تفکر مثبت

ارائه ی آموزش های رایگان روزانه در حوزه تفکر مثبت نگر و پیشرفت شخصی

تفکر مثبت

ارائه ی آموزش های رایگان روزانه در حوزه تفکر مثبت نگر و پیشرفت شخصی

21 روش تقویت روحیه در کمتر از یک ساعت (علمی و ثابت شده)

1- کنجکاو باشید

یک ضرب المثل انگلیسی وجود دارد که می گوید: “کنجکاوی باعث مرگ گربه می شود!” اما کنجکاوی برای مغز شما بسیار مفید است. یکی از تحقیقات منتشر شده در یک ژورنال روانشناسی نشان می دهد که افراد کنجکاو و علاقمند به چیزهای مختلف، باهوش تر و شادتر از کسانی هستند که احساس کنجکاوی زیادی ندارند.

نکته اصلی این است که باید خودتان را به فعالیت هایی مشغول کنید که از محدوده راحتی تان خارج هستند. سعی کنید ماجراجو باشید و هر چند وقت یکبار کار جدیدی انجام بدهید.
2- سریع فکر کنید

کسانی که تند و سریع فکر می کنند نسبت به بقیه شادترند. تحقیقات نشان داده است که افرای که توانایی تفکر سریع دارند یا می توانند سریع بخوانند خلاق تر، شادتر و پرانرژی تر هستند.
3- تشکر کنید

اگر به خاطر چیزهایی که در زندگی دارید سپاسگزار باشید نسبت به آنها احساس بهتری خواهید داشت. سپاسگزار بودن به خاطر داشته ها باعث می شود خوشحال تر شوید. تحقیقات نشان می دهند افرادی که حداقل 1 تا 3 بار در هفته تشکر و سپاسگزاری شان را ابراز می کنند نسبت به افراد ناشکر بسیار شادترند.

برای همین توصیه می شود هر هفته چند روز وقت بگذارید و در مورد چیزهایی که در زندگی دارید فکر کنید و به خاطر آنها شکرگزار باشید.
4- روی افکارتان نظارت کنید

خیلی از تفکرات ما دست خودمان نیست و از طرفی هم بسیاری از افکارمان هیچ فایده ای برایمان ندارند. خیلی ها بارها و بارها افکار منفی را در ذهنشان می آورند. این افکار باعث می شود فرد احساس افسردگی، استرس و اضطراب کند.
دفعه بعد که یکی از همین افکار منفی تکراری سراغتان آمد آن را روی کاغذ بنویسید. بعد از خودتان بپرسید آیا این فکر باعث می شود احساس بدی داشته باشید؟ از کجا چنین فکری به ذهنتان آمده؟ آیا این فکر درست است؟
با تجزیه و تحلیل افکار منفی تان می توانید افکار مثبتی را به جای آنها جایگزین کنید. سعی کنید افکار جدیدی در ذهنتان پرورش بدهید تا کم کم الگوهای قدیمی منفی از ذهنتان پاک شوند.
5- در گذشته زندگی نکنید

به چیزهایی که نمی توانید تغییرشان بدهید فکر نکنید. از گذشته درس بگیرید و رو به جلو حرکت کنید. بعضی اوقات بهتر است وقتتان را به خاطر اشتباهاتی که در گذشته انجام داده اید یا اشتباهاتی که ممکن است در آینده مرتکب شوید تلف نکنید. فکر کردن به هر کدام از این موارد می تواند شما را نسبت به آینده نگران کند یا افسردگی کارهای گذشته تان را طولانی تر کند.

به جای فکر کردن درباره مسائل گذشته، حال یا آینده، با انجام کارهای سازنده فکرتان را مشغول کنید؛ مثلا با حیوان خانگی تان بازی کنید، ورزش کنید یا با دوستانتان بیرون بروید.
6- طبق چیزی که دوست دارید رفتار کنید

شما به همان چیزی تبدیل می شوید که به آن فکر می کنید؛ بنابراین طوری که دوست دارید باشید رفتار کنید. طبق یک مطالعه روانشناختی، فکر کردن به چیزی که دوست دارید تاثیر مثبتی روی روحیه می گذارد.

این مطالعه نشان می دهد افراد خجالتی که به آنها گفته شده بود رفتارهای برون گرایانه داشته باشند، در جمع ها و مهمانی ها در مقایسه با کسانی که رفتار برون گرایانه نداشتند راحت تر بودند.
7- با غریبه ها صحبت کنید

صحبت با غریبه ها راهی عالی برای افزایش مهارت های ارتباطی شماست و می تواند به بهبود روحیه تان هم کمک کند. گفتگو کردن با غریبه ها روش قدرتمندی برای بهتر کردن روحیه شماست. وقتی برای اولین بار با کسی برخورد می کنیم به طور طبیعی سعی می کنیم خوب و شاد باشیم تا برداشت اولیه خوبی از ما در ذهن طرف مقابل شکل بگیرد. وقتی با روحیه خوب رفتار می کنید خیلی زود این احساس در درونتان هم شکل می گیرد و به آن عادت می کنید.
8- به دیگران کمک کنید

بله درست است. دراز کردن دست کمک و دوستی به سمت دیگران باعث می شود احساس خوبی نسبت به خودتان پیدا کنید. یکی از تحقیقات انجام شده در کشور آمریکا نشان می دهد حتی یک حرکت کوچک مثل شستن لیوان دوستانتان یا خرید شام برای او می تواند روحیه خودتان را هم بهتر کند.

این مطالعه نشان داده افراد مهربان تر و کسانی که بیشتر کمک می کنند در مقایسه با کسانی که به دیگران کمک نمی کنند بسیار شادترند.
9- مراقب باشید با چه کسانی ارتباط دارید

ارتباط با افراد ناشکر و منفی باف شما را هم به اندازه همین افراد ناراضی و منفی می کند. انرژی منفی مثل عفونت به همه سرایت می کند؛ ولی انرژی مثبت هم همینطور است. برای همین یادتان باشد که برای تقویت روحیه تان با افراد شاد در ارتباط باشید.
10- ورزش کنید

برای بهره مندی از مزایای ورزش، لازم نیست هر روز دوی ماراتن انجام بدهید. حتی ورزش های ساده هم می تواند روحیه تان را تقویت کند. ورزش کردن نه تنها بدنتان را سالم و متناسب نگه می دارد بلکه روحیه تان را شاداب تر می کند. دلیل این اتفاق این است که موقع ورزش کردن هورمون هایی که احساسات خوب و خوشحال کننده ایجاد می کنند در بدن آزاد می شوند.
11- نفس عمیق بکشید

تنفس شکمی و حرکت دادن شکم موقع نفس کشیدن باعث می شود میزان اکسیژن بدن افزایش پیدا کند. افرادی که از افسردگی رنج می برند معمولا تنفس بسیار کم عمقی دارند. مدیتیشن و مراقبه به شما کمک می کند تا تنس دیافراگمی و عمیق داشته باشید. با تنفس عمیق، انتقال دهنده های عصبی که مسئول آرامش و کاهش استرس هستند در مغز آزاد می شوند.
12- امگا 3 دریافت کنید

فرقی نمی کند مکمل روغن ماهی مصرف کنید یا ماهی بخورید؛ بهرحال باید مقداری امگا 3 در رژیم غذایی تان بگنجانید چون این ماده برای مغز مفید است. اکثر افراد از نظر میزان اسیدهای چرب امگا 3 دچار کمبود هستند و بیش از حد امگا 6 مصرف می کنند. امگا 3 تأثیر قدرتمندی روی مغز دارد و نه تنها توانایی تمرکز شما را افزایش می دهد، بلکه روحیه و خلق و خویتان را هم بهتر می کند.

بنابراین توصیه می شود هفته ای چند بار ماهی های چرب مثل سالمون مصرف کنید یا اگر ماهی دوست ندارید به جای آن از کپسول روغن ماهی استفاده کنید. البته باید یادتان باشد که بیش از حد امگا 3 مصرف نکنید چون سیستم ایمنی بدنتان سرکوب می شود.
13- چربی بخورید

افرادی که چربی زیادی مصرف نمی کنند مستعد ابتلا به افسردگی و پیری زودرس هستند. بخش بزرگی از مغز و سلول های بدن شما از چربی تشکیل شده است. رژیم های کم چربی باعث افسردگی، ناامیدی و اضطراب می شوند.

بهترین نوع چربی، چربی های اشباع شده است چون باعث می شود سلول های شما در برابر اثرات مضر رادیکال های آزاد بسیار مقاوم تر شوند. کره و روغن نارگیل منابع خوب این نوع چربی محسوب می شوند.
14- آب خالص بنوشید

اگر به منابع آب تمیز دسترسی ندارید از فیلترهای مناسب استفاده کنید و در طول روز به اندازه کافی آب بنوشید. کم آبی باعث احساس خستگی و تنبلی می شود؛ اما اگر به اندازه کافی آب بنوشید انرژی شما دوباره بازیابی می شود.

شایع ترین زمان هایی که بدن دچار کم آبی می شود صبح ها و بعد از ورزش کردن است. پس حتما بعد از بیدار شدن از خواب و همینطور قبل و بعد از ورزش کردن مقداری آب تصفیه شده بنوشید.
15- برای خودتان هدیه بخرید

پاداش دادن یکی از راه های خوب برای ایجاد انگیزه به شمار می رود. ولی مراقب باشید! اگر می خواهید وزنتان را کم کنید نباید از غذا و خوراکی به عنوان پاداش استفاده کنید!

در یکی از تحقیقات انجام شده مشخص شد خانم هایی که برای خودشان گل می خرند در مقایسه با آن دسته افراد که این کار را نمی کنند احساس خوشبختی بیشتر و اضطراب کمتری دارند. بنابراین اگر احساس استرس و نگرانی دارید می توانید با خرید کادو برای خودتان از نگرانی ها و ناراحتی ها را برطرف کنید.
16- موسیقی گوش کنید

گوش دادن به موسیقی مورد علاقه روی لذت در مغز، یعنی همان قسمتی که موقع ارگاسم فعال می شود تاثیر می گذارد. گوش کردن به آهنگ های مورد علاقه تان می تواند بلافاصله حالتان را بهتر کند و تاثیرات مثبت این آهنگ ها هم تا مدت طولانی بعد از پایان موسیقی ادامه پیدا می کنند.
17- از حس بویایی تان استفاده کنید

بوییدن چیزهای مختلف یکی دیگر از روش ها برای تغییر فوری روحیه است. بو کردن چیزهایی که برایتان جذاب هستند می تواند روحیه تان را بهتر کند. این مساله به این دلیل اتفاق می افتد که مناطقی از مغز که مسئول پردازش بو و احساسات هستند با هم در ارتباطند؛ بنابراین عملکرد یک ناحیه مستقیما روی قسمت دیگر تأثیر می گذارد. بعد از اینکه حدود 20 در معرض رایحه های خوب قرار گرفتید دیگر بوی آن را متوجه نمی شوید اما حس و حال خوب هنوز هم در شما وجود خواهد داشت.
18- فیلم های خنده دار تماشا کنید

خندیدن نه تنها باعث می شود احساس خوبی داشته باشید بلکه روی سلامتی تان هم تاثیر مثبتی دارد. همه ما می دانیم که تماشای یک فیلم خنده دار روش مناسبی برای روحیه گرفتن و سرحال شدن است اما آیا این را هم می دانستید که خندیدن برای سلامتی تان هم مفید است؟

تحقیقات نشان داده که خندیدن نه تنها به کاهش استرس کمک می کند، بلکه با افزایش دادن تعداد سلول های ایمنی بدن، سطح سلامتی تان را هم بالا می برد.
19- غذاهای کم ارزش نخورید

با اینکه خوردن تنقلات وسوسه کننده است اما سعی کنید از خوردن خوراکی های کم ارزش و مضر پرهیز کنید، چون در دراز مدت روی روحیه تان تاثیر منفی می گذارد. اگر چه ممکن است این طور بنظر برسد که تنقلات حالتان را بهتر می کنند؛ ولی خیلی ها از اثرات بد این خوراکی ها که بعدها بروز می کند آگاهی ندارند.

اکثر تنقلات کم ارزش از کربوهیدرات هایی با قندهای ساده تهیه شده اند و قند خون را خیلی زود بالا می برند. اما به محض اینکه اثر این خوراکی ها از بین می رود و قند خون پایین می آید، شما دچار احساس خستگی، افسردگی، تحریک پذیری و بدخلقی می شوید.
اگر به این خوراکی ها اعتیاد پیدا کرده اید و از آن بی خبرید، ممکن است بعد از قطع مصرف آنها تا چند روز علائم خماری و میل به خوردن تنقلات پیدا کنید.
20- کمی آفتاب بگیرید

هر از گاهی سرتان را از پنجره بیرون بیاوریدف چون افرادی که در معرض نور خورشید قرار ندارند بیشتر دچار افسردگی می شوند. نور خورشید منبع عالی ویتامین D است و می تواند روحیه شما را هم بهتر کند. محققان دریافته اند که افسردگی در ماه های زمستان و زمانی که نور خورشید کم است و مردم اکثرا در خانه می مانند بیشتر اتفاق می افتد.

نور خورشید سطح سروتونین را در مغز افزایش می دهد. سروتونین یک ماده شیمیایی مهم است روی خلق و خو تاثیر مثبت می گذارد و به بهتر خوابیدنتان هم کمک می کند. اما یادتان باشد که نباید بیش از حد در معرض نور خورشید قرار بگیرید. حداقل 3 بار در هفته و هر بار 10 تا 20 دقیقه آقتاب بگیرید. یادتان باشد در این مدت از ضد آفتاب استفاده نکنید چون در این صورت نور خورشید جذب بدنتان نمی شود.
21- حیوان خانگی داشته باشید

افرادی که صاحب یک گربه یا سگ هستند در مقایسه با دیگران امید به زندگی بیشتری دارند و خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی در آنها نیز کمتر است.

تحقیقات اخیر نشان داده است کسانی که گربه نگهداری می کنند در مقایسه با دیگران کمتر در معرض حملات قلبی قرار دارند. به طور کلی می توان گفت کسانی که گربه یا حیوانات خانگی دیگر دارند در مقایسه با بقیه افراد احساس خوشبختی بیشتری می کنند و در طول روز هم شادترند.
با اینکه دلایل این مساله ناشناخته است ولی به نظر می رسد نوازش کردن حیوانات باعث آرامش سیستم عصبی می شود و همین مساله به کاهش سطح استرس و بهبود روحیه کمک می کند.
جایزه- غذا چطور روی روحیه تاثیر می گذارد؟

با اینکه اکثر مردم می دانند غذایی که می خورند روی سلامتی شان تاثیر می گذارد، ولی کمتر کسی از این مساله با خبر است که غذا ارتباط مستقیمی با طرز تفکر، احساس و رفتار فرد دارد.

مثلا اگر رژیم غذایی ناسالم و پر از کربوهیدرات های قندی داشته باشید، از مشکلاتی مثل از دست دادن حافظه، افزایش وزن و خلق و خوی افسرده رنج خواهید برد. در عوض اگر رژیم غذایی تان از کربوهیدرات های پیچیده و پروتئین تشکیل شده باشد روحیه تان تقویت می شود، بهتر تمرکز می کنید و می توانید خیلی سریع وزنتان را هم کم کنید.

بنابراین غذایی که می خورید نه تنها از نظر تغذیه ای مهم است بلکه روی احساس و عملکرد شما هم تاثیر می گذارد. در ادامه چند نمونه از غذاهایی که روی روحیه و عملکردتان تاثیر می گذارند آورده می شود.
غذاهایی که برانگیختگی جنسی را افزایش می دهند

برخی غذاهای خاص می توانند عشق و علاقه را در شما بیشتر کنند. خوراکی های خاصی که به افزایش دهنده های میل جنسی معروفند، علاقه و اشتهای جنسی شما را بیشتر می کنند. مصرف خوراکی هایی مثل موز، صدف ، جینسنگ و خاویار می توانند باعث افزایش و بهبود عملکرد جنسی شما شوند.
غذاهایی که باعث خواب آلودگی می شوند

اگر در خوابیدن راحت مشکل دارید می توانید خوردن غذاهای حاوی تریپتوفان را امتحان کنید تا به خواب عمیق بروید. شیر حاوی تریپتوفان است و نوشیدن آن باعث ایجاد احساس خواب آلودگی می شود. همین تاثیر بعد از خوردن گوشت بوقلمون نیز اتفاق می افتد.

برخی کربوهیدرات ها مثل پاستا نیز حاوی اگزورفین (نوعی آرام بخش) هستند و خوردن آنها باعث احساس خواب آلودگی می شود. اما مراقب باشید! چون اگر رژیم غذایی شما حاوی کربوهیدرات زیادی باشد به سرعت وزنتان بالا می رود و سطح انرژی تان در طول روز کاهش پیدا می کند.

غذاهایی که باعث افزایش هوشیاری می شوند


مصرف پروتئین باعث آزاد شدن برخی انتقال دهنده های عصبی در مغز می شوند که سطح هوشیاری را افزایش می دهند. غذاهای پروتئینی مانند ماهی، مرغ و تخم مرغ حاوی نوعی اسید آمینه به نام تیروزین هستند. تیروزین باعث افزایش تولید هورمون های دوپامین، نوراپی نفرین و اپی نفرین می شوند. این هورمون ها می توانند هوشیاری و سطح انرژی را افزایش بدهند. علاوه بر این مصرف پروتئین می تواند به کاهش وزن سریع شما کمک کند.

کافئین موجود در چای و قهوه هم می تواند شما را هوشیار نگه دارد و مانع از احساس خواب آلودگی در شما شود.
غذاهایی که باعث افسردگی می شوند

ممکن است موقع خوردن برخی تنقلات احساس خوبی داشته باشید ولی این خوراکی ها در دراز مدت باعث می شوند حالتان بدتر شود. خوراکی هایی که ارزش غذایی کمی دارند باعث تحریک نورون ها در مغز می شوند و علائم مختلفی ایجاد می کنند که افسردگی یکی از آنهاست. شما باید از مصرف برخی مواد غذایی مثل نوشابه، چیپس سیب زمینی و فست فودها پرهیز کنید.

غذاهایی که باعث ایجاد احساس خوشحالی می شوند


حتما در رژیم غذایی تان از چربی های سالم استفاده کنید چون تاثیر مثبتی روی روحیه تان دارد. گفته می شود برخی غذاها مثل داروهای ضد افسردگی عمل می کنند. این غذاها شامل سالمون، شاه ماهی، گردو و چغندرقند است. همه این غذاها سرشار از امگا 3 و یوریدین هستند.

رژیم غذایی سالم حتما باید شامل امگا 3 باشد چون این ماده نه تنها برای مغز مفید است بلکه می تواند به شما در کاهش وزن نیز کمک کند.


منبع: هنر فردی

مثبت گرا بودن و دلیل اینکه باید مثبت گرا باشیم

مثبت‌ گرا بودن از آن دسته کلماتی است که اغلب در مورد آن شنیده‌ایم ولی آیا واقعاً اهمیت آن به اندازه‌ای است که می‌گویند یا کلاً بی فایده است؟ آیا مثبت گرا بودن به معنای این است که همه چیز را خوب و عالی تصور کنیم و هر اتفاقی افتاد بگوییم هیچ مشکلی وجود ندارد؟!

در ادامه با ما همراه باشید تا کمی در مورد واقعیت‌های مثبت‌ گرایی با شما صحبت کنیم و دید درستی نسبت به آن در اختیار شما قرار دهیم.
روانشناسی مثبت گرا چیست و از کجا آمده؟

روانشناسی مثبت گرا معتقد است که کار روانشناسی چیزی فراتر از بررسی بیماری‌ها و ضعف‌های انسان است و علاوه بر این موارد باید نقاط قوت و ویژگی‌های مثبت انسان را نیز تقویت کنیم.
برای اینکه روانشناسی جنبه پیشگیری هم داشته باشد، باید برای ایجاد نقاط مثبت و شایستگی‌ها هم تلاش کنیم.

مارتین سلیگمن را پدر روانشناسی مثبت گرا می‌دانند. او که از بزرگان روانشناسی دنیا است و مدتی هم رئیس انجمن روانشناسان آمریکا بوده است، در مورد روانشناسی مثبت گرا این‌گونه صحبت می‌کند:

” هدف روانشناسی مثبت گرا این است که تحولی را در روانشناسی تسریع کند. تحولی که به موجب آن، دغدغه‌ی اصلی روانشناسی از ترمیم چیزهای بد در زندگی به ایجاد بهترین کیفیت زندگی تبدیل شود. ”
تفاوت روانشناسی مثبت گرا و مثبت‌ اندیشی

ممکن است شخص تصور کند روانشناسی مثبت گرا همان مثبت اندیشی است که در کتاب‌های خودیاری از آنها صبحت می‌شود. اما خیر!

مثبت اندیشی قدمت بیشتری به نسبت روانشناسی مثبت گرا دارد ولی همه تفاوت فقط در قدمت آنها نیست
روانشناسی مثبت گرا یک علم است و به طور علمی به بررسی موضوعات می‌پردازد ولی مثبت اندیشی صرفاً بر تجربیات شخصی افراد متکی است.
تحقیق مارتین سلیگمن

در سال 2013 مارتین سلیگمن (پدر روانشناسی مثبت گرا) در کنفرانسی، نتایج یک تحقیق جالب را با سایرین به اشتراک گذاشت. نتایج این تحقیق اهمیت مثبت گرا بودن را نشان می‌داد.

در طی این تحقیق سلیگمن و تیمش، بیش از 80 میلیون عبارت توییتری مربوط به منطقه‌ای در شمال شرق آمریکا را بررسی کردند و قصد داشتند با تحلیل این پیام‌ها، میزان مرگ و میر ناشی از گرفتگی عروق را پیش‌بینی کنند.

نتایج تحقیق بسیار جالب توجه بود. سلیگمن و تیمش توانسته بودند با دقت بسیار بالا این پیش‌بینی را انجام دهند.
زمانی که گزارش مرکز کنترل و پیشگیری بیماری‌های آمریکا برای مرگ‌ومیر ناشی از گرفتگی عروق را با نتایج پیش‌بینی مارتین سلیگمن مقایسه می‌کنیم از دقت پیش‌بینی شگفت زده می‌شویم
بخش‌هایی که از کلمات و عبارت‌هایی ناشی از خشم، دشمنی، پرخاشگری و بی‌تعهدی استفاده می‌شد، کلماتی مثل عصبانی، تنها، آزاردهنده، بی‌حوصله و …، بالاترین میزان حملات قلبی رو داشتن.
و برعکس مکان‌هایی که بیشتر از کلمات مثبت مثل حال صبح عالی، حال خوب، انرژی، هدف، انگیزه و … استفاده شده بود، کمترین میزان حملات قلبی را داشتند.

فکر می‌کنم این تحقیق به تنهایی می‌تواند اهمیت مثبت گرا بودن را نشان دهد!

شاید پیش خودتان فکر کنید که من ذاتاً مثبت فکر نمی‌کنم و همیشه ذهنیت منفی دارم. در این مورد شما را به جمله بی‌نظیر مارتین سلیگمن ارجاع می‌دهم:

    “شیوه فکر کردن صرفاً یک عادت است. قرار نیست همیشه گرفتار آن باقی بمانیم. شاید یکی از مهم‌ترین دستاوردهای روانشناسی در بیست سال اخیر این بوده است که انسان‌ها می‌توانند شیوه‌ی فکر کردن خود را تغییر دهند”

بخش‌های عمده روانشناسی مثبت گرا
تجربه‌های مثبت

    تجربه‌های مثبت گذشته: احساس شادی و رضایت با یادآوری تجربیات گذشته
    تجربه‌های مثبت در زمان حال: داشتن شور، هیجان و لذت عاطفی نسبت به تجربیات حال
    تجربه‌های مثبت در آینده: امیدواری و خوش‌بین بودن نسبت به آینده

ویژگی های انسان مثبت

    داشتن رفتار سالم
    احساس زیبایی
    نگران نبودن نسبت به آینده
    داشتن دانایی و علم
    برخورداری از معنویت

ساختارهای مثبت گرایی

    خانواده
    مدرسه
    جامعه

هدف روانشناسی مثبت‌ گرا این است که تصویری زیبا و ارزشمند از زندگی ارائه کند و افراد را توانمندتر کند و استعدادشان را شکوفا سازد. هم‌چنین شناخت بیشتر پیدا کردن از عواملی که به افراد کمک کند چه به‌صورت فردی، چه گروهی به رشد و بالندگی دست پیدا کنند. روانشناسی مثبت‌ گرا می‌خواهد بهزیستی و سطح کیفیت زندگی را بهبود ببخشد.
موضوعات روانشناسی مثبت گرا
خوش بینی

یعنی انتظار مثبت داشتن از اتفاقات. باور به اینکه در هر اتفاقی نکات مثبتی وجود دارد و انتظار داشته باشیم اتفاق خوبی برایمان بیفتد.
شادکامی

روانشناسی مثبت گرا به‌عنوان علم شاد زیستن تعریف شده است. شاد بودن و داشتن احساسات مثبت تأثیر زیادی بر طول عمر، رشد خلاقیت، حل مسئله، ارتقا کیفیت زندگی، موفقیت‌های شغلی، تحصیلی و…، پیشگیری از اختلال‌ها و بیماری‌های جسمی و روانی دارد.
رضایت

برای رسیدن به شادی حقیقی انسان باید از درون احساس رضایت کند، برای این کار باید تصمیم بگیرد که به شکایت‌ها و اعتراض‌هایش نسبت به هر چیزی که باب میلش نیست، پایان دهد. رضایت از زندگی یک انتخاب است. این انسان است که رضایت یا نارضایتی را انتخاب می‌کند. رضایت جنبه‌های وسیعی از زندگی را در بر می‌گیرد؛ شغلی، مالی، عاطفی و… .

دید منعطف و سازگارانه منجر به رضایت از زندگی می‌شود. رضایت از زندگی به این معنی نیست که هیچ مشکل یا درگیری وجود ندارد بلکه به این معنا است که می‌توان در کنار همه‌ ناملایماتی‌ها به جنبه‌های مثبت نیز نگاه کرد و این فرصت را به فرد می‌دهد تا تسلیم فراز و نشیب‌های زندگی نشود.
معنویت

باورهای معنوی می‌توانند بر بسیاری از رفتارها تأثیرگذار باشند و افراد خیلی از کارهایی که به خودشان یا دیگران آسیب می‌زنند را انجام ندهند. ممکن است به خاطر باورهای معنوی کمتر دچار درگیری با مسائل زندگی یا افراد دیگر شوند.
امیدواری

امیدواری یعنی باور به آینده بهتر و اینکه اتفاقات خوب برای ما رقم خواهم خورد. فرد امیدوار می‌تواند با قدرت اراده آینده بهتری برای خودش رقم بزند.
بخشش

بخشش راز آرامش است. زمانی که فرد انتخاب می‌کند دیگران را ببخشد، به یک آرامش عمیق می‌رسد و ذهنش از درگیری‌های بزرگ آزاد می‌شود. با بخشش شخص از گذشته رها می‌شود و به زندگی حال باز می‌گردد.
معناجویی

معنا داشتن یعنی زندگی ما هدفمند است. یعنی چیزی وجود دارد که زیستن ما را ارزشمند می‌کند. تحقیقات بسیاری در این زمینه انجام شده است که نشان می‌دهند معنا داشتن در زندگی مشکلات روانی بسیاری را کاهش می‌دهد.


منبع: مسیر برتر

رازهای آرامش و شادی در زندگی

از غیبت، تهمت، قضاوت نسنجیده در مورد افراد یا حوادث، حسادت، کینه، دروغ، جر و بحث کردن با دیگران و خلاصه رنجاندن دیگران به شدت پرهیز کنید. هنگامی که وضو می گیرید، الکتریسیته های ساکن را به سطح بدن خود می آورید؛ آب نیز رسانا است و شما امواج آلفا (امواج آرامش بخش) تولید می کنید. با کشیدن مسح سر، این امواج را به کورتکس مغز انتقال می دهید و باعث می شوید که ناحیه شلوغ ذهن آرام گیرد. با مسح پا، انتقال امواج آلفا را در اندام های پایینی سرعت می بخشید. بیشترین منطقه ای که در روی کره زمین امواج آلفا دارد، کعبه است. زمانی که شما نماز می خوانید و در جهت خانه خدا قرار می گیرید و ۷ قسمت بدن شما با زمین تماس پیدا می کند، امواجی را دریافت می کنید که باعث آرامش شما می شوند.
در دنیای پراضطراب و سراسر استرس امروز، آرامش و راحتی خیال نعمتی است که بسیاری آرزوی آن را دارند. اما برای رسیدن به آرامش تنها آرزو کافی نیست، بلکه باید قدم پیش نهاد و کاری کرد. آن چه در پی می آید برخی تکنیک های روانشناختی است که ضمن کمک به رفع تشویش و نگرانی، آرامش، نشاط و شادی را در زندگی ما رونق می بخشد.
راز اول: با خدا ارتباط برقرار کنید
حداقل نیاز انسان به روح خدایی، مانند احتیاج نوزاد است به مادر. به همان میزان که جسم برای ادامه حیات به هوا و غذا نیازمند است، روح و باطن نیز به هدایت الهی و روح ربانی محتاج است. آرامش جان، زمینی حاصلخیز است که دانه های "خواست و نیاز" در آن به خوبی می روید، نیازهای به حق خود را در یاد خداوند که آرامش جان و قلب است، بکارید تا به خوبی تحقق یابند. خداوند همراه کسی است که او همراه خداوند باشد. با توجه به خداوند و خواندن نام های او، همراهی و پشتیبانی خدا را به سوی خود جلب کنید. انسان همان است که به آن توجه می کند، پس به خداوند توجه کنید تا الهی شوید! به خدا توکل کنید. هرچه ارتباط شما با خدا، "آن نیروی عظیم و خرد لایتناهی" بیشتر و بیشتر شود، آرامش و نشاط بیشتری را در خود تجربه می کنید و هر چه ارتباط شما با خدا محدودتر شود، ترس و اضطراب بیشتری بر شما چیره می شود. خداوند فرموده است: "اگر مرا یاری کنید، شما را یاری می کنم و قدم هایتان را استوار می گردانم." یار خدا بودن یعنی بر اساس قوانین الهی رفتار کردن، گناه نکردن، کمک به دیگران، نرنجاندن دیگران، احترام به والدین و غیره. "یار خدا بودن" در واقع همان "یاری کردن به خود" است.
راز دوم: مثبت فکر کنید
هر فکر، صورتی از انرژی است که در جهت نیکی یا بدی خود تولید می کنیم. با اندیشیدن به افکار بهشتی با نیروی بهشتی مرتبط می شویم، شادی را احساس می کنیم و آفتاب سرور را هر جا که رویم، می تابانیم. یاد بگیرید که احساس هایتان را از طریق افکار مثبت مهار کنید. به دقت افکارتان را زیر نظر بگیرید و هنگامی که یک فکر منفی هجوم می آورد، خودتان را وارسی و به جای آن یک فکر مثبت جایگزین کنید. ذهن مثبت، اوضاع مثبت را به خود جلب می کند. به خاطر داشته باشید که عالم، به نیات ما پاسخ می دهد. افکار و عقاید ما به صورت انرژی از وجودمان ساطع می شود و به جهان بیرون راه می یابد و محیط سعی می کند آنچه را که می خواهیم، به ما هدیه کند. راز توفیق آن است که میزان انرژی خود را در جهت مثبت و صعودی افزایش دهیم و برای خود و دیگران همیشه بهترین ها را بخواهیم. چرا که حتی اگر در مورد دیگران نیت بد و منفی داشته باشیم، آثار مخرب آن گریبانگیر خودمان می شود. چه زیباست که بهترین نیات و آرزوها و افکار را برای خود و دیگران داشته باشیم تا به اوج آرامش و شادی برسیم.
راز سوم: قضاوت خود را به تأخیر بیندازید
در این جهان، هیچ حادثه ای برحسب تصادف نداریم و در همه وقایعی که روی می دهند، لطف و رحمت الهی نهفته است. تمام حوادث برای ما پیام هایی دارند که سبب تکامل روحمان می شوند. مثلاً شما می توانید پیام آن حادثه به ظاهر بد را بعد از گذشت مدت زمانی بفهمید و یا حتی ممکن است تا زمانی که زنده هستید متوجه نشوید. زیرا بسیاری از این وقایع فراسوی ادراک ما و جزء اسرار الهی هستند و تلاش برای فهم حکمت خداوند با هوش محدودمان، مانند سنجش اقیانوس با پیمانه است. همچنین در ذهن الهی از دست دادنی ای وجود ندارد و اگر شما به ظاهر چیزی را از دست می دهید، معادل آن شیء و یا حتی بالاتر از آن را به دست خواهید آورد و تمام این اشیاء به عنوان وسیله ای برای تکامل و زیبایی روح شما هستند. بیایید کاملاً بپذیریم که در هر موقعیت نامطلوب، نیکی پنهانی برای همه وجود دارد. "ساقی هر چه ریزد از لطف اوست."
راز چهارم: بر آرامش درونی تمرکز کنید
در دل توفان هم، آرامش نهفته است. مهم نیست که در هر زمانی از روز چه اتفاق بیفتد. هرچه مسائل به نظر مشکل و پردردسر بیایند و هرچه قدر هم که بخواهیم کارهای زیادی را در آن واحد انجام دهیم، باید فقط به خلوتگاه درون خویشتن برگردیم و آرامش درونی پیدا کنیم. برای دسترسی به خلوتگاه درونی، چشم هایتان را ببندید و روشنایی آرام و ملایمی را درون خود تصور کنید. این فضا جایی است که ضربان قلب شما به فرمان شما آرام می تپد- به آن جا بروید. از دور دست، استاد معنوی تان از راه می رسد؛ در گوشتان زمزمه می کند: "هرجا می توانید خوبی کنید، در هرچه می توانید، به هرشکل که می توانید، هر وقت که می توانید، به همه اشخاصی که می توانید و تا زمانی که می توانید." نور سفیدی فضای دلتان را آرام می کند، سپس بر این آرامش حاصل شده تمرکز کنید.
راز پنجم: از آنچه هستید راضی باشید
بدن وسیله زندگی است نه جوهر آن. آن قدر که ما انسان ها با ظاهر جسمی خود مشخص می شویم، یک درخت با تنه اش مشخص نمی شود. تجربیات ما باید مثل شاخه های درخت به ما شکل بدهد، ولی این کار را نمی کند. فقط جوهره وجودمان است که با شرایطی محیطی از بین نمی رود، شکسته نمی شود و یا در معرض دید و بررسی دیگران قرار نمی گیرد. وجود داشتن، پرمعنا و پرمفهوم است: من وجود دارم، من هستم، من اینجا هستم، من در حال شدن هستم، تنها من هستم که زندگی ام را می سازم و... هر کدام از ما انسان ها در این دنیا مأموریت خاصی داریم. با کمک کردن به دیگران و مهرورزی به آنان، باعث تکامل روحمان می شویم. رسالت اصلی ما در این دنیا بیدار شدن و بیدار کردن است و زندگی ما به منزله یک سفر است و هدف نیست. منظور از بیداری، فعال شدن در همه ابعاد وجود و همه زوایای زندگی است. مانند: بیداری روحی، بیداری جسمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و... بیداری به زمان، مکان و خلاصه در یک کلام "بیداری الهی"!
راز ششم: به دستورات اخلاقی احترام بگذارید
از کنجکاوی کردن در زندگی دیگران دوری کنید. از خواندن نامه های شخصی و دفتر خاطرات محرمانه دیگران و گوش دادن به مکالمات خصوصی آن ها اجتناب کنید. بدون درزدن و اجازه گرفتن وارد هر مکانی نشوید. سعی در اثبات درستی نظرات و عقاید خود به دیگران نداشته باشید. تلاش نکنید که به زور، افکار و عقاید دیگران را تغییر دهید. زیرا در صورت رعایت نکردن این دستورات، آرامش خود را بر هم می زنید. به پدر و مادر خود نیکی کنید. با آنان با صدای بلند صحبت نکنید. "بتی. جی. ایدی" می گوید: "زمانی که شما به درگاه خداوند دعا می کنید، این دعاها به صورت شعاع های نورانی به طرف آسمان بالا می روند و فرشته ها برای اجابت آن به زمین می آیند. ولی در میان این شعاع های نورانی یکی از همه فوق العاده قطورتر و نورانی تر است و فرشتگان به محض مشاهده آن سریع به آن مورد رسیدگی می کنند. این پرتو قدرتمند و خیره کننده مربوط به دعای مادر در حق شما است. دعای مادر خالصانه ترین دعاهاست." چه زیباست به والدین خود از صمیم قلب احترام بگذارید و نیازهای آنان را تأمین کنید، زیرا که مهر و نیکی به آنان، سبب آرامش و نشاط در شما می شود.
راز هفتم: دید جدیدی پیدا کنید
پرهای دم طاووس رنگارنگ هستند و هنگامی که از زاویه ای خاص به آنها نگاه می کنید، درخشش و زیبایی بی نظیری دارند. خیلی از مسایل در زندگی، هنگامی ارزش خود را نشان می دهند که از زاویه درست دیده شوند؛ ولی نگرش های متشابه و کلیشه ای، دیدن این زیبایی ها را مشکل می سازد. اگر به هر مسأله ای از زاویه ای درست نگاه کنید، در آن چیزهای باشکوه و زیبایی خواهید دید. سعی کنید همه چیز و همه کس را با چشم های تازه ای ببینید که از طریق عادت، تیره و تار نشده اند. با این روش، شما می توانید ثروت های نامحدودی را کشف کنید. به خاطر داشته باشید که اگر از زاویه ای درست به تمام چیزها و اشخاص نگاه کنید، هر شخص یا هر شیء از طرف خالقتان برای شما ارمغان و پیام زیبایی به همراه خواهد داشت. فلورانس می گوید: "تمام انسان ها همچون حلقه های طلایی هستند در زنجیره خیر و صلاح من."
راز هشتم: صفت های مثبت خود را افزایش دهید
از غیبت، تهمت، قضاوت نسنجیده در مورد افراد یا حوادث، حسادت، کینه، دروغ، جر و بحث کردن با دیگران و خلاصه رنجاندن دیگران به شدت پرهیز کنید. زیرا با انجام دادن این گونه اعمال تراکمی از نیروهای منفی را به دور خودتان جمع می کنید، کسی که از این همه نیروهای منفی عذاب می کشد، خودتان هستید. زمانی که به دیگران خوبی و کمک می کنید، تجمعی از نیروهای مثبت به دور خودتان فراهم می آورید و این نیروهای مثبت باعث آرامش و شادی شما می شوند، هنگامی که وضو می گیرید، الکتریسیته های ساکن را به سطح بدن خود می آورید؛ آب نیز رسانا است و شما امواج آلفا (امواج آرامش بخش) تولید می کنید. با کشیدن مسح سر، این امواج را به کورتکس مغز انتقال می دهید و باعث می شوید که ناحیه شلوغ ذهن آرام گیرد. با مسح پا، انتقال امواج آلفا را در اندام های پایینی سرعت می بخشید. بیشترین منطقه ای که در روی کره زمین امواج آلفا دارد، کعبه است. زمانی که شما نماز می خوانید و در جهت خانه خدا قرار می گیرید و ۷ قسمت بدن شما با زمین تماس پیدا می کند، امواجی را دریافت می کنید که باعث آرامش شما می شوند. برای افزایش نیروهای مثبت خود می توانید در یک وان حمام، پر از آب و نمک، به مدت ۲۰ دقیقه قرار بگیرید. در بطری های رنگی آب خوراکی بریزید و به مدت ۲ ساعت در معرض نور شدید آفتاب قرار دهید؛ سپس آن ها را در یخچال بگذارید و در موقع لزوم بنوشید. بدون کفش و جوراب روی چمن راه بروید؛ زیرا طبیعت منبع انرژی نیروهای مثبت است.
راز نهم: حس ها را از همدیگر، جدا کنید
اغلب، ما به این مسأله توجه چندانی نداشته ایم که حواس پنجگانه خود را از یکدیگر تفکیک و آن ها را به صورت مجزا از یکدیگر حس کنیم. ذهنتان را برای بالا بردن آگاهی حسی پرورش دهید. امروز بر بینایی تمرکز کنید، فردا برمزه، روز بعد بر بویایی و ... مثلاً: زمانی که در حال دوش گرفتن در حمام هستید، قطرات آب را روی بدن خود احساس کنید و از این که باعث تمیزی و آرامش شما می شود، لذت ببرید. موقعی که در حال غذا خوردن هستید فقط بر طعم و مزه غذا تمرکز کنید. وقتی در حال ریختن چای در استکان هستید، به صدای ریزش آن گوش دهید. به این ترتیب، شروع به جدا کردن تجربیات حسی تان از یکدیگر کنید و از بابت هر کدام لذت ببرید.
راز دهم: وسایل اضافی را از محیط زندگی تان خارج سازید
اشیاء درون خانه تان را لمس کنید و از خودتان بپرسید آیا به این وسایل احتیاج دارم؟ کتاب ها را از درون قفسه بیرون بیاورید و ببینید آیا دوباره قصد خواندن این کتاب ها را دارید. هر شیء یادگاری را بررسی کنید و از خودتان بپرسید آیا هنوز لحظه ای را که این شیء به یادم می آورد، برایم مهم و با ارزش هستند؟ لباسهایتان را باز کنید و توجه کنید که آیا به تمام این لباس ها احتیاج دارید و از آخرین باری که آنها را پوشیده اید چه قدر زمان می گذرد و آیا دوباره تصمیم به پوشیدن آنها دارید؟ بعد از این بررسی کاملی که به عمل می آورید تمام وسایل و لباس های اضافی تان را یا به دیگران ببخشید و یا آنها را حراج کنید. زیرا که هر شیء انرژی خودش را دارد و اگر به کار نرود در خانه به آب راکد تبدیل می شود. همچنین جای مناسبی برای جوندگان و پشه ها می گردند. پس باید مراقب باشید و بگذارید انرژی آزادانه جریان یابد و آب جاری گردد. اگر کهنه ها را نگه دارید، تازه ها جایی برای تجلی خویش نمی یابد. پس برای چرخش انرژی و پیشرفت در زندگی تان وسایلی را که مورد احتیاج تان نیست از محیط خارج سازید.



منبع: حوزه

قدرت کلام – روز صفرم

اگر فرض کنیم افکار ما مانند جسم ما می باشد، آنوقت کلمات ما مانند روح می باشد، به عبارتی با بیان افکارمان به آن روح و انرژی می بخشیم.

کلمات شبیه دانه هستند. وقتی کلمات را با صدای بلند بیان می کنیم، ریشه می گیرند و رشد می کنند. اگر از کلمات مثبت استفاده کنیم، زندگی ما در مسیر مثبت رشد می کند.

کلمات مثل سکان کشتی است. با آنکه سکان کشتی کوچک است اما می تواند یک کشتی بزرگ را هدایت کند.

به همین شکل کلمات شما مسیر حرکت زندگی شما را مشخص می کند. یعنی اگر مدام حرف های منفی بزنید، خود را در مسیر شکست قرار می دهید و اگر حرف های مثبت بزنید خود را در مسیر موفقیت و پیروزی قرار می دهید.

قدرت کلام یعنی چه

هر چیزی را که به آن فکر کنیم، به زبان بیاوریم و پیش بینی کنیم به واقعیت تبدیل می شود. به همین دلیل است که باید مراقب افکار و کلماتی که به زبان می آوریم باشیم.

با این حال خیلی ها خیلی راحت حرف هایی را می زنند که به ضرر خودشان تمام می شود مانند:

هرگز به زندگی دلخواه خودم دست پیدا نمی کنم

هرگز موفق نخواهم شد

هرگز همسر مورد علاقه خود را پیدا نخواهم کرد

هرگز نمی توانم این مهارت را یاد بگیرم

این افراد متوجه نیستند که با حرف هایشان دارند آجرهای دیوار شکست زندگی خود را بنا می کنند و تبدیل به بزرگترین دشمن خود می شوند.
اصلاً این حرف ها را به زبان نیاورید. شاید این حرف ها به ذهن تان خطور کند اما این اشتباه را نکنید که آنها را بیان کنید.

قدرت کلام معنی اش همین است. یعنی کلام شما چنین قدرتی دارد که هر چیزی را که به زبان بیاورید به واقعیت تبدیل می شود.

بسیار پیش آمده که فکری منفی از ذهنم گذشته و نزدیک بوده آن را بر زبان بیاورم اما جلوی خودم را گرفتم و اینطور فکر کردم که:

«من درباره ی شکست با آینده ام صحبت نمی کنم. من درباره ی شکست با زندگی ام صحبت نمی کنم. برعکس، من درباره ی خوبی ها با زندگی ام حرف می زنم.»

چگونه از قدرت کلام خود به نفع خود استفاده کنیم؟

کلمات ما روی اعتماد به نفس ما می تواند تأثیر مثبت با منفی بگذارد. یکی از راه های تقویت اعتماد به نفس از طریق کلام است. یعنی باید از کلمات مثبت استفاده کنید.

می توانید در مورد لیاقت و توانمندی هایی که دارید با خود جلوی آینه صحبت کنید تا تأثیر قدرت کلام را در رشد اعتماد به نفس تان احساس کنید.

نکته بعدی که باید توجه کنیم هنگام بروز سختی ها و مشکلات است. باید مراقب حرف هایی که میزنیم باشیم. اینکه چگونه در مورد این مشکلات حرف میزنیم، شکایت می کنیم یا دنبال راه حل هستیم، تأثیر فراوانی در اینکه چه مدتی در این شرایط دشوار باقی می مانیم، دارد.


به عنوان یک اصل همیشه مدنظر خود داشته باشید که:

    شما با کلمات خود تکلیف حال و روزتان را مشخص می کنید.

از امروز سعی کنید از کلمات مناسب استفاده کنید و نگرش مناسب داشته باشید تا کم کم برایتان به عادت تبدیل شود و شرایط برای شما در جهت بهتر شدن تغییر پیدا کند.

شاید شما الان در برهه سختی از زندگی تان قرار گرفته باشید، اما اجازه دهید شما را به چالش بکشم.

از کلمات نه برای توصیف موقعیت تان، بلکه برای تغییر آن استفاده کنید. از ین سری مقالات «قدرت کلام» که به مرور در سایت قرار داده می شود، به عنوان راهنمایی روزانه در جهت اعلام پیروزی تان استفاده کنید. سلامتی را اعلام کنید. خوبی را اعلام کنید. فراوانی را اعلام کنید.

باید کلمات تان را در همان مسیری بیان کنید که دوست دارید زندگی تان در آن مسیر به پیش رود.

قدرت کلام و ارتباط موثر

روزانه ممکن است با افراد زیادی در ارتباط باشیم.

مثلا اگر می خواهیم از کسی انتقاد کنیم باید روش آن را بیاموزیم تا مبادا چیزی بگوییم تا شخص از ما آزرده خاطر شود. ما در قبال حرف هایمان پاسخگو هستیم.

مردی می گفت:

«زنم می داند که او را دوست دارم. نیازی نیست که این حرف را به او بزنم. من چهل سال قبل که با او داشتم ازدواج می کردم به او گفتم دوستت دارم»

قدرت کلام را درک کردید؟

در رابطه با همسرتان شما هم دوست دارید که این جمله زیبای «دوستت دارم» را از طرف مقابل تان بشنوید، حالا بماند که دوست دارید در عمل هم از او کارهایی را که این جمله را اثبات می کند ببینید، کاری ندارم، بحث ما در مورد قدرت کلام است.

نتیجه گیری

وقتی اجازه ندهید کلمات منفی از دهان تان خارج شوند و کلماتی سرشار از ایمان و پیروزی را به سوی آینده بفرستید، خواهید دید که چگونه زندگی تان وارد مرحله ای کاملاً جدید می شود.



منبع: نگرش نیک

عزت نفس پایین چه تاثیری بر زندگی ما می‌گذارد؟

افرادی که عزت نفس پایینی دارند اغلب احساس بدی نسبت به خودشان دارند و تصور می‌کنند کسی آن ها را دوست ندارد و افرادی نالایق می‌باشند. بر طبق تحقیقاتی که انجام شده است افرادی که عزت نفس پایینی دارند حساسیت بیش از حدی نسبت به مسائل مختلفی از خود نشان می‌دهند.

چه افرادی عزت نفس پایینی دارند؟

افرادی که دارای عزت نفس پایین می‌باشند احساس شکننده‌ای نسبت به خود دارند و به راحتی از دیگران آسیب می‌بینند. علاوه بر این تحقیقات نشان می‌دهد که افراد با عزت نفس پایین نسبت به عدم پذیرش و تایید توسط دیگران بیش از حد حساس هستند حتی اگر همچنین چیزی وجود نداشته باشد.
بنابراین، افرادی که عزت نفس پایینی دارند ممکن است شدیدترین منتقد خود باشند، وقتی در خود خطایی می‌بینند بی‌رحمانه خود را قضاوت می‌کنند، آن‌ها احساسات خود را به طور ناخوشایندی ابراز می کنند، کنترل خود را از دست می‌دهند، کودکانه رفتار می‌کنند و به طور خلاصه، رفتارهایی از خود ابراز می‌کنند که ممکن است خیلی زود از آنها پشیمان شوند و ممکن است از آنها ابراز تأسف کنند.
این منتقد درونی تند و تیز، که دکتر رابرت فایرستون از او به عنوان صدای انتقادی درونی یاد می‌کند، به درک منفی از خود کمک می‌کند. داشتن درک منفی از خود می‌تواند عواقب جدی داشته باشد. به عنوان مثال، اگر کسی معتقد باشد که افراد دیگر آنها را دوست ندارند، به احتمال زیاد از تعامل با دیگران جلوگیری می‌کند و خیلی واکنش دفاعی، بدبینانه و یا حتی تند از خود نشان می‌دهد.
همچنین محققان استدلال می‌کنند که "ماهیت و درجه ارتباط ما با دیگران به شدت تحت تأثیر تعبیری است که ما از خودمان داریم، صرف نظر از صحت آنها در واقع، خود ادراک شده ما یکی از مهمترین مبانی را نشان می‌دهد که رفتار بین فردی ما بر آن استوار است.


چگونه عزت نفس پایین بر روی هر جنبه از زندگی‌مان تاثیر می‌گذارد


درک تأثیرات عزت نفس پایین با درک خود عزت نفس آغاز می‌شود. عزت نفس چرا اینقدر مهم است؟ و چرا فقدان آن می‌تواند اینقدر مخرب باشد؟
به طور خلاصه، عزت نفس راهی است که شما درباره خود فکر می‌کنید. عزت نفس اعتماد و رضایت از خود است. اساساً احترام به خود است.
هنگامی که از احترام به خود و عزت نفس سالمی برخوردار باشید، احساس انگیزه و اعتماد و هدفمندی بیشتری دارید و اگر این احساسات را نداشته باشید، شما از کمبود عزت نفس رنج می‌برید و لیستی از عواقب آن را در خود خواهید دید و احساس خواهید کرد که "آتش زندگی شما خاموش شده است". در واقع برای درک اینکه عزت نفس چه تاثیری در زندگی ما دارد بایستی ابتدا نتایج آن را بررسی کرد:


1. احساسات منفی


عزت نفس ارتباط نزدیکی با خلق و خوی فرد دارد، بنابراین وقتی کاهش می‌یابد، ممکن است احساسات منفی زیادی را تجربه کنید غم، شرم، اضطراب، ترس، عصبانیت، تنهایی، استرس و حتی افسردگی. اما فردی که از عزت نفس پایینی رنج می‌برد، بسیار سخت می‌تواند آنها را از خود دور کند و اغلب تمامی این احساسات را با هم تجربه خواهد کرد.


2. نفرت از خود


نفرت از خود باعث می‌شود که از افکار و اعمال خود متنفر باشید و در بخشیدن خود با مشکل روبرو شوید. نفرت از بدن خود در روابط و کار شما تاثیر می‌گذارد و باعث می‌شود که با خود بد رفتاری کنید، زیرا احساس عدم لیاقت در مراقبت از خود به شما اجازه می‌دهد تا مراقب خود نباشید.


3. اعتقاد به اینکه چیزی برای ارائه ندارید.


این اعتقاد یک احساس بی‌ارزشی ریشه دار را منعکس می‌کند. شما ممکن است صفات و موهبت‌های دیگران را برتر از خود حتی آن‌ها را "قهرمانانه" و غیرقابل دستیابی بدانید. اگر با تأثیرات عزت نفس پایین دست و پنجه نرم می‌کنید، ممکن است باور داشته باشید که هیچ کس به آنچه که فکر می‌کنید و احساس می‌کنید یا حتی آنچه که شما ارائه می‌دهید اهمیت نمی‌دهد و باور داشتن به این موارد می‌تواند منجر به تنهایی، تردید در دستیابی و درگیر شدن با خود و در نهایت افزایش خشم شود.


4. مشکل در داشتن انگیزه


عزت نفس پایین باعث می‌شود که هر روز احساسی مانند ترافیک سنگین صبح شنبه داشته باشید. یک فرضیه فراگیر در افرادی با عزت نفس پایین وجود دارد که "من به هر حال شکست خواهم خورد، پس چرا باید خود را آزار دهم؟" این احساس "گیر افتادن" و " نداشتن بنزین" می‌تواند باعث خرابی عملکرد شما در محل کار و خانه شود. همچنین می‌تواند به راحتی در تمایل شما برای امتحان چیزهای جدیدی که ممکن است به خلق و خوی شما کمک کند تاثیر بگذارد.


5. وسواس کمال گرایی داشتن


اعتقاد به این که در تمام کارهایی که انجام می‌دهید باید "کامل" باشید باعث می‌شود که یک احساس ناکامی مداوم داشته باشید و فکر کنید که هرگز "به اندازه کافی خوب" نیستید. اگر از عزت نفس پایین رنج می‌برید، ممکن است قادر به بخشش خود به خاطر انسان بودن و اشتباهات" انسانی" نباشید و این نشانه احساس شرمندگی است. هنگامی که احساس نمی‌کنید به اندازه کافی خوب هستید راه‌های زیادی برای کنار آمدن با آن وجود دارد.


6. انعطاف پذیری پایین


از آنجا که اثرات عزت نفس پایین با یک احساس بیهودگی همراه است و فردی که عزت نفس پایینی دارد به خود می‌گوید "هیچ امیدی نیست"، "هیچ چیز نمی‌تواند بهتر شود" بنابر این در جبران عقب ماندگی‌هایی که باید فقط موقتی باشند، مشکل خواهد داشت و انعطاف پذیری پایینی را از خود نشان خواهد داد.


7. عدم مراقبت از خود


وقتی شما از احساس ارزشمندی پایین رنج می‌برید، احتمالاً  از خود مراقبتی نیز رنج می‌برید. از آنجا که یک فرض اساسی وجود دارد که "هیچ چیز نمی‌تواند بهتر شود، پس چرا انرژی‌ام را هدر دهم"، باعث می‌شود که از عناصر اساسی رفاه، مانند خواب، تغذیه خوب و ورزش چشم پوشی کنید. در نتیجه عزت نفس پایین شما نیز افزایش می‌یابد، آسیب‌هایی که شما در نتیجه مصرف مواد مخدر و الکل، رابطه جنسی اجباری، غذا خوردن و خرید بیش از حد متحمل می‌شوید، همه در تلاش برای جلوگیری از درگیری، درد و شکست است.


8. روابط پر تنش


وقتی اعتماد به نفس پایین باشد روابط ناگزیر از این موضوع رنج می‌برند. شاید فردی که عزت نفس پایینی دارد باور نکند که لیاقت داشتن یا برقراری یک رابطه سالم را دارد، بنابراین بهترین تلاش خود را انجام نمی‌دهد یا بهترین خود را ارائه نمی‌دهد.


9. به دنبال راضی نگه داشتن دیگران بودن


این که بخواهید دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنید، مسئله‌ای نیست اما در افرادی که عزت نفس پایینی دارند مشکل نداشتن مرزهای مشخص و ناتوانی در گفتن " نه" وجود دارد. اگر عزت نفس شما در پایین‌ترین حد خود باشد، شما خود را لایق دریافت خوبی از دیگران نمی‌بینید و خود را ملزم می‌دانید که اطمینان حاصل کنید که آیا آنها احساس خوبی دارند یا نه.


10. اعتقاد به این دارید که در تغییر هر چیزی ناتوان هستید


این دروغ به طور طبیعی منجر به ترس و اضطراب می‌شود، هنگامی که این باور تقویت شود که افکارتان برای دیگران مهم نیست، آسیب و خشم سرکوب شده شما عمیق‌تر می‌شود.
در حال حاضر باید یک موضوع مشترک را درک کنید که از طریق اثرات عزت نفس پایین تشخیص داده می‌شود: آنچه که در مورد خودتان باور دارید، در تمام جنبه‌های زندگی شما منعکس می‌شود.
خبر خوب این است که شما با تلاش می‌توانید این چرخه ترسناک و ناتوان کننده عزت نفس را از بین ببرید و می‌توانید در مورد خود احساس خوبی داشته باشید. در واقع، شما لیاقت این را دارید.


راهکارهای افزایش عزت نفس


1.از نقاط قوت خود آگاه باشید.


این یک واقعیت شناخته شده است که همه ما نقاط قوت و ضعف خود را داریم. دانستن اینکه چه کاری را بهتر انجام می‌دهید و چگونه می‌توانید بدرخشید، شما را برای موفقیت و کسب دستاورد آماده می‌کند. با در نظر گرفتن این نکته، "چه زمانی من در بهترین حالت خود هستم"، از نقاط قوت خود فهرست برداری کنید و با پرسیدن سوالاتی مانند "من معمولاً چه کارهایی انجام می‌دهم و این کارها چه احساسی در من ایجاد می‌کنند؟" همچنان به پرورش بهترین ویژگی‌های خود که به عزت نفس شما کمک می‌کند ادامه دهید و تا آنجا که می‌توانید این موارد را در زندگی روزمره خود بگنجانید.


2. از افرادی با عزت نفس بالا الگو بگیرید.


افرادی که با آنها معاشرت می‌کنیم و خود را با آنها احاطه می‌کنیم، تأثیر عمده‌ای در شکل گیری شخصیت ما دارند. ما به سادگی بسیاری از کارهای خود را از طریق الگو سازی یاد می‌گیریم، خواه سازنده باشد یا مخرب. یکی از بهترین راه‌ها برای شروع احساس عزت نفس بیشتر، یادگیری چگونگی تفکر، رفتار و تعامل با دیگران است. از شخصی که آموخته است که چگونه ارزش و توانایی بالقوه خود را به کار بگیرد، می‌توان بسیار یاد گرفت.


3.  از صحبت های مثبت استفاده کنید و از خودگفتاری منفی اجتناب کنید.


 اهمیت خودگفتاری مثبت را بدانید. جدایی ناپذیرترین بخش عزت نفس افکار و اندیشه‌هایی است که درباره توانایی‌ها و ارزشمندی خود داریم. ما باید مغز خود را طوری برنامه ریزی کنیم که بر ایده‌ها، تصاویر و باورهای دلگرم کننده و مثبت تمرکز کند. وقتی نگرش مثبتی داریم و احساس اطمینان می‌کنیم، واضح‌تر فکر می‌کنیم و عملکرد بهتری داریم. خودگفتاری مثبت باعث افزایش عزت نفس ما می‌شود.


4. یک فضای زندگی متناسب با عزت نفس بالا ایجاد کنید.


افرادی که عزت نفس بالایی دارند عاشق این هستند که فضای زندگی مقدسی داشته باشند، یا جایی را داشته باشند که برای شارژ و آرام شدن به آنجا بروند. برای بسیاری از افراد، محل زندگی آن‌ها برداشتی از تصویر شخصی خود آن‌ها است، بنابراین اگر از ظاهر خانه خود ناامید هستید یا نسبت به محیطی که در آن زندگی می‌کنید احساس استرس می‌کنید، این احساس می‌تواند به احساسی که شما نسبت به خود دارید تبدیل شود. محل زندگی خود را الهام بخش و متناسب با شخصیت خود کنید. در هر کجا که زندگی می‌کنید، روش‌هایی برای تمیز، جذاب و راحت نگه داشتن آن پیدا کنید.


5. خوش بین بودن را بیاموزید


وقتی همه چیز طبق برنامه پیش نمی‌رود چگونه از پس آن برمی‌آیید؟ آیا وضع بد خود را می‌پذیرید و منصرف می‌شوید، یا ایمان دارید که اوضاع برمی‌گردد. زمانهایی پیش می‌آید که ما شکست می‌خوریم و در شرایط پیش بینی نشده‌ای قرار می‌گیریم و قادر به دیدن آینده درخشان در این زمانهای تاریک نیستیم. داشتن یک چشم انداز خوش بینانه کلید مثبت ماندن، مقاومت و عزت نفس بیشتر است و یک روش بسیار موثر برای سازگاری با محیطی است که در آن زندگی می‌کنید.


6. نتیجه گیری


و در آخر باید باور داشت وقتی درک منفی از خود داریم، بر خود برچسب‌های ناجور، غیر دوست داشتنی، ناپسند، خجالتی و غیره می‌گذاریم، در این صورت باور اینکه دیگران احتمالاً دیدگاه مثبتی به ما دارند دشوار است.


منبع: علی میر صادقی بارسا

راه رسم درست اندیشیدن را بیاموزیم!

انسانی که اندیشه را در مرکز و کانون پدیده‌ها قرار می‌دهد، بن‌بست و شکست در زندگی‌اش راه ندارد. در پیچ و خم‌های زندگی خودش راه خود را می‌گشاید. مدیریت زمان از سوی چنین فردی جدی گرفته می‌شود. «گذشته» و «حال» و «آینده» برایش معنادار می‌آید و واجد تأملات عقلانی در باب فردای خویش است

انسانی که اندیشه را در مرکز و کانون پدیده‌ها قرار می‌دهد، بن‌بست و شکست در زندگی‌اش راه ندارد. در پیچ و خم‌های زندگی خودش راه خود را می‌گشاید. مدیریت زمان از سوی چنین فردی جدی گرفته می‌شود. «گذشته» و «حال» و «آینده» برایش معنادار می‌آید و واجد تأملات عقلانی در باب فردای خویش است.

از همین‌روست که باید اندیشیدن، و البته درست اندیشیدن را، از کودکی در نظام تعلیمی آموخت و آن را همانند سایر دروس اصلی به منزله‌ امری لازم و بایسته در برنامه‌ریزی درسی گنجاند و برایش به نحو شایسته‌ای سرمایه‌گذاری کرد. باید اذعان داشت آن چیزی که با کمال تاسف در نظام آموزشی ما از آن غفلت می‌شود و کمتر از آن سخن به میان می‌آید، چگونه اندیشیدن و درست اندیشیدن است. در هیچ دوره‌ای از نظام آموزشی، اعم از مقاطع ابتدایی و متوسطه و دانشگاه، به ما آموخته نمی‌شود که چگونه فکر کنیم. فقط گفته می‌شود در چه مورد فکر کنیم. نظام فعلی آموزش ما بیشتر بر پذیرش نسنجیدة اندیشه ‌دیگران، و مآلا تقویت قوه حافظه و در نهایت ریختن محفوظات کلیشه‌ای بر برگه‌های آزمون شکل گرفته است. مواردی چون: توصیه بر انباشتن محفوظات، فقدان برنامه‌ای درسی تحت عنوان گفتگو و مباحثه، درس خواندن به جای مطالعه کردن، عدم تقویت قوه‌ پرسشگری و در عوض طرح پرسش‌های تستی و چهارجوابی، امتحان‌محوری، آموختن برای کسب نمره و احراز رتبه‌های بالاتر و... نمونه‌های آشکاری است در اثبات این مدعا.

 

دانستن لازمه‌ی اندیشیدن

همه ‌‌ما در هر موقعیتی موضوعی برای اندیشیدن داریم و ذیل مقوله‌ای می‌اندیشیم؛ اما عیار و وزن موضوع تعیین‌کنندة ‌اهمیت آن اندیشه است. شما اکنون به چه چیز می‌اندیشید؟ چه موضوعی ذهنتان را به خود مشغول کرده است؟ شاید به این سطرها می‌اندیشید که در حال خواندن آنید. تا پیش از آن به چه چیز می‌اندیشیدید؟ به عبارت دیگر آن چیزی که ذهن شما را درگیر خود ساخته بود، چیست؟ ممکن است هر چیز بوده باشد. شاید موضوعات متنوعی را شامل شود، از قبیل: خانه و خانواده، وضعیت فرزندان، همسایگان، کوچه و خیابان، کار و زندگی و یا قدری بیشتر، وضعیت اجتماع و سیاست و اقتصاد و فرهنگ کشور و یا حتی فراتر از اینها: اوضاع و احوال بین‌المللی و آنچه در جهان و کشورهای دور و نزدیک اتفاق می‌افتد. یا بالاتر کهکشان و سایر کرات. یا بالاتر از همه ‌اینها که به امور معنوی و غیرمادی بازمی‌گردد مانند: خدا، هدف از خلقت، جهان آخرت و دنیای پس از مرگ، فرشتگان و...

آنگاه جای طرح این پرسش است که: عمق اندیشه‌ شما در اطراف این موضوعات تا چه حد و اندازه است؟ اندیشه ‌شما فقط در محدوده‌ یک موضوع دور می‌زند یا فراتر از آن نیز می‌رود؟ به بیان دیگر اندیشه ‌شما در یک موضوع فرومی‌ماند یا فرامی‌رود؟ بدیهی است ذهنهای عاری از دانش و معلومات در فرارفتن از موضوعات چندان قدرت پرواز ندارند؛ در موضوعات محدود و دم‌دستی فرومی‌مانند. غالبا به موضوعاتی می‌اندیشند که به‌گونه‌ای بر آنان واقع می‌شود و به منافع و مضار مادی آنها ارتباط می‌‌یابد. از این‌رو بیشترین اشتغالات فکری آنان حول محور چند موضوع دور می‌زند که مدام در حال تکرار و تکرار است. درگیری ذهنی و دامنه‌ موضوعات فکری‌شان محدود است.

طبیعتا هر چقدر بر تصاویر و مفاهیم ذهنی فرد، ناشی از رهیافت‌های علمی و تجارب عملی افزوده شود و ذهن به فربهی میل نماید، متقابلا او نیز در جریان اندیشیدن اوج می‌گیرد و فراتر و فراتر می‌رود. به میزان افزونی اخبار و اطلاعات و دریافت داده‌های خارجی بیشتر، اندیشه نیز بر وسعت دامنه‌ خود می‌افزاید و فراتر را می‌جوید. ما آن‌گونه می‌اندیشیم که می‌دانیم.

 به قول مولانا:


جان نباشد جز خبر در آزمون
هر که او افزون خبر، جانش فزون

جان ما از جان حیوان بیشتر

از چه؟ زان رو که فزون دارد خبر

چند مثال ساده روشنگر این مطلب است: در کتاب فارسی دوران ابتدایی می‌خواندیم: «دارا انار دارد»، «سارا انار ندارد». در آن دوران فعل «داشتن» و «نداشتن» تا چه حد ذهن کودکانة‌ ما را درگیر می‌کرد؟ طبیعتا تا حدی که بتوان با کلمات جمله بسازیم و نه بیشتر. چرا؟ چون اندیشه ‌کودکانه به علت نداشتن بسیاری از تصورات و مفاهیم ذهنی، قدرت پرواز بیشتر را ندارد. تا حدی توان ‌اندیشیدن داشتیم و نه بیشتر؛ اما مادام که افقهای دیگری به روی ما گشوده می‌شد، به گونه‌ای دیگر فعل «داشتن» و «نداشتن» اندیشه ‌ما را درگیر خود می‌ساخت؛ برای مثال: وقتی بزرگتر ‌شدیم و مثلا با اقتصاد سوسیالیستی آشنایی پیدا کردیم و یا تصویری از مالکیت اقتصادی در ذهن ما نقش بست، این افعال ایجابی و سلبی دیگر آن مفهوم ساده و اولیه‌ دوران کودکی را نداشت. علاوه بر آن، معنای دیگری در ذهن ما نقش بست که با دوران کودکی کاملا متفاوت بود و گاه ما را حساس می‌کرد و حتی ممکن است ذهن را به سمتی ببرد که روزی سارا را به جنگ دارا بفرستد!

بر اساس هیئت بطلمیوسی، قرنها زمین مرکز عالم شناخته می‌شد و چنین در نظر می‌گرفتند که ماه و خورشید و پنج سیاره شناخته‌شدة آن روزگار (عطارد، زهره، مریخ، مشتری و زحل)، در مدارهایی دایره‌ای به دور زمین در گردشند. در پرتو این نظریه، جایگاه انسان به گونه‌ای دیگر شناخته می‌شد و نسبت انسان با هستی به گونه‌ای دیگر در ذهن شکل می‌گرفت. در حالی‌که از زاویه ‌نگرش کیهانی امروز چنین نیست؛ زیرا زمین‌مرکزی در هیئت جدید دیگر جایی ندارد. زمین دیگر نه مرکز عالم، بلکه خود به گرد خورشید در حال چرخش است. طبیعی است فهم و اندیشه‌ای که انسان گذشته از هیئت قدیم داشت، با فهم و نگاه‌ انسان امروزی نبود. بین این دو اندیشه و نتایج حاصل از آن تفاوت‌هایی دیده می‌شود که از اساس با هم در تخالف است.

نتیجه اینکه زمانی اندیشه‌ انسان حول محور یک موضوع عمق می‌یابد و فراتر از حد خود می‌رود که با مفاهیم ذهنی بیشتری مواجه شود و مسائل جدیدی در قلمرو ذهن فرد اندیشنده قرار گیرد. آنجاست که پرسش‌های زیادی در برابر او قد علم می‌کند و وی را از سطح به عمق موضوعات هدایت می‌نماید. متقابلا هر میزان ذهن از مفاهیم جدید خالی باشد و از آموزه‌های نوین محروم گردد، به همان نسبت اندیشه فرومی‌ماند و چاه پرسش فرومی‌خشکد. بنابراین لازمة ‌اندیشه‌ورزی، مطالعه و تجربه‌اندوزی پیوسته است. بدون مطالعه و دانش‌اندوزی نمی‌توان آن‌چنان که باید چرخه ‌اندیشه‌ را از موضوعات پیرامونی و محسوس به موضوعات فراپیرامونی و نامحسوس به گردش درآورد و از سطح به عمق موضوعات پیش برد. خاصه آنکه در جریان تفکر انتقادی استدلال خود را آن‌چنان که باید معتبر شکل داد.

البته مطالعه و دانش‌اندوزی به این نیست که تنها ذهن را برای حفظ کردن و برگرداندن داده‌های شنیداری و خواندنی تقویت نماییم و به قول فیلسوف انگلیسی فرانسیس بیکن (1560ـ 1625) در نقش مورچگان که همواره دانه فراهم می‌کنند و تصرفی در آن نمی‌نمایند، ذهن را به انبانی از محفوظات و داده‌های خارجی بدل سازیم. انسان متفکر باید همچون زنبور عسل که مایه را از گل و گیاه می‌گیرد و به هنر خود از آن انگبین می‌سازد، مایة علم را از تجربه و مشاهده بگیرد و به قوه اندیشه‌ خود از آن حکمت بسازد؛ پیوسته بپرسد، تشکیک و جستجو کند؛ ایده‌پردازی نماید و با قدرت تمام ایده‌های خود را پرورش دهد؛ در اندیشیدن مستقل باشد و از اندیشیدن در موضوعات جدید ترسی به خود راه ندهد؛ جرأت اندیشه‌ورزی داشته باشد؛ باور کند اندیشیدن از آن او و در ساختار وجودی اوست؛ در این ویژگی بس مهم از دیگران چیزی کم ندارد؛ می‌تواند مثل دیگران بیندیشد و خود را از قلمرو محسوسات به قلمرو معقولات، و در نهایت از آنچه «هست» به آنچه «باید» بالا بکشاند...

 

طریق درست ‌اندیشیدن

همگان پیوسته به نوعی می‌اندیشند؛ اما مهم درست اندیشیدن یا به گفته دکارت، روش درست راه بردن عقل است. به‌ویژه در جهان امروز که به لحاظ فعالیت‌های بسیار پیچیدة زندگی اجتماعی و بمباران انواع و اقسام اطلاعات معتبر و نامعتبر در فضاهای مجازی و شبکه‌های گستردة ‌رسانه‌ای، بیش از هر زمانی نیازمند به اندیشیدن و درست اندیشیدن هستیم. اگرچه ممکن است در پاره‌ای موارد، دست به تقلید زد و کلیشه‌های مطمئن را در قلمرو زندگی مورد استفاده قرار داد، اما اوضاع و احوال زمانه به‌گونه‌ای است که می‌بایست پیوسته به هر چیز که به خودی خود بدیهی نیست و بوی نادرستی می‌دهد، شک کرد و اندیشه را در تمییز دادن داده‌های اطلاعاتی و مواجهة درست با انواع و اقسام پدیده‌ها به فعالیت واداشت و از خطای در مسیر اندیشیدن آگاه و برحذر بود.

بدیهی است اگر خطایی در مسیر اندیشیدن دیده می‌شود، به علت طرز نگاه و فقدان اطلاعات، و ایضاً روشهای مختلفی است که در فرایند تفکر و نهایتا صدور حکم به‌کار گرفته می‌شود. بهترین تمثیل برای فهم درست این مطلب مهم، همان حکایت پیل است که در دفتر سوم مثنوی، مولوی آن را به‌روشنی به نظم درآورده است. در این تمثیل، هر یک از افراد در تاریکی، بخشی از پیکر پیل را لمس می‌کرد؛ نتیجتا از همان زاویه و براساس همان دادة حسی خود می‌اندیشید و حکمی متناسب با آن صادر می‌کرد. این بخشی‌اندیشی که از مصادیق خطاهای ذهن محسوب می‌شود، آنها را در چگونگی و شکل پیل به اختلاف افکند.
آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد

گفت: همچون ناودان است این نهاد

آن یکی را دست بر گوشش رسید

آن بر او چون بادبیزن شد پدید

آن یکی را کف چو بر پایش بسود

گفت: شکل پیل دیدم چون عمود

ن یکی بر پشت او بنهاد دست

گفت: خود این پیل چون تختی بُدست

همچنین هر یک به جزوی که رسید

فهم آن می‌کرد هر جا می‌شنید

از نظرگه گفتشان شد مختلف

آن یکی دالش لقب داد، این الف

در کف هر کس اگر شمعی بُدی

اختلاف از گفتشان بیرون شدی

این حکایت بیانگر این معناست که برای درست اندیشیدن باید راه درست را پیمود؛ زیرا موانع مختلفی بر سر راه اندیشیدن خودنمایی می‌کند که گاه مخرب

است و افراد را به خطای در اندیشیدن وامی‌دارد. درواقع خطاهای شناختی مانع از خردورزی و شفاف‌اندیشی می‌شوند و آدمی را در تحلیل و تفسیر و قضاوت پدیده‌ها به دام خود گرفتار می‌کند. لغزیدن بر روی آن، اندیشه را به ناکجاآباد می‌برد. بسا کسانی که ناخواسته از این طریق خود و گروهی را به معرض نابودی کشانیده‌اند و سرمایه‌های ارزشمندی را به باد فنا داده‌اند. موانع شناختی تله‌ها و دامهای مهلکی را می‌مانند که بر سر راه اندیشه قرار گرفته و مزاحم درست‌اندیشی می‌شوند. آنها به مرور زمان چنان در وجود ما رخنه کرده‌اند که بعضا به دشواری می‌توان خود را از چنگشان رهانید. حتی افراد هوشمند نیز از آفات آن در امان نبوده، گرفتار این دامها می‌شوند. موانع شناختی به قول دکارت در نقش شیطان خبیثی می‌آیند که می‌کوشند انسان را در تفکر به اشتباه اندازند. در پاره‌ای موارد چنین به نظر می‌آید که مقابله با آنها غیرممکن نیز باشد.



منبع: جامعه خبری تحلیلی الف

چگونگی ایجاد باور مثبت نسبت به خود

چکیده این آموزش

در آموزش چگونگی ایجاد باور مثبت نسبت به خود به مباحث زیر می پردازیم:

    چگونه ایجاد باور مثبت نسبت به خود کنیم؟
    گرفتن درس عبرت از گذشته ی زندگی خود
    از اشتباه کردن نترسید
    دو اقدام شگفت انگیز برای ایجاد باور مثبت نسبت به خود
    اقدام اول خودمون رو ببخشیم
    اقدام دوم واگویه مثبت داشته باشید


چگونه باور مثبت نسبت به خود ایجاد کنیم؟

در آموزش چگونگی ایجاد باور مثبت نسبت به خود میخوایم در زندگی به جایگاهی برسیم که همواره راه ایجاد باور مثبت به خود رو بدونیم و درین مسیر تلاش کنیم.

با ساختن باورهای مثبت در زندگی خود همواره با ایجاد باور مثبت نسبت به خود زندگی مه همیشه انتظارشو در رویاهامون داشتیم در واقعیت بهش دست پیدا میکنیم و زندگی که همه رویا میدونن اونو برای خودمون تبدیل به واقعیت کنیم فقط کافیه چگونگی ایجاد باور مثبت نسبت به خود رو یاد بگیریم و در زندگیمون پیاده سازی کنیم.
خیلی وقت‌ها در زندگی پیش میاد که ما میایم خودمون رو بر اساس گذشته‌ای که داشتیم قضاوت می‌کنیم و میایم به خودمون نگاه می‌کنیم و فقط کافیه در زندگی ما یکسری تجربه‌های تلخ و اشتباه داشته باشیم.

اونوقت دقیقاً یک دیدگاه منفی نسبت به خودمون داریم درواقع باورهای منفی رو نسبت به خودمون در زندگی پیدا می‌کنیم اما با ایجاد باور مسیر زندگیمون تغییر میکنه.
وقتی بخوایم در زندگی خودمون رو با این نگاه ببینیم و بخوایم زندگیمون رو پیش ببریم چون یک باور منفی نسبت به خودمون داریم درواقع زندگیمون رو هم به سمت منفی پیش می‌بریم،

برای این قسمت بهتره قیل از ادامه دادن این آموزش، آموزش باور و آموزش باور شادی آفرین و آموزش باورهای مثبت رو گوش کنیدتا خیلی بهتر و راحت‌تر این موضوع درک شود که چرا بایستی باور مثبت نسبت به خودمون داشته باشیم.
گرفتن درس عبرت از گذشته

همونطوری که داخل آموزش باور گفتیم ما هر طوری باور کنیم زندگیمون رو هم به همون سمت می‌بریم حالا در قدم اول در این آموزش چگونگی ایجاد باور مثبت نسبت به خود میخوایم به گذشته برگردیم،

و یکسری نکات رو یاد بگیریم خیلی جاها اینو گفتم که هر کسی در زندگی ممکنه خطا کنه پس این یه قسمت جدانشدنی از زندگی ما انسان‌هاست،

اما در مورد گذشته اگه ما بدونیم که در اون زمان شاید کاری جز اون نمی‌شد انجام بدیم یا بهترین کار از دید ما همون کار بود اونوقت خیلی بهتر میشه به گذشته نگاه کرد.
و با درگیر بودن داخل گذشته ما نمیتونیم داخل گذشته باشیم و انتظار یک واقعیت جدید رو داخل زندگیمون داشته باشیم این مورد رو قبول دارم که کنار گذاشتن گذشته زدگی میتونه سخت باشه،

اما بایستی آروم آروم گذشته رو فراموش کنیم و بیایم نگرش های درست و مثبتی رو نسبت به خودمون داخل زندگی به وجود بیاریم.
از اشتباه کردن نترسید

مواقعی در زندگی ممکنه این موضوع پیش اومده باشه که ما در یک شرایط خاص و موقعیت یک نتیجه نامناسب گرفته باشیم برای مثال یک کاری رو شروع کرده باشیم،

و اون کار به شکست یا کسب تجربه ختم شده باشه و همین امر باعث میشه، که این باور و طرز فکر رو در مورد خودمون داشته باشیم که ما نمیتونیم یک کار رو درست انجام بدیم،

و اون رو پیش ببریم و همین باعث میشه یک باور منفی در ما شکل بگیره و نتونیم یه باور مثبت نسبت به خود داشته باشیم.
پس میشه ما بیایم با ایجاد باور مثبت نسبت به خود شرایط زندگیمون رو به سمت خواسته هامون عوض کنیم و در راستای خواسته هامون حرکت کنیم.

اگه اشتباهی یا اتفاقی داخل گذشته زندگیمون افتاده شاید به دلیل رعایت نکردن یه سری اصول و موارد باشه و وقتی ما بیایم با یه سری اصول و باور جدید،

و درست پیش بریم میتونیم در آینده نتیجه‌های بهتری بگیریم. پس درگیر این موضوع و باور نشیم که دوباره همون مسیر رو داخل زندگیمون میریم،

ما بایستی بیایم باورهای جدیدی برای خودمون بسازیم و به یک خودباوری مثبت نسبت به زندگیمون برسیم و با ایجاد باور مثبت نسبت به خود این امر شدنی میشه.
دو اقدام برای ایجاد باور مثبت نسبت به خود

برای اینکه بتونیم باورهای درستی رو در مورد خودمون داشته باشیم دوتا قدم رو بهتون معرفی می‌کنم که میتونه بهتون کمک کنه برای اینکه زندگیتون در جنبه‌های مختلف بهتر و عالی‌تر بشه که در ادامه این دوتا قدم رو باهم بررسی می‌کنیم.
اقدام اول خودمون رو ببخشیم

این رو سعی کردم خیلی جاها باز کنم که هر کسی داخل زندگیش ممکنه اشتباه کنه هر کسی ممکنه در گذشته زندگیش یه جاهای خطا ازش سرزده باشه،

و برای اینکه ما بتونیم با ایجاد باور مثبت نسبت به خود درباره خودمون باورسازی داشته باشیم در قدم اول بایستی خودمون رو ببخشیم، چون بااحساس سرزنش بااحساس گناه نمیتونیم باورهای مثبتی رو در مورد خودمون داشته باشیم.
در آموزش بخشش این موضوع رو باز کردیم که بخشش چقدر میتونه تأثیر داشته باشه داخل زندگیمون و ما با بخشش در قدم اول آرامش رو به خودمون هدیه میدیم، اونوقت میتونیم با ایجاد باور مثبت نسبت به خود به زندگی مورد نظرمون دست پیدا کنیم.
اگه الآن در زندگی احساس خوبی نسبت به خودتون ندارید به دلیل اشتباهاتیه که در گذشته داشتید اما این احساس باعث نمیشه که آینده خوبی رو داشته باشید،

و برای داشتن یک آینده خوب همین لحظه با ایجاد باور مثبت نسبت به خود بایستی شروع کنید به تلاش برای رسیدن به اون چیزی که در زندگی میخواید داشته باشید.
اقدام دوم واگویه مثبت داشته باشید

در درون هر کدوم از افراد یک سری واگویه هست که خیلی وقت‌ها به اونا فکر می‌کنیم و در مورد اونا با خودمون صحبت می‌کنیم که در حالت عادی این واگویه ها منفی هستن،

و در اثر تکرار کردن زیاد باورهای درونی مارو میسازن. که در آموزش‌های باور در مورد ساختن یک باور و چگونگی شکل‌گیری باورها صحبت کردیم اما اینجا میخوام این رو بگم که از این لحظه به بعد،

ما بایستی بیایم واگویه های مثبت رو با خودمون تکرار کنیم و در مورد اونا فکر کنیم تا کم‌کم خودباوری مثبتی رو در درونمون شکل بدیم.
چون شکل‌گیری یک  باور نیاز به طی کردن یک‌روند داره و اون روند بایستی به صورتی باشه که باورهای منفی شکل گرفتن و یکی از اساسی‌ترین روندهای شکل‌گیری باور،

همین واگویه هایه که ما در طول روز با خودمون داریم برای این قسمت میتونیم این واگویه های رو بنویسیم و در جای بزاریم که میتونیم ببینیم یا در حالت بعدی میتونیم اونارو رکورد کنیم،

و گوش بدیم تا کم‌کم باورهای مثبت در درون ما شکل بگیره. تا اینجا در مورد خودباوری مثبت صحبت کردیم بذارید این نکته رو هم بگم که زندگی داره یک مسیر رو همیشه پیش میره،

و این مسیر خیلی قشنگ‌تر و لذت‌بخش‌تر میشه زمانی که با ایجاد باور مثبت نسبت به خود ما باورهای مثبتی رو نسبت به خودمون و دنیامون داریم، پس این سبک زندگی مثبت بودن رو با یک روش درست و صحیحی یاد بگیرید و در زندگی پیاده‌سازی کنید.
حذف گذشته و ایجاد باور مثبت نسبت به خود

مهم‌ترین نکته‌ای که میتونم در این آموزش بهش اشاره کنم اینه که نباید خودمون رو در گذشته بزاریم و رها کنیم چون نمیتونیم باورهای جدید و شرایط جدیدی رو با بودن در گذشته برای خودمون بسازیم

خیلی وقت‌ها افراد چون نمیتونن در لحظه‌های که هست زندگی کنن و از اون لحظه‌ها لذت ببرن خودشون رو در گذشته زندگیشون میدونن پس این خیلی خیلی مهم هستش که خودمون رو از گذشته زندگیمون بیرون بکشیم،

تا بتونیم در لحظه‌های حال زندگیمون باورهای جدیدی رو بسازیم چون با بودن در گذشته و داشتن دلایل مهم نمیتونیم آینده زندگیمون رو بسازیم همین نکته‌های که با شما به اشتراک می‌زاریم کلیدهای هستن که افراد به اونا توجه نمیکنن،

چون شاید ما عادت کردیم به پیچیدگی موضوعات ساده برامون معنایی نداره و این یک باور اشتباس چون ساده بودن یک موضوع دلیل بر بی اهمیت بودن اون موضوع نیست خیلی وقت‌ها ما خودمون رو در سادگی غرق کردیم.

پس برای اینکه بتونیم باورهای جدید رو ایجاد کنیم بایستی نگاهی به آینده داشته باشیم و در این لحظه باورهای که نیاز داریم رو ایجاد کنیم تا بتونیم در آینده به اون خواسته و موقعیت برسیم.

در آخر برای اینکه بتونین بهتر و راحت‌تر از هر زمانی باورهای مثبت رو ایجاد کنید به شما محصول تک قسمتی عمل‌گرایی رو پیشنهاد می‌کنیم چون باور نیاز به عمل داره.

و تا زمانی که ما عمل و اقدامی رو در راستایی باورهای جدید نداشته باشیم نمیتونیم نتیجه بگیریم پس حتماً اون دوره رو تهیه کنید تا بتونید بهتر از هر زمانی این مسیر رو طی کنید.

باورهای که داریم واقعیت‌های که داریم رو به وجود میارن پس برای اینکه بخوایم واقعیت‌های تازه‌ای رو تجربه کنیم به واقعیت‌های الانمون حمله نکنیم بلکه باورهای که داریم رو تغییر بدیم.



منبع: آکادمی مجازی باور مثبت