت های ساده تری از پروژه خود را به عهده بگیرید. لذت هیچ چیز با از سر راه برداشتن کارهای سخت قابل مقایسه نیست. امتحان کنید. متوجه خواهید شد که یک کنترل کننده اصلی استرس است.
5- آهسته پیش بروید
شاید به نظر برسد کندی در انجام کار، برای مدیریت زمان کاملاً مضر باشد اما تلاش برای انجام بیش از حد سریع یا انجام همزمان کارهای پیش پا افتاده، می تواند منجر به اتلاف وقت شود. مطالعات نشان داده است که تنها ۲ درصد از مردم می توانند چند کار را با روش های واقعا موثر و صرفه جویی در زمان انجام دهند. آهسته پیش رفتن علاوه بر اینکه باعث می شود تمرکز بهتری داشته باشید، استرس را نیز کاهش می دهد. سرعت آهسته تر به شما این فرصت را می دهد تا اطمینان حاصل کنید همه کارها را به طور کامل و صحیح انجام می دهید. در نتیجه مجبور نیستید به عقب برگردید و اشتباهات را تصحیح یا برطرف کنید که در نهایت زمان بیشتری می برد.
6- فرم ارزیابی شخصی تهیه کنید
در طول ارزیابی، آنچه را که در یک ساعت گذشته انجام داده اید مد نظر قرار بدهید. فعالیت ها می تواند از یک حرکت روزانه ورزشی گرفته تا مطالعه برای یک آزمون یا گذراندن یک ساعت جلوی تلویزیون متغیر باشد. در مورد نحوه گذراندن این ساعت با خودتان صادق باشید و به میزان اتلاف وقت خود دقت کنید. پس از محاسبه میزان اتلاف وقت، از خود بپرسید که آیا آن را در طول هفته تکرار کرده اید یا خیر. این سوال اساساً به دنبال این است که میزان مولد و مفید بودن کارهای روزانه ی شما را بصورت عینی به شما نشان دهد. داشتن یک گزارش مکتوب برای اینکه ببینید چند ساعت را تلف کرده اید و چند ساعت از اتلاف وقت جلوگیری کرده اید، یک ابزار انگیزشی موثر محسوب می شود.
7- از قانون ۲ دقیقه ای پیروی کنید
استفاده از قاعده ۲ دقیقه ای توسط دیوید آلن در کتاب "انجام کارها" مرسوم شد. طبق قاعده، اگر با کار یا شغلی روبرو شدید که برای انجام آن کمتر از ۲ دقیقه زمان نیاز است، باید آن را همان جا و بدون تعویق انجام دهید. استدلال دیوید آلن این بود که به خاطر سپردن کار و بعدا به خاطر آوردن آن و پیدا کردن زمان انجام دادن، بیشتر از ۵ دقیقه زمان می برد. در برخی موارد حتی بعید نیست آن را کاملاً فراموش کنید.
برای عنوان مثال در حال استراحتید و ایمیلی دریافت می کنید که نیاز به پاسخ سریع دارد. پاسخ را به بعد موکول نکنید. فوراً انجامش دهید. یا یک تماس تلفنی را ناگهان به خاطر می آورید. تلفن را بردارید و تماس بگیرید. به عنوان یک قاعده کلی، اگر می توانید یک کار را سریع و در زمان کوتاهی انجام دهید، همانجا آن را انجام دهید. تعلل نکنید.
8- کاری را انجام دهید که دوستش دارید
موثرترین راه برای جلوگیری از اتلاف وقت این است که روی کاری که دوست دارید متمرکز شوید. نیازی نیست کاری را که دوست دارید به عنوان یک کار تمام وقت انجام دهید. به عنوان مثال، اگر می خواهید یک کسب و کار را اداره کنید می توانید پیشرفت کوچکی را نسبت به آغاز رویای خود، حتی با انجام یک کار تمام وقت بی ربط شروع کنید. انجام کاری که دوست دارید به عنوان یک کاتالیزور برای نادیده گرفتن مواردی است که وقت شما را هدر می دهد. کار بر روی چیزی که دوست دارید باعث افزایش آدرنالین می شود و متعاقب آن به شما کمک می کند تا سایر عوامل مزاحم را از بین ببرید.
9- از مسدود کردن زمان استفاده کنید
در صورت امکان در محدوده زمانی مشخص کار کنید. به عنوان مثال، می توانید یک ساعت اول روز خود را برای یادگیری و پیشرفت در زمینه تخصص خود تنظیم کنید و سپس متوقفش کنید. یک ساعت دیگر برای انجام هر کاری که مربوط به اهداف بلند مدت است را انجام دهید و باز متوقفش کنید. ساعت سوم را صرف بررسی ایمیل ها و کارهایی که انرژی کمتری لازم دارد کنید.
10- شب ها به اندازه کافی بخوابید تا در طول روز خسته و تنبل نباشید
در ساعات کاری طولانی از میزان بهره وری خود نهایت استفاده را بکنید. گاهی اوقات بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که برای پیاده روی، خوردن یک وعده غذایی یا صحبت با یک دوست برای چند دقیقه کار را متوقف کنید. تبعا همه افراد برای تجدید نیرو و حفظ کیفیت کار، به وقفه های کوتاه و خواب خوب احتیاج دارند.
شیوه هایی برای جلوگیری از اتلاف وقت در عصر اینترنت
از اینترنت دور بمانید. با وجود اینترنت تعجبی ندارد که افراد دائماً با تمایل برای بررسی مطالب مختلف نشانه گذاری شده، مبارزه کنند. هنگامی که می دانید باید از اتلاف وقت جلوگیری کنید، اجتناب از اینترنت راهی مهم برای جلوگیری از تعویق کارها است. اگر اراده شما به تنهایی نمی تواند شما را از اینترنت باز دارد یا اگر کارهایی که باید انجام دهید به هر حال شامل استفاده از اینترنت می شود، می توانید ابزارهای مسدود کننده را برای مرورگرهای مختلف غیرکاری، نصب کنید. وقتی نیاز به تمرکز دارید، برنامه را روشن کنید و اجازه دهید برنامه به جای شما آنها را مسدود نگه دارد.
شیوه هایی برای جلوگیری از اتلاف وقت در عصر اینترنت
از اینترنت دور بمانید. با وجود اینترنت تعجبی ندارد که افراد دائماً با تمایل برای بررسی مطالب مختلف نشانه گذاری شده، مبارزه کنند. هنگامی که می دانید باید از اتلاف وقت جلوگیری کنید، اجتناب از اینترنت راهی مهم برای جلوگیری از تعویق کارها است. اگر اراده شما به تنهایی نمی تواند شما را از اینترنت باز دارد یا اگر کارهایی که باید انجام دهید به هر حال شامل استفاده از اینترنت می شود، می توانید ابزارهای مسدود کننده را برای مرورگرهای مختلف غیرکاری، نصب کنید. وقتی نیاز به تمرکز دارید، برنامه را روشن کنید و اجازه دهید برنامه به جای شما آنها را مسدود نگه دارد.
1- صندوق ورودی ایمیل خود را بسته نگه دارید
نظرسنجی از کارکنان مایکروسافت نشان داد که آنها به طور متوسط ​​ده دقیقه برای پاسخ دادن به یک ایمیل و سپس پانزده دقیقه بعدی روی تمرکز بر وظایف موردنظر وقت صرف می کنند. اگر واقعاً نیاز دارید که روی یک کار خاص تمرکز کنید، پاسخ خودکار را برای ایمیل خود تنظیم کنید. تا زمانی که کار را تمام نکرده اید از بررسی آن خودداری کنید. همین اصل اساسی در مورد پیام های فوری، اعلان های شبکه های اجتماعی، هشدارهای تلفن و غیره نیز کاربرد دارد. این حواس پرتی ها باعث می شود کارها به تعویق بیفتند. حتی اگر اضطراب ناشی از چک نکردن گوشی به عنوان یک عامل حواس پرتی عمل نمی کند، باز هم بهتر است تلفن خود را کاملاً خاموش کنید.
2- برای جلوگیری از اتلاف وقت از یک دستگاه استفاده کنید
جابجایی بین لپ تاپ برای کار روی صفحه، تلفن برای بررسی ایمیل و یک رایانه دستی برای چک کردن دستورالعمل برای صرفه جویی در وقت فاجعه است. هر بار که بین دستگاه ها جا به جا می شوید، احتمالاً یکی دو مورد حواس شما را پرت می کند که سپس باید دوباره تمرکز کنید. این وقفه ها منجر به اتلاف وقت زیادی خواهد شد. تا آنجا که ممکن است سعی کنید قبل از شروع به کار، هر چیزی را که نیاز دارید در یک دستگاه جمع آوری کنید تا بتوانید با همان یکی کار کنید.
3- برای جلوگیری از اتلاف وقت برنامه روزانه بنویسید
همه برنامه ریزی ها با داشتن تقویم کاری، کامل انجام می شود. وقتی برای تکمیل یک کار خاص تلاش می کنید پنج دقیقه وقت بگذارید تا یک لیست، طرح کلی یا برنامه زمان بندی مناسب برای انجام آن تهیه کنید. با اختصاص یک بازه زمانی قابل کنترل، به احتمال زیاد خود را برای انجام کار آماده نگه می دارید. این تمرین می تواند برای همه چیز از مسئولیت های خانه و خانه داری گرفته تا مشاغل اداری مفید باشد.
سعی کنید تا جایی که می توانید وظایف مشابه را با هم گروه بندی کنید. به عنوان مثال شما نیاز به تهیه مواد غذایی آنلاین دارید. سعی کنید همه را در یک سبد خرید انجام دهید. این شما را از انجام دوباره ی ارتباط با گوشی برای کارهایی که به راحتی می توانند همزمان انجام شوند، نجات می دهد و در وقتتان صرفه جویی می شود.  
مدیریت گوشی های هوشمند برای جلوگیری از اتلاف وقت
گوشی های همراه، ابزاری برای حواس پرتی است. مقاومت در برابر وسوسه بررسی پیام های گوشی، نبرد آسانی نیست. مشکل در بررسی ساده یک پیام هم نیست. مساله این است که هنگامی که تلفن را روشن می کنید، نه تنها پیام متنی را می خوانید بلکه به سایر اعلان های موجود نیز نگاه می کنید.
وقتی متوجه می شوید که شخصی از عکس اینستاگرام شما خوشش آمده است یا برایش نظری نوشته است. بیست دقیقه دیگر را صرف پیمایش در خبرنامه می کنید. به همین آسانی در تله اتلاف وقت گیر می افتید.به دلیل تزریق دوپامین، احساس خوبی داشته باشیم. همین روند مکرر تزریق دوپامین منجر به چک کردن مداوم اعلانات گوشی می شود. سعی کنید تلفن را دور از خود قرار دهید.
چگونه می توان اتلاف وقت با تلفن همراه را مدیریت کرد؟
بررسی اعلانات باعث می شود به دلیل تزریق دوپامین، احساس خوبی داشته باشیم. همین روند مکرر تزریق دوپامین منجر به چک کردن مداوم اعلانات گوشی می شود. سعی کنید تلفن را دور از خود قرار دهید. اعلانات را خاموش کنید. همچنین سعی کنید با سرگرم کردن خود یا انجام کارهای دیگری که شما را مشغول نگاه می دارد از دسترسی به گوشی خودداری کنید. در مواقع غیرضروی گوشی را همراه خود نبرید.
چگونگی جلوگیری از اتلاف وقت در شبکه های مجازی
رسانه های اجتماعی از قلاب منحصر بفردی برای نگه داشتن شما استفاده می کنند. قلاب چیزی نیست جز محرکی که شما را ترغیب می کند که برگردید و مدام صفحه مربوطه را چک کنید. اینستاگرام از تله محاسبه لایک استفاده می کند. بهترین راه برای غلبه بر چنین مشکلاتی این است که اعلان ها را خاموش کنید. تلفن خود را روی حالت سکوت قرار دهید. وقتی اعلان باعث می شود تلفن خود را بررسی کنید، به این معنی است که تلفن رفتار شما را کنترل می کند. در حالیکه باید بازی را به نفع خودتان تغیییر دهید و در مواقع دلخواه تلفن را بررسی کنید.
1- به جای برنامه های نصب شده از وب سایت ها استفاده کنید
برنامه های رسانه های اجتماعی مانند فیس بوک، اینستاگرام و موارد دیگر به جهت در دسترس بودن کاربردی تر هستند. وجود یک برنامه، استفاده را ساده تر و کاربرپسند می کند. از سوی دیگر برنامه ها اعتیاد ایجاد می کنند. آن ها می توانند برای شما اعلان ارسال کنند و شما نوعی از وسوسه و اجبار برای چک کردن آن ها احساس می کنید. در حالی که وب سایت ها نمی توانند مدام اعلان ارسال کنند. استفاده از وب سایت در مقایسه با استفاده از برنامه، کمی تلاش بیشتری می طلبد. شما باید از تلاش اضافی مورد نیاز برای باز کردن وب سایت به نفع خود استفاده کنید. تلاش اضافی مورد نیاز برای مرور وب سایت، به خودی خود به غلبه بر چک کردن وسواس گونه کمک می کند.
2- به مغز خود زمان استراحت بدهید
کار، بدون توقف در ذهن، راهی مطمئن برای خسته و ناامید شدن است. اگر زمان توقف شما پایان روز کاری است، هنگامی که شام ​​خود را برنامه ریزی کرده اید تنها در فکر خوردن غذا باشید. در نظر گرفتن زمان پایان کار به شما کمک می کند تا خودتان را بیش از حد وقف کار نکنید که فقط منجر به کاهش کیفیت کار می شود. حتی اگر در وضعیت بحرانی هستید و قرار است یک روز بعد از آن هم کار کنید، استراحت های کوتاهی را ما بین کارها در نظر بگیرید. این وقفه ها زمان کافی برای تجدید نیرو برای بازگشت مجدد به کار را فراهم می کند. ضمن اینکه باعث می شود مغز شما استراحت کند و در نهایت شما را متمرکزتر و مولدتر می کند.  
سخن آخر درباب جلوگیری از اتلاف وقت
برای رهایی از اتلاف وقت، زمان زیادی نیاز دارید. اولین قدم این است که بپذیرید زمان را هدر می دهید. اگر ساعت های طولانی کار کنید، به سختی می توانید خود را متقاعد کنید که وقت خود را تلف کرده اید. در مرحله بعد باید بزرگترین عادات اتلاف وقت خود را پیدا کنید و سپس نظم شخصی و برنامه انضباطی را برای غلبه بر این عادات ایجاد کنید.
انتظار نداشته باشید این عادات را ظرف یکی دو روز کنار بگذارید. به هفته ها یا حتی ماه ها نیاز خواهید داشت. انضباط و صبر داشته باشید تا پیشرفت در بلند مدت ظاهر شود. شیوه زندگی خود را بر اساس آن اصول طراحی کنید. اگر با قصد رهایی از تمام عادت های اتلاف وقت خود ظرف یک هفته شروع کنید، قبل از شروع کار نیز تسلیم می شوید و باز هم در یک تله دیگر اتلاف وقت گیر می کنید.


منبع: حامی هنر و زندگی

رسیدن به رویاها و آرزوها | چگونه به آنچه میخواهیم برسیم؟

رسیدن به رویاها و آرزوها چگونه ممکن است؟ مسلما هر کس در زندگی رویاها و آرزوهایی دارد و برای آن برنامه هایی می چیند. اما برای خیلی از افراد تبدیل کردن آرزوها و رویاها به هدف کاری غیر ممکن است و افکار منفی زیادی به ذهنشان خطور می کند که رسیدن به آن را دشوار می بینند. برخی هم ممکن است اینطور فکر کنند که من نمی توانم یا استعداد یا سرمایه لازم را ندارم. اما سوال این است که چگونه می‌توان به رویاها و آرزوها رسید.  
آرزوها و رویاها
کلید دستیابی به تجربیاتی که آرزویش را دارید این است که ارتعاشات هماهنگ با آن آرزو را بیابید. ساده ترین راه برای به دست آوردن این ارتعاش هماهنگ این است که تصور کنید آنچه می خواهید در اختیار دارید. وانمود کنید که پیشاپیش آن را تجربه کرده‌اید. افکار خود را بر لذت بردن از این تجربه متمرکز کنید. در شرایطی که به این افکار منفی و مثبت می اندیشید و به شکل مداوم آن ارتعاشات را پیشکش می کنید زمینه مناسب برای تجربه واقعی چنین آرزویی را فراهم می سازید. با توجه به آنچه حس می کنید به سادگی می توانید تشخیص دهید آیا ذهن خود را روی آرزوهایتان متمرکز کرده اید یا برعکس.
روی علت نداشتن آن زمانی که افکارتان هماهنگ با ارتعاش آرزوهای تان باشد احساس خوبی دارید. دامنه چنین احساسی می‌تواند از رضایت تا امیدواری اشتیاق تا مسرت را در بر بگیرد اما اگر افکارتان را روی نبودن یا نداشتن چیزی متمرکز کنید احساسات شما بین بدبینی تا نگرانی، دلسردی تا خشم وعدم اعتماد به نفس تا افسردگی متغیر خواهد بود. به این ترتیب همچنان که آگاهانه از احساسات خود مطلع می شوید همواره خواهید دانست و بخش پذیرنده خلاقیت خود چه باید بکنید. به این ترتیب هرگز از اینکه چرا مسائل اینگونه پیش می‌رود برداشت نادرستی نخواهید داشت.
رسیدن به رویاها و آرزوها |شیوه هدایت بی نظیر
احساسات شما شیوه هدایت بی‌نظیر برایتان فراهم می آورد که اگر به آنها توجه کنید خواهید توانست خود را در مسیر هر آنچه آرزویش را دارید قرار دهید. به هر چه فکر کنید آن را به دست می آورید. چه بخواهید چه نخواهید به کمک قانون قدرتمند جاذبه کائنات شما اصل و جوهر آنچه را که معمولا به آن فکر می کنید به سوی خود می خوانید. بنابراین اگر مرتب به چیزهایی که آرزویش را دارید فکر کنید تجربه زندگی شما را بازتاب خواهد داد و به همین ترتیب اگر مرتب به آنچه می‌خواهید فکر کنید تجربه زندگی تان بازتاب همان خواهد بود.  
براورده سازی آرزوها توسط کائنات
اگر حضور شما در این زمان و مکان و واقعیت مادی آرزوهای خاصی را در درون شما بر می انگیزد مفهومش این است که کائنات می‌خواهد نتایجی را که شما در جستجویش هستید برای تان فراهم سازد. از آن جا که توانایی شما برای پیشرفت با هر موفقیتی که به دست می‌آورید افزایش می‌یابد چنین پیشرفتی ممکن است از دید کسانی که تازه با قدرت آن آشنا می‌شوند خارق العاده به نظر بیاید اما برای کسانی که از قبل با آن آشنا شدند و انتظار دارند سعادت به شکلی مداوم در تجربیاتشان جاری باشد امری کاملاً عادی به نظر می‌رسد.
رسیدن به رویاها و آرزوها |جاری شدن جریان خوشبختی
گرچه جریان خوشبختی به سویتان جاری می شود حتی اگر متوجه آن نباشید اما وقتی آگاهانه با آن همسو شوید تلاش خلاقانه شما نتایج رضایت بخشی به بار می آورد زیرا چیزی در دنیا وجود ندارد که آرزویش را داشته باشید و نتوانید به آن برسید.
برای استفاده از نتایج به دست آمده لزومی ندارد با پیچیدگی های این دنیای بی پایان و رو به گسترش به طور کامل آشنا شوید اما برای دسترسی به آن جریان سعادت که سر راه تان قرار دارد لازم است راهی پیدا کنید. بدین منظور ما چنین کلمات را به شما ارائه می کنیم تنها یک جریان سعادت در دنیا جاری است شما می توانید در مقابل آن مقاومت کنید یا آن را بپذیرید اما نحوه جاری بودن در هر صورت یکسان است. شما قرار نیست وارد یک اتاق کاملاً روشن شوید و دنبال کلید تاریکی بگردید. به عبارت دیگر نباید انتظار داشته باشید کلیدی پیدا کنید که تاریکی مطلق را درون اتاق سرازیر کند و جلوی روشنایی را بگیرد.
تنها چیزی که پیدا می‌کنید کلیدی است که در مقابل نور مقاومت می کند زیرا در غیبت نور تاریکی وجود دارد. درست به همین ترتیب چیزی به عنوان منبع شر وجود ندارد اما ممکن است در مقابل آنچه که آن را به خوبی می دانید مقاومتی وجود داشته باشد. درست همان گونه که چیزی به عنوان بیماری وجود ندارد اما ممکن است مقابل تندرستی ذاتی مقاومتی وجود داشته باشد.
روش دستیابی به آنچه میخواهید

روش دستیابی به آنچه می خواهید انجام دهید یا داشته باشید شامل سه مرحله می شود:


1-رسیدن به رویاها و آرزوها |طلب کردن
به دلیل تنوع و شگفتی های محیطی که روی آن تمرکز کرده اید مرحله اول خود به خود و به سادگی اتفاق می‌افتد. این گونه است که اولویت های ذاتی شما شکل می‌گیرند. همه چیز از جمله آرزوهای ناخودآگاه هوشمندانه دقیق و پرشوری که امیدوارید روزی آشکار شود نتیجه همین تجربیات متضاد زندگی روزمره شما است. محصول جانبی و طبیعی قرار گرفتن شما در این محیط پر سرشار از تنوع و تضاد است. بنابر این مرحله اول به طور طبیعی اتفاق می‌افتد.


2-پاسخ دادن کائنات

دسترسی به مرحله دوم برای شما بسیار ساده است زیرا در اصل جزو وظایف شما نیست. این مرحله کار آن انرژی غیر مادی یعنی نیروی خداوند است. هر آن چه شما طلب می‌کنید کوچک یا بزرگ بدون استثنا بلافاصله از جانب او شنیده و به آن پاسخ داده می شود با هر میزان آگاهی شخص شایستگی و استحقاق طلب کردن دارد. هر میزان آگاهی محترم شمرده شده و بلافاصله به آن پاسخ داده می شود. بخواهید به شما داده نخواهد شد. درخواست شما گاهی در قالب کلمات بیان می‌شود اما بیشتر اوقات به گونه ارتعاشی به یک جریان مداوم از اولویت‌های فردی و پرورش یافته تان بیرون می تابد.
یکی بعد از دیگری و هریک از آنها محترم شمرده شده و به آن پاسخ داده می شود. به هر سوال جواب داده می شود. هر آرزویی برآورده می شود. دعایی اجابت می گردد. هر خواسته ای پاسخ می گیرد اما علت این که بسیاری ممکن است با این حقیقت از در بحث و جدل درآیند و به عنوان مثال به آرزوهای برآورده نشده در طول زندگیشان اشاره کنند این است که آن ها هنوز به اهمیت مرحله سوم و تکمیل کردن آن پی نبرده‌اند زیرا بدون تکمیل این مرحله ممکن است مراحل اول و دوم نادیده گرفته شوند.

 

3-رسیدن به رویاها و آرزوها |پذیرفتن

مرحله سوم نحوه بکارگیری هنر پذیرفتن است. در واقع علت وجودی سامانه هدایت احساسات شما است. این همان مرحله ای است که در آن شما طول موج ارتعاشات خود را با طول موج ارتعاشات آرزوهایتان تنظیم می کنید. درست همانطور که برای شنیدن برنامه های مورد علاقه تان پیج رادیو تان را در جهت امواج آن تنظیم می‌کنید طول موج ارتعاشات شما باید با آن فرکانس آرزوهای تان هماهنگ باشد.
ما این را هنر پذیرفتن می‌نامیم. یعنی دریافت آنچه که درخواست کرده‌اید تا زمانی که در مسیر دریافت قرار نگرفته باشید. خواسته های تان به رغم آن که به آنها پاسخ داده شده از دید شما بی‌جواب می مانند. دعاهایتان اجابت و آرزوهایتان محقق نمی‌شود به دلیل آنکه خواسته های تان شنیده نشده اند بلکه به این دلیل که طول موج تان با آنها هماهنگ نیست و به همین جهت در را به رویشان باز نکرده اید.
تعیین اهداف
وقتی نمی دانید چه اهدافی دارید می‌توانید از نوشتن برای یافتن مسیر درست استفاده کنید. اگر نمی دانید چه می خواهید نوشتن را شروع کنید. نوشتن معنای خود را می‌سازد. چرا فرموله کردن یک هدف و به زبان آوردن چیزی که می‌خواهید گاهی انقدر سخت است ؟ آیا از خواسته قلبی تان اطمینان ندارید یا فکر می‌کنید لایق آن نیستید یا می‌ترسید که حریص جلوه کنید. همه اینها ممکن است باشد اما روانشناسان نظر دیگری درباره این مشکل دارند.
همه انسان‌ها از چیزهای آسمانی می‌ترسند. درخواست چیز های باور نکردنی قدرت عجیب به انسان می‌دهد. بیشتر افراد کم یا زیاد در صندلی‌های ردیف عقب زندگی خود زندگی می‌کند اما حرکت دائمی به سوی نور روی صحنه یا نور آسمانی روی صحنه وجود دارد. حتی وقتی به سمت نور کشیده می شوید شما را می ترسانند و از آن پرهیز می کنید. همیشه شاهد این صحنه هستید که مردم رویاهای خود را به حداقل کاهش می‌دهند. برای دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه اصول موفقیت کلیک کنید.
ضمیر نیمه هوشیار به شکل های مختلفی با ما حرف می زند. در مورد خیلی از افراد این اتفاق با نوشتن یک نمایشنامه و تماشای اجرای آن روی می دهد. ضمیر نیمه هوشیار شخصیتی را خلق می‌کند که آینه آرزوهای فرد است.
رسیدن به رویاها و آرزوها |نوشتن در ساعات بامداد
نوشتن در ساعات بامداد روش فوق العاده ای برای آشکار کردن آرزوها است. ساعت را روی ۱۵ دقیقه زودتر از وقتی که معمولاً بیدار می شوید کوک کنید و به محض بیدار شدن شروع به نوشتن کنید. کاغذ و قلم را به درون رختخواب بیاورید در حالت خواب و بیداری بنویسید و افکار مبهم و نامشخص خود را به روی کاغذ بریزید.


اگر چشم های تان درد می کند درباره سوزش چشم ها بنویسید اگر آرزو میکنید ای کاش دوباره می توانستید بخوابید درباره آن بنویسید اینها مثل نرمشی هستند که قبل از شروع تمرین آدم را گرم می کند چون بعد از اینکه شکوه و شکایت را کنار گذاشتید قلم به حرکت در می آید و به شما دستورالعمل های مفیدی می دهد. این کار را دو بار در هفته به دقت انجام دهید بدون آنکه نوشته‌های خود را مجدداً بخوانید و بعد در پایان دو هفته آن را از ابتدا تا انتها بخوانید و به روندی که داشته‌اید توجه نمایید.

طرح سه سوال درباره زندگی خود
سه سوال درباره زندگی خود طرح کنید آن ها را بنویسید تا کنید و به طور تصادفی در پاکت های شماره دار قرار دهید. چند روز یا چند هفته تعمق کنید و بعد به صورت داستانی درباره هر چیزی که چشم شما را می گیرد یا به ذهنتان خطور می کند بنویسید. بعد از نوشتن داستان یکی از پاکت ها را باز کنید و ببینید به کدام سوال جواب داده اید.
ضمیر نیمه هوشیار از طریق نوشتن به شما می‌گوید که چه می‌خواهید. نوشتن با شما حرف می زند یا راهنمایی می کند که راه های غیر مستقیم را به دقت گوش کنید. از نوشتن برای تقسیم کردن نمادها استفاده کنید و فکرهای بزرگ کنید. از اینکه در زندگی خود آسمان را لمس کنید هراسی به دل راه ندهید. نلسون ماندلا در نسخه ای که بعد از رسیدن به مقام ریاست جمهوری ایراد کرد گفت: زندگی حقیری داشتن خدمتی به دنیا نمی کند چرا نباید آدم بزرگی باشید؟
فواید نوشتن اهداف
خیلی از افراد موفق اهداف و اصول خود را هر روز می نویسند تا آن ها را روی رفتار خود حک کنند این کار بر زندگی شان تاثیر می گذارد. نوشتن صبحگاهی مانند مسواک زدن و شستن صورت است. این کار را مانند یک عادت روزانه انجام می دهند آن را برای روزی که در پیش رو دارند آماده و هوشیار می‌کند. فهرست آنان امری شخصی است و فقط برای خودشان معنا و کارکرد دارد. شما هم یکی از چیزهایی که برایتان معنا دارد تهیه کنید. اغلب افراد در کتاب هایی که می خوانند و در گفتگویی که با دیگران دارند و یا در کلاس‌های که شرکت می‌کنند به جملات با معنا و مفاهیم جذاب برخورد می‌کنند.
حکمت نهفته در آن ها را درک می‌کند و صادقانه قول می‌دهند که بصیرت را در زندگی روزمره خود وارد کنند اما خیلی زود قبل از اینکه بتواند آن را با تمرین کافی به یک عادت تبدیل کنند از یاد می‌برند. فهرست اهداف خودتان تهیه کنید و روز خود را با نوشتن آنها آغاز نمایید. لزومی ندارد آنها را از بر باشید. وقتی در یک زمینه به توانایی و مهارت کافی رسیدید جمله ای را که دیگر حتی نیازی به فکر کردن به آن ندارید حذف کنید و جمله قصار دیگری را هم اضافه کنید. فایده این کار در عمق و غنای زندگیتان آشکار خواهد شد.
رسیدن به رویاها و آرزوها |تاثیر نوشتن آرزوها و رویاها
نوشتن درباره نتیجه باعث می شود تمرکز خود را حفظ کنید حتی زمانی که تمرکز ندارید یا فکر می کنید که ندارید. کلام مکتوب باعث می‌شود تصویر پایدار و استوار باقی بماند مثل چراغ همیشه روشن فانوس‌دریایی. کلام مکتوب باعث حفظ هدف، نتیجه مورد نظر در ذهن می شود. کاغذ می تواند آن را برای شما نگه دارد.
وقتی روی نتیجه تمرکز می کنید در زمان حال بنویسید طوری که انگار چیزی را شرح می‌دهد که قبلا اتفاق افتاده است. نوشته خود را تاریخ بزنید چون بعد که آن را دوباره می خوانید این احساس اسرارآمیز را دارید که گویی آن را قبل بلکه بعد از اینکه اتفاق افتاده نوشته اید.
فقط درباره چیزی که میخواهید بنویسید که دلیل آن را هم شرح دهید. چرا داشتن یا نداشتن آن برای شما خیلی فرق می‌کند و بعد باز هم به عمق بیشتری بروید چرا آن را می‌خواهید و باز هم عمیق‌تر نتیجه آن نتیجه دوم و بالاخره اینکه به مرکز آن برسید. یک راه برای انجام این کار در حین نوشتن این است که پیوسته جاهای خالی را پر کنید. تمرکز روی نتیجه باعث می‌شود رویای شما زنده بماند. هر چه بیشتر روی تاثیراتی که هدف شما خواهد داشت و تاثیرات آن بر زندگی شما و در دنیا به طور کلی تمرکز کنید در تلاش خود برای رسیدن به آن ثابت قدم تر خواهید بود.  
ارزیابی رویاها و آرزوها
وقتی می خواهید بدانید چرا رویای خاصی در سر دارید جاذبه شما کجاست و درصدد هستید چیزی خلق کنید حتی پیش از آنکه در تجربیات شما ظاهر شود باید از روش ارزیابی رویا استفاده کنید. فرآیند ارزیابی رویاهاست زمانی که محدوده تعادل احساسات شما به شکل زیر برایتان بسیار مفید خواهد بود.

   1.  لذت، آگاهی، احساس توانمندی، آزادی، عشق و سپاسگزاری.
 2. اندوه، ترس، افسردگی، یاس وعدم توانایی.

افکار غالب و مسلط شما با آنچه در زندگیتان ظاهر می شود همسو هستند. وقتی یک بار به رابطه مطلق بین آنچه فکر می‌کنید حس می کنید و آنچه در زندگیتان ظاهر می شود پی ببرید در هر صورت می توانید دقیقا هر آن چه را قرار است در زندگیتان روی دهد پیش بینی کنید. بسیار خوب است که از افکار خود آگاه باشید و به این ترتیب پیش از بروز و ظهور چیزی در تجربیاتتان از آن چه خلق می‌کنید نیز مطلع باشید.
در عین حال پس از آنکه چیزی در زندگیتان جلوه گر شد افکاری را نیز که منجر به چنین نتیجه ای شده بشناسید به عبارت دیگر شما میتوانید بین افکار احساسات و آنچه پیش می آید قبل یا بعد از بهبودی به وقوع پیوستن آن نوعی ارتباط موثر و آگاهانه برقرار کنید زیرا هر دو وجه این آگاهی مفید و سودمند است.
همسویی افکار و رویاها
وقتی رویای چیزی را می‌بینید بین آن رویا و افکاری که به آن ها می اندیشید به نوعی همسویی وجود دارد و از آنجایی که هر رویایی به نوعی آفریدی شما است ممکن است بتوانید رویای چیزی را ببینید که هنوز آن را در افکار خود خلق نکرده اید. واقعیت ظهور و بروز هر چیزی در رویایتان نشان‌دهنده این است که بیش از حد به آن اندیشیده اید.
اصل و اساس احساسات و چیزهایی که بیش از حد به آنها فکر می‌کنید سرانجام در تجربیات واقعی زندگیتان ظاهر خواهد شد اما برای بروز و ظهور آنها در رویاهایتان به وقت و توجه چندانی نیاز نیست به همین دلیل رویاهای تان می تواند به صورت قابل ملاحظه به شما کمک کند تا بدانید خیال دارید در بیداری چه چیزی خلق کنید. اگر در مسیر خلق چیزی هستید که آن را نمی خواهید به مراتب ساده تر خواهد بود که قبل از ورود و ظهور آن با تغییر جهت افکارتان مانع از تجلی آن شوید نه اینکه صبر کنید و پس ازبروز آن در صدد تغییر رفتار و افکار خود برایید.
رسیدن به رویاها و آرزوها |فرآیند ارزیابی رویاها
ارزیابی رویا به این شکل است که وقتی به رختخواب می روید به این نکته توجه کنید که رویاهای تان دقیقاً نتیجه افکارتان هستند. به خود بگویید که خیال دارم اسوده بخوابم و با طراوت از خواب بیدار شوم و اگر برایم مهم است که چیزی از رویا هایم را به خاطر بیاورم وقتی از خواب برخاستم آن را به یاد خواهم آورد. بعد درحالی که بیدار شده اید قبل از برخاستن چند دقیقه به همان حالت دراز بکشید و از خود بپرسید آیا از رویای یک چیزی به یاد می آورم.
گرچه ممکن است در طول روز بتوانید بخش‌های مختلفی از رویای خود را به یاد بیاورید اما معمولاً بهترین فرصت برای یادآوری همان لحظه‌ای که از خواب برخاست اید. وقتی که رویاهای تان را به یاد آوردید کمی آرام بگیرید و سعی کنید احساسات خود را در آن لحظه به خاطر بیاورید و کنترل کنید. زیرا یادآوری آنچه در طول رویایتان حس می کردید به مراتب بیش از یادآوری جزئیات اطلاعات مهم را در اختیارتان قرار خواهد داد. برای دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه مهارت کنترل احساسات کلیک کنید.
وقتی از خواب برمی خیزید که حس بدی در شما به وجود آورده است می‌دانید که افکار غالب شما در حال جذب چه چیزی هستند که مورد علاقه شما نیست. با این همه صرف نظر از اینکه در حال حاضر چه چیزی در تجربیات خود ظاهر می شود می توانید تصمیمات جدید بگیرید و این بروز و تجلی را به شکلی که مطلوب شما است تغییر دهید.  
سخن آخر درمورد رسیدن به رویاها و آرزوها
در جامعه رسم بر این بوده که همه چیز را جدی بگیرید و زندگی را مانند میدان جنگی بدانید که باید از آن جان سالم به در ببرد. این چنین نیست. زندگی نمایشی است که نباید زیاد جدی گرفته شود دلیل اصلی این موضوع این است که عمر شما در این دنیا کوتاه است پس در این فرصت کوتاه بسیار نا خردانه است که همیشه احساس غم و اندوه و افسردگی کنید و آرزویی نداشته باشید.
انسان شاد و سالم کسی است که آرزوها و رویاهایشان را دنبال کند و راه تحقق اهداف را بداند تا بتواند به آن ها جامعه عمل بپوشاند. کسی زودتر به هدفش می رسد که بتواند در کنار تلاشی که دارد از یک فرد با تجربه هم مشورت بگیرد تا راه را از بیراهه تشخیص دهد. اگر شما هم در راستای این موضوع مسئله ای دارید، می توانید از مشاوران و روانشناسان در این مورد کمک بگیرید.



منبع: حامی هنر زندگی

راهکارهای مدیریت افکار | چطور افکار ناخواسته را به حاشیه برانیم؟

یادگیری راهکارهای مدیریت افکار امروزه یکی از علاقه مندی های جوانان است. مدیریت فکر بزرگترین چالشی است که امروز بشریت با آن روبروست.مدیربت فکر یک دانش و در عین حال یک هنر است.علم روان شناسی پایه‌ای علمی برای مدیریت فکر ارائه می‌دهد.با این‌ حال،مدیریت فکر با تمرین مداوم و استفاده از تکنیک‌های مختلف است که می‌تواند مفید واقع شود.استراتژی های مورد استفاده برای کنترل افکار ناخواسته در طول شب به طور قابل توجهی مرتبط با بی خوابی نشان داده شده است.
قدرت افکار
ذهن ما مانند کارخانه ای است که هر لحظه تمایل به تولید افکار دارد. این افکار می تواند به هر زمینه ای از زندگی شما مرتبط باشد، به عنوان مثال، وضعیت مالی، مسائل مربوط به روابط، سلامت، کار و سیاست مرتبط. وقتی افکار مثبت تولید می کنیم، احساس خوبی داریم زیرا افکار تمایل به ایجاد احساسات متناظر دارند. احساسات تمایل به رفتارها و اعمال دارند.
با این حال، وقتی افکار منفی هستند و حول محور خشم، رنجش، حسادت، نفرت و انتقام می چرخند، احساسات منفی ایجاد می کنند و به نوبه خود بر نگرش و رفتار شما تأثیر می گذارند.بسیار مهم است که از روند فکر خود آگاه باشید. آگاهی و شناخت به ما کمک می کند کاری در مورد آن انجام دهیم.
شاید بخواهید دیگر به جدایی اخیر فکر نکنید، یا از یک سال فاصله گذاری فیزیکی دلسرد شده اید و می خواهید دیدگاه امیدوارکننده تری داشته باشید. افکار منفی ناخواسته می توانند باعث ناامیدی و ناراحتی زیادی شوند. شما تنها نیستید که می خواهید آنها را از بین ببرید.
طبیعی است که وقتی در مواجهه با استرس و چالش‌های دیگر احساس افسردگی می‌کنید، در متقاعد کردن خود برای نگاه کردن به بالا مشکل داشته باشید.در حالی که کنترل واقعی ذهن به قلمرو علمی تخیلی تعلق دارد، شما می توانید برای تغییر ذهنیت خود تلاش کنید. همه ما خواهان تغییرات هستیم و به همین دلیل است که شما به مدیریت ذهن نیاز دارید.
1-قدرت شگفت انگیز ذهن
مغز شما شگفت انگیز است و قدرت بسیار زیادی دارد. کار بزرگ آن این است که شما را زنده نگه دارد و این کار را با حفظ امنیت شما انجام می دهد که به معنای حفظ وضعیت موجود است  زیرا این چیزی است که تا به حال کار کرده است.رابین شارما می گوید: مدیریت زندگی با مدیریت و کنترل ذهن آغاز می شود. کیفیت زندگی شما تحت تأثیر کیفیت افکار شماست.
این برای زنده نگه داشتن شما شگفت‌انگیز است- اما وقتی می‌خواهید تغییراتی ایجاد کنید همیشه آنقدر شگفت‌انگیز نیست به عبارت دیگر می‌خواهید به نوعی از وضعیت موجود دور شوید.این مهم است که بدانید اگرچه فکر می‌کنید تصمیم‌ها و برنامه‌هایتان را می‌گیرید - از جمله آنچه می‌خواهید تغییر دهید - بسیاری از فرآیندهای فکری شما در سطح ناخودآگاه پیش می‌روند و تصمیم‌ها بدون اینکه شما اغلب از آنها آگاه باشید، گرفته می‌شود.
باید این کار را انجام دهد. ما بر بخش خودآگاه ذهن شما کنترل داریم، و اگرچه شگفت انگیز است، اما ذهن خودآگاه شما محدودیت هایی دارد. به راحتی تمرکز خود را از دست می دهد و معمولاً در هر زمان حدود 7 تکه اطلاعات را در خود نگه می دارد.به همین دلیل است که ناخودآگاه کنترل بیشتر اتفاقاتی که در بدن شما می افتد را به دست می گیرد. این موتوری است که شما را به حرکت در می آورد  ذهن خودآگاه شما را به تمرکز روی چیزهای دیگر می گذارد.
2-تاثیر افکار بر احساسات
زمان آن است که یک قدم به عقب برداریم - زیرا زیربنای همه اینها این تصور است که طرز فکر و افکاری که می اندیشیم بر آنچه انجام می دهیم تأثیر می گذارد. افکار ما بر احساس ما تأثیر می گذارد، آنچه انجام می دهیم یا اعمالی که انجام می دهیم، که بر نحوه زندگی ما تأثیر می گذارد.وقتی اینطور می گویید واضح به نظر می رسد  اما فقط یک لحظه به آن فکر کنید و ببینید آیا واقعاً معتقدید که اینطور است یا در زندگی روزمره خود از آن آگاه هستید.
3-شما افکار خودتان نیستید
این یک مفهوم شگفت‌انگیز برای پذیرش است و با این مفهوم که افکار شما چیزهایی هستند، همراه است.شما با افکارتان تعریف نمی شوید. این بدان معناست که شما می توانید افکار خود را تغییر دهید تا به شما کمک کند آنطور که می خواهید زندگی کنید. وقتی از مدیریت ذهن صحبت می کنیم، منظور ما همین است.ما در مورد این صحبت کرده‌ایم که چرا برای ایجاد تغییرات به مدیریت ذهن نیاز دارید، اما این فقط به این نیست که کارها را متفاوت انجام دهید.
این همچنین در مورد لذت بردن از تجربه روزمره زنده بودن است. به هر حال، یکی از تغییراتی که می توانید به دنبال آن باشید این است که در زندگی روزمره خود شادتر یا مشتاق تر باشید این فقط در مورد چیزها نیست، بلکه در مورد "بودن" نیز هست. برای آشنایی با مهارت کنترل احساسات کلیک کنید.  
راهکارهای مدیریت افکار
همه باید تا حد زیادی باید مدیریت ذهن را یاد بگیرند زیرا به ما یاد نداده اند که چگونه ذهن خود را مدیریت کنیم.ما آن را در مدرسه یاد نمی‌گیریم - اگرچه برخی مدارس موضوعاتی مانند تفکر انتقادی را آموزش می‌دهند، اما این چیزی متفاوت است. در بهترین حالت، ممکن است چیزی در مورد اجزای سازنده  و لوب های مغز و عملکردهای آن آموخته باشیم.
بسیاری از ما آن را از تعاملات طبیعی خود با والدین خود نمی دانیم، احتمالاً به این دلیل که خودشان هرگز آن را یاد نگرفته اند.اما این فرصت شما برای یادگیری مدیریت ذهن است. در اینجا تلاش شده است تا مدیریت فکر به عنوان ابزاری ارزشمند برای هدایت زندگی روزمره ما برای بهبود کیفیت وجودمان توسعه یابد:
1-مراقب کلمات خود باشید

    اولین قدم برای مدیریت فکر، بررسی کلمات گفتاری ما است. افکار به سرعت از بین می روند و ممکن است در ابتدا نتوانیم آنها را کنترل کنیم. اما همه ما می‌توانیم حرف‌هایمان را کنترل کنیم و آنچه منفی است باید به زبان بیاوریم. وقتی شروع به کنترل کلام گفتاری کردیم، به آرامی بر افکار خود کنترل می کنیم.
    کلماتی که به زبان می‌آوریم نمایانگر درونی‌ترین افکار ما هستند که در اتاق‌های مخفی ذهن مرموز ما پنهان شده‌اند. بنابراین ضروری است که کلماتی را که از لبانمان بیرون می آید بررسی کنیم. وقتی منفی صحبت می کنید دنیایی منفی ایجاد می کنید و وقتی مثبت صحبت می کنید یک دنیای مثبت ایجاد می کنید. انتخاب کلماتی که در زندگی روزمره به کار می بریم، کیفیت زندگی ما را تعیین می کند. در هر شرایطی باید آگاهانه مراقب کلماتی باشیم که به زبان می‌آوریم.

2-راهکارهای مدیریت افکار | تکنیک تفکر لنگر
اولین و مهمترین تکنیک مدیریت فکر "تکنیک تفکر لنگر" است. تحت این تکنیک، یک فکر غالب برای لنگر انداختن ذهن در هر زمان وجود دارد. حکیمان هندو باستان و پیروانشان به شاگردان خود یک «مانترا» یا یک کلمه مقدس می دهند تا در هر زمانی که ذهن درگیر نیست، آن را بخوانند. ضرب المثل قدیمی که "ذهن بیکار کارگاه شیطان است" یک جمله درست است. برای آگاهی بیشتر از این مسئله مقاله روانشناسی دینی مذهبی توصیه می شود.
اما اگر ذهن بر آن لنگر بیاندازد. یک مانترا گمراه نخواهد شد ارتعاشات کلام مقدس بر ذهن اثر شادابی می گذارد که همیشه آرام و بی سر و صدا باقی می ماند با توجه به آرایش ذهنی و اعتقادات مذهبی فرد می تواند Anchor Thought را انتخاب کند. این می تواند نام خداوند یا سرود کوتاهی برای او باشد که همه چیز در جهان را فرا گرفته است. در ابتدا، این تکنیک ممکن است عجیب به نظر برسد، زیرا شما به چیزی شبیه به آن عادت ندارید. اما بعد از چند هفته، شما به آن عادت می کند و ذهن از آن لذت می برد و ذهن را متمرکز و شاداب نگه می دارد.
3-راهکارهای مدیریت افکار | تکنیک لاک پشت
درست مانند یک لاک پشت تمام اعضای خود را به غلاف خود می کشد، یک مرد کمال نیز تمام حواس و ذهن خود را به سمت خود می کشد. در اینجا ذهن نشان دهنده افکار است و ما می توانیم افکار خود را به سمت چشم سوم یا نقطه مرکزی بین ابروها بکشیم. انرژی فکر دیگر از بین نمی رود زیرا روی یک نقطه کانونی متمرکز می شود و ذهن را تازه می کند تا روی چشم سوم تمرکز کند تا حداکثر آرامش را به دست آورد. هنگامی که به این ترتیب تنفس آرام کاهش می یابد، تمام سلول ها قادر به رسیدن به حداکثر استراحت هستند.
4-راهکارهای مدیریت افکار | تسبیح یا مهره
در بسیاری از ادیان، مشتاقان روحانی، مهره ها را در یک تسبیح یا "جاپامالا" می شمارند. هر بار که یک بار کلمه مقدس یا مانترا را به زبان می آورید، یک مهره را می شمارید. تکنیک مهره نیز روشی برای آرام کردن ذهن است. یکنواختی مرحله ای است که ذهن انسان در آن استراحت می کند. در آغاز، تمرکز و هماهنگ کردن تلاوت و شمارش مهره ها کار سختی است. با گذشت زمان، شخص به آن عادت می کند و شمارش مهره ها آسان می شود.
5-راهکارهای مدیریت افکار| ذکر
ذکر گروهی یا انفرادی هزار نام خداوند یا دعای پروردگار می تواند به ما در مدیریت افکار کمک کند. سراینده توسط تعدادی از افراد گروه دعا دنبال می شود. هوا در چنین شرایطی مملو از احساسات است و خوانندگان همگی روحیه نشاط بخشی را احساس می کنند که توسط ارتعاش آزاد شده است. شرکت در چنین شعارهایی برای مدیریت افکار  و پاکسازی ذهن ایده خوبی است. هر فردی که از چنین گروه دعایی خارج می شود، کنترل بهتری بر افکار خود دارد.
احساسات همراه با موسیقی آرام بخش ذهن را آرام می کند و درست مانند نوزادی که پس از یک روز پر تحرک به لالایی مادر می خوابد، ذهن ما وارد حالت خاموشی از عدم فعالیت می شود که منجر به ایجاد طراوت با نسبت های ناگفته می شود.
6-خواندن قرآن و دیگر متون مقدس
هرکسی که متون مقدسی مانند انجیل، قرآن، گیتا یا رامایانا را می خواند، نه تنها مدیریت افکار را یاد می گیرد، بلکه افکار خود را به سمت دستاوردهای معنوی خود هدایت می کند. هر کس موضوع افکار خود می شود. خواندن حقایق کتاب مقدس، ذهن را از احساسات الهی اشباع می کند که هماهنگی آسمانی را برای شخص انجام دهنده به ارمغان می آورد.
به‌جای شروع روز با خواندن روزنامه‌هایی که بیشتر حاوی اخبار ناراحت‌کننده هستند، همیشه کتاب‌های مقدس را همراه خود داشته باشید و صبح‌ها مرتباً آن‌ها را بخوانید. ساعات نیمه بیداری مخصوصاً برای مطالعه مناسب است زیرا ذهن منفعل در آن ساعات در اوج دریافت قرار دارد. بهترین زمان برای تحت تأثیر قرار دادن افکار مقدس یا افکار مثبت عاشقانه است.
7-راهکارهای مدیریت افکار | مشاهده فکر
مشاهده فکر احتمالا بهترین تکنیک مدیریت فکر است. این فرآیند به سادگی شامل مشاهده افکار خود می شود. ما باید اجازه دهیم ذهن به هر کجا که می‌خواهد سرگردان باشد، اما با مشاهده‌ی مداوم، آن را دنبال کنیم. ذهن مانند میمون است. با سرعت پراکنده از یک شی به جسم دیگر می پرد و این تکنیک ما را قادر می سازد تا آن را در مسیر خود دنبال کنیم. نکته کلیدی این است که شما از افکار آگاه باشید و با تمرین این آگاهی تیزتر و تیزتر می شود.
در مشاهده فکری، ضروری است که افکار را نقد نکنید. بسته به شخصیت فرد ممکن است افکار نجیب یا افکار بسیار کج یا شهوانی باشند. در این صورت رام کردن ذهن بسیار آسان می شود، زیرا فرآیند ادراکی را تیز می کند و در نتیجه تمرکز فقط بر روی افکار است.
هر چقدر هم که ذهن غیرواقعی به نظر می رسد، همانطور که بی قرار دنبال اشیاء فکری می دود، با این تکنیک مشاهده فکر رام می شود. با تمرین. در آنجا ذهن پرتنش با تمرکز بر چند فکر آرام می شود و در نهایت بر یک فکر غالب مورد علاقه تکیه می کند. هنگامی که ذهن کند می شود، می توانید آن را با "مانترا" یا یک کلمه مقدس لنگر بزنید.
8-راهکارهای مدیریت افکار | مدیتیشن
هنگامی که افکار خود را مشاهده می کنید، ذهن به خود نگاه می کند، در حال انعکاس خود است و از این رو فرآیند مراقبه را یک فرآیند بازتابی نیز می نامند. ذهن ما ذاتاً بی قرار است تا زمانی که رام شود تا آرام شود و تمام آن افکار مزاحم را خاموش کند. وقتی احساسات بالا می روند و افکار غوغا می کنند، حتی یک فرد آرام قربانی خشم یا عصبانیت می شود.
اما با تمرین مداوم و وفادارانه مراقبه و مشاهده افکار خود با مدیتیشن، عادت به آرامش در افراد ایجاد می شود و این گونه افراد عادتاً بر احساسات خود مسلط می شوند. بزرگترین چالش انسان مدیریت احساسات است که بدون مدیریت افکارمان به دست نمی آید.  
اهمیت مدیریت افکار
بسته به اینکه چه کسی افکار شما را کنترل می کند، می توانید ارباب یا برده باشید. اگر شما کنترل مطلق بر افکار خود دارید و نیازی نیست نگران افکار غیرقابل کنترل باشید در حقیقت شما ارباب خود هستید. اما هر کسی می تواند وضعیت ذهنی شما را کنترل کند باید بدانید که شما برده هستید. همانطور که شما به راحتی تحت تاثیر قرار می گیرید. کسی که به میل خود عمل می کند، بر سرنوشت خود مسلط است و دارای اراده کافی برای عمل حتی در شرایط سخت است.
برده کسی است که همیشه به اعمال دیگران واکنش نشان می دهد: و در نتیجه تبدیل به فرشی برای هر کسی می شود که همیشه از آن رد شود. وقتی یاد می گیرید که افکار خود را مدیریت کنید، یاد می گیرید که احساسات خود را مدیریت کنید و کنترل ذهن خود را حفظ کنید. این رویکرد را اتخاذ کنید که "هیچ کس نمی تواند بدون اجازه من به من توهین کند". مثلا اگر کسی شما را احمق خطاب می کند، شما پاسخ تند و توهین آمیزی به او ندهید.
شما می دانید چه کسی هستید، یاد گرفته اید که احساسات خود را کنترل کنید و بنابراین آماده هستید بدون اینکه قربانی نظرات دیگران شوید، اقدام کنید. وقتی افکار خود را آموزش می دهید، به جای واکنش، یاد می گیرید که عمل کنید. شما و شما به تنهایی باید بر وضعیت ذهن سال تسلط کامل داشته باشید. بنابراین افکار مزاحم، یا کارها یا اعمال دیگران، مطلقاً هیچ تأثیری بر شما نخواهد داشت. مدیریت افکار و احساسات نیازمند تمرین و تمرکز طولانی است و اگر این کار زیر نظر یک مشاوره روانشناسی اتفاق بیفتد قطعا تاثیرات بهتری خواهد داشت.



منبع: حامی هنر زندگی